آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
به کشوری سفر کرده اید در فرودگاه مشکلی برایتان پیش آمده ولی نمیتوانید با مسوولین آنجا ارتباط برقرار کنید و در به در به دنبال یک فارسی زبان میگردید که انگلیسی مسلط باشد و بتواند به شما کمک کند.
خوب بهتر است تا حدی به عبارات و مکالماتی رایج در فرودگاه آشنا باشید تا اگر موفق به پیدا کردن یک فارسی زبان مسلط به انگلیسی نشدید تا حدی بتوانید مشکل خود را حل کنید
آیا ممکن است گذرنامه شما را ببینم؟ May I have a look at your passport please? البته، بفرمائید قربان. Certainly, here you are sir. متأسفانه ویزای شما اعتبار ندارد. I’m afraid, your visa is not valid. حالا من چه کار کنم؟ What shall I do now? بهتر است آن را تمدید کنید. You’d better renew it right away. متشکرم. Thank you. آیا اجناس ممنوعه با خود دارید؟ Do have anything to declare? خیر، هیچ چیز قربان. No, nothing sir. آیا ممکن است چمدانتان را برای بازرسی باز کنید؟ Will you please open your suitcase for inspection? البته، با کمال میل. Certainly, by all means. این چیست؟ What’s this? کادوئی است برای خواهرم. It’s a gift for my sister. آیا عوارض گمرکی خود را پرداخته اید؟ Have you paid your customs duties? بله قربان. Yes sir. آیا ممکن است رسید خود را ارائه دهید؟ Will you please acknowledge your receipt? بفرمایید قربان. Here you are. چه مبلغ پول نقد با خود دارید؟ How much cash do you have on you? ده اسکناس بیست دلاری و مقداری پول خرد. Ten twenty dollar notes (bills) and some change.
واکسن آبله، وبا و تب زرد کوبیده اید؟ Have you had your small pox, cholera, yellow fever shot? [ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:37 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
لیستی از کلمات متضاد (antonyms) رایج در زبان انگلیسی: تلفظ معنی متضاد تلفظ معنی کلمه
حاضر present
غایب absent
قبل از before
بعد از after
دشمن enemy
متحد ally
هرگز never
همیشه always
مترادف synonym
متضاد antonym
طبیعی natural
مصنوعی artificial
خواب asleep
بیدار awake زشت ugly زیبا beautiful بالا above پایین below بدترین worst بهترین best کوچک small بزرگ big شیرین sweet تلخ bitter سفید white سیاه black ترسو cowardly شجاع brave گران expensive ارزان cheap کثیف dirty تمیز clean مهربان kind سنگدل cruel شب night روز day کم عمق shallow عمیق deep مشکل difficult آسان easy نزدیک near دور far کند slow سریع fast لاغر thin چاق fat خالی empty پر full بد bad خوب good غمگین sad خوشحال happy آسان easy سخت hard سبک light سنگین heavy آنجا there اینجا here سرد cold گرم hot تیره dark روشن light کوتاه short طولانی long کم few زیاد many کهنه old جدید new فقیر poor ثروتمند rich چپ left راست right غلط wrong درست right خطرناک dangerous امن safe متاهل married مجرد single ضعیف weak قوی strong کوتاه short بلند tall خشک dry خیس wet کم عرض narrow عریض wide پیر old جوان young [ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:36 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
یکی از نقات قوت زبان انگلیسی این است که این زبان دامنه لغات بسیار وسیعی دارد و به همین دلیل می توان برای خیلی از واژگان (vocabulary) از جایگزین یا مترادف استفاده کرد. این انعطاف پذیری در خصوص کلمات مترادف می تواند کار زبان آموزان را از خیلی لحاظ آسان تر کند. در این پست سعی کرده ایم لیستی از کلمات مترادف (synonyms) بسیار رایج را گردآوری کنیم. این کلمات مترادف در دو جدول قرار داده شده اند؛ جدول اول حاوی افعال مترادف است و جدول دوم شامل صفات مترادف می باشد. جدول اول: افعال مترادف انگلیسی مترادف تلفظ معنی کلمه confess اعتراف کردن admit bother اذیت کردن annoy reply جواب دادن answer seem به نظر رسیدن appear reach رسیدن arrive defeat شکست دادن beat start شروع کردن begin act رفتار کردن behave quote نقل کردن cite shut بستن close gather جمع کردن collect decrease کاهش یافتن diminish vanish ناپدید شدن disappear reveal فاش کردن disclose assess ارزیابی کردن evaluate blow up منفجر شدن explode predict پیش بینی کردن foretell disregard نادیده گرفتن ignore mimic تقلید کردن imitate affect تحت تاثیر قرار دادن impact contaminate آلوده کردن infect examine بررسی کردن inspect mean قصد داشتن intend exaggerate بزرگ جلوه دادن magnify emigrate مهاجرت کردن migrate relate روایت کردن narrate approach نزدیک شدن near inform اطلاع دادن notify supervise نظارت کردن oversee supply فراهم کردن provide get دریافت کردن receive reply پاسخ دادن respond choose انتخاب کردن select conquer شکست دادن vanquish differ فرق داشتن vary imagine مجسم کرد visualize resist مقاومت کردن withstand [ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:35 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در انگلیسی از لحاظ نوع ضمایر متعددی وجود دارد مثل ضمایر موصولی، ضمایر ملکی، ضمایر شخصی و غیره، ولی یکی از پایه ای ترین آن ها ضمایر پرسشی (interrogative pronouns) هستند. ضمیرهای پرسشی همانطور که از اسم شان مشخص است برای سوال کردن بکار برده می شوند. ضمایر پرسشی what, which, who, whom و whose هستند. معنی ضمیر پرسشی چه – چه چیزی
What کدام
Which چه کسی
Who چه کسی را – به چه کسی
Whom مال چه کسی
Whose نکات مهم ضمایر پرسشی ضمیر پرسشی whom نقش مفعول را در یک جمله ایفا می کند. مثلا در جمله زیر whom به عنوان مفعول بکار رفته است: Whom did you see? چه کسی را دیدی؟ I saw David دیوید را دیدم ولی با این وجود در زبان عامیانه همیشه از ضمیر پرسشی who به جای whom (به عنوان مفعول) استفاده می شود: Who did you see? در موقعیت های رسمی (مثلا در آزمون آیلتس یا تافل) باید از whom به عنوان مفعول استفاده کرد نه who مثال هایی برای ضمایر پرسشی معنی سوال و پاسخ چه کسی به تو اون راز را گفت؟ مایک بهم گفت Who told you that secret? Mike told me دیروز با چه کسی صحبت کردی؟ با دیوید صحبت کردم Whom did you talk to yesterday? I talked to David چه اتفاقی افتاده است؟ یک تصادف روی داده است What has happened? An accident happened کدام دونده زودتر دوید؟ دونده شماره 4 Which runner did run faster? The runner number 4 من تعدادی کلید پیدا کرده ام. مال چه کسی هستند؟ آنها مال من هستند I have found some keys. Whose are these? Those are mine شاید بپرسید پس why, where, when, و how چی؟ در حقیقت برخلاف چیزی که تصور می شود این چهار کلمه جزء قیدها هستند نه ضمایر پرسشی، اگرچه همانند ضمیرهای پرسشی بکار می روند.
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:15 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در این پست تعدادی از جملات کاربردی در خصوص ورزش که در مکالمات روزمره بسیار رایج هستند به همراه ترجمه آنها قرار داده شده است: 1. How often do you play sports? هر چند وقت یکبار ورزش می کنی؟ 2. What is your favorite sport? ورزش مورد علاقه ات چیه؟ 3. Do you play any sport professionally? آیا هیچ ورشی را به صورت حرفه ای انجام می دهی؟ 4. Are you a member of any sports team? آیا عضو هیچ تیم ورزشی هستی؟ 5. What sports are you good at? تو چه ورزش هایی خوب هستی؟ 6. Do you like to exercise? آیا ورزش کردن را دوست داری؟ 7. What do you think is the most popular sport in the world? به نظرت محبوب ترین ورزش در جهان چیه؟ 8. Do you like team sports? What are your favorite team sports? آیا ورزش های تیمی را دوست داری؟ ورزش های تیمی مورد علاقه ات چی هستند؟ 9. Do you watch sports on TV? آیا ورزش ها را از تلوزیون نگاه می کنی؟ 10. Can you swim? می تونی شنا کنی؟ 11. What sports do you play in school? چه ورزش هایی را در مدرسه انجام میدی؟ 12. What is your favorite winter sport? ورزش زمستانی مورد علاقه ات چیه؟ 13. What is your favorite summer sport? ورزش تابستانی مورد علاقه ات چیه؟ 14. What sport is the most dangerous? خطرناک ترین ورزش چیه؟ 15. What sport is the most expensive? پرهزینه ترین ورزش چیه؟ 16. Are there any sports that you don’t like? آیا ورزشی وجود داره که دوست نداشته باشی؟ 17. Do you prefer playing or watching sports? آیا ترجیح می دهی ورزش کنی یا ورزش تماشا کنی؟ 18. What new sports would you like to try? چه ورزش های جدیدی را دوست داری امتحان کنی؟ 19. What is the most popular sport in your country? محبوب ترین ورزش در کشورت چیه؟ 20. Who is your favorite sportsman/sportswoman? ورزشکار (زن یا مرد) مورد علاقه ات کیه؟ 21. Are there any sportsmen/sportswomen in your country that are successful worldwide? آیا ورزشکاری (زن یا مرد) در کشورت هست که در سطح جهانی موفق بوده باشه؟ 22. Are there good sports facilities in your city/country? آیا امکانات ورزشی خوبی در شهرت/کشورت هست؟ [ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:14 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
شماره پرواز Flight Number(FLT/NO) مقصد Destination شماره گیت Gate وضعیت Status پرواز کرد Departed مسافرگیری Boarding به موقع پرواز خواهد کرد On Time پرواز تاخیر دارد Delayed پرواز لغو شد Canceled بلیط یک طرفه One-Way ticket بلیط رفت و برگشت Round-trip ticket پرواز مستقیم به مقصد که ممکن در بین راه توقف هم داشته باشد Direct flight پرواز مستقیم به مقصد که در بین راه توقف ندارد Non-stop flight صندلی در هواپیما که کنار راهرو است An aisle seat صندلی در هواپیما کنار پنجره A window seat فرودگاه Airport [ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:11 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
Cheer up خوشحال شدن He cheered up when he heard the news وقتی او خبر را شنید خوشحال شد
Cheer sb up (کسی را) خوشحال کردن He was sad so I held a party to cheer him up او غمگین بود به همین دلیل من یک مهمانی برگزار کردم که او رو خوشحال کنم
Chip in کمک کردن If every person chips in, the country will make progress fast اگر همه کمک کنند کشور به سرعت پیشرفت خواهد کرد.
Clean up منظم کردن، تمیز کردن Stephan, please clean up your room استفان، لطفا اتاقت را تمیز کن
Come across به صورت اتفاقی چیزی را پیدا کردن He came across one of his letters in the his room او به صورت اتفاقی یکی از نامه هایش را در اتاقش پیدا کرد
Come along همراه کسی رفتن یا آمدن We’re going to the movies, why don’t you come along? ما داریم به سینما می رویم، چرا با ما نمی آیید؟
Count on sb/sth روی کسی یا چیزی حساب کردن You should count on your family to help you برای کمک تو باید روی خانواده ات حساب کنی
Cut back (on sth) کمتر مصرف کردن In order not to become fat, you should cut back on fast food برای اینکه چاق نشوید شما باید کمتر غدای حاضری مصرف کنید
Cut off قطع کردن My phone was cut off because I hadn’t paid the bill به خاطر اینکه قبض تلفن را پرداخت نکرده بودم، تلفنم قطع شد
Deal with sth در مورد چیزی بودن His books often deal with different cultures کتاب هایش اغلب در مورد فرهنگ های مختلف است.
Dress up لباس رسمی یا شیک پوشیدن He dressed up for the party او لباسی شیک برای میهمانی پوشید
Drop out ترک تحصیل کردن، (از تحصیل) انصراف دادن Marry dropped out of college because she didn’t have time ماری چون وقت کافی نداشت از دانشگاه انصراف داد
Fill in/out پر کردن (فرم) Please fill in the membership form لطفا فرم عضویت را پر کنید fill in در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود در حالی که fill out در انگلیسی آمریکایی بکار می رود.
Find out به چیزی پی بردن I don’t know who called me yesterday, How can I find out? نمی دونم دیروز چه کسی با من تماس گرفت، چطور می توان به این پی ببرم؟
Get along/on با هم کنار آمدن She and her mother can’t get along او و مادرش نمی توانند با هم کنار بیایند
Get away with sth از چیزی قسر در رفتن Everyone thinks that he was the one who robbed the bank, but it seems that he is going to get away with it همه فکر می کنند که او کسی بود که به بانک دستبرد زد، ولی به نظر می رسه که داره ازش قسر در میره
Get back برگشتن We got back from our trip yesterday ما دیروز از سفرمون برگشتیم
Get up از تخت خواب برخاستن یا بیرون آمدن He usually gets up late او معمولا دیر از تخت خواب بیرون می آید
Grow up بزرگ شدن Alex wants to be a pilot when he grows up الکس وقتی بزرگ شد می خواهد خلبان شود
Hang up = Ring off (مکالمه تلفنی) قطع کردن He didn’t say goodbye and hung up the phone on me او بدون اینکه خداحافظی کند تلفن را روی من قطع کرد
Hold on صبر کردن Please hold on while we deposit the money into your account لطفا تا موقعی که ما داریم پول را به حساب شما واریز می کنیم صبر کنید.
Let sb down کسی را نا امید کردن We must win this game, let’s not let our fans down this time ما باید این بازی را ببریم، بیاین این بار هوادارانمان را نا امید نکنیم
Look after مراقبت کردن Jennifer has to look after her little brother جنیفر مجبور است از برادر کوچکش مراقبت کند
Look into بررسی کردن We are looking into buying a new house ما داریم برسی می کنیم که یک خانه جدید بخریم
look out مراقب بودن We were told to look out for a tall man in the village به ما گفتند که مراقب یک مرد بلند قد در روستا باشیم
Pass away فوت کردن Her friend passed away a week ago after a long illness دوستش یک هفته پیش بعد از یک بیماری طولانی فوت کرد
Pass out از حال رفتن The old woman, after hearing the bad news, passes out پیرزن بعد از شنیدن خبر بد از حال رفت
Pick up یاد گرفتن A:What language do you like to pick up? B: I like to pick up German شخص اول:چه زبانی را دوست داری یاد بگیری؟ شخص دوم: دوست دارم زبان آلمانی یاد بگیرم
Pull out (وسایل نقلیه) حرکت کردن The taxi pulled out ten minutes ago تاکسی ده دقیقه پیش حرکت کرد
Put off به تعویق انداختن، عقب انداختن We are going to put off the game because it still keeps raining ما به دلیل این باران همچنان در حال باریدن است قصد داریم بازی را به تعویق بندازیم
Put sb off کسی را پیاده کردن Could you put me off here, please? لطفا مرا اینجا پیاده کنید
Put out (آتش، سیگار، شمع…) خاموش کردن Firefighters managed to put the fire out آتش نشان ها موفق شدند آتش را خاموش کنند
Put up with تحمل کردن It is hard for him to put up with children این برای او سخت است که بچه ها را تحمل کند
Ring off = Hang off (مکالمه تلفنی) قطع کردن He rang off before I reply او قبل از اینکه من جواب بدهم تلفن را قطع کرد
Run into به طور تصادفی کسی را ملاقات کردن I ran into my uncle yesterday دیروز عمویم را به صورت تصادفی دیدم
Run away فرار کردن A teenager ran away from home and has been missing for a week نوجوانی از خانه اش فرار کرده است و یک هفته است که ناپدید شده است
Run out تمام کردن We’ve run out of Cheese, I’m going to buy some ما پنیر تمام کردیم، دارم میرم مقداری پنیر بخرم
Show off پز دادن She only bought that expensive car to show off او اون ماشین گران قیمت را خرید که فقط پز بده
Switch off خاموش کردن (چراغ یا یک ماشین) I have to switch the light off to sleep من برای اینکه بخوابم باید چراغ را خاموش کنم
Switch on روشن کردن (چراغ یا یک ماشین) How do you switch this laundry machine on? این ماشین لباس شویی را چطور روشن می کنی؟
Take after sb به کسی رفتن Mike takes after his grandfather. Both of them are tall مایک به پدربزرگش رفته. هر دو شون بلند قد هستند
Take off (هواپیما) از زمین بلند شدن The plane takes off within fifteen minutes هواپیما در ظرف 15 دقیقه از زمین بلند خواهد کرد
Think back به یاد آوردن When I think back on ten years ago, I wish I had studied harder وقتی ده سال قبل را به یاد میارم آرزو می کنم بیشتر درس می خوندم
Think over چیزی را در نظر گرفتن Before I make my final decision, I’ll have to think the job offer over قبل از اینکه تصمیم نهایی ام را بگیرم باید پیشنهاد کار را در نظر بگیرم
Turn sth down (درخواست یا پیشنهاد) رد کردن یا نپذیرفتن، صدای چیزی را کم کردن The bank turn the company down for a loan بانک درخواست شرکت برای وام را رد کرد Please turn the TV down while my friends are here لطفا تا زمانی که دوستام اینجا هستد صدای تلوزیون رو کم کن
Turn off خاموش کردن (لامپ یا یک ماشین) Let’s turn the TV off, everybody is asleep بیا تلوزیون رو خاموش کنیم، همه خوابن
Get back at sb تلافی کردن، (از کسی) انتقام گرفتن I think he is going to get back at you for accusing him of lying فکر می کنم او به خاطر اینکه بهش تهمت دروغ زدی میخواد تلافی کنه
Turn on روشن کردن (لامپ یا یک ماشین) It’s time to turn the lights on, the weather is getting dark وقتش که چراغ ها رو روشن کنیم، هوا داره تاریک میشه
Turn up صدای چیزی را زیاد کردن Please turn this music on, I like it لطفا صدای این موسیقی را زیاد کن، دوسش دارم
Wake up بیدار شدن I’ll will have to wake up at 6:00 am tomorrow فردا من باید ساعت شش صبح بیدار بشم
Get together دور هم جمع شدن They’re gonna get together on Friday and play soccer اونا میخوان جمعه دور هم جمع بشن و فوتبال بازی کنند
Warm up گرم کردن (قبل از ورزش) They warmed up before playing volleyball آنها قبل از والیبال بازی کردن خودشان را گرم کردند
Work out ورزش کردن، تمرین کردن I work out in the gym twice a week من هفته ای دو بار در باشگاه تمرین می کنم
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:10 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
تاریخ پرواز در صورتی که شما بخواهید تاریخ پرواز خود را تغییر دهید می توانید از جملات زیر برای این منظور استفاده کنید:
I am scheduled to depart on December 15th. Can I change this to a later date? تاریخ پرواز من برای روز 15 دسامبر ثبت شده است. آیا می توانم این را به تاریخی بعد تغییر دهم I am scheduled to depart on December 15th. I wish to see if there is an earlier flight available. تاریخ پرواز من برای روز 15 دسامبر ثبت شده است. می خواهم بدانم آیا پروازی قبل از این آزاد است؟ در پاسخ به این سوالات از شما شماره بلیت پرسیده خواهد شد. در صورتی که این امکان وجود داشته باشد از شما سوالات بیشتری نیز پرسیده می شود: What date would you like to change it to? When do you want to depart? می خواهید آن (تاریخ بلیط) را به چه تاریخی تغییر دهید؟ نمونه هایی از پاسخ هایی که به سوالات بالا داده می شود: I would like to change it to December 19th if possible اگر امکان داشته باشد می خواهم آن را به نوزدهم دسامبر تغییر دهم Is December 19th available? آیا نوزدهم دسامبر آزاد است؟ Can you check if December 19th is possible? می توانید بررسی کنید آیا 19 دسامبر امکان پذیر است؟
پیشخوان فرودگاه
وقتی که مسافران به پیشخوان فرودگاه می روند از آنها از درخواست می شود که بلیط و پاسپورتشان را به فرد پشت پیشخوان بدهند. بعد از آن معمولا از آنها درباره اینکه آیا کس دیگری در پرواز با آنهاست می پرسند: Is anybody traveling with you today? Is anybody else traveling with you? آیا کس دیگری در پرواز همراه شما هست؟ سوالات دیگری که معمولا پریده می شوند: Did someone you do not know ask you to take something on the plane with you? آیا کسی که نمی شناختید از شما خواست که چیزی را با خود به هواپیما ببرید؟ Did you have possession of your luggage since you packed? آیا چمدانتان (یا چمدانهایتان) را از موقعی که بستید در اختیار خودتان بوده است؟ Did you leave your luggage unattended at all in the airport? آیا چمدانتان (یا چمدانهایتان) را هرگز در فرودگاه بدون مراقب گذاشتید؟ Are you carrying any weapons or firearms? آیا با خودتان هیچ سلاحی (سرد و گرم) حمل می کنید؟ Are you carrying any flammable material? آیا با خودتان هیچ مواد آتش زایی حمل می کنید؟ Do you have any perishable food items? آیا هیچ اقلام غذایی فاسدشدنی دارید؟
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:9 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در بخش آخر از انگلیسی در سفر به دو نوع رستوران فست فود و معمولی می پردازیم. رستوران فست فود بعضی از جملاتی را که به طور معمول در یک رستوران فست فود شنیده می شوند را در قالب یک مکالمه مرور می کنیم: Welcome to MacDonald’s. May I take your order? به رستوران مک دونالد خوش آمدید. می توانم سقارش غذای شما را بگیرم؟ I’ll take a hamburger. من یک همبرگر سفارش می دهم. Will that be all? آیا فقط همین را سفارش می دهید؟ Yes. بله. Will that be for here or to go? آیا همبرگر را همین جا می خورید یا می برید؟ For here. همین جا می خورم. The total comes to $6.18. مجموع صورت حساب شما 6 دلار و 18 سنت می شود. رستوران معمولی در یک رستوران معمولی معمولا اولین سوالی که از شما پرسیده می شود این است که آیا چیزی می خواهید بنوشید. برخی از سوالاتی که در این خصوص از شما پرسیده می شود عبارتند از: Can I get you a drink? می توانم برای شما یک نوشیدنی بیاورم؟ Would you like to order a drink? آیا می خواهید یک نوشیدنی سفارش بدهید؟ What would you like to drink? چه چیزی میل دارید بنوشید؟ بعد از اینکه نوشیدنی آورده می شود آنها سفارش غذای شما را می گیرند که ممکن است برای گرفتن سفارش شما از سوالات زیر استفاده کنند: May I take your order? What would you like to order? Are you ready to order? وقتی که بخواهید سفارش دهید می توانید از جمله زیر استفاده کنید: I’ll take a spaghetti and a salad. من یک اسپاگتی و سالات سفارش می دهم. در رستوران های معمولی، از افراد انتظار می رود انعام بدهند. مقدار انعام معمولا 15 درصد صورت حساب می باشد [ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:8 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
ساختار کلی این کاربرد به شکل زیر است: subject (فاعل) + wish + direct object (مفعول مستقیم) + indirect object (مفعول غیر مستقیم) به چند مثال توجه کنید: I wish you success in your new job در شغل جدیدت برات آرزوی موفقیت می کنم مفعول مستقیم = success مفعول غیر مستقیم = you We wish her all the best ما برای او آرزوی بهترین ها رو می کنیم مفعول مستقیم = all the best مفعول غیر مستقیم = her
بکار بردن wish برای اظهار پشیمانی در این کاربرد ما از wish برای اظهار پشیمانی از اینکه چیزها مطابق میل ما نیستند استفاده می کنیم. موقعیت هایی که از wish برای آنها استفاده می کنیم غیر واقعی و غیر ممکن هستند. به تحقق پیوستن چیزی در این کاربرد که متعلق به زمان حال یا آینده می شود تقریبا محال است. 1. بیان آرزو در زمان حال I wish that I didn’t need to work today. ای کاش امروز مجبور نبودم کار کنم (ولی مجبورم کار کنم). I wish that I could speak Chinese. ای کاش می توانستم چینی صحبت کنم (ولی نمی توانم). I wish that I were taller. ای کاش بلند تر بودم. 2. بیان آرزو در زمان آینده به طور کلی موقعی که از would استفاده می کنیم می خواهیم بگوییم اگر کسی کاری را انجام ندهد یا اینکه اگر کسی کاری را انجام دهد ناراحت می شویم. I wish you would stop smoking. ای کاش دیگر سیگار نکشی (ولی او سیگار می کشد). I wish that the neighbors would be quiet. ای کاش همسایه ها ساکت بشند (ولی ساکت نمی شوند). I wish that I could go to the party tonight. ای کاش بتونم امشب به میهمانی بروم (ولی خیلی سرم شلوغه و نمی توانم). I wish my friend were coming here. ای کاش دوستم بیاید اینجا (ولی نمی آید). نکته: در استفاده از would در موقعیت های غیر رسمی می توانیم wish را به صورت استمراری بکار ببریم: I’m wishing the neighbors would be quiet. 3. بیان آرزو در زمان گذشته در این کاربرد یک فرد اظهار پشیمانی می کند که یا ناشی از این است که چیزی اتفاق نیفتاده است و یا اینکه چیزی اتفاق افتاده است. I wish that I had gone to Esfehan. ای کاش رفته بودم به اصفهان (ولی نرفتم). I wish that I hadn’t eaten too much food. ای کاش زیاد غذا نخورده بودم. I wish that I had studied more. ای کاش بیشتر درس خونده بودم (ولی نخوندم). دو نکته: § در موقعیت های غیر رسمی that (که بعد از wish می آید) حذف می شود: I wish I knew his name. § همانند جملات شرطی نوع دوم هنگامی که باید از یک فعل to be بعد از wish استفاده کنیم در هر صورتی (حتی اگر ضمیر ما مفرد باشد) باید از were استفاده کنیم، ولی در موقعیت های غیررسمی از was برای ضمایر مفرد (I, he و she) استفاده می شود. I wish I were a little thinner. ای کاش یکم لاغر تر بودم. یک اشتباه رایج: خیلی از زبان آموزان از wish برای چیزی که دوست دارند در آینده اتفاق بیفتد استفاده می کنند، ولی همانطور که مشاهده کردید از wish برای چیزهایی استفاده می کنیم که اتفاق افتادن آنها تقریبا محال است، برای این منطور از کلمه hope استفاده می کنیم. فرق hope با wish این است که hope این معنی را بیان می کند که احتمال اتفاق افتادن چیزی بسیار بیشتر از wish است. I hope the weather is fine tomorrow. امیدوارم فردا هوا خوب باشه [ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/3/29 ] [ 10:7 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |