سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

در زبان انگلیسی 8 نقش دستوری یا parts of speech وجود دارد که یکی از آنها حروف ربط است. کاربرد حروف ربط (conjunctions) در انگلیسی این است که کلمات یا گروه های کلمات را به هم متصل می کند. در زبان انگلیسی سه نوع حرف ربط وجود دارد که عبارتند از:

1. حروف ربط همپایه (coordinating conjunctions)

 

7 حرف ربطی همپایه وجود دارد که بسیار کاربردی و رایج هستند. این 7 حرف ربط عبارتند از:

and, but, or, nor, for, so, yet

کاربرد این 7 حرف ربط موقعی است که بخواهیم کلمات، عبارات و جمله واره های مستقل مساوی را به هم وصل کنیم (جمله واره های مستقل به همراه جمله واره های وابسته در انتهای پست توضیح داده شده اند).

وصل کردن کلمات

JackAlex and Stephan are here.

جک، الکس و استفان اینجا هستند.

This is an expensive but safe car.

این یک ماشین گران ولی ایمنی است.

وصل کردن عبارات

Playing soccer or watching movies are what he likes

فوتبال بازی کردن یا فیلم تماشا کردن چیز هایی هستند که او دوست دارد

وصل کردن جمله واره های مستقل

Learning how to drive is interestingbut at first it’s a little hard

یاد گرفتن رانندگی جالبه ولی در ابتدا یه کم سخته

همانطور که می بینید نقش حرف ربط در جملات بالا وصل کردن کلمات، عبارات یا جمله واره های مستقل است.

 

تلفظ کلمات کلیدی

and 

but 

or 

nor 

for 

so 

yet 

 

2. حروف ربط هم آیند (correlative conjunctions)

 

این نوع حرف ربط معمولا به صورت دو به دو با هم بکار می روند. رایج ترین مثال ها برای این نوع عبارتند از:

either…or, neither…nor, both … and …., whether…or, not only…but also

She wants either sandwich or pizza

او یا ساندویچ می خواهد یا پیتزا

Using public transportation is good not only for saving money but also for reducing air pollution

استفاده از حمل و نقل عمومی نه تنها برای پس انداز کردن پول خوب است بلکه آلودگی هوا را نیز کاهش می دهد.

3. حروف ربط وابسته (subordinating conjunctions)

 

از این نوع حرف ربط برای نشان دادن رابطه یک جمله واره مستقل و یک جمله واره وابسته استفاده می شود (در واقع ما در این نوع از حروف ربط در ابتدای جمله واره های وابسته استفاده می کنیم). این نوع از حروف ربط عبارتند از:

after, although, as, because, before, if, once, since, than, that, though, till, until, when, where, whether, while

He is going to the party although he doesn’t like it

او قصد دارد به مهمانی برود اگرچه او آن را دوست ندارد.

I had to return home because I had forgotten my bag

من مجبور شدم به خانه برگردم چون کیفم را فراموش کرده بودم.

در اینجا حرف ربط because دلیل را بیان می کند.

نکته: جمله واره های مستقل و وابسته چیست؟

به زبان ساده جمله ای که فکر کاملی را بیان نکند جمله واره وابسته یا dependent clause نامیده می شود و از سوی دیگر جمله ای که فکر کاملی را بیان می کند جمله واره مستقل یا independent clause نامیده می شود.

مثال

قسمت دوم آخرین مثال این پست (because I had forgotten my bag، چون کیفم را فراموش کرده بودم) فکر کاملی را بیان نمی کند و مخاطب منتظر شنیدن ادامه آن است. بنابراین این یک جمله واره وابسته است. ولی قسمت اول (I had to return home، من مجبور شدم به خانه برگردم) جمله به تنهایی می تواند به عنوان یک جمله کامل بکار برود چون یک جمله واره مستقل است.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/5/16 ] [ 8:29 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

A little girl came home happily "mom, I want to have a bicycle, would you mind buying me one?" asked her mother.

دختر کوچولو خوشحال اومد خونه و به مامانش گفت:"مامان من دوچرخه میخوام، میشه یکی برام بخری؟"

Mother broke deep inside, got sad but "sure dear;" said tenderly. "I will buy one for you and you can play with your friends."

مادر دلش شکست، ناراحت شد ولی با مهربونی گفت:"حتماً عزیزم. برات یکی میخرم تا بتونی با دوستات بازی کنی."

Late at night when everyone fell asleep, mother was crying near her ill husband"s bed, "why we are this poor that can"t buy even one thing of all our daughter want!"

Poor father was sad hardly ever and he cried as well.

نصفه شب وقتی همه خواب بودن، مادر کنار تخت شوهر مریضش داشت گریه میکرد:"چرا ما اینقدر فقیریم که نمیتونیم حتی یه دونه از چیزایی که دخترمون میخواد بخریم؟"

پدر بیچاره هم که ناراحت تر از همیشه شده بود گریه کرد.

Next day the little girl was silent but happy eating her breakfast.

روز بعد دختر کوچولو ساکت ولی خوشحال داشت صبحانه اشو میخورد.

Mother came closer to her, fondled her hair, smiled "well... I thought all night and decided to do something." she said.

مادرش اومد پیشش، موهاشو نوازش کرد، لبخندی زد و گفت:"خب... من تمام دیشب رو فکر کردم و تصمیم گرفتم یه کاری بکنم."

"what?" little girl asked.

دخترک گفت:"چی؟"

"let"s promise both of us," she said, "you promise to get 10 top mark at school and I promise to buy you a bicycle then. Ok?"

مادر گفت:"بیا هر دو تامون قول بدیم. تو قول بده که تو مدرسه 10 تا نمره خوب بگیری، اون وقت من هم قول میدم برات یه دوچرخه بخرم. قبول؟"

Little girl got happy and accepted.

دخترک خوشحال شد و قبول کرد.

Every night her mother checked her papers. She was doing well.

هر شب مادر ورقه های دخترش رو نگاه میکرد. دخترک خیلی خوب پیش میرفت.

A few days later her mother noticed that still she has just eight top marks. 

بعد از چند روز مادر متوجه شد که دختر کوچولوش فقط هشت تا نمره خوب داره.

She felt sad that her little daughter lose her motivation and she won"t believe in what she says again.

خیلی ناراحت شد که دختر کوچولوش انگیزه اشو از دست داده و دیگه حرف مامانشو باور نخواهد کرد.

Tomorrow she went to buy something for home.

فردای اون روز مادر رفت تا برا خونه یه چیزایی بخره.

when she was buying some apples, she saw the fruitier using some papers to pack the fruits. 

وقتی میخواست کمی سیب بخره، دید میوه فروش برای بسته بندی میوه ها از یه سری کاغذ استفاده میکنه.

She picked one of them to read, surprisingly it was her daughter"s handwriting.

یکی از کاغذها رو برداشت تا بخونه که در کمال تعجب دید این دست خط دخترشه.

"sorry, where are you find this paper? "She asked the man.

از مرد فروشنده پرسید:"ببخشید، شما این کاغذ ها رو از کجا پیدا کردید؟"

"oh, madam," he said, "I have a little friend, she said her mother asked her to get 10 top mark at school so that she will buy a bicycle for her, but for they"re poor, she gave her top papers to me to not force her family doing something they can"t. "

فروشنده گفت:"اوه، خانم، من یه دوست کوچک دارم، اون به مادرش گفته که براش دوچرخه بخره و مادرش ازش خواسته تا 10 تا نمره خوب تو مدرسه بگیره تا براش دوچرخه بخره. وای چون اونا فقیر هستند اون ورقه هاشو که نمره خوب گرفته میده به من تا خانواده اشو مجبور نکنه کاری رو که نمیتونن انجام بدن."

...

Love, sympathy, kindness, responsibility are not related to our age, culture and education!!!

They should be somewhere deep in our hearts.

عشق، درک، مهربانی، مسولیت, به سن، فرهنگ و آموزش ما ربطی ندارد!!! 

اینها باید جایی ته دلمان باشند.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/5/16 ] [ 8:28 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Alot :

همچین چیزی در انگلیسی اصلن نداریم و به اشتباه ممکنه به جای  a lot نوشته بشه.

بنابر این:

اشتباه است که بنویسیم:

I know alot about precious stones.

و درست این است که بنویسیم:

I know a lot about precious stones.

من در مورد سنگهای گرانبها زیاد میدونم

--------------------------------------

A lot :

مخالف A little است

.

در نقش اسم به معنی:

a large extent, a large amount, or a large number

در نقش قید به معنی:

to a great extent or to a great degree

.

مثال در حالت اسم:

Mark has a lot of toys.

مارک یک عالمه اسباب بازی دارد

.

مثال در حالت قید:

He cheats a lot

او به طور زیادی تقلب میکند

(Lot is an adverb in this example.)

--------------------------------------

Allot:

یک فعل است به معنی: سهم دادن

.

مثال:

I will allot a radio to each group

من یک رادیو، سهم به هر گروه خواهم داد.

.

You need to allot those things

لازمه که اون چیزها رو تقسیم کنی

.

.

امید به یادگیری شما داریم :*

مثال بزنید تا خوب براتون جا بیفته :)

.

.

کتابی بی نظیر برای اولین بار در دنیا

کتاب عبارتها و جملات و اصطلاحات انگلیسی همراه با معنی فارسی

نزدیک به9000عبارت و جمله و اصطلاح انگلیسی همراه با معنی فارسی

 

فرق بین have to\has to با must از لحاظ معنا و کاربرد چیه؟

 

در کتاب english result برای قوانین راهنمایی و رانندگی بعضی جاها ازhave to must استفاده کرده واین کمی گمراه کننده است.خواهشمندم مبسوط توضییح دهید.

must و have to برای بیان اجبار به کار می‌روند. در انگلیسی امریکایی هر دو معنای مشابهی دارند اما معنای آن‌هادر انگلیسی بریتانیایی متفاوت است.

must برای اجباری می‌آید که درونی است و بستگی به احساس گوینده و شنونده دارد مثلا اگر بگوییم

I must do something منظور این است که من احساس می‌کنم که انجام این کار لازم است.

have to یا got to معمولا برای مواردی به کار می‌رود که اجبار “خارجی” است (مثلا اجباری از جانب قوانین، مقررات، توافقات و یا اوامر دیگران).

چون خودم می‌خواهم سیگار را ترک کنم. I must stop smoking

چون دکتر دستور داده سیگار را ترک کنم. I have to stop smoking

من از تو می‌خواهم که هفته آینده به کلیسا بروی. You really must go to church next Sunday

مذهب از کاتولیک‌ها می‌خواهد که یکشنبه‌ها به کلیسا بروند. Catholics have to go to church on Sundays

چون دندانم درد می کند. I must make an appointment with the dentist

چون رئیس احضارت کرده است. You’ve got to go and see the boss

*** در پرسش ها must از خواسته فرد می‌پرسد و گذشته ندارد. اگر بخواهیم آن را در زمان گذشته استفاده کنیم باید had to را جایگزین کنیم.

.When I was at your age I had to get up a 6 everymorning

همچنین می‌توانیم از must + have + past participle استفاده کنیم. مثلاً

.I hear you have been to Australia.

That must have been interesting

یا لازم بود که به خانه برود. Mary isn’t in her office. She had to go home

به نظر می رسد که او حتما به خانه رفته است. Mary isn’t in her office. She must have gone home

این دو در حالت منفی نیز معنای متفاوتی دارند. must not یعنی نباید کاری را انجام بدهی و do not have to/ have not got to یعنی این که اجبار به انجام کاری نداری.

نباید به او بگویی. You mustn’t tell him

مجبور نیستی به او بگویی. You don’t have to tell him

توجه داشته باشید که در انگلسی امریکایی Have to بیش از must کاربرد دارد.

هم must و هم have to می‌توانند برای بیان الزام به کار برده شوند.

.We must/have to build up a strong army to defend the

country

برای بیان اجبار در آینده از Will have to استفاده می‌کنیم، اما هنگامی که برای آینده پیشاپیش برنامه‌ریزی شده باشد استفاده از have (got) to ارجحیت دارد.

اجبار در آینده.

When you leave school you will have to find a job

از قبل برنامه ریزی شده.

I have got to go for a job interview tomorrow


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/5/16 ] [ 8:27 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

ضمایر اشاره (demonstrative pronouns) مثل کلیه ضمایر دیگر جانشین اسم می شوند. ضمایر اشاره شامل this,thatthese و those می شود. ما موقعی از این ضمایر استفاده می کنیم که بخواهیم انها را جایگزین اسامی افراد یا اشیاء ای که قبلا ذکر شده اند بکنیم (و یا بعضی مواقع که مشخص است داریم در مورد چه چیزی صحبت می کنیم از آنها استفاده می کنیم). ضمایر اشاره بیانگر دو نکته هستند؛ اول اینکه اسامی که به جای آن ها بکار می رودند مفرد هستند یا جمع، و دومین نکته هم این است که ما متوجه می شویم افراد یا اشاء به ما نزدیک هستند یا دور.

استفاده از this و these برای اشیاء و یا افراد نزدیک به گوینده

هنگامی که فاصله گوینده با چیزی نزدیک است از this (این) برای یک نفر یا یک شی (مفرد) و از these (این ها) برای بیش از یک نفر یا شی (جمع) استفاده می کند. به چند مثال توجه کنید:

Have you seen this?

آیا این را دیده ای؟

This smells good

این بوی خوبی می دهد

Do you like these?

این ها را دوست داری؟

These are really expensive

این ها خیلی گران هستند

None of these are correct answers

هیچ کدام از این ها جواب های درست نیستند

استفاده از that و those برای اشیاء و یا افراد دور از گوینده

از سوی دیگر وقتی که فاصله گوینده با چیزی دور است از that (آن) برای یک نفر یا یک شی (مفرد) و از those (آن ها) برای بیش از یک نفر یا شی (جمع) استفاده می کند.

مثال:

Please do not paint those

لطفا آن ها را رنگ نکنید

That looks like the ring I used to have

اون مثل انگشتری هست که من داشتم

Those seem to be delicious

آن ها به نظر خوشمزه می آیند

That is what I’m going to buy

اون چیزی هست که می خوام بخرم

 

یک نکته بسیار مهم: اگر ما از اسم دقیقا بعد از این ضمایر اشاره استفاده کنیم، آنها به صفات اشاره(demonstrative adjectives) تبدیل خواهند شد. به چند مثال توجه کنید:

This pizza is very delicious

این پیتزا خیلی خوشمزه است

I’m going to buy those shoes

من قصد دارم اون کفش ها رو بخرم

همانطور که می بینید ما از اسم pizza بعد از this و از shoes بعد از those استفاده کرده ایم، به همین دلیل this و those دیگر ضمایر اشاره نیستند، بلکه صفات اشاره هستند.

 

تلفظ کلمات کلیدی

This 

That 

These 

Those  


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:48 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

در زبان انگلیسی رایج ترین ضمایر موصولی (Relative Pronouns) عبارتند از who, which و that. از who فقط برای انسان استفاده می کنیم. از which برای چیزی ، شی ای و یا حیوانی استفاده می کنیم و that می تواند جایگزین دو ضمیر موصولی that و who شود.

The person who talked to me yesterday is my best friend.

شخصی که دیروز با من صحبت می کرد بهترین دوستمه.

The car that hit the old man was red.

ماشینی که به فرد مسن زد قرمز بود.

Do you know the person who is talking to Mike?

شخصی رو که داره با مایک صحبت می کنه می شناسی؟

در این جملات کلمات مشخص شده ضمیر موصولی هستند.

کاربرد ضمایر موصولی

در واقع ما از ضمایر موصولی برای معرفی جمله واره های موصولی (Relative Clauses) استفاده می کنیم که اطلاعات بیشتری در خصوص افراد و اشیاء به ما می دهند.

تشخیص جمله واره های موصولی

مهمترین مشخصه یک جمله واره موصولی شروع شدن با یکی از ضمایر فاعلی (who, which, that…) است:

Do you know the man who drove the yellow car yesterday?

مردی که دیروز ماشین زرد را می راند می شناسی؟

انواع جمله واره های موصولی

به طور کلی ما موقعی از جمله واره های موصولی استفاده می کنیم که بخواهیم اطلاعات بیشتری در مورد چیزی بدهیم. در این خصوص دو نوع جمله واره موصولی وجود دارد:

جمله واره های تعریف کننده

از این نوع از جمله واره های موصولی موقعی استفاده می کنیم که بخواهیم یک اسم را محدود کنیم. به عبارت دیگر کاربرد آن این است که مشخص کنیم در مورد کدام شخص یا کدام شی داریم صحبت می کنیم. به این نوع از جمله واره ی موصولی در زبان انگلیسی defining relative clauses یا جمله واره های تعریف کننده می گویند. در این نوع وجود جمله واره های موصولی کاملا ضروری است و بدون آنها یک جمله نمی تواند کامل باشد.

مثال:

The person who talked to me yesterday is my best friend.

شخصی که دیروز با من صحبت می کرد بهترین دوستمه.

همانطور که می بینید در مثال بالا این که ما داریم در مورد کدام شخص صحبت می کنیم (شخصی که دیروز با من صحبت کرد) کاملا مشخص شده است.

The car that hit the old man was red.

ماشینی که به فرد مسن زد قرمز بود.

در این مثال نیز این مشخص است که ما داریم در مورد کدام ماشین صحبت می کنیم (همان ماشینی که فرد مسن را زیر گرفت).

I don’t remember the people who we met in Brazil.

افرادی رو که در برزیل ملاقات کردیم به یاد نمیارم.

در این مثال نیز این کاملا معلوم است که ما در مورد کدام افراد صحبت می کنیم (همان افرادی که در برزیل ملاقات کردیم).

جمله واره های غیر تعریف کننده

از سوی دیگر وقتی که این ضمایر بیشتر در مورد خود شخص یا شی به ما می گویند (نه کدام شخص یا شی) ما حتی می توانیم آنها را حذف کنیم، چون آنها فقط اطلاعات بیشتری به ما می دهند. در این نوع از جمله واره ها دیگر نمی توانیم از that استفاده کنیم، ولی می توانیم از which و who استفاده کنیم. به این نوع جمله واره ی موصولی non-defining relative clause یا جمله واره های غیر تعریف کننده می گویند.

My grandfather, who is 70 years old, plays soccer.

پدربزرگم که 70 سال سن دارد فوتبال بازی می کند.

در این جمله، جمله واره مشخص شده را می توان از جمله حذف کرد چون صرفا اطلاعات بیشتری را به جمله اضافه می کند و بدون آن هم منظور جمله به خوبی فهمیده می شود.

That is Chris Ronaldo, who plays in Real Madrid FC.

 اون کریس رونالدوست که در باشگاه فوتبال رئال مادرید بازی می کند.

اینجا نیز می توانیم جمله واره مشخص شده را حذف کنیم.

چند نکته

§ در نوع دوم جمله واره های موصولی همیشه باید قبل از ضمایر موصولی از کاما (،) استفاده کنیم. همچنین اگر بعد از یک جمله واره موصولی، جمله ما همچنان ادامه داشت از یک کامای دیگر نیز باید بعد از آن استفاده کنیم.

Germany, which is in Europe, is very advanced in terms of industry.

آلمان که در قاره اروپا است از لحاظ صنعتی بسیار پیشرفته است.

§ می توانیم در جمله واره های تعریف کننده به جای that از ضمایر موصولی who, whom و whose استفاده کنیم، ولی نمی توانیم از این سه ضمیر موصولی در جمله واره های غیر محدود کننده به جای that استفاده کنیم.

حذف ضمایر موصولی

در دو موقعیت می توانیم ضمایر موصولی را از جمله حذف کنیم:

1.   به طور کلی اگر ضمیر مفعولی (who, which, that…)، مفعول جمله واره موصولی باشد می توانیم آن را حذف کنیم (به عبارتی دیگر اگر ضمیر مفعولی برای مفعول جمله بکار برود می توانیم آن را حذف کنیم). ولی اگر ضمیر مفعولی (who, which, that…) فاعل جمله واره موصولی باشد نمی توانیم آن را حذف کنیم (به عبارتی دیگر اگر ضمیر مفعولی برای فاعل جمله بکار برود نمی توانیم آن را حذف کنیم).

مثال

I know the person that we saw yesterday.

شخصی رو که دیروز دیدیم می شناسم.

در این جمله the person مفعول جمله است و that نیز برای آن بکار رفته است. به همین دلیل می توانیم that را حذف کنیم.

Did you find the money which you lost?

پولی رو که گم کرده بودی پیدا کردی؟

اینجا نیز می توانیم ضمیر مفعولی which را حذف کنیم.

The person that is in the blue car is my friend.

شخصی که در ماشین آبیه دوست منه.

در این جمله The person فاعل جمله است و that نیز برای آن بکار رفته است. به همین دلیل نمی توانیم that را حذف کنیم.

    2. هنگامی که در جمله واره موصولی یک فعل to be وجود دارد و بعد از آن یا یک فعل با ing و یا فعلی با زمان گذشته داریم می توانیم ضمیر موصولی را به همراه فعل to be حذف کنیم:

The person who is talking to Richard is the new member => The person talking to Richard is the new member.

شخصی که داره با ریچارد صحبت می کنه عضو جدیده

Most of the students who were invited to the party did not come =>

Most of the students invited to the party did not come.

بیشتر دانش آموزانی که به میهمانی دعوت شده بودند نیامدند


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:47 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

در فرودگاه وقتی که به پیشخوان چک کردن بلیط می رسید، شما باید بلیط و پاسپورت خود را به متصدی تحویل دهید. اولین سوالی که آن ها معمولا می پرسند این است که چند نفر همراه شما دارند مسافرت می کنند.

 

 

 

“Is anybody traveling with you today?

آیا در حال حاضر کسی با شما مسافرت می کند؟”

 

 

 

“Is anybody else traveling with you?”

آیا شخص دیگری در حال مسافرت با شما هست؟”

 

 

 

 

“Are just you two traveling today?”

آیا در حال حاضر فقط شما دو نفر درحال مسافرت کردنید؟”

 

 

 

همه خطوط هوایی یک لیست سوال دارند که باید از شما بپرسند. بیایید به چند سوال نگاهی بندازیم.

“Did someone you do not know ask you to take something on the plane with you?”

 

 

 

 “Did you have possession of your luggage since you packed?”

آیا کسی که شما نمی شناسیدش از شما خواسته که با خودتان چیزی را به داخل هواپیما ببرید؟”

 

 

 

“Did you leave your luggage unattended at all in the airport?”

آیا چمدان هایتان را تنها و بدون اینکه کسی مراقبشان باشد در فرودگاه ول کردید؟”

 

 

 

“Are you carrying any weapons or firearms?”

آیا شما هیچ گونه سلاح یا اسلحه گرمی با خود دارید؟ “

 

 

 

نکته آموزشی:

 اصطلاحat all برای تاکید در جملات منفی یا سوالی به کار می رود و می تواند به معنای “اصلا” و “ابدا” باشد یا فقط جنبه تاکید داشته باشد

 

 

 

هر یک از علامت های “‌ ، علامت کوتیشن مارک یا نقل قول ،quotation mark، نام دارد که جزء نشانه های نقطه گذاری (مثل نقطه و کاما است). به یاد داشته باشید که تمام نشانه های نقطه گذاری (مثل نقطه، علامت سوال و کاما و غیره). درون ” ” قرار می گیرند و نه خارج آن، بنابر این جمله ای به صورت:

 “Are you carrying any weapons or firearms”?

که علامت سوال خارج از ” ” قرار گرفته از لحاظ قوانین نقطه گذاری اشتباه می باشد.

 

 

 

 

“Are you carrying any flammable material?”

آیا هر گونه ماده قابل اشتعالی با خود دارید؟ “

 

 

 

“Do you have any perishable food items?”

آیا شما هرگونه کالای خوراکی فاسد شدنی دارید؟ “

 

 

 

 

اگر شما متوجه معنای جمله ها نشوید نمی توانید جواب بله یا خیر به همه آن ها بدهید.

“How many luggage are you checking in?”

 

 

 

 

“did you check in your baggage” 

چمدان هایت را تحویل دادی؟”

 

 

 

“Do you have a carry on?”

آیا چمدان دستی (کوچکی) دارید؟”

 

 

 

نکته آموزشی:

”a” در جمله بالا معنی “یک” نمی دهد بلکه به عنوان “ی” نکره به کار بره شده است. به مثال زیر توجه نمایید:

” I see a man” یعنی: “مردی را می بینم” است.

همیشه به این نکته مهم توجه داشته باشید که برای ترجمه نباید اولین معنی که به ذهنمان می رسد را به کار ببریم، باید سعی نماییم که هرکلمه ای را حتی اگر فکر می کنیم معنای آن کلمه را می دانیم در فرهنگ لغت مناسب چک نماییم. برای کسب مهارت بیشتر در ترجمه و آموزش ترجمه، به مطالب بخش اتاق ترجمه که برگرفته از “مجله وزین مترجم ” می باشد مراجعه نمایید.

 

 

“Can you place your baggage up here?”

می توانید چمدان هایتان را این بالا قرار دهید؟”

 

 

 

 

“How many carry on bags are you taking with you?”

چند ساک دستی با خودتان دارید؟”

 

 

 

 

بعد، آن ها ممکن است بپرسند که آیا شما صندلی طرف راهرو را ترجیح می دهید یا طرف پنجره را؟

“Do you prefer window or aisle?”

طرف پنجره را ترجیح می دهید یا راهرو را؟”

 

 

 

اگر صندلی های طرف راهرو تمام شده باشد، آن ها از شما می پرسند، طرف پنجره مناسب است؟

“We do not have any aisle seats remaining. Is a window seat ok with you or would you prefer a middle seat?”

هیچ صندلی طرف راهرو باقی نمانده. آیا صندلی طرف پنجره برای شما مناسب است یا یک صندلی در ردیف وسط را ترجیح می دهید؟”

 

 

 

بعضی افراد دوست دارند که کنار درب خروج اضطراری باشند. شما می توانید آن صندلی را درخواست نمایید.

“Do you have a seat next to the emergency exit?”

آیا صندلی کنار درب خروج اضطراری دارید؟”

 

 

 

“Can I have a seat closest to the emergency exit?”

می توانم صندلی در نزدیک ترین جا به درب خروج اضطراری داشته باشم؟”

 

 

 

نکته آموزشی:

Closest صفت عالی صفت close است. برای اطلاع بیشتر به بخش آموزش دستور سایت مراجعه نمایید اما نکته مهم اینجاست که تلفظ فعل close با صفت close متفاوت است. حتما تلفظ آن را در یک فرهنگ لغت، ترجیحا صوتی، مطالعه نمایید.

 

 

  

“All the seats next to the exit have been taken. I have a seat directly in front of it. Would you like that one?”

تمام صندلی های مجاور درب خروج رزرو شده. من یک صندلی درست مقابل آن دارم. آن را می خواهید؟”

 

 

 

“Here are your tickets. The gate number is on the bottom of the ticket. They will start boarding 20 minutes before the departure time. You should report to gate C2 by then. C2 is around the corner and down the hall. Thank you.”

این بلیط های شما است. شماره درب وارد شدن به هواپیما در انتهای بلیط (قرار دارد) نوشته شده است. آن ها 20 دقیقه قبل از زمان حرکت شروع به سوار کردن می نمایند. شما باید تا آن موقع به درب سی 2 (C2) اطلاع دهید. سی 2 پایین نزدیک و پایین راهرو است. متشکرم


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:46 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

آیا شما قرار است به زودی یک سفر هوایی با هواپیما داشته باشید؟ در اینجا می خواهیم شما را با مهم ترین سوالاتی که به احتمال فراوان در فرودگاه خواهید شنید آشنا کنیم و برای درک بهتر سوالات با جواب های نمونه به تمامی سوالات پاسخ خواهیم داد امید بر این است که این مقاله کمک شایانی به شما عزیزان کند.

 

Check – in

نام نویسی کردن (در هتل و فرودگاه و …..)

 

 

only one

فقط یدونه

How many pieces of luggage do you have

چندتا چمدان همراه خود دارید؟

Yes,I did

بله , خودم بودم

Did you pack your luggage yourself

آیا خودتان چمدان تان را حمل کردید ؟

No,They haven’t

نه , نداده است

Has anyone given you anything to take on the flight

آیا کسی چیزی را برای حمل کردن در پرواز به شما داده است؟

Yes, I have one bag

بله, یدونه همراه خودم دارم

Do you have any hand-luggage

آیا شما کیف دستی همراه خود دارید؟

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:45 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

موضوع : آموزش لغات پرکاربرد

با مشاهده این درس لغات و اصطلاحات پرکاربرد مورد نیاز در فرودگاه را فرا می‌گیرید.

1

اصطلاح جدید

Check-in Counter

معنی انگلیسی

A desk where you go to hand in your bags and suitcases and have your ticket checked at an airport.

معنی فارسی

قسمتی از فرودگاه که در بدو ورود بلیط شما را کنترل می کنند.

تصویر

مثال

Hi, where"s the check-in counter for American Airlines?

نکته

Check-in worker=

فردی که در همین بخش از فرودگاه مسئول کنترل بلیط و بار شما است و به شما کارت ورود به هواپیما را می‌دهد.

 

2

اصطلاح جدید

International Flights

معنی فارسی

پروازهای بین‌المللی

مثال

If you"re on an international flight I believe you have to check-in 3 hours before your flight.

نکته

Local flights= پروازهای داخلی

 

3

اصطلاح جدید

Fly

معنی انگلیسی

To take a flight- To travel with an airplane

معنی فارسی

با هواپیما سفر کردن

تصویر

مثال

CHECK-IN WORKER: Hello. Where are you flying today?

YOU: Hi. I am flying to London, England.

 

4

اصطلاح جدید

Window Seat

معنی انگلیسی

A seat next to a window (as in a bus or airplane)

معنی فارسی

صندلی کنار پنجره

تصویر

مثال

CHECK-IN WORKER: Would you like a window seat?

YOU: No, I"d like an aisle seat please.

نکته

Aisle seat=

صندلی کنار راهرو

 

5

اصطلاح جدید

Ticket Counter

معنی انگلیسی

A desk where you can but a ticket at an airport.

معنی فارسی

بخش فروش بلیط در فرودگاه

 

6

اصطلاح جدید

Flight

معنی انگلیسی

A journey in a plane or space vehicle, or the plane or vehicle that is making the journey

معنی فارسی

پرواز

نکته

Book a flight رزرو کردن بلیط در یک هواپیما

Miss a flight جا ماندن از هواپیما

Flight No. 456 پرواز شماره 456

Delayed flight پرواز دارای تأخیر

مثال

- He immediately booked a flight to Tehran.

- Flight No. 456 has been delayed for 3 hours.

- I missed my flight.

 

7

اصطلاح جدید

Departure

معنی فارسی

زمان پرواز- زمان خروج هواپیما از فرودگاه

متضاد

Arrival

مثال

The plane"s departure was delayed for two hours.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:44 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Immigration / Customs

مهاجرت/ گمرک

Yes, here it is

بله , بفرمایید

May I see your passport please

میشه گذرنامه تان را ببینم؟

I flew from Delhi

از دهلی (پایتخت هندوستان) پرواز کردم.

Where did you fly from

محل پرواز شما کجا بوده است؟

I’m here on business

من برای کار اینجام.

What is the purpose of your visit; business or pleasure

هدف تان از مسافرت چی بوده است ؟ تجارت یا تفریح

I’ll be staying for two weeks

من به مدت دو هفته اینجا خواهم ماند.

How long are you planning to stay

چه مدت برنامه ریزی کردید که اینجا بمانید؟

I’ll be staying at a hotel

در هتل خواهم ماند

Where will you be staying

کجا سکونت خواهید داشت؟

No, this is my first time

نه , اولین بار است

Have you ever been to America before

آیا قبلا آمریکا بوده اید؟

No, I don’t

نه , ندارم

Do you have anything to declare

آیا کالای گمرگی همراه خود دارید؟

 

در اینجا می خواهیم شما را با چند کلمه پرکاربرد دیگر در فرودگاه آشنا سازیم

ورود

Arrival

صندلی های نزدیک به راهرو هوایی

aisel seats

عزیمت , رفتن

Departure

فروشگاه معاف از مالیات( یا عوارض گمرکی)

Duty-free shop

فرود آمدن, به زمین نشستن

Land

مسیر بلند شدن هواپیما از روی زمین

Runway

توقفگاه بین راه , محل توفق

Stop over

بلند شدن هواپیما

Take-off

 

 

گذرنامه شما دیگر معتبر نمی باشد

Your passport is no longer valid

لطفا کیف تان را باز کنید

please open this bag

چرخ های دستی حمل بار کجاست؟

Where are the luggage trolleys

لطفا اسباب و اثاثیه / کیفم / چمدانم را بیاورید

please take this luggage/bag my suitcase

لطفا این چمدان را تا اتوبوس/ تاکسی حمل کنید

Take this luggage to the bus/taxi please

یکی از اسباب و اثاثیه گم شده است

there is on piece missing

برای استفاده شخصی است

Its for my personal use

شما برای این باید گمرکی بپردازید

You will have to pay duty on this

چطور می توانم یک تاکسی بگیرم؟

how can I take a taxi

فقط از اینجا می گذرم

I am just passing through


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:40 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

اطلاعات پرواز

flight information

ورود مسافران

arrival

خروج مسافران

departure

تحویل چمدان

check-in counter

چمدان

bag - baggage - luggage - suitcase

ساک دستی

hand luggage

پاسپورت

passport

بلیط

ticket

باربر

porter

اضافه بار

excess luggage

کارت سوار شدن هواپیما

boarding pass

گمرک

customs

مهاجرت

immigration

از مالیات آزاد

duty free

منبع: www.majazionline.ir


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/4/26 ] [ 11:39 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 43
بازدید دیروز: 67
کل بازدیدها: 301731