سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

 

به کشوری سفر کرده اید در فرودگاه مشکلی برایتان پیش آمده ولی نمیتوانید با مسوولین آنجا ارتباط برقرار کنید و در به در به دنبال یک فارسی زبان میگردید که انگلیسی مسلط باشد و بتواند به شما کمک کند.

 

خوب بهتر است تا حدی به عبارات و مکالماتی رایج در فرودگاه آشنا باشید تا اگر موفق به پیدا کردن یک فارسی زبان مسلط به انگلیسی نشدید تا حدی بتوانید مشکل خود را حل کنید

 

آیا ممکن است گذرنامه شما را ببینم؟

May I have a look at your passport please?

البته، بفرمائید قربان.

‍Certainly, here you are sir.

متأسفانه ویزای شما اعتبار ندارد.

I’m afraid, your visa is not valid.

حالا من چه کار کنم؟

What shall I do now?

بهتر است آن را تمدید کنید.

You’d better renew it right away.

متشکرم.

Thank you.

آیا اجناس ممنوعه با خود دارید؟

Do have anything to declare?

خیر، هیچ چیز قربان.

No, nothing sir.

آیا ممکن است چمدانتان را برای بازرسی باز کنید؟

Will you please open your suitcase for inspection?

البته، با کمال میل.

Certainly, by all means.

این چیست؟

What’s this?

کادوئی است برای خواهرم.

It’s a gift for my sister.

آیا عوارض گمرکی خود را پرداخته اید؟

Have you paid your customs duties?

بله قربان.

Yes sir.

آیا ممکن است رسید خود را ارائه دهید؟

Will you please acknowledge your receipt?

بفرمایید قربان.

Here you are.

چه مبلغ پول نقد با خود دارید؟

How much cash do you have on you?

ده اسکناس بیست دلاری و مقداری پول خرد.

Ten twenty dollar notes (bills) and some change.

 

واکسن آبله، وبا و تب زرد کوبیده اید؟

Have you had your small pox, cholera, yellow fever shot?


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:37 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

لیستی از کلمات متضاد (antonyms) رایج در زبان انگلیسی:

تلفظ

معنی

متضاد

تلفظ

معنی

کلمه

 

حاضر

present

 

غایب

absent

 

قبل از

before

 

بعد از

after

 

دشمن

enemy

 

متحد

ally

 

هرگز

never

 

همیشه

always

 

مترادف

synonym

 

متضاد

antonym

 

طبیعی

natural

 

مصنوعی

artificial

 

خواب

asleep

 

بیدار

awake

زشت

ugly

زیبا

beautiful

بالا

above

پایین

below

بدترین

worst

بهترین

best

کوچک

small

بزرگ

big

شیرین

sweet

تلخ

bitter

سفید

white

سیاه

black

ترسو

cowardly

شجاع

brave

 گران

 expensive

 ارزان

cheap

 کثیف

 dirty

 تمیز

 clean

مهربان

kind

سنگدل

cruel

شب

night

روز

day

 کم عمق

 shallow

 عمیق

 deep

 مشکل

 difficult

 آسان

 easy

 نزدیک

 near

 دور

 far

 کند

 slow

 سریع

 fast

 لاغر

 thin

 چاق

 fat

 خالی

 empty

 پر

 full

 بد

 bad

 خوب

 good

 غمگین

 sad

 خوشحال

 happy

 آسان

 easy

 سخت

 hard

 سبک

 light

 سنگین

 heavy

 آنجا

 there

 اینجا

here

 سرد

 cold

 گرم

 hot

 تیره

 dark

 روشن

 light

 کوتاه

 short

 طولانی

 long

 کم

 few

 زیاد

 many

 کهنه

 old

 جدید

 new

 فقیر

 poor

 ثروتمند

 rich

 چپ

 left

 راست

 right

 غلط

 wrong

 درست

 right

 خطرناک

 dangerous

 امن

 safe

 متاهل

 married

 مجرد

 single

 ضعیف

 weak

 قوی

 strong

 کوتاه

 short

 بلند

 tall

 خشک

 dry

خیس

 wet

 کم عرض

 narrow

 عریض

 wide

 پیر

 old

 جوان

 young


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:36 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

یکی از نقات قوت زبان انگلیسی این است که این زبان دامنه لغات بسیار وسیعی دارد و به همین دلیل می توان برای خیلی از واژگان (vocabulary) از جایگزین یا مترادف استفاده کرد. این انعطاف پذیری در خصوص کلمات مترادف می تواند کار زبان آموزان را از خیلی لحاظ آسان تر کند.

در این پست سعی کرده ایم لیستی از کلمات مترادف (synonyms) بسیار رایج را گردآوری کنیم. این کلمات مترادف در دو جدول قرار داده شده اند؛ جدول اول حاوی افعال مترادف است و جدول دوم شامل صفات مترادف می باشد.

جدول اول: افعال مترادف انگلیسی

مترادف

تلفظ

معنی

کلمه

confess

اعتراف کردن

admit

bother

اذیت کردن

annoy

reply

جواب دادن

answer

seem

به نظر رسیدن

appear

reach

رسیدن

arrive

defeat

شکست دادن

beat

start

شروع کردن

begin

act

رفتار کردن

behave

quote

نقل کردن

cite

shut

بستن

close

gather

جمع کردن

collect

decrease

کاهش یافتن

diminish

vanish

ناپدید شدن

disappear

reveal

فاش کردن

disclose

assess

ارزیابی کردن

evaluate

blow up

منفجر شدن

explode

predict

پیش بینی کردن

foretell

disregard

نادیده گرفتن

ignore

mimic

تقلید کردن

imitate

affect

تحت تاثیر قرار دادن

impact

contaminate

آلوده کردن

infect

examine

بررسی کردن

inspect

mean

قصد داشتن

intend

exaggerate

بزرگ جلوه دادن

magnify

emigrate

مهاجرت کردن

migrate

relate

روایت کردن

narrate

approach

نزدیک شدن

near

inform

اطلاع دادن

notify

supervise

نظارت کردن

oversee

supply

فراهم کردن

provide

get

دریافت کردن

receive

reply

پاسخ دادن

respond

choose

انتخاب کردن

select

conquer

شکست دادن

vanquish

differ

فرق داشتن

vary

imagine

مجسم کرد

visualize

resist

مقاومت کردن

withstand


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:35 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

در انگلیسی از لحاظ نوع ضمایر متعددی وجود دارد مثل ضمایر موصولی، ضمایر ملکی، ضمایر شخصی و غیره، ولی یکی از پایه ای ترین آن ها ضمایر پرسشی (interrogative pronouns) هستند. ضمیرهای پرسشی همانطور که از اسم شان مشخص است برای سوال کردن بکار برده می شوند. ضمایر پرسشی what, which, who, whom و whose هستند.

معنی

ضمیر پرسشی

 چه – چه چیزی

 

What

 کدام

 

Which

 چه کسی

 

Who

 چه کسی را – به چه کسی

 

Whom

 مال چه کسی

 

Whose

نکات مهم ضمایر پرسشی

ضمیر پرسشی whom نقش مفعول را در یک جمله ایفا می کند. مثلا در جمله زیر whom به عنوان مفعول بکار رفته است:

Whom did you see?

چه کسی را دیدی؟

I saw David

دیوید را دیدم

ولی با این وجود در زبان عامیانه همیشه از ضمیر پرسشی who به جای whom (به عنوان مفعول) استفاده می شود:

Who did you see?

در موقعیت های رسمی (مثلا در آزمون آیلتس یا تافل) باید از whom به عنوان مفعول استفاده کرد نه who

مثال هایی برای ضمایر پرسشی

معنی

سوال و پاسخ

چه کسی به تو اون راز را گفت؟

مایک بهم گفت

Who told you that secret?

Mike told me

دیروز با چه کسی صحبت کردی؟

با دیوید صحبت کردم

Whom did you talk to yesterday?

I talked to David

چه اتفاقی افتاده است؟

یک تصادف روی داده است

What has happened?

An accident happened

کدام دونده زودتر دوید؟

دونده شماره 4

Which runner did run faster?

The runner number 4

من تعدادی کلید پیدا کرده ام. مال چه کسی هستند؟

آنها مال من هستند

I have found some keys. Whose are these?

Those are mine

شاید بپرسید پس whywherewhen, و how چی؟ در حقیقت برخلاف چیزی که تصور می شود این چهار کلمه جزء قیدها هستند نه ضمایر پرسشی، اگرچه همانند ضمیرهای پرسشی بکار می روند. 

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:15 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

در این پست تعدادی از جملات کاربردی در خصوص ورزش که در مکالمات روزمره بسیار رایج هستند به همراه ترجمه آنها قرار داده شده است:

1. How often do you play sports?

هر چند وقت یکبار ورزش می کنی؟

2. What is your favorite sport?

ورزش مورد علاقه ات چیه؟

3. Do you play any sport professionally?

آیا هیچ ورشی را به صورت حرفه ای انجام می دهی؟

4. Are you a member of any sports team?

آیا عضو هیچ تیم ورزشی هستی؟

5. What sports are you good at?

تو چه ورزش هایی خوب هستی؟

6. Do you like to exercise?

آیا ورزش کردن را دوست داری؟

7. What do you think is the most popular sport in the world?

به نظرت محبوب ترین ورزش در جهان چیه؟

8. Do you like team sports? What are your favorite team sports?

آیا ورزش های تیمی را دوست داری؟ ورزش های تیمی مورد علاقه ات چی هستند؟

9. Do you watch sports on TV?

آیا ورزش ها را از تلوزیون نگاه می کنی؟

10.  Can you swim?

می تونی شنا کنی؟

11.  What sports do you play in school?

چه ورزش هایی را در مدرسه انجام میدی؟

12.  What is your favorite winter sport?

ورزش زمستانی مورد علاقه ات چیه؟

13. What is your favorite summer sport?

ورزش تابستانی مورد علاقه ات چیه؟

14. What sport is the most dangerous?

خطرناک ترین ورزش چیه؟

15. What sport is the most expensive?

پرهزینه ترین ورزش چیه؟

16. Are there any sports that you don’t like?

آیا ورزشی وجود داره که دوست نداشته باشی؟

17. Do you prefer playing or watching sports?

آیا ترجیح می دهی ورزش کنی یا ورزش تماشا کنی؟

18. What new sports would you like to try?

چه ورزش های جدیدی را دوست داری امتحان کنی؟

19. What is the most popular sport in your country?

محبوب ترین ورزش در کشورت چیه؟

20. Who is your favorite sportsman/sportswoman?

ورزشکار (زن یا مرد) مورد علاقه ات کیه؟

21. Are there any sportsmen/sportswomen in your country that are successful worldwide?

آیا ورزشکاری (زن یا مرد) در کشورت هست که در سطح جهانی موفق بوده باشه؟

22. Are there good sports facilities in your city/country?

آیا امکانات ورزشی خوبی در شهرت/کشورت هست؟


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:14 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

شماره پرواز

Flight Number(FLT/NO)

مقصد

Destination

شماره گیت

Gate

وضعیت

Status

پرواز کرد

Departed

مسافرگیری

Boarding

به موقع پرواز خواهد کرد

On Time

پرواز تاخیر دارد

Delayed

پرواز لغو شد

Canceled

بلیط یک طرفه

One-Way ticket

بلیط رفت و برگشت

Round-trip ticket

پرواز مستقیم به مقصد که ممکن در بین راه توقف هم داشته باشد

Direct flight

پرواز مستقیم به مقصد که در بین راه توقف ندارد

Non-stop flight

صندلی در هواپیما که کنار راهرو است

An aisle seat

صندلی در هواپیما کنار پنجره

A window seat

فرودگاه

Airport


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:11 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Cheer up

خوشحال شدن

He cheered up when he heard the news

وقتی او خبر را شنید خوشحال شد

 

Cheer sb up

(کسی را) خوشحال کردن

He was sad so I held a party to cheer him up

او غمگین بود به همین دلیل من یک مهمانی برگزار کردم که او رو خوشحال کنم

 

Chip in

کمک کردن

If every person chips in, the country will make progress fast

اگر همه کمک کنند کشور به سرعت پیشرفت خواهد کرد.

 

Clean up

منظم کردن، تمیز کردن

Stephan, please clean up your room

استفان، لطفا اتاقت را تمیز کن

 

Come across

به صورت اتفاقی چیزی را پیدا کردن

He came across one of his letters in the his room

او به صورت اتفاقی یکی از نامه هایش را در اتاقش پیدا کرد

 

 Come along

همراه کسی رفتن یا آمدن

We’re going to the movies, why don’t you come along?

ما داریم به سینما می رویم، چرا با ما نمی آیید؟

 

Count on sb/sth

روی کسی یا چیزی حساب کردن

You should count on your family to help you

برای کمک تو باید روی خانواده ات حساب کنی

 

Cut back (on sth)

کمتر مصرف کردن

In order not to become fat, you should cut back on fast food

برای اینکه چاق نشوید شما باید کمتر غدای حاضری مصرف کنید

 

Cut off

قطع کردن

My phone was cut off because I hadn’t paid the bill

به خاطر اینکه قبض تلفن را پرداخت نکرده بودم، تلفنم قطع شد

 

Deal with sth

در مورد چیزی بودن

His books often deal with different cultures

کتاب هایش اغلب در مورد فرهنگ های مختلف است.

 

Dress up

لباس رسمی یا شیک پوشیدن

He dressed up for the party

او لباسی شیک برای میهمانی پوشید

 

Drop out

ترک تحصیل کردن، (از تحصیل) انصراف دادن

Marry dropped out of college because she didn’t have time

ماری چون وقت کافی نداشت از دانشگاه انصراف داد

 

Fill in/out

پر کردن (فرم)

Please fill in the membership form

لطفا فرم عضویت را پر کنید

fill in در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود در حالی که fill out در انگلیسی آمریکایی بکار می رود.

 

Find out

به چیزی پی بردن

I don’t know who called me yesterday, How can I find out?

نمی دونم دیروز چه کسی با من تماس گرفت، چطور می توان به این پی ببرم؟

 

Get along/on

با هم کنار آمدن

She and her mother can’t get along

او و مادرش نمی توانند با هم کنار بیایند

 

Get away with sth

 از چیزی قسر در رفتن

Everyone thinks that he was the one who robbed the bank, but it seems that he is going to get away with it

همه فکر می کنند که او کسی بود که به بانک دستبرد زد، ولی به نظر می رسه که داره ازش قسر در میره

 

Get back

برگشتن

We got back from our trip yesterday

ما دیروز از سفرمون برگشتیم

 

Get up

از تخت خواب برخاستن یا بیرون آمدن

He usually gets up late

او معمولا دیر از تخت خواب بیرون می آید

 

Grow up

بزرگ شدن

Alex wants to be a pilot when he grows up

الکس وقتی بزرگ شد می خواهد خلبان شود

 

Hang up = Ring off

(مکالمه تلفنی) قطع کردن

He didn’t say goodbye and hung up the phone on me

او بدون اینکه خداحافظی کند تلفن را روی من قطع کرد

 

Hold on

صبر کردن

Please hold on while we deposit the money into your account

لطفا تا موقعی که ما داریم پول را به حساب شما واریز می کنیم صبر کنید.

 

Let sb down

کسی را نا امید کردن

We must win this game, let’s not let our fans down this time

ما باید این بازی را ببریم، بیاین این بار هوادارانمان را نا امید نکنیم

 

Look after

مراقبت کردن

Jennifer has to look after her little brother

جنیفر مجبور است از برادر کوچکش مراقبت کند

 

Look into

بررسی کردن

We are looking into buying a new house

ما داریم برسی می کنیم که یک خانه جدید بخریم

 

look out

مراقب بودن

We were told to look out for a tall man in the village

به ما گفتند که مراقب یک مرد بلند قد در روستا باشیم

 

Pass away

فوت کردن

Her friend passed away a week ago after a long illness

دوستش یک هفته پیش بعد از یک بیماری طولانی فوت کرد

 

Pass out

از حال رفتن

The old woman, after hearing the bad news, passes out

پیرزن بعد از شنیدن خبر بد از حال رفت

 

Pick up

یاد گرفتن

A:What language do you like to pick up?

B: I like to pick up German

شخص اول:چه زبانی را دوست داری یاد بگیری؟

شخص دوم: دوست دارم زبان آلمانی یاد بگیرم

 

Pull out

(وسایل نقلیه) حرکت کردن

The taxi pulled out ten minutes ago

تاکسی ده دقیقه پیش حرکت کرد

 

Put off

به تعویق انداختن، عقب انداختن

We are going to put off the game because it still keeps raining

ما به دلیل این باران همچنان در حال باریدن است قصد داریم بازی را به تعویق بندازیم

 

Put sb off

کسی را پیاده کردن

Could you put me off here, please?

لطفا مرا اینجا پیاده کنید

 

Put out

(آتش، سیگار، شمع…) خاموش کردن

Firefighters managed to put the fire out

آتش نشان ها موفق شدند آتش را خاموش کنند

 

Put up with

تحمل کردن

It is hard for him to put up with children

این برای او سخت است که بچه ها را تحمل کند

 

Ring off = Hang off

(مکالمه تلفنی) قطع کردن

He rang off before I reply

او قبل از اینکه من جواب بدهم تلفن را قطع کرد

 

Run into

به طور تصادفی کسی را ملاقات کردن

ran into my uncle yesterday

دیروز عمویم را به صورت تصادفی دیدم

 

Run away

فرار کردن

A teenager ran away from home and has been missing for a week

نوجوانی از خانه اش فرار کرده است و یک هفته است که ناپدید شده است

 

Run out

تمام کردن

We’ve run out of Cheese, I’m going to buy some

ما پنیر تمام کردیم، دارم میرم مقداری پنیر بخرم

 

 

Show off

پز دادن

She only bought that expensive car to show off

او اون ماشین گران قیمت را خرید که فقط پز بده

 

Switch off

خاموش کردن (چراغ یا یک ماشین)

I have to switch the light off to sleep

من برای اینکه بخوابم باید چراغ را خاموش کنم

 

Switch on

روشن کردن (چراغ یا یک ماشین)

How do you switch this laundry machine on?

این ماشین لباس شویی را چطور روشن می کنی؟

 

Take after sb

به کسی رفتن

Mike takes after his grandfather. Both of them are tall

مایک به پدربزرگش رفته. هر دو شون بلند قد هستند

 

Take off

(هواپیما) از زمین بلند شدن

The plane takes off within fifteen minutes

هواپیما در ظرف 15 دقیقه از زمین بلند خواهد کرد

 

Think back

به یاد آوردن

When I think back on ten years ago, I wish I had studied harder

وقتی ده سال قبل را به یاد میارم آرزو می کنم بیشتر درس می خوندم

 

Think over

چیزی را در نظر گرفتن

Before I make my final decision, I’ll have to think the job offer over

قبل از اینکه تصمیم نهایی ام را بگیرم باید پیشنهاد کار را در نظر بگیرم

 

Turn sth down

(درخواست یا پیشنهاد) رد کردن یا نپذیرفتن، صدای چیزی را کم کردن

The bank turn the company down for a loan

بانک درخواست شرکت برای وام را رد کرد

Please turn the TV down while my friends are here

لطفا تا زمانی که دوستام اینجا هستد صدای تلوزیون رو کم کن

 

Turn off

خاموش کردن (لامپ یا یک ماشین)

Let’s turn the TV off, everybody is asleep

بیا تلوزیون رو خاموش کنیم، همه خوابن

 

Get back at sb

تلافی کردن، (از کسی) انتقام گرفتن

I think he is going to get back at you for accusing him of lying

فکر می کنم او به خاطر اینکه بهش تهمت دروغ زدی میخواد تلافی کنه

 

Turn on

روشن کردن (لامپ یا یک ماشین)

It’s time to turn the lights on, the weather is getting dark

وقتش که چراغ ها رو روشن کنیم، هوا داره تاریک میشه

 

Turn up

صدای چیزی را زیاد کردن

Please turn this music on, I like it

لطفا صدای این موسیقی را زیاد کن، دوسش دارم

 

Wake up

بیدار شدن

I’ll will have to wake up at 6:00 am tomorrow

فردا من باید ساعت شش صبح بیدار بشم

 

Get together

دور هم جمع شدن

They’re gonna get together on Friday and play soccer

اونا میخوان جمعه دور هم جمع بشن و فوتبال بازی کنند

 

Warm up

گرم کردن (قبل از ورزش)

They warmed up before playing volleyball

آنها قبل از والیبال بازی کردن خودشان را گرم کردند

 

Work out

ورزش کردن، تمرین کردن

work out in the gym twice a week

من هفته ای دو بار در باشگاه تمرین می کنم

 

 

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:10 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

تاریخ پرواز

در صورتی که شما بخواهید تاریخ پرواز خود را تغییر دهید می توانید از جملات زیر برای این منظور استفاده کنید:

 

I am scheduled to depart on December 15th. Can I change this to a later date?

تاریخ پرواز من برای روز 15 دسامبر ثبت شده است. آیا می توانم این را به تاریخی بعد تغییر دهم

I am scheduled to depart on December 15th. I wish to see if there is an earlier flight available.

تاریخ پرواز من برای روز 15 دسامبر ثبت شده است. می خواهم بدانم آیا پروازی قبل از این آزاد است؟

در پاسخ به این سوالات از شما شماره بلیت پرسیده خواهد شد. در صورتی که این امکان وجود داشته باشد از شما سوالات بیشتری نیز پرسیده می شود:

What date would you like to change it to?

When do you want to depart?

می خواهید آن (تاریخ بلیط) را به چه تاریخی تغییر دهید؟

نمونه هایی از پاسخ هایی که به سوالات بالا داده می شود:

I would like to change it to December 19th if possible

اگر امکان داشته باشد می خواهم آن را به نوزدهم دسامبر تغییر دهم

Is December 19th available?

آیا نوزدهم دسامبر آزاد است؟

Can you check if December 19th is possible?

می توانید بررسی کنید آیا 19 دسامبر امکان پذیر است؟

 

پیشخوان فرودگاه

 

وقتی که مسافران به پیشخوان فرودگاه می روند از آنها از درخواست می شود که بلیط و پاسپورتشان را به فرد پشت پیشخوان بدهند. بعد از آن معمولا از آنها درباره اینکه آیا کس دیگری در پرواز با آنهاست می پرسند:

Is anybody traveling with you today?

Is anybody else traveling with you?

آیا کس دیگری در پرواز همراه شما هست؟

سوالات دیگری که معمولا پریده می شوند:

Did someone you do not know ask you to take something on the plane with you?

آیا کسی که نمی شناختید از شما خواست که چیزی را با خود به هواپیما ببرید؟

Did you have possession of your luggage since you packed?

آیا چمدانتان (یا چمدانهایتان) را از موقعی که بستید در اختیار خودتان بوده است؟

Did you leave your luggage unattended at all in the airport?

آیا چمدانتان (یا چمدانهایتان) را هرگز در فرودگاه بدون مراقب گذاشتید؟

Are you carrying any weapons or firearms?

آیا با خودتان هیچ سلاحی (سرد و گرم) حمل می کنید؟

Are you carrying any flammable material?

آیا با خودتان هیچ مواد آتش زایی حمل می کنید؟

Do you have any perishable food items?

آیا هیچ اقلام غذایی فاسدشدنی دارید؟

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:9 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

در بخش آخر از انگلیسی در سفر به دو نوع رستوران فست فود و معمولی می پردازیم.

رستوران فست فود

بعضی از جملاتی را که به طور معمول در یک رستوران فست فود شنیده می شوند را در قالب یک مکالمه مرور می کنیم:

Welcome to MacDonald’s. May I take your order?

به رستوران مک دونالد خوش آمدید. می توانم سقارش غذای شما را بگیرم؟

I’ll take a hamburger.

من یک همبرگر سفارش می دهم.

Will that be all?

آیا فقط همین را سفارش می دهید؟

Yes.

بله.

Will that be for here or to go?

آیا همبرگر را همین جا می خورید یا می برید؟

For here.

همین جا می خورم.

The total comes to $6.18.

مجموع صورت حساب شما 6 دلار و 18 سنت می شود.

رستوران معمولی

در یک رستوران معمولی معمولا اولین سوالی که از شما پرسیده می شود این است که آیا چیزی می خواهید بنوشید. برخی از سوالاتی که در این خصوص از شما پرسیده می شود عبارتند از:

Can I get you a drink?

می توانم برای شما یک نوشیدنی بیاورم؟

Would you like to order a drink?

آیا می خواهید یک نوشیدنی سفارش بدهید؟

What would you like to drink?

چه چیزی میل دارید بنوشید؟

بعد از اینکه نوشیدنی آورده می شود آنها سفارش غذای شما را می گیرند که ممکن است برای گرفتن سفارش شما از سوالات زیر استفاده کنند:

May I take your order?

What would you like to order?

Are you ready to order?

وقتی که بخواهید سفارش دهید می توانید از جمله زیر استفاده کنید:

I’ll take a spaghetti and a salad.

من یک اسپاگتی و سالات سفارش می دهم.

در رستوران های معمولی، از افراد انتظار می رود انعام بدهند. مقدار انعام معمولا 15 درصد صورت حساب می باشد


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:8 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

ساختار کلی این کاربرد به شکل زیر است:

subject (فاعل+ wish + direct object (مفعول مستقیم+ indirect object (مفعول غیر مستقیم)

به چند مثال توجه کنید:

wish you success in your new job

در شغل جدیدت برات آرزوی موفقیت می کنم

مفعول مستقیم = success

مفعول غیر مستقیم = you

We wish her all the best

ما برای او آرزوی بهترین ها رو می کنیم

مفعول مستقیم = all the best

مفعول غیر مستقیم = her

 

بکار بردن wish برای اظهار پشیمانی

در این کاربرد ما از wish برای اظهار پشیمانی از اینکه چیزها مطابق میل ما نیستند استفاده می کنیم. موقعیت هایی که از wish برای آنها استفاده می کنیم غیر واقعی و غیر ممکن هستند. به تحقق پیوستن چیزی در این کاربرد که متعلق به زمان حال یا آینده می شود تقریبا محال است.

1. بیان آرزو در زمان حال

I wish that I didn’t need to work today.

ای کاش امروز مجبور نبودم کار کنم (ولی مجبورم کار کنم).

wish that I could speak Chinese.

ای کاش می توانستم چینی صحبت کنم (ولی نمی توانم).

wish that I were taller.

ای کاش بلند تر بودم.

2. بیان آرزو در زمان آینده

به طور کلی موقعی که از would استفاده می کنیم می خواهیم بگوییم اگر کسی کاری را انجام ندهد یا اینکه اگر کسی کاری را انجام دهد ناراحت می شویم.

wish you would stop smoking.

ای کاش دیگر سیگار نکشی (ولی او سیگار می کشد).

wish that the neighbors would be quiet.

ای کاش همسایه ها ساکت بشند (ولی ساکت نمی شوند).

wish that I could go to the party tonight.

ای کاش بتونم امشب به میهمانی بروم (ولی خیلی سرم شلوغه و نمی توانم).

wish my friend were coming here.

ای کاش دوستم بیاید اینجا (ولی نمی آید).

نکته: در استفاده از would در موقعیت های غیر رسمی می توانیم wish را به صورت استمراری بکار ببریم:

I’m wishing the neighbors would be quiet.

3. بیان آرزو در زمان گذشته

در این کاربرد یک فرد اظهار پشیمانی می کند که یا ناشی از این است که چیزی اتفاق نیفتاده است و یا اینکه چیزی اتفاق افتاده است.

wish that I had gone to Esfehan.

ای کاش رفته بودم به اصفهان (ولی نرفتم).

wish that I hadn’t eaten too much food.

 ای کاش زیاد غذا نخورده بودم.

wish that I had studied more.

ای کاش بیشتر درس خونده بودم (ولی نخوندم).

دو نکته:

§ در موقعیت های غیر رسمی that (که بعد از wish می آید) حذف می شود:

I wish I knew his name.

§ همانند جملات شرطی نوع دوم هنگامی که باید از یک فعل to be بعد از wish استفاده کنیم در هر صورتی (حتی اگر ضمیر ما مفرد باشد) باید از were استفاده کنیم، ولی در موقعیت های غیررسمی از was برای ضمایر مفرد (I, he و she) استفاده می شود.

I wish I were a little thinner.

ای کاش یکم لاغر تر بودم.

یک اشتباه رایج: خیلی از زبان آموزان از wish برای چیزی که دوست دارند در آینده اتفاق بیفتد استفاده می کنند، ولی همانطور که مشاهده کردید از wish برای چیزهایی استفاده می کنیم که اتفاق افتادن آنها تقریبا محال است، برای این منطور از کلمه hope استفاده می کنیم. فرق hope با wish این است که hope این معنی را بیان می کند که احتمال اتفاق افتادن چیزی بسیار بیشتر از wish است.

hope the weather is fine tomorrow.

امیدوارم فردا هوا خوب باشه


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:7 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 66
بازدید دیروز: 67
کل بازدیدها: 301754