آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
مکالمه شماره 1در این مکالمه می توانید نحوه رزرو کردن یک اتاق در هتل به زبان انگلیسی را یاد بگیرید:
Receptionist: Good morning. Welcome to The Woodward Hotel. صبح بخیر. به هتل وود وارد خوش آمدید. Client: Hi, good morning. I’d like to reserve a room for the third weekend in September. Do you have any vacancies? سلام. صبح بخیر. من می خواهم یک اتاق برای هفته سوم ماه سپتامبر رزرو کنم. آیا اتاق خالی دارید؟ R: Yes sir, we have several rooms available for that particular weekend. And what is the exact date of your arrival? بله آقا، ما برای آن هفته چند اتاق خالی داریم. تاریخ دقیق ورود شما کی خواهد بود؟ C: The 24th. بیست و چهارم. R: How long will you be staying? برای چه مدت در هتل اقامت خواهید داشت؟ C: I’ll be staying for two nights. دو شب در هتل خواهم ماند. R: How many people is the reservation for? رزرو برای چند نفر است؟ C: There will be two of us. ما دو نفر خواهیم بود. R: And would you like a room with twin beds or a double bed? و آیا اتاقی می خواهید که دو تخت جدای یکنفره داشته باشد یا یک تخت دو نفره؟ C: A double bed, please. یک تخت دو نفره لطفا. R: Very well. And would you prefer to have a room with a view of the ocean? خیلی خوب. آیا ترجیح می دهید اتاقی با چشم انداز اقیانوس داشته باشید؟ C: If that type of room is available, I would love to have an ocean view. What’s the rate for the room? اگر آن نوع اتاق موجود است، خیلی دوست دارم چشم انداز اقیانوس داشته باشم. قیمت آن اتاق چقدر می باشد؟ R: It is five hundred and ninety dollars per night. Now what name will the reservation be listed under? قیمت آن شبی 590 دلار است. رزرو به نام چه کسی باشد؟ C: Charles Wilson. چارلز ویلسون R: And is there a phone number where you can be contacted? آیا شماره ای دارید که بتوانیم با شما تماس بگیریم؟ C: Yes, my cell phone number is 555-26386. بله، شماره تلفن همراه من 555-26386 است. R: Great. Now I’ll need your credit card information to reserve the room for you. What type of card is it? عالیست. در حال حاضر برای رزرو اتاق برای شما به اطلاعات کارت اعتباری تان نیار دارم. چه نوع کارتی دارید؟ C: Visa. The number is 987654321. ویزا کارت. شماره آن 987654321 است. R: And what is the name of the cardholder? نام دارند کارت چیست؟ C: Charles Wilson. چارلز ویلسون R: Alright, Mr. Wilson, your reservation has been made for the twenty-fourth of September for a room with a double bed and view of the ocean. Check-in is at 2 o’clock. If you have any other questions, please do not hesitate to call us. خیلی خوب، آقای ویلسون، رزرو شما برای بیست و چهارم ماه سپتامبر برای یک اتاق با تخت دو نفره و چشم انداز اقیانوس ثبت شده است. برای نام نویسی ساعت 2 به اینجا مراجعه کنید. لطفا اگر سوال دیگری داشتید با ما تماس بگیرید. C: Great, thank you so much. عالیه. از شما خیلی متشکرم. R: My pleasure. We’ll see you in September, Mr. Wilson. Have a nice day. خواهش می کنم. ما در ماه سپتامبر شما را خواهیم دید. روز خوبی داشته باشید.
مکالمه شماره 2
Hotel: Good afternoon. Welcome to the Woodward Hotel. How may I help you? بعداظهر بخیر. به هتل وود وارد خوش آمدید. چطور می توانم کمکتون کنم؟ Guest: I have a reservation for today. It’s under the name of Wilson. من یک رزرو برای امروز دارم. آن به نام ویلسون است. Hotel: Yes, Mr. Wilson, we’ve reserved a double room for you with a view of the ocean for two nights. Is that correct? بله آقای ویلسون، ما یک اتاق دو نفره با چشم انداز اقیانوس به مدت دو شب برای شما رزرو کرده ایم. آیا درست است؟ Guest: Yes, it is. بله درست است. Hotel: Excellent. We already have your credit card information on file. Could you sign the receipt along the bottom, please? عالیست. ما اطلاعات کارت اعتباری شما را در سیستم داریم. می توانید لطفا انتهای رسید را امضا کنید؟ Guest: Sure. البته. Guest: what room am I in? من در کدام اتاق هستم؟ Hotel: Room 487. Here is your key. اتاق شماره 487. بفرمایید این کلید اتاق شماست. Guest: Great. Thanks. عالیه. ممنون. Hotel: Should you have any questions or requests, please dial ‘O’ from your room. Also, there is internet available in the lobby 24 hours a day. اگر سوالی یا درخواستی داشتید از اتاقتان (شماره) 0 را شماره گیری کنید. همچنین، شما می توانید بیست و چهار ساعته در لابی هتل به اینترنت دسترسی داشته باشید. Guest: Ok, and what time is check-out? خیلی خوب، تسویه حساب چه ساعتی خواهد بود؟ Hotel: At midday, sir. ظهر، آقا. Guest: thank you. متشکرم. Hotel: My pleasure, sir. Have a good stay at the Woodward Hotel. خواهش می کنم، آقا. اقامت خوبی در هتل وود وارد داشته باشید. [ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 9:56 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در این پست ما قصد داریم به فاعل و مفعول که در زبان انگلیسی بسیار کاربردی هستند بپردازیم. فاعل (Subject) فاعل (که خیلی اوقات می توان به آن نهاد نیز گفت) چیزی یا شخصی است که یک عمل را در جمله انجام می دهد. فاعل اغلب یا به صورت اسم ظاهر می شود و یا به صورت ضمیر (I, you, he, she و غیره). مثال: He played soccer yesterday. او دیروز فوتبال بازی کرد. The child chased the ball. بچه توپ را دنبال کرد. Ali read the book علی کتاب را خواند در جمله نخست فوتبال بازی کردن یک عمل است و شخصی که آن را انجام داد فاعل (He) جمله است (در اینجا فاعل ضمیر است). در جمله دوم دنبال کردن توپ نیز یک عمل است و بچه ای (The child) که آن را انجام داد فاعل جمله ما است. و در جمله سوم هم علی فاعل است. انواع مفعول (object) در زبان انگلیسی دو نوع مفعول وجود دارد؛ مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم. نحوه شناخت این دو نوع مفعول را می توان به شکل زیر توضیح داد: مفعول مستقیم (Direct object) به زبانی ساده مفعول مستقیم سوالات چه چیزی؟ یا چه کسی؟ را پاسخ می دهد. با چند مثال شناخت و بکار بردن مفعول مستقیم آسان تر می شود: I fixed the car من ماشین را تعمیر کردم (من چه چیزی را تعمیر کردم؟ => ماشین ) Mark and Jennifer ate pizza مارک و جنیفر پیتزا خوردند (مارک و جنیفر چی خوردند؟ => پیتزا) He just shot the ball او همین الان توپ را شوت کرد (او چه چیزی را شوت کرد؟ => توپ) He sent his mother a letter او برای مادرش یک نامه ارسال کرد (او برای مادرش چه چیزی ارسال کرد؟ => نامه) My Mom read me a story مادرم یه داستان برام خواند (مادرم چه چیزی برام خواند؟ => داستان) مفعول غیر مستقیم (Indirect Object) در واقع مفعول غیرمستقیم دریافت کننده مفعول مستقیم است. به عبارتی دیگر مفعولی غیرمستقیم شخصی است که چیزی را (معمولا از فاعل) دریافت می کند. و یا می توان گفت مفعول غیر مستقیم سوالاتی مثل به چه کسی؟ یابرای چه کسی؟ و یا برای چه چیزی؟ را پاسخ می دهد. به مثال های زیر توجه کنید: Jennifer bought her son a bike جنیفر برای پسرش یک دوچرخه خرید (جنیفر برای چه کسی دوچرخه خرید؟ => پسرش) They sent Pablo an invitation آنها برای پابلو یک دعوت نامه فرستادند (آنها برای چه کسی دعوت نامه فرستادند؟ => پابلو) Brian taught his son Spanish برایان به پسرش زبان اسپانیایی یاد داد (برایان به چه کسی زبان اسپانیایی یاد داد؟ => پسرش) I will post them the report tomorrow من فردا گزارش را برای آنها پست می کنم (من فردا گزارش را برای چه کسی پست می کنم؟ => آنها) همانطور که در مثال ها دیدید مفعول غیر مستقیم دریافت کننده مفعول مستقیم است. * گاهی اوقات بین مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم یک حرف اضافه استفاده می شود که در این حالت جای مفعول غیر مستقیم و مستقیم عوض می شود. He sent his mother a letter => He sent a letter to his mother I gave Reza the car => I gave the car to Reza Jennifer bought her son a bike =>Jennifer bought a bike for her son [ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 9:55 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
اسامی عام برای برای اسم های کلی به کار می روند، به همین دلیل برعکس اسامی خاص، اسامی عام با حروف بزرگ نوشته نمی شوند:
Studying at university is very hard درس خواندن در دانشگاه خیلی سخت است در این مثال کلمه university (دانشگاه) بکار رفته است، همانطور که می بینید university (برعکس مثال مربوط به اسامی خاص) با حرف بزرگ نوشته نشده است، چون این کلمه مفهومی کلی دارد و به دانشگاه خاصی اشاره نمی کند. I wear jeans B: I wear jeans too, but what brand do you like? A: I like Levi’s من شلوار جین می پوشم من هم شلوار جین می پوشم، ولی چه مارکی رو دوست داری؟ مارک لویز را دوست دارم همانطور که می بینید در دو خط اول مکالمه 3 اسم وجود دارد که هر سه آنها به چیز های کلی اطلاق می شوند و به همین دلیل اسامی عام هستند. ولی در جمله سوم از اسم یک مارک (Levi’s) استفاده شده است که یک اسم خاص است. [ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 9:53 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
ما از ساختار سببی (Causative Structure) برای خدماتی استفاده می کنیم که به مشتریان داده می شود. به عبارتی دیگر استفاده از این ساختار مستلزم این است که ما کاری را به شخصی دیگر بدهیم تا برای ما انجام دهد (خود ما آن کار را انجام نمی دهیم). برخی از افعال سببی رایج عبارتند از make, let, get و have. مثال: I cut my hair yesterday دیروز موهام رو کوتاه کردم (خودم موهام رو کوتاه کردم). این یک جمله سببی نیست چون ما کار را خومان انجام دادیم. I had my hair cut yesterday دیروز دادم موهام رو کوتاه کنند. این یک جمله سببی است چون ما کوتاه کردن مو را به کس دیگری واگذار کردیم. ساختار جملات سببی به طور کلی دو نوع را شامل می شود؛ ساختار سببی مجهول (فاعل آن مشخص نیست) و ساختار سببی معلوم (فاعل آن مشخص است). ساختار سببی مجهول ساختار سببی بدون فاعل مثل جملات مجهول است که کننده کار در آن نامعلوم است. به طور کلی ما موقعی از have در این ساختار استفاده می کنیم که بخواهیم مسولیت انجام کاری را به کسی بدهیم. فرمول کلی این ساختار برای فعل have به شکل زیر می باشد: (past participle) اسم مفعول + مفعول + have مثال: I’m going to have my car fixed قصد دارم ماشینم رو بدم تعمیر کنند. Could you have the carpets cleaned? می تونید فرش ها رو بدهید تمیز کنند؟
فرمول کلی این ساختار برای فعل get به شکل زیر می باشد: (past participle) اسم مفعول + مفعول + get مثال: I got the phone fixed من تلفن را دادم تعمیر کنند. Marry got her letter delivered ماری نامه اش را داد تا تحویل دهند. ساختار سببی معلوم در این نوع ساختار دیگر فاعل (کننده کار) مشخص است. فرمول کلی این ساختار برای فعل have به شکل زیر است: (bare infinitive) مصدر + (agent) فاعل + have اینجا برای مصدر از to استفاده نمی شود. چند مثال: Reza had an IT technician repair the windows for him رضا ویندوز را به یک تعمیر کار داد تا تعمیر کند. Please have a doctor check on the patient in that room لطفا به یک دکتر بگو تا به مریض اون اتاق سر بزند.
فرمول کلی این ساختار برای فعل get به شکل زیر است: (verb) فعل + (agent) فاعل + get در این مورد قبل از فعل از to استفاده می شود. به طور کلی get در این ساختار به معنی ‘متقاعد کردن’ است. مثال: Alex got his son to take the medicine although it tasted terrible الکس پسرش را متقاعد کرد که دارو را بخورد اگرچه آن مزه بسیار بدی داشت. I couldn’t get him to do my homework من نتوانستم او را متقاعد کنم تکالیفم را انجام دهد.
چند نکته § افعال let و make نیز دو مورد دیگر از افعال سببی هستند که ما در یک پست تحت عنوان افعالی که بعد از آنها to استفاده نمی شود در مورد آنها صحبت کردیم. § از فعل get معمولا در موقعیت های غیررسمی استفاده می شود و در موقعیت های رسمی از فعل have استفاده می شود.
[ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 9:52 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
apron پیش بند An apron protects clothing from getting dirty
Backpack کوله پشتی A backpack is a sack that is worn on the back and is used to carry things
bathing suit مایو A bathing suit is a garment you wear while swimming
beads گردن بند (مدل تسبیح)، تسبیح Beads are small objects with a hole through them so that they can be strung together to make jewelry or other things
blouse بلوز A blouse is a shirt, a type of garment worn on the upper part of the body
boots چکمه، نیم چکمه Boots are a type of shoe. Boots cover the feet and part of the lower legs bow پاپیون A bow is loops of ribbon or sting that are tied together
bracelet گردن بند A bracelet is jewelry you wear on your wrist
braid گیس بافته A braid is three or more strands that are woven together into a rope-like shape
button دکمه A button is used to fasten clothes
cane عصا A cane is a walking stick cap نوعی کلاه A cap is a type of hat
cape شنل A cape is a flowing piece of clothing that hangs loose on your shoulders
change purse کیف پول خرد Coins are carried in a change purse
cloth پارچه Cloth (also called fabric) is a material that is produced by weaving or knitting thread. Clothing is made from cloth bathing suit
clothes لباس ها People wear clothes
clothes hanger چوب لباسی We hang up clothes on clothes hangers
clothespin گیره لباس Clothespins are used to hang wet laundry on a clothes line to dry
coat پالتو A coat helps you keep warm when it is cold costume 1) لباس نمایش 2) لباس، کت و دامن زنانه People wear costumes to pretend they are someone or something else
crown تاج A crown is a fancy hat worn by kings and queens
dress پیراهن (زنانه) A dress is a piece of clothing with a top and a skirt
earmuffs روگوشی، حفاظ گوش (خصوصا"برای گرما) Earmuffs keep your ears warm earring گوشواره Earrings are jewelry for the ears
fabric پارچه Fabric is a material that is produced by weaving or knitting thread. Clothing is made from fabric
eyeglasses عینک Eyeglasses help some people see more clearly
glasses عینک Glasses help some people see more clearly
glove دستکش We wear gloves to protect our hands
gown لباس بلند زنانه A gown is a fancy dress
hairbrush برس مو A hairbrush is used to brush and untangle hair
hanger چوب لباسی We hang up clothes on hangers
hat کلاه Some hats protect you from the sun. Some hats are just for fun helmet کلاه ایمنی،کلاه خود A helmet protects your head
ice skate کفش پاتیناژ When you wear ice skates, you can glide across ice
iron اتو Irons press the wrinkles out of clothes
jacket کت A jacket is a short coat
jeans شلوار جین Jeans are pants made from denim fabric
jewel جواهر Jewels sparkle and shine jewelry جواهرآلات Rings, pins, earrings and necklaces are jewelry
kimono کیمونو (لباس سنتی ژاپن) A kimono is a beautiful gown worn by Japanese women
knapsack کوله پشتی A knapsack is a sack with shoulder straps that is worn on the back and is used to carry things
knitting بافتن Sweaters and socks are made by knitting
lace تور، بند Lace is a very delicate fabric
laundry رخت های شستنی Doing the laundry means washing and drying clothes
laundry basket سبد لباس های شستنی Laundry is put in laundry baskets
loafers نوعی کفش بدون بند Loafers are a type of slip-on shoe
lorgnettes نوعی عینک قدیمی Lorgnettes are glasses (or opera glasses, which are small binoculars) that are mounted on a handle. This type of glasses was used a long time ago
mitten دستکش یک انگشتی Mittens keep your hands warm
mortar board کلاه فارغ التحصیلی A mortar board is a square hat that is worn by people when they graduate from school
necklace گردن بند A necklace is jewelry for your neck
necktie کراوات A necktie is a narrow band of fabric tied around the neck
nightgown پیراهن خواب A nightgown is a long, loose garment worn to bed
overalls لباس کار Overalls are baggy pants with shoulder straps and a piece of fabric covering the chest
overcoat پالتو An overcoat will keep you warm when it is cold
pajamas پیژامه Some people wear pajamas to bed at night
pants شلوار Pants are clothes that cover the legs and up to the waist
parka اورکت خزدار A parka is heavy, hooded jacket designed for very cold weather
pin سنجاق A pin is a small, sharp piece of metal used in sewing
purse کیف دستی A purse is a small bag in which some girls and women carry their money and other things
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/3/7 ] [ 7:51 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در زبان انگلیسی 8 نقش دستوری یا parts of speech وجود دارد که یکی از آنها حروف ربط است. کاربرد حروف ربط (conjunctions) در انگلیسی این است که کلمات یا گروه های کلمات را به هم متصل می کند. در زبان انگلیسی سه نوع حرف ربط وجود دارد که عبارتند از: 1. حروف ربط همپایه (coordinating conjunctions)
7 حرف ربطی همپایه وجود دارد که بسیار کاربردی و رایج هستند. این 7 حرف ربط عبارتند از: and, but, or, nor, for, so, yet کاربرد این 7 حرف ربط موقعی است که بخواهیم کلمات، عبارات و جمله واره های مستقل مساوی را به هم وصل کنیم (جمله واره های مستقل به همراه جمله واره های وابسته در انتهای پست توضیح داده شده اند). وصل کردن کلمات Jack, Alex and Stephan are here. جک، الکس و استفان اینجا هستند. This is an expensive but safe car. این یک ماشین گران ولی ایمنی است. وصل کردن عبارات Playing soccer or watching movies are what he likes فوتبال بازی کردن یا فیلم تماشا کردن چیز هایی هستند که او دوست دارد وصل کردن جمله واره های مستقل Learning how to drive is interesting, but at first it’s a little hard یاد گرفتن رانندگی جالبه ولی در ابتدا یه کم سخته همانطور که می بینید نقش حرف ربط در جملات بالا وصل کردن کلمات، عبارات یا جمله واره های مستقل است.
تلفظ کلمات کلیدی and but or nor for so yet
2. حروف ربط هم آیند (correlative conjunctions)
این نوع حرف ربط معمولا به صورت دو به دو با هم بکار می روند. رایج ترین مثال ها برای این نوع عبارتند از: either…or, neither…nor, both … and …., whether…or, not only…but also She wants either sandwich or pizza او یا ساندویچ می خواهد یا پیتزا Using public transportation is good not only for saving money but also for reducing air pollution استفاده از حمل و نقل عمومی نه تنها برای پس انداز کردن پول خوب است بلکه آلودگی هوا را نیز کاهش می دهد. 3. حروف ربط وابسته (subordinating conjunctions)
از این نوع حرف ربط برای نشان دادن رابطه یک جمله واره مستقل و یک جمله واره وابسته استفاده می شود (در واقع ما در این نوع از حروف ربط در ابتدای جمله واره های وابسته استفاده می کنیم). این نوع از حروف ربط عبارتند از: after, although, as, because, before, if, once, since, than, that, though, till, until, when, where, whether, while He is going to the party although he doesn’t like it او قصد دارد به مهمانی برود اگرچه او آن را دوست ندارد. I had to return home because I had forgotten my bag من مجبور شدم به خانه برگردم چون کیفم را فراموش کرده بودم. در اینجا حرف ربط because دلیل را بیان می کند. نکته: جمله واره های مستقل و وابسته چیست؟ به زبان ساده جمله ای که فکر کاملی را بیان نکند جمله واره وابسته یا dependent clause نامیده می شود و از سوی دیگر جمله ای که فکر کاملی را بیان می کند جمله واره مستقل یا independent clause نامیده می شود. مثال قسمت دوم آخرین مثال این پست (because I had forgotten my bag، چون کیفم را فراموش کرده بودم) فکر کاملی را بیان نمی کند و مخاطب منتظر شنیدن ادامه آن است. بنابراین این یک جمله واره وابسته است. ولی قسمت اول (I had to return home، من مجبور شدم به خانه برگردم) جمله به تنهایی می تواند به عنوان یک جمله کامل بکار برود چون یک جمله واره مستقل است.
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/3/7 ] [ 7:49 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
ما از ساختار سببی (Causative Structure) برای خدماتی استفاده می کنیم که به مشتریان داده می شود. به عبارتی دیگر استفاده از این ساختار مستلزم این است که ما کاری را به شخصی دیگر بدهیم تا برای ما انجام دهد (خود ما آن کار را انجام نمی دهیم). برخی از افعال سببی رایج عبارتند از make, let, get و have. مثال: I cut my hair yesterday دیروز موهام رو کوتاه کردم (خودم موهام رو کوتاه کردم). این یک جمله سببی نیست چون ما کار را خومان انجام دادیم. I had my hair cut yesterday دیروز دادم موهام رو کوتاه کنند. این یک جمله سببی است چون ما کوتاه کردن مو را به کس دیگری واگذار کردیم. ساختار جملات سببی به طور کلی دو نوع را شامل می شود؛ ساختار سببی مجهول (فاعل آن مشخص نیست) و ساختار سببی معلوم (فاعل آن مشخص است). ساختار سببی مجهول ساختار سببی بدون فاعل مثل جملات مجهول است که کننده کار در آن نامعلوم است. به طور کلی ما موقعی از have در این ساختار استفاده می کنیم که بخواهیم مسولیت انجام کاری را به کسی بدهیم. فرمول کلی این ساختار برای فعل have به شکل زیر می باشد: (past participle) اسم مفعول + مفعول + have مثال: I’m going to have my car fixed قصد دارم ماشینم رو بدم تعمیر کنند. Could you have the carpets cleaned? می تونید فرش ها رو بدهید تمیز کنند؟
فرمول کلی این ساختار برای فعل get به شکل زیر می باشد: (past participle) اسم مفعول + مفعول + get مثال: I got the phone fixed من تلفن را دادم تعمیر کنند. Marry got her letter delivered ماری نامه اش را داد تا تحویل دهند. ساختار سببی معلوم در این نوع ساختار دیگر فاعل (کننده کار) مشخص است. فرمول کلی این ساختار برای فعل have به شکل زیر است: (bare infinitive) مصدر + (agent) فاعل + have اینجا برای مصدر از to استفاده نمی شود. چند مثال: Reza had an IT technician repair the windows for him رضا ویندوز را به یک تعمیر کار داد تا تعمیر کند. Please have a doctor check on the patient in that room لطفا به یک دکتر بگو تا به مریض اون اتاق سر بزند.
فرمول کلی این ساختار برای فعل get به شکل زیر است: (verb) فعل + (agent) فاعل + get در این مورد قبل از فعل از to استفاده می شود. به طور کلی get در این ساختار به معنی ‘متقاعد کردن’ است. مثال: Alex got his son to take the medicine although it tasted terrible الکس پسرش را متقاعد کرد که دارو را بخورد اگرچه آن مزه بسیار بدی داشت. I couldn’t get him to do my homework من نتوانستم او را متقاعد کنم تکالیفم را انجام دهد.
چند نکته § افعال let و make نیز دو مورد دیگر از افعال سببی هستند که ما در یک پست تحت عنوان افعالی که بعد از آنها to استفاده نمی شود در مورد آنها صحبت کردیم. § از فعل get معمولا در موقعیت های غیررسمی استفاده می شود و در موقعیت های رسمی از فعل have استفاده می شود. [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/3/7 ] [ 7:46 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
چند فعل وجود دارد که اگر بعد از آنها فعل دیگری بیاید ما از to دیگر استفاده نمی کنیم. لیست افعال مصدر بدون to : make, let, feel, notice, hear, see و watch ساختار استفاده از افعال بالا به این شکل است: فعل دوم جمله + مفعول + مصدر بدون to به مثال های زیر توجه کنید: I watched him cross the road غلط I watched him to cross the road من او را دیدم که از خیابان رد شد We both heard Mike say that he was leaving غلط We both heard Mike to say that he was leaving ما هر دو شنیدیم که مایک می گفت میخواد بره I didn’t see you come in غلط I didn’t see you to come in من ندیدم بیای داخل He lets his children eat a lot of junk food غلط He lets his children to eat a lot of junk food او اجازه میده بچه هاش یه عالمه هله هوله بخورند *با فعل help این اختیاری است که از to استفاده شود یا نه I like to help you to finish your work => I like to help you finish your work من دوست دارم به تو کمک کنم کارت رو تموم کنی ساختار هایی هم هستند که این قاعده درباره آنها صدق می کند. رایج ترین این ساختار ها would rather و had better است. I would rather go to Europe غلط I would rather to go to Europe من ترجیح می دهم به اروپا برم برای جزئیات بیشتر به گرامر had better و would rather مراجعه کنید. همچنین بعد از افعال کمکی نظیر can, could, may, might, must, mustn’t, needn’t, shall, should, will و would ما نباید از to استفاده کنیم. مثال: You must do your homework tomorrow غلط You must to do your homework tomorrow تو باید فردا تکلیفت رو انجام بدی He may come here with his son غلط He may to come here with his son او ممکنه با پسرش به اینجا بیاد [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/3/7 ] [ 7:44 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
A little girl came home happily "mom, I want to have a bicycle, would you mind buying me one?" asked her mother. دختر کوچولو خوشحال اومد خونه و به مامانش گفت:"مامان من دوچرخه میخوام، میشه یکی برام بخری؟" Mother broke deep inside, got sad but "sure dear;" said tenderly. "I will buy one for you and you can play with your friends." مادر دلش شکست، ناراحت شد ولی با مهربونی گفت:"حتماً عزیزم. برات یکی میخرم تا بتونی با دوستات بازی کنی." Late at night when everyone fell asleep, mother was crying near her ill husband"s bed, "why we are this poor that can"t buy even one thing of all our daughter want!" Poor father was sad hardly ever and he cried as well. نصفه شب وقتی همه خواب بودن، مادر کنار تخت شوهر مریضش داشت گریه میکرد:"چرا ما اینقدر فقیریم که نمیتونیم حتی یه دونه از چیزایی که دخترمون میخواد بخریم؟" پدر بیچاره هم که ناراحت تر از همیشه شده بود گریه کرد. Next day the little girl was silent but happy eating her breakfast. روز بعد دختر کوچولو ساکت ولی خوشحال داشت صبحانه اشو میخورد. Mother came closer to her, fondled her hair, smiled "well... I thought all night and decided to do something." she said. مادرش اومد پیشش، موهاشو نوازش کرد، لبخندی زد و گفت:"خب... من تمام دیشب رو فکر کردم و تصمیم گرفتم یه کاری بکنم." "what?" little girl asked. دخترک گفت:"چی؟" "let"s promise both of us," she said, "you promise to get 10 top mark at school and I promise to buy you a bicycle then. Ok?" مادر گفت:"بیا هر دو تامون قول بدیم. تو قول بده که تو مدرسه 10 تا نمره خوب بگیری، اون وقت من هم قول میدم برات یه دوچرخه بخرم. قبول؟" Little girl got happy and accepted. دخترک خوشحال شد و قبول کرد. Every night her mother checked her papers. She was doing well. هر شب مادر ورقه های دخترش رو نگاه میکرد. دخترک خیلی خوب پیش میرفت. A few days later her mother noticed that still she has just eight top marks. بعد از چند روز مادر متوجه شد که دختر کوچولوش فقط هشت تا نمره خوب داره. She felt sad that her little daughter lose her motivation and she won"t believe in what she says again. خیلی ناراحت شد که دختر کوچولوش انگیزه اشو از دست داده و دیگه حرف مامانشو باور نخواهد کرد. Tomorrow she went to buy something for home. فردای اون روز مادر رفت تا برا خونه یه چیزایی بخره. when she was buying some apples, she saw the fruitier using some papers to pack the fruits. وقتی میخواست کمی سیب بخره، دید میوه فروش برای بسته بندی میوه ها از یه سری کاغذ استفاده میکنه. She picked one of them to read, surprisingly it was her daughter"s handwriting. یکی از کاغذها رو برداشت تا بخونه که در کمال تعجب دید این دست خط دخترشه. "sorry, where are you find this paper? "She asked the man. از مرد فروشنده پرسید:"ببخشید، شما این کاغذ ها رو از کجا پیدا کردید؟" "oh, madam," he said, "I have a little friend, she said her mother asked her to get 10 top mark at school so that she will buy a bicycle for her, but for they"re poor, she gave her top papers to me to not force her family doing something they can"t. " فروشنده گفت:"اوه، خانم، من یه دوست کوچک دارم، اون به مادرش گفته که براش دوچرخه بخره و مادرش ازش خواسته تا 10 تا نمره خوب تو مدرسه بگیره تا براش دوچرخه بخره. وای چون اونا فقیر هستند اون ورقه هاشو که نمره خوب گرفته میده به من تا خانواده اشو مجبور نکنه کاری رو که نمیتونن انجام بدن." ... Love, sympathy, kindness, responsibility are not related to our age, culture and education!!! They should be somewhere deep in our hearts. عشق، درک، مهربانی، مسولیت, به سن، فرهنگ و آموزش ما ربطی ندارد!!! اینها باید جایی ته دلمان باشند [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/3/7 ] [ 7:43 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در کتاب english result برای قوانین راهنمایی و رانندگی بعضی جاها ازhave to must استفاده کرده واین کمی گمراه کننده است.خواهشمندم مبسوط توضییح دهید. must و have to برای بیان اجبار به کار میروند. در انگلیسی امریکایی هر دو معنای مشابهی دارند اما معنای آنهادر انگلیسی بریتانیایی متفاوت است. must برای اجباری میآید که درونی است و بستگی به احساس گوینده و شنونده دارد مثلا اگر بگوییم I must do something منظور این است که من احساس میکنم که انجام این کار لازم است. have to یا got to معمولا برای مواردی به کار میرود که اجبار “خارجی” است (مثلا اجباری از جانب قوانین، مقررات، توافقات و یا اوامر دیگران). چون خودم میخواهم سیگار را ترک کنم. I must stop smoking چون دکتر دستور داده سیگار را ترک کنم. I have to stop smoking من از تو میخواهم که هفته آینده به کلیسا بروی. You really must go to church next Sunday مذهب از کاتولیکها میخواهد که یکشنبهها به کلیسا بروند. Catholics have to go to church on Sundays چون دندانم درد می کند. I must make an appointment with the dentist چون رئیس احضارت کرده است. You’ve got to go and see the boss *** در پرسش ها must از خواسته فرد میپرسد و گذشته ندارد. اگر بخواهیم آن را در زمان گذشته استفاده کنیم باید had to را جایگزین کنیم. .When I was at your age I had to get up a 6 everymorning همچنین میتوانیم از must + have + past participle استفاده کنیم. مثلاً .I hear you have been to Australia. That must have been interesting یا لازم بود که به خانه برود. Mary isn’t in her office. She had to go home به نظر می رسد که او حتما به خانه رفته است. Mary isn’t in her office. She must have gone home این دو در حالت منفی نیز معنای متفاوتی دارند. must not یعنی نباید کاری را انجام بدهی و do not have to/ have not got to یعنی این که اجبار به انجام کاری نداری. نباید به او بگویی. You mustn’t tell him مجبور نیستی به او بگویی. You don’t have to tell him توجه داشته باشید که در انگلسی امریکایی Have to بیش از must کاربرد دارد. هم must و هم have to میتوانند برای بیان الزام به کار برده شوند. .We must/have to build up a strong army to defend the country برای بیان اجبار در آینده از Will have to استفاده میکنیم، اما هنگامی که برای آینده پیشاپیش برنامهریزی شده باشد استفاده از have (got) to ارجحیت دارد. اجبار در آینده. When you leave school you will have to find a job از قبل برنامه ریزی شده. I have got to go for a job interview tomorrow [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/3/7 ] [ 7:41 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |