آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
ما در این پست کاربرد و تفاوت will و be going to را توضیح خواهیم داد که در زبان انگلیسی بسیار رایج و کاربردی می باشند. همانطور که می دانید هم will و هم be going to برای آینده بکار می روند ولی چند تفاوت مهم بین کاربرد این دو وجود دارد که در این مطلب به سه مورد مهم از آنها خواهیم پرداخت. تصمیم گیریموقعی که تصمیمی دقیقا موقع صحبت گرفته می شود از will استفاده می شود ولی وقتی که یک تصمیم از قبل گرفته شده است (و هنوز به مرحله اجرا گذاشته نشده است) از be going to استفاده می شود. به مثال های زیر به دقت توجه کنید: Jennifer: There is no cheese Alex: really? So I will go to buy some جنیفر: پنیری باقی نمونده الکس: واقعا؟ خب من میرم که مقداری پنیر بخرم Jennifer: There is no cheese Alex: I know. I am going to buy some after I write this letter جنیفر: پنیری باقی نمونده الکس: میدونم. بعد از اینکه این نامه رو نوشتم میرم مقداری پنیر می خرم Jack: There is a good documentary on TV tonight William: Yes. I know. I am going to watch it جک: امشب تلوزیون یک مستند خوب داره ویلیام: آره، میدونم. قصد دارم نگاش کنم Jack: There is a good documentary on TV tonight William: Wow! I didn’t know. I will definitely watch it
جک: امشب تلوزیون یک مستند خوب داره ویلیام: نمی دونستم. حتما نگاش می کنم پیش بینیتفاوت will وbe going to در خصوص پیش بینی این است که وقتی پیش بینی ما براساس نطرات شخصی است ما از will استفاده می کنیم ولی وقتی که پیش بینی ما براساس چیزی که الان می بینیم و یا می شنویم از be going to استفاده می کنیم مثال: Hennry will defeat his rival هنری رقیبش رو شکست خواهد داد Hennry is going to defeat his rival. He hasn’t been defeated since two years ago هنری رقیبش رو شکست خواهد داد. او دو سال است که شکست نخورده است I think it will rain in the afternoon فکر می کنم بعداظهر باران بباره Do you see the dark clouds? It is going to rain ابرهای تیره رو می بینی؟ میخواد باران بباره حقایقآخرین تفاوت will و be going to مربوط به صحبت کردن در مورد حقایق است؛ یعنی چیزهایی که قطعا اتفاق می افتند. در این مورد ما فقط از will استفاده می کنیم. The sun will rise خورشید طلوع خواهد کرد
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:6 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
خیلی اوقات در زبان انگلیسی به همراه یک فعل از حرف اضافه نیز استفاده می شود که برخی از آنها افعال چند بخشی جدا شدنی و برخی دیگر افعال چند قسمتی جدا نشدنی هستند، به این گونه افعال افعال مرکب یا افعال چند بخشی (Phrasal Verbs) می گویند. افعال چند بخشی جدا شدنی (separable phrasal verbs) در صورتی که افعال چند کلمه ای جزء افعال لازم (intransitive verbs) باشند اسم یا ضمیر همیشه باید بعد از حروف اضافه بیاید. به مثال های زیر توجه کنید: He felt off the ladder (He felt the ladder off) او از نردبان سقوط کرد Hurry up! Get in the car (Hurry up! Get the car in) عجله کن! سوار ماشین شو در مثال های بالا به این دلیل که افعال ترکیبی جزء افعال لازم می باشند آنها را قبل از اسم بکار بردیم. افعال چند بخشی جدا نشدنی (inseparable phrasal verbs) اگر مفعول به صورت اسم باشد می توانیم آن (اسم) را هم قبل از حرف اضافه بکار ببریم و هم بعد از حرف اضافه، ولی اگر مفعول به صورت ضمیر مفعولی بود حتما باید آن را قبل از حرف اضافه بکار برد. مثال: Please turn the light off یا Please turn off the light لطفا چراغ را خاموش کن همانطور که مشاهده می کنید چون مفعول (the light) به صورت اسم است ما می توانیم آن را هم بعد از حرف اضافه استفاده کنیم و هم قبل از حرف اضافه. The TV is bothering me, Please turn it off (The TV is bothering me, Please turn off it) همانطور که می بینید در این مثال ما از یک ضمیر استفاده کردیم و باید آن را فقط قبل از حرف اضافه استفاده کنیم.
در این پست ما لیستی کامل از افعال چند قسمتی یا مرکب رایج در انگلیسی را قرار داده ایم. به همراه این افعال معنی فارسی و مثال آنها نیز ارائه شده است.
اختصارات استفاده شده در فهرست افعال دوکلمه ای: sb = somebody sth = something
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 9:12 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
Back up حمایت کردن His family kept backing him up even after his failure خانواده اش حتی بعد از شکستش به حمایت کردن او ادامه دادند
Blow up منفجر شدن The car blew up after it hit the train ماشین بعد از اینکه به قطار خورد منفجر شد
Blow sth up (چیزی را) باد کردن We have to blow 20 balloons up for the birthday party ما باید 30 بادکنک را برای جشن تولد باد کنیم
Break down خراب شدن My car broke down near Manchester ماشینم نزدیک منچستر خراب شد
Break up (از همدیگر) جدا شدن Marry and his boyfriend broke up ماری و دوستش از همدیگر جدا شدند
Break out فرار کردن The prisoner broke out of jail when the guards were asleep زندانی موقعی که نگهبان ها خواب بودند فرار کرد
Bring sth up (چیزی را) مطرح کردن Jack brought up the issue of the financial problems of the company in the meeting جک مشکلات مالی شرک را در جلسه مطرح کرد
Bring up بزرگ کردن، تربیت کردن His uncle brought him up after his parents died عمویش او را بعد از اینکه والدینش مردند بزرگ کرد
Buckle up کمربند ایمنی خود را بستن Don’t forget to buckle up before driving یادت نره قبل از رانندگی کمربندت را ببندی
Call off لغو کردن If it keeps raining, we will call the game off اگر باران ادامه پیدا کند ما بازی را لغو خواهیم کرد
Call sb up (با کسی) تماس گرفتن As soon as we arrive in London we’ll call you up به محض اینکه به لندن برسیم باهات تماس می گیریم
Calm down آرام شدن You’re too angry. Your need to calm down before you drive تو بیش از حد عصبانی هستی. قبل از اینکه بخواهی رانندگی کنی باید آرام شوی
Catch up رسیدن به however you try, I’ll catch up with you هر چقدر که تلاش کنی من بهت می رسم
Check in وارد شدن، ثبت کردن اطلاعات، در فرودگاه حاضر بودن Passengers are required to check in an hour before the flight مسافران باید یک ساعت قبل از پرواز در فرودگاه حاضر باشند. To get a room in our hotel you should check in first جهت گرفتن یک اتاق در هتل ما شما ابتدا باید اطلاعات خود را ثبت کنید
Check out ترک کردن (هتل) You may check out of the hotel by 3:00 pm شما باید هتل را تا ساعت 3 بعداظهر ترک کنید.
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 8:51 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در این پست که تحت عنوان انگلیسی در سفر می باشد ما سعی کرده ایم به صورت مفصل به اصطلاحات و جملاتی که مسافران در حین سفر در کشورهای انگلیسی زبان به آنها نیاز پیدا خواهند کرد بپردازیم. این اصطلاحات و جملات به محیط های فرودگاه، هتل و رستوران در کشورهای انگلیسی زبان اختصاص یافته است. شما می توانید جهت رفتن به هر کدام از قسمت های این مطلب روی لینک های زیر کلیک کنید.
انگلیسی در سفر: فرودگاه
در اولین بخش از انگلیسی در سفر به فرودگاه خواهیم پرداخت. این بخش به ترتیب شامل تایید پرواز، تاریخ پروازو پیشخوان فرودگاه می باشد. تایید پرواز در بعضی از خطوط هوایی مسافران ملزم هستند که چند روز قبل تاریخ پرواز خود را از طریق تماس با فرودگاه تایید کنند. در این بخش سوالاتی را که از مسافران پرسیده می شود به همراه نمونه هایی از پاسخ هایی که می توان به آنها داد قرار داده شده است: Passenger: I would like to confirm my flight مسافر: من می خواهم پروازم را تایید کنم Airport: Can I get your ticket number? فرودگاه: می توانم شماره بلیط شما را بگیرم؟ Passenger: The number is 76-3-43 مسافر: شماره 76-3-43 می باشد. Airport: You are scheduled to depart on December 18th at 4:00 pm. Is this correct? فرودگاه: پرواز شما برای روز 18 دسامبر ساعت 4 بعداظهر ثبت شده است. آیا این صحیح است؟ Passenger: Yes, it is مسافر: بله صحیح است Airport: Is anybody else traveling with you? آیا کس دیگری در پرواز همراه شما هست؟ Passenger: Yes, my son مسافر: بله پسرم هست Airport: Could I get your son’s ticket number too? فرودگاه: می توانم شماره بلیط پسرتان را نیز بگیرم؟ Passenger: It is 76-3-44 مسافر: شماره بلیط 76-3-44 می باشد Airport: Your tickets have been confirmed. Please arrive at the airport 2 hours before your flight departs. Thank you for calling. فرودگاه: بلیط های شما تایید شده اند. لطفا 2 ساعت قبل از اینکه پرواز شما حرکت کند در فرودگاه حاضر باشید. از تماس شما متشکریم.
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 8:44 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
تصور کنید در یک اداره مشغول به کار شده اید، در حین کار حتما به موارد زیر برخورد خواهید کرد. اینها اصطلاحات زبان انگلیسی هستند که در یک محیط اداری کاربرد دارند: 1. type a letter نامه ای را تایپ کنید 2. enter data داده ها را وارد کنید 3. transcribe notes یادداشتها را رونویسی کنید 4. make copies کپی ها را بگیرید 5. collate papers اوراق را تطبیق دهید 6. fax a documentمدرکی را فکس کنید 7. staple اوراق را منگنه کنید 8.scan a document مدرکی را اسکن کنید 9. print a document مدرکی را چاپ کنید 10. schedule a meeting جلسه ای را ترتیب دهید 11. take dictation دیکته بگیرید 12. organize materials موارد را تنظیم کنید این جملات مفید انگلیسی را کسانی که قصد کار کردن در محیطهای اداری را دارند به خاطر بسپارد .
خودروها و کامیون ها در انگلیسی Cars & Trucks
در آموزش زبان انگلیسی سعی کنید بازه ی لغات خود را هر روز افزایش دهید. در این سایت آموزش زبان انگلیسیقصد دارم به شما در افزودن اطلاعات زبان انگلیسی کمک کنیم: 4door car/sedan ماشین سواری 4 در 2door car/ coupe ماشین 2در/ کوپه hybrid دو سوخت sport car ماشین اسپورت convertible کروکی station wagon واگن استیشن S U V خودروی چند منظوره minivan مینی ون camper اتومبیل کمپینگ R V ماشین خانه متحرک limousine/timo لیموزین pickup truck وانت cargo van ماشین های باری two truck کامیون یدک کش tractor trailer کامیون تریلی کش cab اتاقک راننده trailer تریلی moving van ون حمل و نقل dump truck کامیون کمپرسی tank truck تانکر school bus اتوبوس مدرسه [ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 10:3 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در این بخش قصدداریم به آموزش زبان انگلیسی مکالمه در حوزه احوالپرسی و ملاقات (greetings & meeting)بپردازیم. انواع مکالمه زبان انگلیسی در حوزه احوالپرسی انگلیسی که در ادامه بیشتر به آنها خواهیم پرداخت: صبح بخیر/عصر بخیر good morning/good afternoon عصر بخیر/ شب بخیر good evening/good night حالتان چطور است؟ ?How are you خیلی خوب است، متشکرم Very well,Thank you خدانگهدار Goodbye از دعوت شما متشکرم Thank for invitatio فردا میبنمتان See you tomorrow از آشنایی شما خوشوقتم Glad to know you [ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 10:2 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
جمعاً 26 (بیست و شش) حرف است که به دو دسته تقسیم میشوند: حروف بزرگ =Capital letters این حروف عبارتند از: A-B-C-D-E-F-G-H-I-J-K-L-M-N-O-P-Q-R-S-T-U-V-W-X-Y-Z حروف کوچک = Small letters این حروف عبارتند از: a-b-c-d-e-f-g-h-i-j-k-l-m-n-o-p-q-r-s-t-u-v-w-x-y-z
برای پیشرفت دانش آموزان بهتر است ابتدا صداهای حروف را یاد بگیرند تا پس از تشخیص صداها بتوانند به آسانی لغات را فرا گیرند در این قسمت سعی شده حداقل صداهای مورد نیاز برای سطح مبتدی آورده شود.
صدا در انگلیسی هر کدام از الفبای انگلیسی دارای چند صدا هستند که به ترتیب به ذکر آنها میپردازیم. صدای هر حرف را پس از تکرار حفظ کرده و معنای آنها را به خاطر بسپارید.
1 - حرف A این حرف دارای صداهای زیر است صدای(آ) مانند: (آرمی)=در کلمه army به معنای ارتش صدای (اَ) مانند: (کَت)= در کلمه cat به معنای گربه صدای(ای) مانند: (بریو)=در کلمه brave به معنای شجاع صدای(الف کوتاه) مانند: (کار)=در کلمه car به معنای ماشین
2 - حرف B این حرف معادل (ب) در زمان فارسی است مثال: کتاب (بوک) book پسر (بوی) boy
3 - حرف C این حرف اگر قبل از y-i-e قرار گیرد صدای(س) در غیر این صورت صدای(ک) را میدهد: مداد (پِن سیل) pencil دوچرخه (بای سیکل) bicycle سقف (سیلینگ) ceiling گربه (کَت) cat سرد (کُلد) cold
4 - حرف D این حرف معادل(د) در زبان فارسی است. مانند: تاریک (دارک) Dark سگ (داگ) dog نوشیدن (درینک) drink
5 - حرف E این حرف دارای صداهای زیر است: صدای(اِ) مانند: (پِن) قلم pen صدای(ای) مانند: (بی) بودن be
6 - حرف F این حرف معادل (ف) در زبان فارسی است مانند: احمق (فول) fool دور (فار) far
7 - حرفG این حرف گاهی صدای (گ) و گاهی صدای (ج) را می دهد مثال: موتور (این جین) engine دختر (گِرل) girl خوب (گوٌد) good
8 - حرف H این حرف معادل (ح-ه) در زبان فارسی است.مانند: قلاب (هوُک) hook عسل (هانی) honey سخت-مشکل (هارد) hard
9 - حرف I این حرف دارای دو صدا به شرح زیر است: صدای ( آی) مانند: (تایم) وقت time صدای(ای کوتاه) مانند: (فیش) ماهی fish
10 - حرف J معادل(ج) می باشد.مانند: (جاست) عادل، درست just
11 - حرف k معادل(ک) است. مانند: (بُوک) کتاب book (کینگ) پادشاه king و چنانچه قبل از n در ابتدای کلمه به کار رود تلفظ نمی شود مانند: (نو) دانستن know (نیت) بافتن knit
12 - حرف L صدای(ل) را می دهد. مانند: (لیپ) لب lip (لیو)زندگی کردن live
13 - حرف M صدای(م) را می دهد.مانند: (مُون)ماه moon (مانی) پول money
14 - حرف N صدای(ن) را می دهد. مانند: (نک) گردن neck (نون) ظهر noon
15 - حرف O این حرف دارای صداهای زیر است: صدای(او)مانند: (گو)رفتن go صدای(آ) مانند: (فرانت)جلو front صدای(او) مانند: (دو)انجام دادن do
16 - حرف P صدای(پ) را می دهد مانند: (پن)قلم pen (پام) کف دست palm
17 - حرف Q صدای(ک) را می دهد.مانند: (کوئیک) سریع-تند quick (کوئین) ملکه queen
18 - حرف R صدای(ر) را می دهد. مانند: (روت) ریشه root (رد) قرمز red
19 - حرف S این حرف دارای صداهای زیر است: صدای(س) مانند: (سی) دیدن see صدای(ز) مانند: (لوز) گم کردن lose
20 - حرف T صدای (ت) را می دهد مانند: (تِل) گفتن tell (تی چِر) معلم teacher (تی) چای tea
21 - حرف U گاهی صدای(یو) مانند: (یونی وِرسیتی) دانشگاه university گاهی صدای(اِ) مانند: (تِرن)نوبت turn گاهی صدای(آ) مانند: (شات) بستن shut
22 - حرف V صدای (و) مانند: (وِری)خیلی very (ویکتوری) پیروزی victory
23 - حرف W صدای(و) در حالیکه لبها گرد می شوند. مانند: (ویندو) پنجره window و گاهی صدای (یو) مانند: (فی یو)تعدادی few
24 - حرف X گاهی صدای (کس)-مانند: (فاکس)روباه fox و گاهی صدای(گز) مانند: (اِگزَم) امتحان exam
25 - حرف Y گاهی صدای(آی) مانند: (بای) خریدن buy گاهی صدای(ای) مانند: (سیتی)شهر city گاهی صدای(ی) مانند: (یِستِردی) دیروز yesterday
26 - حرف Z صدای(ز) را می دهد.مانند: (زو) باغ وحش zoo (سایز) اندازه size
صداهای ترکیبی این صداها نیز در حد توان و یادگیری دانشآموزان مبتدی تهیه و انتخاب شدهاند.
=sh ش مانند: (شیپ) گوسفند sheep =chچ مانند: (تی چِر) معلم teacher =ture چِر مانند: (پیک چِر) تصویر picture =ph ف مانند: (فتو) عکس photo =tion شِن مانند: (نِی شن) ملت nation =ea ای مانند: (تی چِر) معلم teacher =th بین (ت و ث) مانند: (توث) دندان tooth =th بین (د و ذ) مانند: (ذی) آنها they
[ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 10:0 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
ضمایر انعکاسی یا reflective pronouns ضمایری هستند که معمولا به عنوان مفعول جمله به کار می روند. این ضمایر در زبان فارسی معمولا به صورت شکلی صرف شده از واژه “خود” نوشته می شوند. کاربردکاربرد اصلی ضمایر انعکاسی زمانی است که فاعل و مفعول در واقع یک نفر هستند. به مثال زیر توجه کنید: He often looks at himself in the mirror and likes talking to himself. (او معمولا به خودش در آینه نگاه می کند و دوست دارد با خودش صحبت کند.) در جمله بالا اشاره himself در جمله به فاعل جمله (he) است. در صورتی که از ضمیر شخصی مفعولی (him) استفاده می شد امکان تشخیص این موضوع وجود نداشت که مفعول همان فاعل است یا فردی دیگر. ضمایر انعکاسی کاربرد دیگری هم دارند. گاهی برای تاکید بر روی این موضوع که یک نفر به تنهایی کاری را انجام داده نیز از ضمیر انعکاسی استفاده می شود. به مثال زیر توجه کنید: Larry is a small boy. In his room, there is a mirror. Larry has hung it up himself. (لری یک پسر کوچک است. در اتاق او یک آینه است که او خودش آن را آویزان کرده.) در جمله بالا ضمیر انعکاسی himself نقش مفعولی ندارد و حتی میتوان به راحتی آن را از جمله حذف کرد. استفاده از این ضمیر در اینجا تنها بری تاکید بر روی انجام یک کار به تنهایی است. در برخی از روشهای آموزش گرامر برای ضمایر در این کاربرد از نام intensive pronoun استفاده می کنند. نکته: برخی از افعال معمولا با ضمایر انعکاسی به کار می روند و نشان دهنده مفهومی خاص هستند که ممکن است معادل فارسی نداشته باشد. توجه داشته باشید افعالی که در فارسی گذرا (یا ناگذر) هستند الزاما معادل های مشابهی در انگلیسی ندارد. برای مثال فعل behave در زبان انگلیسی یک فعل گذرا است (نیاز به مفعول دارد) در حالی که معادل آن در فارسی ناگذر است. پس عبارتی مانند behave yourself (مراقب رفتارت باش) در فارسی فرم غیر انعکاسی دارد. در ادامه جدولی از افعالی را میبینید که معمولا در کنار ضمایر انعکاسی به کار میروند و معانی خاص دارد: فعل مثال behave oneself Behave yourselves at Grandma and Grampa’s house this weekend. (آخر هفته در خانه پدر بزرگ و مادر بزرگ مراقب رفتارت باش.) cut oneself Alex cut himself while he was chopping onions for dinner. (الکس در موقع خرد کردن پیازها خودش را زخمی کرد.) dry oneself In the morning I wake up, have a shower, dry myself, get dressed and leave the house. (صبح ها، من بیدار می شوم، یک دوش میگیریم، خودم را خشک می کنم، لباسم را می پوشم و خانه را ترک می کنم.) enjoy oneself Amy enjoyed herself at the party that night. (امی از مهمانی آن شب لذت برد.) express oneself Art is the only way I can express myself. (هنر تنها روشی است که من می توانم خودم را ابراز کنم.) hurt oneself Be careful! I don’t want you to hurt yourself. (مواظب باش! من نمی خواهم تو به خودت صدمه بزنی.) introduce oneself Let me introduce myself, my name is Bond?– James Bond. (بگذارید خودم را معرفی کنم، اسم من باند است – جمیز باند.)
جدول ضمایر انعکاسیمفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص myself yourself himself herself itself ourselves yourselves themselves خودم خودت خودش خودش خودش خودمان خودتان خودشان
نکته: در ضمایر انعکاسی بر خلاف ضمایر شخصی، ضمیر دوم شخص مفرد و جمع متفاوت است پس در زمان استفاده از ضمایر به تعداد افرادی که مورد اشاره قرار می گیرند توجه کنید. You can be proud of yourself. (تو باید به خودت افتخار کنی.) You can be proud of yourselves. (شما باید به خودتان افتخار کنید.) [ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 9:59 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
اسامی ملکی یا Possessive Nouns به مالکیت یک اسم بر دیگری اشاره می کنند. قوائد اسامی ملکیساختار عمومی ساختن اسامی ملکی بسیار ساده است، گرچه ممکن است در ابتدا کمی گیج کننده به نظر برسد. در زبان فارسی برای ساختن حالت مالکی برای اسامی به انتهای آن کسره مالکیت اضافه می کنیم. در انگلیسی نیز قوائد ساختن اسامی مالکیت کمی متفاوت است. نکته: جایگاه اسم مالک در زبان فارسی عموما بعد از اسم مملوک است. در انگلیسی این جایگاه برعکس است. در ساختن اسامی ملکی این یکی از اشتباهات بسیار رایج فارسی زبانان است. همچنین توجه داشته باشید که در زبان فارسی پسوند به اسم مملوک اضافه می شود ولی در انگلیسی این کار برای اسم مالک انجام خواهد گرفت. قائده عمومی: برای نشان دادن مالکیت یک اسم بر دیگری به اسم مالک پسوند “‘s” را اضافه کنید. به مثال های زیر توجه کنید: Dog’s collar (dog+’s)قلادهِ سگ sister’s backpack (sister+’s)کوله پشتیِ خواهر car’s engine (car+’s)موتورِ ماشین
استثنا: اگر اسم شما در حال حاضر یک پسوند s- برای جمع بستن دارد دیگر به آن پسوند s- مالکیت را اضافه نمی کنیم و به اضافه کردن اپوستروف ” ’ ” به اسم بسنده می کنیم. به مثال های زیر توجه کنید: Dogs’ collars (dog+s+’)قالاده های سگ ها sisters’ backpacks (sister+s+’)کوله پشتی های خواهران cars’ engines (car+s+’)موتورهای ماشین ها
نکته: اسامی که بدون پسوند s- جمع بسته می شوند از قائده عمومی تبعیت می کنند. به مثال های زیر توجه کنید: Children’s homework (children+’s)تکالیف بچه ها fish’s bowls (fish+’s)تنگ های ماهی ها octopi’s tentacles (octopi+’s)پاهای اختاپوس
نکته: اگر s اخر اسم، s جمع نباشد از قائده عمومی تبعیت خواهد شد. به مثالهای زیر توجه کنید: Charles’s sneakers (Charles+’s)کتونی های چارلز Bess’s dresses (Bess+’s)لباس های بس bus’s tires (bus+’s)لاستیک های اتوبوس نکات اضافهاگر دو نفر با هم مالک چیزی باشند پسوند به اسم نفر دوم (بر حسب ترتیب اشاره) اضافه می شود. Joe and Mary’s car is new. (ماشین جو و ماری جدید است.) اگر دو نفر هر یک به صورت جدا مالک چیزی باشند هر دو اسم پسوند مالکیت میگیرند: Laurie’s and Megan’s nails are painted the same color. (ناخن های لاری و مگان به یک رنگ، رنگ شده.) [ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 9:58 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
اسم یا noun در زبان انگلیسی واژه ایست که به نام یک فرد، محل، چیز یا ایده را مشخص می کند. به مثال های زیر توجه کنید: فرد: man, (مرد) Mrs. Jones, (اقای جونز) doctor, (دکتر) Maddie (مدی) محل: home (خانه)، mountains (کوه ها)، Paris (پاریس)، river (رودخانه) چیز: sports car (ماشین مسابقه)، book (کتاب)، dog (سگ)
اسم های انتزاعیاسم های انتزاعی یا Abstract nouns اسم ایده ها یا احساسات را مشخص می کنند. به مثال های زیر توجه کنید: ایده: love (عشق)، intelligence (هوش)، justice (عدالت) احساس: happiness (خوشحالی)، anger (عصبانیت)، excitement (هیجان)
اسم های خاص و عاماسم های خاص یا Proper nouns نام افراد، مکان ها، چیزها و … مشخصی را نشان می دهند. در حالیکه اسم های عام یا common nouns، می توانند در مورد افراد، مکان ها، چیزها و … متفاوتی به کار روند. به مثال های زیر توجه کنید. اسم عام اسم خاص اسم عام اسم خاص Boy (پسر) James (جیمز) doctor (دکتر) Doctor Jefferson (دکتر جفرسون) river (رودخانه) Mississippi River (رودخانه میسیسیپی) town (شهر) Rockledge (دکلج – نام یا شهر) car (ماشین) Ford (فورد) candy bar (ابنبات) Baby Ruth (بچه روث)
نکته: در زبان انگلیسی نام اسامی خاص همیشه با حرف اول بزرگ یا capital نوشته می شود. اسامی عام تنها در صورتی که ابتدای جمله قرار بگیرند به این صورت نوشته می شوند [ یادداشت ثابت - شنبه 03/3/20 ] [ 9:56 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |