سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

raincoat

بارانی

A raincoat keeps you dry when it rains

 

 

 

safety pin

سنجاق قفلی

A safety pin is a type of pin that is used to fasten clothes and diapers

 

 

sandals

صندل

Sandals are open shoes worn in warm weather

 

 

 

scarf

روسری

A scarf is a piece of cloth that people wear around their neck or on their head

 

 

 

 

sew

دوختن

You can sew using a needle and thread. Clothes are made by sewing

 

 

 

sewing machine

چرخ خیاطی

A sewing machine sews stitches very quickly and easily. The sewing machine was invented in 1846 by Elias Howe

 

 

 

shirt

پیراهن (مردانه)

Some shirts have short sleeves, some have long sleeves, and some have no sleeves at all

 

 

 

shoe

کفش

People wear shoes on their feet

 

 

 

shorts

شلوارک

Shorts are pants that reach above or around the knees

 

 

 

silk

ابریشم

Silk is a delicate thread that is used to make fine fabric. Silk is obtained from the cocoon of the silkworm moth

 

 

 

skirt

دامن

A skirt is a piece of clothing that is worn on the lower part of the body

 

 

 

slipper

دمپایی

A slipper is a casual shoe worn around the house

 

 

sneaker

کفش کتانی

A sneaker is a type of shoe used for many sports

 

 

 

 

sock

جوراب

We wear socks under our shoes

 

 

 

spectacles

عینک

Spectacles is another word for glasses

 

 

suit

دست لباس

A suit is a set of matching clothes

 

 

 

suitcase

چمدان

When you travel, you carry your clothing in a suitcase

 

 

 

sunglasses

عینک آفتابی

Sunglasses help to protect your eyes from too much sunlight

 

swimsuit

مایو (زنانه)

A swimsuit is a garment you wear while swimming

 

 

 

tie

کراوات

A tie is a narrow band of fabric tied around the neck

 

 

t-shirt

تی شرت

A t-shirt is a simple shirt without buttons or a collar

 

 

tutu

دامن باله

Ballerinas sometimes wear tutus when they dance

 

 

 

umbrella

چتر

An umbrella protects you from the rain

 

 

 

undershirt

زیر پیراهن

An undershirt is a shirt that is sometimes worn under clothes

 

 

underwear

لباس زیر

People wear underwear under their clothes

 

 

 

uniform

لباس فرم

A uniform is a special outfit worn by members of a group

 

 

 

vest

جلیقه

A vest is a sleeveless piece of clothing that is usually worn over a shirt

 

 

wallet

کیف پول

People carry money in a wallet

 

 

 

 

watch

ساعت

A watch is a small clock you can take with you to tell time

 

 

wig

کلاه گیس

A wig is fake hair

 

yarn

کاموا

Sweaters are made out of yarn

 

 

zipper

زیپ

You can open and close a zipper

 

 

منبع: http://www.enchantedlearning.com/dictionarysubjects/clothing.shtml

 


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 102/12/25 ] [ 3:27 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

1- سه اتاق خواب در طبقه بالا و یک اتاق خواب در طبقه پایین است .

There are three bedrooms upstairs and there’s one bedroom downstairs.

 

2- هال به شکل اِل است.

The living room is L-shaped.

 

3- هال به شکل مستطیلی و خیلی بزرگ است.

The kitchen is rectangular and huge.

 

4- آشپزخانه به شکل مربع و متوسط است.

The kitchen is square and (of) medium size.

 

5- حمام جنب توالت است.

The bathroom is next to the rest room/toilet.

(توضیح: برای توالت بخصوص در منزل از کلمه bathroomاستفاده میشود زیرا توالت اغلب درون حمام قرار دارد اما در ایران چون توالت جداگانه نیز وجود دارد لذا برای آن لازم است از rest roomاستفاده شود تا تفاوت مشخص گردد.)

 

6- آشپزخانه به سالن(اتاق) غذاخوری متصل است.

The kitchen is through the dining room.

 

7- اتاق انباری به آشپزخانه متصل است.

The panty/storage room is through the kitchen.

 

8- منظور اتاق کوچکی است که معمولا برای مطالعه یا استراحت و تماشای تلویزیون مورد استفاده قرار می گیرد.

There’s a den next to the bedroom.

 

9- خانه ما زیر زمین نسبتا بزرگی دارد.

Our house has a pretty large basement/cellar.

 

10- منظور اتاق کوچکی است که به شکل انباری است و ماشین لباسشویی در آن قرار دارد و شستشوی لباس ها در آنجا انجام می شود.

There’s a laundry room in the basement.

 

11- ما اتاق زیر شیروانی نسبتا بزرگی داریم.

We have a pretty large attic.

 

12- بالکن دارید؟

Do you have a balcony?

 

13- پاسیوی قشنگی در آپارتمان من هست.

There’s a nice patio in my apartment.

 

14- گاراژ بزرگی در حیات است.

There’s a large garage in the yard.

 

15- پارکینگ در زیر زمین/ زیر ساختمان است.

The parking is in the basement/under the building.

 


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 102/12/25 ] [ 3:26 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

House and Apartment

 

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد انواع خانه و آپارتمان، صحبت در مورد خانه و قسمت های داخلی و بیرونی از جمله حیاط، اتاق ها، آشپزخانه و ...

 

 

 

 

انواع خانه ها Kind of Houses

 

1- خانه من حیاط بزرگی دارد.

My house has a large yard/ garden.

 در آمریکا برای حیاط yardو در انگلستان garden  بکار می رود و منظور محوطه سرسبزی است که روبروی خانه یا دور تا دور آن را فراگرفته است.)

 

2- خانه ما حیاط جلویی بزرگ و حیاط عقبی کوچکی دارد.

Our house has a large front yard and small back yard.

 

3- من در آپارتمانی در طبقه سوم زندگی می کنم.

I live in a apartment (Am.)/a flat (Br.) on the third floor.

 

4- من در یک آپارتمان سه اتاق خوابه زندگی می کنم.

I live in a three bedroom(ed) apartment/ flat.

 

5- یکی از دوستانم آپارتمان دوبلکس قشنگی خریده است.

A friend of mine has bought a nice duplex apartment.(Am.)

 

6- خانواده اسمیت در یک خانه دوطبقه(دوبلکس) زندگی می کنند.

The Smiths live in a ranch house.(Am.)

 

7- منظور خانه یک طبقه (ویلایی) بزرگی است که اطراف آنرا محوطه سرسبزی فرا گرفته است.

My American friend lives in a ranch house.(Am.)

 

8- من یک سوئیت (آپارتمان کوچک ) دارم.

I have a/an studio (apartment)/efficiency (apartment) suite (Br.).

 

9- در نظر دارم یک خانه بخرم. (منظور خانه ایست که از دیگر خانه ها جداست و روبروی آن یا اطراف آن را محوطه سبز فرا گرفته است.)

I am planning to buy a detached house.(Br.)

 

10- منظور هر یک از دو خانه بهم چسبیده است که یک دیوار مشترک دارند ولی از طرف دیگر به خانه ای متصل نیستند.

We’ve moved into a semi-detached house lately.(Br.)

 

11- منظور یکی از چندین خانه متصل بهم است که یک شکل ساخته شده اند.

My parents live in a terraced house.(Br.)

 

12- منظور خانه مجزای کوچکی است که یک طبقه باشد.

We live in a bungalow.(Br.)

 

13- در یک خانه سه طبقه زندگی می کنیم.

We live in a three-story house.

 

صحبت درباره خانه/ آپارتمان : Speaking about a house/ an apartment

 

1- خانه داری یا آپارتمان؟

Do you have a house or an apartment?

 

2- یک آپارتمان(کوچک ولی راحت) دارم.

I have a cozy apartment.

 

3- در کدام طبقه زندگی می کنی؟

Which floor do you live on?

 

4- در طبقه همکف زندگی می کنم.

I live on the first floor (Am.)/ground floor(Br.).

 

5- در هر طبقه 4 آپارتمان هست.

There are four apartments on each floor.

 

6- تلفن داری؟

Do you have a telephone? (Am.)/ Are you on the phone (Br.)

 

7- در کدام خانه زندگی می کنی؟

Which house do you live in?

 

8- خانه من دو تا مانده به آخر است.

My house is the last but two.

 

9- از سه تا پله بالا می روی تا به در جلویی برسی.

You go up three steps to get to the front door.

 

10- این پله ها به زیر زمین منتهی می شوند.

These steps lead to the basement.

 

11- خانه ما حرارت مرکزی دارد.

Our house has central heating/ is centrally heated.

 

12- تمام خانه موکت است.

The whole house is carpeted.

 

13- هال پارکت است اما اتاق خواب ها مو کت دارند.

The living room is parquetted but the bedrooms have (fitted) carpet.

 

14- خانه ام رو به جنوب است(آفتاب روست).

My house is south-facing.

 

15- تمام پنجره ها شیشه دو جداره دارند.

All the windows are double-glazed.

 

16- چند تا اتاق خواب دارد/ دارید؟

How many bedrooms are there/ do you have?

 

17- حمام روبروی اتاق خواب است.

The bathroom is across from the bedroom.

 

18- در اتاق خواب کوچک یک کمد دیواری(کمد لباس) هست.

There’s a closet in the small bedroom.

 

19- منظور کمد دیواری بزرگی است که می توان داخل آن لباس عوض کرد.

In the large bedroom there’s a walk- in closet.

 

20- وارد که می شوی آشپزخانه بزرگی در سمت راست قرار دارد.

As you walk in there’s a large kitchen on the right.

 

21- در آشپزخانه ظرفشویی کابینت های کاملا نو قرار دارد.

There’s a nice new sink in the kitchen.

 

22- بالای ظرفشویی کابینت های کاملا نو قرار دارد.

There are brand new cabinets above the sink.

 

23- تعداد کابینت ها کافی است و جا برای همه چیز هست.

There are enough cabinets to fit everything.

 

24- جا برای همه خورده ریزه من هست.

There’s room for all my pots and pans.

 

25- اجاق گار در گوشه قرار دارد.

The stove(Am.)/ cooker (Br.) is beside the freezer.

 

26- یخچال پهلوی فریزر قرار دارد.

The refrigerator (Am.)/fridge (Br.) is beside the freezer.

 

27- بین ماشین لباسشویی و ماشین ظرفشویی یک کابینت قرار دارد.

There’s a cabinet between the washing machine and the dishwasher.

 

28- کف آشپزخانه کاشی( یا کف پوش) است.

The kitchen floor is tiled.

 

29- این اتاق خواب سه در چهار است.

This bedroom is there by four.

 

30- دیوارها کاغذ دیواری هستند.

The walls are papered./ there’s wallpaper on the walls.

 

31- (رنگ) دیوارها سبز روشن است.

The walls are light green (in color).

 

32- در اتاق مطالعه من یک جا کتابی (کتابخانه) کوچک است.

There’s a small bookcase in my study room.

 

33- روی همه دیوارها پوستر هایی هستند.

There are posters on all the walls.


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 102/12/25 ] [ 3:24 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

اینکه چگونه کلمات انگلیسی را به خاطر بسپاریم سؤالی است که شاید هرکسی جوابی برایش داشته باشد. افراد بسیاری هم هستند که از تصور یادگیری کلمات انگلیسی جدید وحشت دارند، چون گمان می‌کنند که این کار فقط شامل حفظ کردن با تکرار است. خوشبختانه اصلا این طور نیست؛ چه در حال یادگیری یک زبان جدید باشید و چه بخواهید زبانی را که بلد هستید تقویت کنید، می‌توانید از ابزارهای متنوعی که در این زمینه وجود دارند استفاده‌ کنید و کلمات جدیدی فرا بگیرید. در این مقاله 3 روش را به شما معرفی می‌کنیم تا بتوانید کلمات انگلیسی را به درستی به خاطر بسپارید .

 

روش اول: ایجاد ارتباط

1. بین کلمات ارتباط برقرار کنید

 

 

چه در حال یادگیری کلمات جدید در زبان مادری خود باشید و چه در یک زبان خارجی، ایجاد ارتباط بین کلمات به شما کمک می‌کند تا کلمات جدید را بهتر به خاطر بسپارید. ارتباط‌های غیرمعمولی، واضح یا خنده‌دار بیشتر از انواع دیگر ارتباط‌ها به شما کمک می‌کنند تا کلمات جدید را حفظ کنید.

 

اگر در حال یاد گرفتن یک زبان خارجی هستید، کلمات جدید را با کلماتی از زبان اصلی خودتان ارتباط دهید. اگر کلمه‌ی جدید شبیه کلمه‌ای در زبان اصلی خودتان است، یک ارتباط تصویری ذهنی بین این دو کلمه بسازید.

 

ارتباط بین کلمات همچنین برای زمانی که کلمات جدیدی در زبان اصلی خودتان یاد می‌گیرید نیز مفید است.

 

در زمان ایجاد ارتباط بین کلمات، باید تصویری کاملا واضح را در ذهن بسازید و آن را چند بار در روز مرور کنید تا این ارتباط در حافظه‌تان ثبت شود.

 

2. از تکنیک‌های به‌یادسپاری استفاده کنید

این تکنیک شکلی تغییریافته‌ از ارتباط بین کلمات مشابه است که در آن، با حروف ابتدایی یک دسته از کلمات، یک کلمه‌ی دیگر می‌سازید.

 

یک راه دیگر، تقسیم یک کلمه به بخش‌های مختلف است: برای مثال، کلمه‌ی «abrogate» به معنی لغو یا باطل کردن است و براساس حروفی که آن را می‌سازند، به چند بخش تقسیم می‌شود. شاید این کلمه را بتوانید به شکل a+bro+gate بخش‌بندی کنید و تصور کنید که یک (a) دوست‌تان (bro) در جلوی دری (gate) ایستاده است و شما ورود وی را لغو می‌کنید.

 

مانند ارتباط کلمات، تکنیک‌های به‌یادسپاری زمانی به بهترین شکل عمل می‌کنند که مفاهیم جدید را با دانش قبلی‌تان پیوند بدهید.

 

3. خلاق باشید

اغلب ساده‌تر است که چیزهای عجیب یا غیرمعمول را به جای چیزهای معمولی به یاد بیاورید، پس در ساختن ارتباط‌های بین کلمات خلاق باشید.

 

برای مثال، کلمه‌ی «banal» به معنی «خسته‌کننده یا روزمره» است. برای اینکه تعریف این واژه را به خاطر بسپارید، شاید یک پوست موز (چون اول کلمه‌ی banal مشابه ابتدای کلمه‌ی banana است) را شناور در یک کانال (چون آهنگ کلمه‌ی canal مشابه banal است) تصور کنید. این تصویر برای به خاطر سپردن بسیار واضح است و نیز در عین حال،‌ تصویری از یک چیز معمولی است که به شما کمک می‌کند تا بین کلمه‌ی «banal» و تعریف «خسته‌کننده یا غیرجذاب» رابطه برقرار کنید.

روش دوم: ایجاد یک محیط یادگیری تعاملی

1. کلمات جدید را در محیط اطراف‌تان به کار ببرید

 

 

برگه یادداشت‌های چسبان یا کاغذهای بزرگ سفید را در مکان‌هایی که زیاد به آنها رفت‌وآمد می‌کنید، مثل دستشویی یا آشپزخانه بچسبانید. هر بار که با این کاغذ روبه‌رو می‌شوید، کلمات جدید و تعاریف‌شان را بر روی آن اضافه کنید. با این کار در طول روز به طور مکرر خود را در معرض کلمات جدید قرار می‌دهید.

 

اگر معنای کلمه‌ای را فراموش می‌کنید،‌ معنای آن را بر روی کاغذ بنویسید. حتی می‌توانید از کشیدن نقاشی یا تصویر برای تعریف کلمه استفاده کنید تا راحت‌تر آن را به خاطر بسپارید.

 

برای یادگیری کلمات یک زبان خارجی، سعی کنید کلمات را بر روی برگه یادداشت‌های چسبان بنویسید و بر روی لوازمی مثل آینه و میز قرار دهید. همچنین این برگه‌ها را بر روی اشیایی که کلمه به آنها اشاره دارد بچسبانید تا ارتباط قوی‌تری بین کلمه و شیء در ذهن‌تان ایجاد شود.

2. کلمات جدید را به بخشی از زندگی‌تان تبدیل کنید

به کار بردن کلمات جدید در جملاتی که به زندگی‌تان مربوط هستند به شما کمک می‌کند تا ارتباطی قوی و مرتبط بسازید.

 

برای مثال، اگر می‌خواهید استفاده از کلمه‌ی «azure» را یاد بگیرید، که به معنای آبی پررنگ است، آن را در چند جمله‌ای که با موقعیت کنونی‌تان مرتبط هستند، استفاده کنید: «بطری شامپوی جدیدم آبی پررنگ است.» یا «الان آسمان آبی پررنگ است.»

 

3. یادگیری را به بازی تبدیل کنید

هرچه بیشتر در هنگام یادگیری کلمات تفریح کنید، با احتمال بیشتری یادشان می‌گیرید.

 

بازی‌های مختلفی برای یادگیری کلمات انگلیسی در اینترنت وجود دارد، می‌توانید از آنها هم استفاده کنید.

 

4. یادگیری خود را به شکل بصری ثبت کنید

این تکنیک مخصوصا اگر یک یادگیرنده‌ی بصری باشید برای‌تان مفید است.

 

دفترچه‌ای برای نوشتن کلمات جدید به همراه تعاریف‌شان داشته باشید. تا می‌توانید نوشتن این کلمات را تکرار کنید تا در خاطرتان ثبت شوند.

 

با استفاده از کلمات جدید داستان بسازید. می‌توانید داستان‌هایی بنویسید که در آنها از کلمات جدید استفاده شده باشد یا می‌توانید خودتان را به چالش بکشید و داستانی را فقط با کلماتی مشخص بنویسید.

 

نقاشی‌ها و تصاویری بکشید که معنای کلمات را برسانند. اگر به کارهای هنری علاقه دارید یک دفتر داستان تصویری برای خودتان درست کنید.

 

روش سوم: تمرین تکنیک‌ها

1. روش‌های مناسب خودتان را پیدا کنید

 

 

شاید نیاز باشد تکنیک‌های مختلف یادگیری را امتحان کنید تا متوجه شوید کدام‌یک از آنها برای‌تان بهتر است.

 

2. با فلش‌کارت تمرین کنید

یکی از بهترین روش‌هایی که برای هر زمانی مفید است، فلش کارت است که ساده ولی در عین حال بسیار مؤثر است.

 

هر کلمه‌ی جدید را بر روی یک طرف یک برگه‌ی یادداشت کوچک بنویسید و در طرف دیگر تعریف آن را یادداشت کنید.

 

روزی چند بار فلش کارت‌های خود را مرور کنید و سعی کنید قبل از برگرداندن هر کاغذ، تعریف کلمه را به یاد بیاورید.

 

نرم‌افزارهایی نیز برای ساخت فلش کارت در تلفن‌های هوشمند یا تبلت‌ها وجود دارند که می‌توانید از آنها استفاده کنید.

 

3. خودتان را در معرض کلمات جدید قرار دهید

متن‌هایی متناسب با سطح زبان‌تان بخوانید و در حین خواندن، به دنبال یافتن معنای کلمات جدید و نوشتن آنها در یک دفترچه باشید.

 

اگر قصد تقویت دایره‌ی لغات خود در زبان مادری‌تان را دارید، می‌توانید متون تخصصی‌تر یا دانشگاهی بخوانید.

 

اگر می‌خواهید یک زبان جدید یاد بگیرید با توجه به سطح زبان‌تان متن‌ها را انتخاب کنید. مثلا اگر در سطح ابتدایی هستید، کتاب‌های نوجوانان را بخوانید تا کلمات پایه را یاد بگیرید یا اگر در سطح متوسط قرار دارید، کتاب‌هایی در رده‌ی سنی جوانان برای‌ شما مناسب هستند.

 

خواندن کتابی به زبان مورد نظرتان که قبلا آن را به زبان مادری‌ خوانده‌اید، می‌تواند مفرح باشد و راهی مؤثر برای تمرین دایره‌ی لغات و مهارت‌های زبانی است.

4. خودتان را بیازمایید

هر از گاهی از خودتان آزمون دایره‌ی لغات بگیرید تا متوجه شوید که باید بر روی چه کلماتی بیشتر کار کنید.

 

وب‌سایت‌های مختلفی وجود دارند که آزمون‌های لغات را به شکل آنلاین برگزار می‌کنند. بعضی از این وب‌سایت‌ها به شما اجازه می‌دهند تا سطح زبان خود، مدت آزمون مورد نظر و موضوع کلمات را انتخاب کنید و بعضی دیگر، اجازه می‌دهند با فهرست خاصی که خودتان از کلمات دارید، آزمونی طراحی کنید.

 

5. تا می‌توانید از کلمات جدید استفاده کنید

از کلمات جدید در مکالمات روزمره، در نوشته‌ها و هر فرصتی که به دست می‌‌آورید، استفاده کنید.

 

هر چه بیشتر از کلمات جدید استفاده کنید،‌ بهتر آنها را درک می‌کنید و به خاطر می‌سپارید.

 

برگرفته از: wikihow 


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 102/12/25 ] [ 3:22 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

وقتی پنج سال پیش به شهر بوینس‌آیرس رفتم، حتی نمی‌توانستم در یک رستوران محلی، سفارش غذا بدهم. ولی دو سال بعد، چنان در آموختن زبان پیشرفت کردم که با نهایت خونسردی مکانیسم‌های دستور زبان روسی را به دوست گواتمالایی‌ام به زبان خودش (که اسپانیایی است)، درس می‌دادم. حالا زبان‌های اسپانیایی و پرتغالیِ برزیلی را خیلی سَلیس و روان صحبت می‌کنم، درحالی‌که دیگر به‌خوبیِ گذشته نمی‌توانم به زبان‌ مادری خودم حرف بزنم. البته من نمی‌خواهم به شما درِ باغ سبزی را نشان بدهم و بگویم مثل آب خوردن، می‌توان زبان خارجی یاد گرفت، چون بالاخره یادگیری زبان بدون ساعت‌های فراوان مطالعه‌ و تمرین اتفاق نمی‌افتد. اما حداقل می‌توانم راه‌های میان‌بُری را که بنا به تجربه‌‌ی سال‌ها یادگیریِ زبان کسب کرده‌ام، با شما در میان بگذارم. در این مقاله با 22 نکته که برای یادگیری یک زبان خارجی به شما کمک می‌کند، آشنا می‌شوید .

 

 

 

1. مکالمه، مکالمه، مکالمه

اگر راز یا ترفندی برای یادگیری زبان وجود داشته باشد، آن راز قطعا همین مکالمه است، آن هم مکالمه‌ای که با ساعت‌ها و ساعت‌ها تلاشِ ناشیانه و طاقت‌فرسا در گفت‌وگو با افرادی که در آن زبان، خیلی بهتر از شما تسلط دارند،‌ حاصل می‌شود. یک‌ساعت مکالمه (با تصحیح غلط‌ها و رجوع به دیکشنری) به اندازه‌ی پنج‌ ساعت کلاس زبان و ده‌ ساعت مطالعه‌ی شخصیِ زبان می‌ارزد.

 

 

 

چند دلیل برای این امر می‌توان ذکر کرد. اولین دلیل، انگیزه است. هر قدر هم کتاب راهنمای آموزشِ زبان‌تان عالی باشد، شما با مکالمه و تعامل با شخصی واقعی که روبه‌روی‌تان ایستاده است، خیلی بیشتر از هر کتاب‌ یا برنامه‌ی صوتی دیگری روی رایانه‌تان، می‌توانید دانش و انگیزه کسب کنید.

 

دلیل دوم این است که زبان حفظ‌کردنی نیست، بلکه نیاز به پردازش دارد. تجربه نشان داده است که دو یا سه‌بار، به کارگیری لغات در مکالمه، خیلی بیشتر از زُل زدن به کتاب لغت یا فلش‌کارت‌ و حفظ کردن صدباره‌ی آنها می‌ارزد.

 

علت باید این باشد که مغز ما برای خاطراتی که شامل تجربه‌های واقعیِ انسانی و اجتماعی هستند و عواطف‌مان نیز با آنها پیوندی دارند، اولویت بیشتری قائل می‌شود. به عنوان مثال، اگر در دیکشنری به دنبال معنی فعل to complain بگردیم و آن را حین مکالمه با دوست جدیدی در جمله‌ای به کار ببریم، به احتمال قوی، همیشه آن لغت را به دلیلِ یادآوریِ دوست جدید خود و مکالمه‌ای که با وی داشتیم، بهتر به‌خاطر می‌آوریم. در حالی‌ که اگر مغز خود را با مطالعه‌ی بیست‌ باره‌ی هر لغتِ فلش‌کارت‌ها خسته کنیم، شاید بالاخره آن را حفظ کنیم، ولی از آنجایی که آن را عملا در جمله یا مکالمه‌ای به کار نبرده‌ایم، احتمالا بعد از مدتی فراموشش می‌کنیم.

 

2. شدت و فشردگی مطالعه، از طولِ زمان مطالعه‌ ارزشمندتر است

منظور این است که مطالعه‌ی زبان به صورت چهارساعت در روز برای دوهفته، خیلی بیشتر از مطالعه‌ی روزی یک ساعت برای دو ماه فایده دارد. به همین دلیل است که بسیاری از افراد وقتی به آموزشگاه‌های زبان می‌روند، بسیاری از مطالب آموزشی را بعد از مدتی فراموش می‌کنند، چون آنها تنها 3 تا 4 ساعت در هفته را به یادگیری زبان اختصاص می‌دهند و اغلب کلاس‌ها با فاصله‌های چند روزه برگزار می‌شوند.

 

یادگیری زبان مستلزم تکرار، رجوع پیاپی به مطالب آموزشی، تعهد و پشتکار مداوم است. به‌جای اینکه دوره‌ای چندین‌ماهه یا حتی چندساله را برای آموزش نصف‌و‌نیمه و مطالعه‌ی غیرمفید در نظر بگیرید، بهتراست که زمان مشخصی را در زندگی‌تان (حتی اگر تنها یک یا دوبار در هفته باشد) تعیین کنید و به زبان اختصاص دهید و در آن زمان نیز 100 درصدِ تمرکز و تلاش خود را وقف هدف‌تان کنید.

 

3. کلاس‌های زبان نسبت به صَرف‌ وقت و هزینه‌‌‌شان ناکارآمد هستند

با احتساب همه‌ی موارد، شما نسبت به وقت و تلاشی که در کلاس‌های گروهی هزینه می‌کنید، چندان سودی به دست نمی‌آورید. این کار دو اشکال دارد. اولاً اینکه آموزش زبان در آموزشگاه با سرعت یادگیریِ کندترین دانشجوی کلاس‌تان پیشرفت می‌کند. دوماً اینکه یادگیری زبان، فرآیندی نسبتا شخصی است، به‌طوری که همه‌ی افراد ذاتا بعضی لغات و مباحث آموزشی را راحت‌تر از دیگران یاد می‌گیرند، به همین خاطر، قرار نیست که نیازهای شخصی هر کدام از زبان‌آموزان در کلاس و در زمانِ مناسب، رسیدگی شود.

 

به عنوان مثال، وقتی در کلاس زبان روسی شرکت کردم متوجه شدم در یادگیری زبان روسی صَرف افعال برای آنهایی که به زبان اسپانیایی آشنایی دارند، راحت‌تر است، ولی یک انگلیسی‌زبان دیرتر می‌تواند با این جنبه‌ی زبان روسی آشنا شود. من که با زبان اسپانیایی آشنایی داشتم مجبور بودم صبر کنم که همکلاسی انگلیسی زبانم هم آنها را یاد بگیرد. همچنین یادگیریِ حالت‌های اسم در زبان روسی که از سخت‌ترین جنبه‌های آن است، برای یک آلمانی‌زبان راحت‌تر است، زیرا معادل این نوع دستور زبان را در زبان خود به نحوی دیگر دارد. به این ‌ترتیب، از آنجا که سرعت یادگیریِ دانشجویان با هم تفاوت دارد، هرچه کلاس بزرگ‌تر باشد، بهره‌وریِ یادگیری نیز کاهش می‌یابد.

 

4. با 100 لغت پرکاربرد شروع کنید

همه‌ی لغات مثل هم نیستند. سرمایه‌گذاری روی بعضی لغات بازده بیشتری دارد. به عنوان نمونه، افرادی که با نرم‌افزار Rosetta Stone کار می‌کنند (که اصلا توصیه نمی‌شود!) بعد از ماه‌ها متوجه‌ می‌شوند که حتی از عهده‌‌ی ساده‌ترین مکالمات زبان نیز برنمی‌آیند، چون اغلب لغاتی که یاد می‌گیرند شامل ظروف و وسایل آشپزخانه، روابط فامیلی، پوشاک و اتاق‌های خانه است. اگر کسی از چنین افرادی بپرسد که کجای شهر زندگی می‌کنند، اصلا نمی‌دانند در جواب چه باید بگویند.

 

با 100 لغت پرکاربرد شروع کنید و سپس با آنها جملاتی را بسازید و مرتبا این کار را تکرار کنید. به‌اندازه‌ی نیازتان دستور زبان را نیز یاد بگیرید تا قادر به انجام این کار باشید. آنقدر باید این کار را انجام دهید تا با همه‌ی 100 لغت، راحت بتوانید جمله بسازید.

 

5. یک دیکشنری جیبی، همراه خود داشته باشید

 

 

این کار خیلی بیشتر از اینکه انتظارش را داشته باشید، سودمند است، مثلا اگر در کشوری اسپانیایی­‌زبان حضور دارید، همیشه از اپلیکیشن دیکشنری اسپانیایی خود استفاده کنید. به محض اینکه دیکشنری را دانلود کنید، تفاوت را به چشم خواهید دید. اپلیکیشن دیکشنری، خیلی از کتاب جیبی آن بهتر است، چون در عرضِ دو ثانیه، می‌توانید معنی لغت موردنظرتان را پیدا کنید. از آنجا که لغات جدید دیکشنری را در جملات خود به‌کار می‌برید، این کلمات تازه به احتمال قوی در حافظه­‌تان، باقی خواهند ماند. با ابزاری به این سادگی می‌توانید توانایی مکالمه و تعامل با دیگران را خیلی راحت کسب کنید.

 

6. در ذهن خود تمرین کنید

استفاده‌ی دیگر دیکشنری‌تان این است که شما می‌توانید با استفاده از لغات جدیدی که یاد گرفته‌اید، بدون نیاز به همراهی با فرد دیگری در ذهن خود در مورد اتفاقاتی که در طول روز برایتان افتاده فکر کنید. سعی کنید تا جای ممکن با خودتان به زبان تازه،‌ فکر کنید. همه‌ی ما معمولا به زبان مادری در ذهن‌مان با خود حرف می‌زنیم، ولی می‌توان با تمرین به حدی برسیم که جملاتی را به زبان دیگری بسازیم و در ذهن خود مکالماتی را خلق کنیم. در واقع، وقتی که مکالمه‌ای که در ذهن مجسم کرده‌ایم برایمان پیش می‌آید، خیلی راحت‌تر از پس آن برمی‌آییم. به عنوان مثال شما می‌توانید مکالمه‌ای را در مورد موضوعی که احتمالا با آن مواجه خواهید بود را برای خود تصور و تمرین کنید. مثلا می‌توانید مکالمات ذهنی‌تان‌ را با توصیف کار یا بیانِ دلایل سفرتان به کشور دیگر شروع کنید. خواه ناخواه باید چنین سوالاتی را در واقعیت هم پاسخ دهید، پس چه بهتر که برای آنها آماده باشید.

 

7. احتمالا چیزهای احمقانه‌ی زیادی خواهید گفت

این را بپذیرید و با آن کنار بیایید. وقتی که تازه شروع به آموختن زبان جدیدی می‌کنید، احتمالا ناخواسته، پرت‌و‌پلاهای زیادی را خواهید گفت که البته طبیعی است. به‌کار بردن کلمات و جملاتی که نسبت به آنها تسلط ندارید، بدون اینکه خودتان بخواهید موجب می‌شود که خنده‌دار، بی‌ادب یا حتی بی‌حیا جلوه کنید! ولی این چیزها هم در یادگیری وجود دارد و باید با آنها کنار آمد.

 

8. سعی کنید از الگوهای تلفظی سردربیاورید

همه‌ی زبان‌هایی که ریشه‌ی لاتین دارند، به خاطر اشتراک لغاتِ لاتین‌شان، الگوهای تلفظی یکسانی نیز دارند. مثلا هر لغتی که به «tion-» ختم می‌شود، در زبان اسپانیایی و فرانسوی «ción–» (-سیون) تلفظ می‌شود. معروف است که افراد انگلیسی‌زبان وقتی می‌خواهند اسپانیایی صحبت کنند به لغات خودشان «o» ،«-e» یا «a-» اضافه می‌کنند. حالا اگر جوک‌های کلیشه‌ای را کنار بگذاریم، از اینکه می‌بینیم اکثر اوقات این شیوه واقعا جواب می‌دهد، تعجب خواهیم کرد. مثلا لغت «Destiny» در اسپانیایی به «destino» یا «Part» به «Parte» و «Motive» نیز به «Motivo» تغییر می‌کند. در روسی نیز، پسوندهای حالت‌های اسمی همیشه با یکدیگر قافیه دارند، مثلا اگر در مورد یک اسم مؤنث (مانند ژِن‌-شی-نا) حرف بزنید، می‌دانید که صفت‌ها و قیدهایش نیز همیشه با پسوندش هم‌قافیه می‌شوند.

 

9. از دوره‌های آموزشی صوتی و آنلاین برای یادگیری 100 لغت پرکاربرد و گرامر مقدماتی بهره ببرید

بعد از طی دوره‌های ابتدایی آموزش زبان، دیگر می‌توانید از این منابع تنها به عنوان مرجع و نه چیز دیگر استفاده کنید. منابع آموزشی بسیاری در این زمینه وجود دارند: Pimsleur، Rosetta Stone، Berlitz، DuoLingo و غیره. این منابع می‌توانند شما را از صفر به حدی برسانند که بعد از چند روز قادر باشید با جملات و عبارت‌های ابتدایی، صحبت کنید. این منابع همچنین برای یادگیری لغات بنیادی و کاربردی (مانند من، شما، خواستن، خوردن، تشکر کردن و غیره) نیز فوق‌العاده هستند.

 

اما نقطه‌ضعف منابع آموزشی این است که چندان اجازه‌ی تمرین مفید نمی‌دهند. بیشترین بازدهی که در سرمایه‌گذاری برای یادگیری زبان نصیبتان می‌شود، این است که خودتان را مجبور کنید با دیگران حرف بزنید و مکالمه داشته باشید، ولی اگر بخواهید صرفا به امید کتاب یا نرم‌افزار آموزشیِ خود، در اتاق‌تان بنشینید، نمی‌توانید معنا و مفهوم موردنظرتان را فورا به زبان جدید فرمول‌بندی کنید. با استفاده‌ی صِرف از منابع آموزشی، یادگیری‌تان طوطی‌وار می‌شود و فقط می‌توانید الگوها و مفاهیمی که یاد گرفته‌اید را کپی کنید. به‌نظر در میان این دو نوع یادگیری (تکرار طوطی‌وار و مکالمه با مخاطبان واقعی)، تنها یک روش است که در نهایت سود و فایده‌ی بیشتری برای‌تان خواهد داشت.

 

10. بعد از 100 لغت پرکاربرد، روی مکالمه‌ها متمرکز شوید

تحقیقات نشان می‌دهند که 100 لغت پرکاربرد هر زبانی حدود 50 درصد همه‌ی تعاملات و مراودات زبانی آن را تشکیل می‌دهد. همچنین 1،000 لغت پرکاربرد حدود 80 درصد و 3،000 لغت پرکاربرد نیز 99 درصد از همه این مکالمات را به خود اختصاص می‌دهد. به بیان دیگر، هرچه بیشتر از این مقدار، لغت یاد بگیرید بازده کمتری خواهید داشت، مثلا با تنها دانستن 500 تا 1،000 لغت اسپانیایی در اغلب موارد مشکلی در مکالمه پیدا نمی­‌کنید و مجبور نمی‌شوید لغتی را در دیکشنریِ موبایل‌تان چک کنید.

 

دستورزبان مقدماتی به شما کمک می‌کند که در عرض چندروز، بتوانید با جملات ابتدایی شروع به مکالمه کنید:

 

«?Where is the restaurant»

«.I want to meet your friend»

«?How old is your sister»

«?Did you like the movie»

 

با صد لغت پرکاربردِ اول، شما می‌توانید خیلی پیشرفت کنید. آنقدر روی آنها کار کنید تا کاملا در استفاده از آنها به همراه گرامر، اصطلاحات، عبارت‌های محاوره‌ای راحت باشید و افکار، جوک‌ها و ایده‌ها را به زبان جدید مانند آب‌خوردن بسازید. وقتی به مرحله‌ای رسیدید که در آن می‌توانید بدون اشتباه و به‌راحتی در زبان جدید شوخی کنید، این نشانه‌ی خوبی است که مشخص می‌کند شما حالا می‌توانید دایره‌ی لغات خود را گسترش دهید.

 

بسیاری از افراد تلاش می‌کنند که دایره‌ی لغات خود را خیلی‌سریع و خیلی‌زود گسترش دهند. اما با این کار فقط وقت و انرژی‌شان را هدر می‌دهند، چون وقتی چنین افرادی هنوز با مکالمات ابتدایی مشکل دارند و حتی نمی‌توانند به زبان جدید بگویند که اهل کجایند، یاد گرفتن لغاتی در زمینه‌هایی مانند اقتصاد یا پزشکی چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد؟

 

11. یاد بگیرید بپرسید «چطور بگویم …؟»

 

 

از همان ابتدای آموزش یاد بگیرید چطور معادل کلمات مختلف را در زبان مورد نظرتان بپرسید. مثلا «تو انگلیسی به «خونه» چی می گن؟». بعد مرتب از این پرسش برای یادگیری کلمات جدید استفاده کنید.

 

12. آموزش خصوصی بهترین و مؤثرترین روش در یادگیری از نظر زمان است

آموزش خصوصی معمولا بیشترین هزینه را دارد. اما اگر پولش را دارید، مدرس خصوصی بگیرید و هر روز چند ساعتی را با وی زبان کار کنید. این سریع‌ترین روش برای آموزش زبان است. با روزی دو ساعت آموزش، بعد از چندهفته، می‌توانید به سطح خوبی از مکالمه برسید، به‌طوری که بدون اینکه حرف احمقانه‌ای بزنید، می‌توانید با دوست‌ خارجی‌تان راحت گفت‌و‌گو کنید.

 

13. با کسی آشنا شوید که زبان مادری وی همان زبان موردنظرتان باشد

با آنها در مورد سرمایه‌گذاری یا انگیزه‌های خود حرف بزنید. در عرض یک‌ماه، زبان جدید را خیلی روان و سلیس حرف می‌زنید. بدین ترتیب، اگر بعدا اشتباه کنید یا حرفی بزنید که موجب عصبانیت وی شود، می‌توانید اشتباه خودتان را به گردن اشتباه در زبان و عدم تسلط خودتان بیندازید!

 

14. اگر نتوانستید کسی را برای گفت‌و‌گو پیدا کنید، دوست اینترنتی برای خود دست‌و‌پا کنید

چندین وب‌سایت برای خارجی‌هایی وجود دارد که می‌خواهند زبان مادری شما را یاد بگیرند و در عوض زبان خودشان را با شما تمرین کنند.

 

15. چت فیسبوک + سرویس Google Translate= موفقیت

می‌توانید گاهی با افرادی اهل زبانی که دارید یاد می‌گیرید، در فیسبوک یا سایر شبکه‌های اجتماعی چت کنید و به این ترتیب خود را بیش از پیش در معرض آن زبان قرار دهید. اگر هنوز خیلی مانده تا بتوانید به آن زبان حرف بزنید یا بنویسید، سرویس ترجمه‌ی گوگل (Google Translate) می‌تواند در این چت‌ها نیاز اولیه‌ی شما را برطرف کند و اگر مخاطب‌تان هم آدم دلسوزی باشد گاهی اشتباهات ترجمه‌ی گوگلی شما را رفع می‌کند و این خودش یک کلاس آموزشی برای شماست.

 

16. از مغزتان تا حد ممکن کار بکشید

اگر تا حالا ساعت‌ها بدون‌وقفه از مغزتان کارِ شدید کشیده‌اید، می‌دانید که در نهایت به جایی می‌رسید که مغزتان دیگر سوت می‌کشد و محتویاتش مثل آش شله‌قلمکار می‌شود! سعی کنید هنگام یادگیری زبان نیز، هدف‌تان رسیدن به این مرحله باشد، یعنی آنقدر پیش بروید و بخوانید و یاد بگیرید تا مغزتان سوت بکشد. تا وقتی که مغزتان مثل آش شله‌قلمکار نشود، احتمالا هنوز نتوانسته‌اید از حداکثر ظرفیت زمانی یا تلاش خود استفاده کنید. اوایلِ زبان‌آموزی در عرض یک یا دو ساعت، کارتان به این مرحله می‌رسد و حجم آموخته‌ها و دشواری آنها هوش از سرتان می‌پراند اما بعدا به جایی می‌رسید که تمام شب را با مردم محلی مشغول مکالمه می‌شوید و انگار نه انگار. وقتی به این مرحله رسیدید، آن را به فال نیک بگیرید چون نشانه‌ی خوبی در فرآیند زبان‌آموزی‌تان است.

 

17. وقتی لغت جدیدی یاد می‌‌گیرید، سعی کنید فورا چندبار آن را استفاده کنید

وقتی که مکثی می‌کنید و لغت جدیدی که در مکالمه‌تان شنیده‌اید در دیکشنری چک می‌کنید، با استفاده از آن لغت در چند جمله استفاده کنید. تحقیقات آموزش زبان نشان می‌دهند که شما باید، به این نحو، هر لغت را در اولین دقیقه‌ی یادگیری آن، یک ساعت بعد، یک روز بعد و همینطور به صورت مستمر تمرین کنید. سعی کنید بعد از یادگیری لغت جدید فورا چندبار آن را استفاده کنید و روز بعد هم آن را به کار ببرید. با این روش، احتمال یادآوری لغات خیلی بیشتر می‌شود.

 

18. برنامه‌های تلویزیون، فیلم‌های سینمایی، روزنامه‌ها و مجلات منابع مکمل خوبی هستند

اما دقت کنید که آنها را به عنوان تمرین اصلی خود درنظر نگیرید. این منابعِ مکمل، شما را به‌روز می‌سازد و اگر با توجه و تمرکز، به تماشا و مطالعه‌ی آنها بپردازید، می‌تواند بعضی مواقع در مکالمات‌تان کمک خوبی باشند.

 

19. اغلب افراد مفید هستند، پس از آنها بهره ببرید

اگر در کشور خارجی زندگی می‌کنید، سعی کنید تا آنجا که امکان دارد خود را به نادانی بزنید و هنگام خرید به صورت اتفاقی از افراد مختلف در اطراف خود، سؤالاتی بپرسید. اغلب افراد دوستانه رفتار می‌کنند و به شما با رویِ باز کمک می‌کنند. برای یادگیری زبان باید خجالت را کنار بگذارید.

 

20. با ابهام و سوء‌تفاهم زیاد روبه‌رو می‌شوید

واقعیت این است که برای بسیاری از لغات، ترجمه‌ی سرراست و مستقیمی وجود ندارد. مثلا لغت «Gustar» در اسپانیایی تقریبا به معنی «دوست داشتن» است، اما عملا اندکی فرق دارد و در موقعیت و زمینه‌ی خاصی کاربرد دارد، درحالی‌که در انگلیسی، لغت «Like» در هر موقعیتی همان «دوست داشتن» معنا می‌دهد. این تفاوتِ جزئی، مخصوصا در مکالمات عاطفی یا جدی می‌تواند اهمیت بیشتری بیابد. نیت‌های درونیِ افراد، می‌توانند به‌راحتی با سوء‌تفاهم همراه شوند. در مکالمات مهم و جدی، توجه به جزئیات باید دوچندان شود تا دقیقا همان مفهومی که مدنظرتان است را به طرف بحث خود انتقال دهید. حتی اگر در زبان جدید تسلط خوبی دارید، باز هم احتمالا نمی‌توانید بدون سال‌ها زندگی در کشور دیگری از تفاوت‌های ذاتی اندکی که میان دو لغت، عبارت یا اصطلاح وجود دارد، به‌خوبی آگاهی پیدا کنید.

 

21. این مراحل را باید پشت سر بگذارید

در ابتدا، شما قادر خواهید بود که اندکی مکالمه کنید و هیچ‌چیز متوجه نشوید. سپس خیلی بیشتر از اینکه بگویید، در فهم و ادراک زبان پیشرفت خواهید داشت. در مرحله‌ی بعد در مکالمه تسلط نسبتا خوبی پیدا می‌کنید، اما به کمی تلاش ذهنیِ آگاهانه نیاز خواهید داشت. بعد از آن قادر خواهید بود که بدون تلاش ذهنیِ آگاهانه‌ای با دیگران به‌خوبی گفت‌و‌شنود داشته باشید و مجبور نباشید در ذهن‌تان لغات را به زبان مادری خود برگردانید. به‌محض اینکه بتوانید بدون فکرکردن با دیگران گفت‌و‌شنود داشته باشید، تدریجا (مثل زبان مادری)، فکر کرد شما بدون تلاشِ چندانی به همان زبانِ خارجی خواهد بود. وقتی به این مرحله رسیدید، دیگر زبان‌تان واقعا در بالاترین سطح خود است.

 

مرحله نهایی چطور؟ وقتی بتوانید با گروه بزرگی از گویش‌وران بومی آن زبان به‌خوبی مکالمه داشته باشید، آخرین قطعه‌ی پازل یادگیری را می‌توانید سر جایش بگذارید و آن را تکمیل کنید. در این مرحله شما می‌توانید هرزمانی که مایل بودید، به میان بحث بپرید و مثلا اعتراض خود را نسبت به نظری بیان کنید. دیگر کاملا جا افتاده‌اید و بعد از آن هیچ‌جایی نیست که با یک یا دو سال اقامت در آن، نتوانید به زبان آن کشور کاملا مسلط شوید.

 

22. نهایتا اینکه راهی پیدا کنید تا از زبان لذت ببرید

 

 

مانند باقی چیزها اگر بخواهید زبان را یاد بگیرید، باید راهی برای لذت‌بردن از آن پیدا کنید. افرادی را پیدا کنید که از گفت‌و‌گو با آنها لذت می‌برید. به رویدادهایی بروید که هم بتوانید لذت ببرید و هم زبان خود را تمرین کنید. صرفا در کلاس با کتابی روبه‌روی خود ننشینید وگرنه خیلی‌زود، انگیزه‌تان را برای یادگیری از دست می‌دهید. در مورد موضوعات شخصی که برای‌تان اهمیت دارد، با دیگران گفت‌و‌گو کنید. با طرفِ گفت‌و‌گوی‌تان آشنا شوید. سعی کنید از خودتان و تجارب زندگی‌تان بگویید، در غیر این صورت، یادگیری‌تان خیلی طول خواهد کشید و به فرآیند ناخوشایندی تبدیل می‌شود که احتمالا با فراموشی همه‌ی مطالبی که یاد گرفته بودید، تمام می‌شود!

www.chetor.com

 


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 102/12/25 ] [ 3:21 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

لغات حکمِ آجرهای ساختمان زبانی را دارند و نشان می‌دهند فرد تا چه حد تحصیل‌کرده، حرفه‌ای و اجتماعی است. در عین حال، خیلی از افراد با افزایشِ دانشِ لغوی خود مشکل دارند و نمی‌توانند با لغات جدید ارتباط برقرار کنند. مسئله درک لغات نیست، مسئله حفظ کردن و استفاده از آنها در زمان مناسب است. یکی از مهم‌ترین مهارت‌های زبان‌آموزی این است که دامنه لغات انگلیسی‌تان را مدام به‌روز کنید، مخصوصا وقتی که دارید به‌صورت حرفه‌ای آموزش زبان انگلیسی را دنبال می کنید. این نوشته را بخوانید تا ببینید که چگونه دایره لغات انگلیسی خود را افزایش دهیم .

 

 

انگلیسی، زبانِ جهانیِ ارتباطات است و دانستن این زبان در دوره‌ی جهانی‌شدن و افزایش رقابت کاملا ضروری است. اگر شما فرد حرفه‌ای هستید که دانش زبانی و لغوی خوبی دارید، احتمالا سریع‌تر از بقیه پیشرفت می‌کنید. تحقیق جدیدی که در شرکت برسین (Bersin) و شرکا انجام شده نشان می‌دهد شرکت‌هایی که کارمندان آنها دانش لغوی خوبی دارند با وضوح و دقت می‌توانند استراتژی‌هایشان را بیان کنند و 113 برابرِ سایر شرکت‌ها سودمند و کارآمد هستند.

 

به علاوه یک تحقیق جهانی نشان داده که 83 درصد کارمندان مهارت‌های لغوی و زبانی ضعیفی دارند و این ضعف، تأثیر منفی روی فروش، سوددهی و کارآمدی آنها در شرکت‌شان دارد. بنابراین کسب مهارت در لغات انگلیسی خیلی اهمیت دارد، مخصوصا برای افراد حرفه‌ای. این روش‌های ساده می‌توانند در این مورد به شما کمک کنند. به‌علاوه می‌توانید از گوشی هوشمند خود به‌عنوان ابزاری قدرتمند استفاده کنید تا لغات جدیدی را یاد بگیرید، دامنه لغات خود را بالا ببرید و تسلط خود را به زبان انگلیسی بیشتر کنید بدون اینکه مجبور باشید وقت زیادی صرف آن کنید.

 

با اشتیاق فراوان و به‌طور منظم انگلیسی بخوانید

 

 

مطالعه، یکی از عوامل اصلی است که می‌تواند در افزایش لغات شما کمک کند. خواندن داستان، شما را با لغات جدید و حتی لغات قدیمی مواجه می‌کند. عموما بر این باورند که خوره‌کتاب‌ها کسل‌کننده و تنها هستند، ولی خواندن روشی کارساز برای گستردش دامنه لغات شماست. این روش مهارت نوشتن و صحبت کردن شما را بیشتر می‌کند. بهتر است وقتی می‌خوانید با دقت به لغات نگاه کنید و آنهایی که به نظرتان مهم می‌آیند یا معنی آنها را نمی‌دانید را رنگی کنید. کتاب‌های مختلفی را در غالب‌ها و موضوعات مختلف بخوانید، مثلا مجله، روزنامه یا رمان بخوانید یا در اینترنت مطالب را به انگلیسی بخوانید.

 

Vocabulary.com یک بازی و ابزار یادگیری ترکیبی است که با آن می‌توانید هم لغاتی که موقع خواندن به آنها برخورد می‌کنید و هم لغات خودِ برنامه را یاد بگیرید و حفظ کنید. این برنامه از الگوریتم‌های پبشرفته استفاده می‌کند تا سؤالات و تمرین‌هایی را مخصوص شما آماده کند.

 

فرهنگ لغات بهترین دوست شماست

 

 

فرهنگ لغات یکی از منابع اصلی شماست و کمک می‌کند تا حد زیادی دامنه لغات خود را افزایش بدهید. لغاتی را که موقع خواندن رنگی کرده بودید، پیدا کنید و املا، معنی و کاربردها و معانی مختلف آنها را در فرهنگ لغت بخوانید. فرهنگ جامع هم می‌تواند منبع خوبی برای درک ارتباط بین کلمات باشد، چون مترادف‌ها و متضادها را به شما می‌دهد.

 

علاوه بر کتاب فرهنگ لغت، برنامه‌هایی هم هستند که کار را برای شما راحت‌تر از همیشه می‌کنند. مثلا:

 

PowerVocab که در آن باید تعریف‌ها را با کلمات جور کنید. برنامه‌هایی مشابه به این روی فیس بوک یا Face Rice هم هستند. کاربران باید کلمات را در سؤالات چهار گزینه‌ای با تعاریف خود جور کنند. در این برنامه می‌توانید با سایر افراد هم رقابت کنید یا زمان خود را بسنجید (فقط برای اندروید).

 

یا:

 

برنامه A Word A Day که توسط نویسندگان برنامه PowerVocab تهیه شده است. این برنامه لغات جدید را روی صفحه‌ی گوشی شما قرار می‌دهد. این برنامه فقط برای اندروید است، ولی اگر IOS دارید می‌توانید برنامه Word of the Day را امتحان کنید.

 

یا:

 

Magoosh Vocabulary Builder که مشابه PowerVocab است ولی مخصوصا برای بالا بردن نمره شما در امتحان GRE تهیه شده که برای وارد شدن به مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه‌های آمریکا لازم است. Magoosh یک شرکت آنلاین است که به کسانی که می‌خواهند کارشناسی ارشد بگیرند کمک می‌کند در امتحان‌های GRE یا سایر امتحانات موفق باشند.

 

برای لغات ارتباطات شخصی و احساسی بسازید

وقتی چیزی را با دل و جان حس کنید فراموش کردن آن سخت می‌شود. متخصصین مغز و اعصاب به این نتیجه رسیده‌اند که وقتی که در مورد موضوعی لغات و جملات جدیدی را می‌خوانید فعالیت مغزی شما بیشتر می‌شود. مخصوصا وقتی که موضوع آن برای شما اطلاعات شخصی و احساسی داشته باشد. این روش به افزایش دامنه لغات شما خیلی کمک می‌کند.

 

ترکیب کردن لغات جدید با تجربه‌های شخصی کمک می‌کند آنها را بهتر حفظ کنید. می‌توانید لغات جدید را به همراه مکان‌هایی که رفته‌اید، افرادی که می‌شناسید و حتی خاطره‌انگیزترین اتفاقات زندگی‌تان حفظ کنید.

 

لغات را در زمینه‌ی یک متن یاد بگیرید

 

 

تحقیقات نشان می‌دهند افراد لغات را در زمینه‌ی یک متن بهتر یاد می‌گیرند. هیچ وقت سراغ فهرستی از کلمات جداگانه که هیچ ارتباطی با هم ندارند نروید. لغات جدید باید بخشی از تصویری کلی باشند. خواندن لغات جدید در جمله، ترانه، داستان یا زندگی روزمره می‌تواند با کمک گرفتن از آن زمینه، مفهوم آن را روشن‌تر کند. همین‌طور به این صورت می‌توانید چندین لغت جدید را با هم در یک زمینه یاد بگیرید.

به همراه سرگرمی‌های خود لغات جدید یاد بگیرید

 

 

بازی‌های لغت کمک می‌کنند لغات خود را با دیگر شرکت کنندگان به اشتراک بگذارید. این‌طور می‌توانید بدون زحمت زیادی و با بازی کردن، دامنه لغات خود را گسترش بدهید. این روش کمک می‌کند سرعت حفظ کردن و به‌یادآوری لغات جدید را بیشتر کنید. هنگام بهتر کردن لغات انگلیسی خود بازی‌هایی مثل جورچین یا جدول کلمات را انجام دهید. اگر بازی‌های تخته‌ای را دوست ندارید می‌توانید با دوستانتان بازی‌های لغتی شفاهی انجام دهید،‌ مثلا با لغات مشاعره کنید، یا مترادف‌ها و استعاره‌ها را تمرین کنید.

 

مثلا 7 Little Word بازی لغتی کوچک است که به شما هفت تعریف و موزائیک با ترکیبی از دو یا سه حرف را می‌دهد. باید این موزائیک‌ها را مرتب کنید و کلمه بسازید. می‌توانید اول لغاتی را که بلدید مرتب کنید و با حدس زدن آنهایی که بلد نیستید دانش لغوی خود را گسترش دهید.

 

Word to Word هم یک بازی هوشمندانه جور کردن کلمات است. این بازی به شما فهرستی از کلمات می‌دهد که باید ارتباط بین آنها را پیدا کنید. این ارتباط ممکن است مترادف، متضاد، کلمات مرتبط (مثلا اسکوربوت و کبد) یا بخش‌هایی از عبارت‌های معمول باشند. Word for Word بازی ساده‌ای است ولی می‌تواند شما را معتاد کند.

 

یک بازی عالی دیگر در این زمینه Words with Friends است. این بازی خیلی موفق را شرکت Zygna ساخته (که Farmville را هم تهیه کرده). خیلی بازی جدیدی نیست، ولی طرفداران زیادی دارد. تنها راه برنده شدن پیدا کردن کلمات نامعمول است و شما را مجبور می‌کند لغات جدیدی را یاد بگیرید. ولی لغاتی که در این بازی می‌آموزید از آنهایی نیستند که در امتحانات GRE یا تافل می‌آیند. به علاوه با این بازی می‌توانید با دوستان خود هم در ارتباط بمانید. این بازی علاوه بر اندروید و IOS برای Windows Phone هم قابل دانلود است.

 

جدول حل‌کردن هم راه خوبی برای افزایش دامنه لغات شماست و برنامه Penny Dell Crosswords هر روز یک جدول رایگان به شما می‌دهد. ولی انتخاب‌های زیاد دیگری هم برای برنامه جدول وجود دارند، مثلا برنامه‌ی جدول چالش‌برانگیز روزنامه New York Times ولی باید پول اشتراک آن را بپردازید. جدول حل کردن روی موبایل خیلی بهتر از مدل مداد و کاغذی آن است، چون که دیگر خبری از لغات ناخوانا و پاک کردن لغات اشتباه نیست.

 

یادگیری باید همیشگی باشد و سن سال خاصی هم ندارد، ولی برای پیشرفت شغلی باید دامنه‌ی لغات خود را گسترش بدهید. موفقیت در تجارت وابسته به توانایی‌ها و مهارت‌های کارمندان است، که یعنی بهبود بخشیدن مهارت‌ خود در زبان انگلیسی کمک می‌کند به یکی از مؤثرترین عوامل در شرکت خود تبدیل شوید.

 

برگرفته از: yourstory.com www.inc.com

 

 


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 102/12/25 ] [ 3:20 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

در زبان انگلیسی 8 نقش دستوری یا parts of speech وجود دارد که یکی از آنها حروف ربط است. کاربرد حروف ربط (conjunctions) در انگلیسی این است که کلمات یا گروه های کلمات را به هم متصل می کند. در زبان انگلیسی سه نوع حرف ربط وجود دارد که عبارتند از:

1. حروف ربط همپایه (coordinating conjunctions)

 

7 حرف ربطی همپایه وجود دارد که بسیار کاربردی و رایج هستند. این 7 حرف ربط عبارتند از:

and, but, or, nor, for, so, yet

کاربرد این 7 حرف ربط موقعی است که بخواهیم کلمات، عبارات و جمله واره های مستقل مساوی را به هم وصل کنیم (جمله واره های مستقل به همراه جمله واره های وابسته در انتهای پست توضیح داده شده اند).

وصل کردن کلمات

JackAlex and Stephan are here.

جک، الکس و استفان اینجا هستند.

This is an expensive but safe car.

این یک ماشین گران ولی ایمنی است.

وصل کردن عبارات

Playing soccer or watching movies are what he likes

فوتبال بازی کردن یا فیلم تماشا کردن چیز هایی هستند که او دوست دارد

وصل کردن جمله واره های مستقل

Learning how to drive is interestingbut at first it’s a little hard

یاد گرفتن رانندگی جالبه ولی در ابتدا یه کم سخته

همانطور که می بینید نقش حرف ربط در جملات بالا وصل کردن کلمات، عبارات یا جمله واره های مستقل است.

 

تلفظ کلمات کلیدی

and 

but 

or 

nor 

for 

so 

yet 

 

2. حروف ربط هم آیند (correlative conjunctions)

 

این نوع حرف ربط معمولا به صورت دو به دو با هم بکار می روند. رایج ترین مثال ها برای این نوع عبارتند از:

either…or, neither…nor, both … and …., whether…or, not only…but also

She wants either sandwich or pizza

او یا ساندویچ می خواهد یا پیتزا

Using public transportation is good not only for saving money but also for reducing air pollution

استفاده از حمل و نقل عمومی نه تنها برای پس انداز کردن پول خوب است بلکه آلودگی هوا را نیز کاهش می دهد.

3. حروف ربط وابسته (subordinating conjunctions)

 

از این نوع حرف ربط برای نشان دادن رابطه یک جمله واره مستقل و یک جمله واره وابسته استفاده می شود (در واقع ما در این نوع از حروف ربط در ابتدای جمله واره های وابسته استفاده می کنیم). این نوع از حروف ربط عبارتند از:

after, although, as, because, before, if, once, since, than, that, though, till, until, when, where, whether, while

He is going to the party although he doesn’t like it

او قصد دارد به مهمانی برود اگرچه او آن را دوست ندارد.

I had to return home because I had forgotten my bag

من مجبور شدم به خانه برگردم چون کیفم را فراموش کرده بودم.

در اینجا حرف ربط because دلیل را بیان می کند.

نکته: جمله واره های مستقل و وابسته چیست؟

به زبان ساده جمله ای که فکر کاملی را بیان نکند جمله واره وابسته یا dependent clause نامیده می شود و از سوی دیگر جمله ای که فکر کاملی را بیان می کند جمله واره مستقل یا independent clause نامیده می شود.

مثال

قسمت دوم آخرین مثال این پست (because I had forgotten my bag، چون کیفم را فراموش کرده بودم) فکر کاملی را بیان نمی کند و مخاطب منتظر شنیدن ادامه آن است. بنابراین این یک جمله واره وابسته است. ولی قسمت اول (I had to return home، من مجبور شدم به خانه برگردم) جمله به تنهایی می تواند به عنوان یک جمله کامل بکار برود چون یک جمله واره مستقل است.

 


[ یادداشت ثابت - جمعه 102/12/19 ] [ 3:1 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

قید زمان

+قید مکان

+قید حالت

+معول

+فعل

+فاعل

=جمله ساده در زبان انگلیسی

 

 

قبل از پرداختن به این موضوع ابتدا باید مواردزیر را بدانیم

فاعل

مفعول

فعل

قید حالت

قید مکان

قید زمان

   

                                 

     

تعریف فاعل چگونه است؟

 

جای فاعل در جمله انگلیسی کجاست؟

 

تعریف فاعل: به کسی یا چیزی میگویند که کاری از او سرزده باشدفاعل میگویند   .

  .Ali opened the door

.The airplane took many people to Shiraz

در این دو جمله Ali و airplane چون کاری را انجام داده اند فاعل بحساب میآیند.همانطریکه ملاحظه می فرمایید جای آنها در جمله در اول جمله و به عبارت دیگر قبل از فعل می آید.

و تمامی کلمات ضمیر

Ttey, she, he, you,we, I

             

       

تعریف مفعول چگونه است؟

 

جای مفعول در جمله انگلیسی کجاست؟

 

 

تعریف مفعول::به کسی یا چیزی که کاربرروی او انجام شده مفعول میگویند

Ali opened the door.

.The airplane took many people to Shiraz

در این دو جمله.اما the door و many people کار بر روی آنها انجام شد مفعول بحساب می آیند

 

.همانطریکه ملاحظه می فرمایید جای آنها در جمله بعد از فعل است.

 

       

تعریف فعل چگونه است؟

 

جای فعل در جمله انگلیسی کجاست؟

 

 تعریف فعل :  فعل کلمه ای است که انجام گرفتن کاری یاانجام پذیرفتن یا روی دادن حالتی در زمان حال و گذشته و آینده را نشان می دهد.

 

.Ali washed the car yesterday

 

در جمله بالا washed فعل است چون شسته شدن اتومبیل را در زمان دیروز نشان میدهد. جای افعال در جمله بع از فاعل میباشد.

   

      قید های حالت کدامند؟ 

 

جای فعل در جمله انگلیسی کجاست؟

 

تعریف قید حالت: کلمه ای است که حالت انجام گرفتن فعل را نشان می دهد.مانند:

We washed the car carefully

در جمله بالا carefully  قید حالت است چون چگونگی انجام یافتن فعل را نشان می دهد. قیود حالت عموماً بعد از فعل و مفعول و قبل از قید مکان میباش.

 

 

طرز درست کردن قید حالت در جملات انگلیسی:

برخی از قیود حالت با اضافه کردن lyبه آخر برخی از صفات درست میشوند.مانند:

Slow       slowly

Happy               happily

برخی از قیود حالت بی قاعده هستند مانند

Good        well

Fast           fast

Hard               hard

 

 

     قید های مکان کدامند؟

 

جای قیود مکان در جمله انگلیسی کجاست؟ 

 

تعریف قید مکان: کلمه ای است که مکان انجام یافتن فعل را نشان می دهد مانند.

.She put her bag in the classroom

در جله بالا classroom قید مکان است چون مکان انجام یافتن فعل را نشان میدهد.جای آنها بعد از قیود حالت و قبل از قیود زمان می آیند.

   

    قید های زمان کدامند؟

 

جای قیود زمان در جمله انگلیسی کجاست؟

 

 

تعریف قید زمان: کلمه ای است که زمان انجام یافتن فعل را نشان میدهد.

.Maryam played volleyball yesterday

در جمله بالا yesterday  یعنی دیروز قید زمان است چون زمان انجام یافتن فعل را نشان می دهد.جای آنها بعد از قیود مکان است.

قید های زمان کدامند؟

 

جای قیود زمان در جمله انگلیسی کجاست؟

 

 

تعریف قید زمان: کلمه ای است که زمان انجام یافتن فعل را نشان میدهد.

.Maryam played volleyball yesterday

در جمله بالا yesterday  یعنی دیروز قید زمان است چون زمان انجام یافتن فعل را نشان می دهد.جای آنها بعد از قیود مکان است.

      

سه قید حالت ، مکان و زمان را در جمله انگلیسی به چه ترتیب می نویسیم؟

 

به نکات زیر نیز توجه فرمایید.

 

در جمله اول قید حالت دوم قید مکان و سوم قید زمان می آید.

قانون حمز(فرمولی برای حفظ شدن ترتیب قرار گرفتن قیود حالت ،مکان و زمان در جمله است):

 

اگر حرف اول  حالت ح ،مکان   و حرف اول زمان ز  را برداریم کلمه حمز بدست می آید.یعنی اول قید حالت دوم قید مکان سوم قید مکان می آید.

He wrote the letters

  

    جای برخی از کلمات دیگر در جمل انگلیسی

 

 

جای قید های تکرار در جمله انگلیسی

 

2-قیود تکرار مانند ( usually,often,neverو....) قبل از افعال اصلی و بعد از افعال کمکی می آیند.

 

He usually writes the letters fast

He can usually write the letters fast

 

 

جای صفات در جمله انگلیسی

3-صفات قبل از اسم می آیند

 

I have a small bag

 

جای صفات ملکی در جمله انگلیسی

4- صفات ملکی مانند(my,our,your.his,her.its.their) قبل از اسم می آیند.

It is my bag

 


[ یادداشت ثابت - جمعه 102/12/19 ] [ 2:58 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

-  ترتیب کلمات در جملات خبری در زبان انگلیسی به صورت زیر است:

قید زمان + قید مکان + قید حالت + مفعول + فعل اصلی + قید تکرار + فعل کمکی + فاعل

He usually speaks English clearly in the class everyday.

ممکن است همه ی جملات انگلیسی تمام قسمت هایی که در فرمول آمده را نداشته باشند. بنابراین هر قسمتی که در جمله موجود بود طبق فرمول سرجای خود قرار می گیرد.مثلا" جمله ی بالا فعل کمکی ندارد.حال در دو جمله ی زیر نوع کلمات را مشخص کنید:

He is always late.

She was walking slowly in the park yesterday.

انواع کلمات:

- فاعل می تواند یک ضمیر فاعلی، اسم، یا اسم خاص باشد، مثل:

I / he / she / it / we / you / they / John / Mary / Ali / Reza / my brother / the students / your friend / …..

 

- مفعول نیز می تواند یک ضمیر مفعولی یا یک اسم یا اسم خاص باشد. مثل:

Me/ you / him / her / it / us / you / them / ……………

(یادآوری: فاعل یا مفعول می توانند قبل از اسم صفت هم داشته باشند،مثل my old friend/ the large house / anexpensive car ….  )

 

- افعال کمکی افعالی هستند که می توان با آنها جمله را سوالی و منفی کرد. مثل:

Am/ is/ are/ was/ were/ can/ could/ may/ might/ must/ should/ will/ have/ has/ had/ ………

 

- افعال اصلی: به هر فعل غیر از افعال کمکی ،فعل اصلی گویند، مثل:

Walk / work / speak / teach / listen / sit / climb / get up / return / order / change / grow / …….

 

- قیدهای تکرار میزان تکرار عمل را در واحد زمان نشان می دهند. این قیدها عبارتند از:

Always / usually / often / sometimes / seldom / never

 

- قیدهای حالت معمولا" پسوند –ly دارند و فعل را توصیف می کنند. مثل:

Slowly / quickly / carefully / carelessly / clearly / loudly …..

 نکات:

1- اگر جمله فقط شامل افعال to be و صفت باشد در این صورت صفت به جای مفعول بعد از فعل قرار می گیرد. مثال:

He is happy.

The room was small.

2- اگر جمله سوالی باشد با یک فعل کمکی یا کلمه پرسشی مثل what/ who / when / …. شروع می شود .مثال:

What was she studying in the class?


[ یادداشت ثابت - جمعه 102/12/19 ] [ 2:54 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

قید حالت و چگونگی فعل را نشان می دهد با اضافه کردن ly به آخر دسته ای از صفات آنها را تبدیل به قید می

کنند. مثلا :

sincere مخلص                                                 sincerely                 مخلصانه

Quick                سریع                                    quickly                   به سرعت

careful دقیق                                               carefully با دقت                       

اینگونه قیدها را قید حالت می گویند که جایشان در جمله بعد از فعل و در صورتیکه مفعول وجود داشته باشد بعد

از مفعول است. مثلا :

Hellen speak slowly .

Hellen apeaks English slowly .

اگر فعل جمله نشان دهنده حرکت باشد در چنان جمله ای قید حالت بعد از قید مکان به کار برده می شود.

مثلا :

He left the room quickly .

چند قید زیر ly  نمی پذیرند و بدون ly به کار می روند

Fast                                    Hard                           Short                              Long

Little                                 Much                          Late                                Early

Near                                   Far                             Still                                   Just

Enough                               Straight                      Soon                                Low

 

کلمات به شکل بالا با شکل واحدی به عنوان صفت نیز به کار می روند . طبعًا وقتی قبل از اسم باشد یا به

تنهایی بعد از فعل ربطی باشند صفت هستند مانند :

Hellen is a fast typist.

Hellen is fast.

اما اگر بعد از هر فعل دیگری غیر از افعال ربط به کار رود قید هستند مثلا :

Hellen       types    fast.

قید

Hellen     looks      fast.

صفت    فعل ربط

چند کلمه زیر ly دارند اما قید نیستند بلکه صفت هستند

     friendly صمیمی   lovely                                        دوست داشتنی

      deadly مرگبار        kingly                                                   شاهانه

       likely احتمالی    worldy                                                    جهانی

  motherly مادرانه        fatherly                                                    پدرانه

         sily احمقانه        ugly                                                      زشت

  sisterly خواهران

Hellen is a friendly girl.

تذکر : اگر لازم شود از کلمات بالا به صورت قید استفاده شود چون نمی توان به آنها ly اضافه کرد و مثلا

گفت friendlyLY ناگزیر برای تهیه کردن آنها از ترکیب زیر استفاده می شود.

راه و روش

            

 

In a/ an+ ..............(Way- Fashion Manner)

هلن صمیمانه صحبت می کند.

Hellen speaks in a friendly manner.

درجات مقایسه قید : قید نیز از نظر مقایسه دارای سه درجه برابر و برتر و برترین است بدین شرح :

-1 قید برابر : دو فعل را مقایسه می کند و آنها را برابر معرفی می کند مث ً لا هلن به کندی سوزان تایپ می

کند .

ساختمان این درجه از قید بدین ترتیب است.

as             قید                     as

not as/not so                 قید                               as

Hellen types as slowly as Susan.

Hellen doesn’t type so/as slowly as Susan.

-2 قید برتر : دو فعل را مقایسه می کند اما یکی را بهتر یا بدتر می شناسد مثلا :

هلن کندتر از سوزان تایپ می کند.

بیاد داریم که در صفت برتر بحث یک بخشی و دو بخشی و چند بخشی داشتیم در حالیکه در قید برتر اینطور

نیست. بلکه قاعده بر این است که اگر ly می پذیرد در این درجه more than به آن اضافه می شود و اگر ly

نمی پذیرد به آخرش er اضافه می شود، بدین صورت:

Hellen drives more slowly than Susan.

Hellen drives faster than Susan.

-3 قید برترین( عالی) : چند فعل را مقایسه می کند و از بین آنها یکی را به عنوان بهترین یا بدترین می

شناسد. مثلا هلن به کندترین وجه تایپ می کند.

برای ترجمه "ترین" نیز در این درجه ازقید قاعده اینست که اگر قید ly می پذیرد قبلش the most و اگر ly

نمی پذیرد به آخرش  the est اضافه می کنیم، بدین صورت

Hellen types the most slowly.

Hellen types the fastest.

چون در ترجمه قید عالی به فارسی ذکر کلمه “ترین” کافی نیست ناگزیر برای ترجمه قید عالی انگلیسی به

فارسی از ترکیب زیر استفاده می شود :

به ...... ترین { وجه / صورت / شکل }

کلماتی که نشان دهنده کمیت و مقدار هستند intensifiers:

کلماتی که دلالت بر کمیت و مقدار زیاد می کنند عبارتند از much, many که هردو به معنی زیاد – خیلی

می باشند.

اسم مفرد غیر قابل شمارش + much

اسم جمع قابل شمارش     +    many

فرق این دو این است که بعد از much اسم مفرد به صورت غیر قابل شمارش است اما بعد از many اسم

جمع به صورت قابل شمارش به کار می رود.

many و much معمولا در جمله های سؤالی و جمله های منفی به کار می رود

Has Hellen written many letters?

Does Hellen drink much coffee?

Helen has not written many letters.

Hellen doesn’t drink much coffee.

در جمله های مثبت معمو ً لا از a lot of استفاده می شود چه برای قابل شمارش و چه برای غیر قابل

شمارش، بدین صورت :

Hellen has written a lot of letters.

Hellen drinks a lot of coffee.

اگر بخواهیم شدت قید یا صفت را نشان دهیم از very یا too استفاده می کنیم .

صفت / قید + (Very- Too)        زیاد – خیلی

فرق too & very این است که: very نشان دهنده حد متعادل قید یا صفت است مثلا

The park is very beautiful.

The teacher speaks very fluently.

اما too نشان دهنده مقدار نامطلوب قید یا صفت است

It is too cold today.

That driver drives too slowly.

می توانند too, very برای تقویت معنی قبل از many و much به کار روند مثلا

There were too many cars in the street.

Hellen drinks too much water in a day.

She knows very many words.

Thank you very much.

      کلمه Enough به معنی اندازه کافی ، برعکس very , too بعد از قید و صفت به کار می رود

صفت / قید + enough

You are rich enough .

He speaks fluently enough .

البته enough می تواند با اسم نیز به کار رود که البته معمولا قبل از اسم به کار می رود مثلا :

They spend enough money in a month .

کلماتی که نشان دهنده کمیت و مقدار کم هستند عبارتند از :

 

 

(مفرد – اسم غیر قابل شمارش ) Little     کم و اندک

(جمع – اسم قابل شمارش )      Few         کم و اندک

 


[ یادداشت ثابت - جمعه 102/12/19 ] [ 2:53 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 267
کل بازدیدها: 277870