آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

Perhaps many young people say, what I Molla Nasraddin and old stories again. But you just said that Molla Nasraddin narratives belong to our country or not East. Maybe his personality is related to the old era, but he belongs to Pndhay all cultures and Dvranhast. Molla Nasraddin personality that not all of his story still has funny stories that happen to him than even his many issues today are compatible. American countries and Russia most of his Joker character and has the dignity of philosophy know. However, he is a symbol of someone who sometimes unsophisticated and stupid, and sometimes the world and aware and present answers that appear Adventures Tnzalvdsh Andrz·hayy advice and also teaches us. 

Molla Nasraddin quoted at the time of the Seljuk Caliphate in Turkey lived. The exact circumstances of his birth and life are not known. But the narrative in a city called Khvrtv born and his father Abdullah Khoja that Friday was taught to read and write and because of the late seventh century as Imam and lecturer living off the famous K functions is Konya in Turkey. Date on the old stone tomb of Molla Nasraddin, have died in 683 Hijri. Molla Nasraddin tomb after more than seven centuries people still K Mvmyst famous shrine. 



[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 8:1 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Three things in life that are never certain.
سه چیز در زندگی پایدار نیستند.

-Dreams
رویاها 

-Success
موفقیت ها

-Fortune
شانس


Three things in life that,one gone never come back.
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند.

-Time
زمان

-Words
کلمات

-Opportunity
موقعیت


Three things in life that can destroy a man/woman.
سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند.

-Alcohl
الکل

-Pride
غرور

-Anger
عصبانیت


Three things that make a man/woman
سه چیز انسانها رو می سازند.

-Hard work
کار سخت

-Sincerity
صدق و صفا

-Commitment
تعهد


Three things in life that are most valuable.
سه چیز د زندگی خیلی با ارزش هستند.

-Love
عشق

-Self-confidence
اعتماد به نفس 

-Friends
دوستان


Three things in life that may never be lost.
سه چیز در زندگی هستند که نباید از بین بروند.

-Peace
آرامش

-Hope
امید

-Honesty
صداقت


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 7:57 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

In a Chinese modern dance competition on TV, one very
unique couple won one of the top prizes.
در چین در مسابقه یک رقص مدرن در تلویزیون یک زوج خیلی استثنایی برنده یک جایزهء نابی شدند.

The lady, in her 30"s, was a
dancer who had trained since she was a little girl.
Later in life, she lost her entire left arm in an accident
and fell into a state of depression for a few years.

خانم 30 ساله یک رقاصه ای بود که از بچگی رقص را یاد گرفته بود سپس او بازوی چپش را بطور کامل در یک تصادف از دست داده بود و در سالهای اخیر دچار نوعی افسردگی شده بود.

Someone then asked her to coach a
Children"s dancing group.
کسیکه بعدا ازش تقاضای آموزش گروه رقص بچه ها را می دادند 

From that point on, she realized that
she could not forget dancing.
از اون موقع او پی برد که رقص را نتونسته فراموش کنه.

She still loved to dance and wanted
to dance again. So, she started to do some of her old
routines, but having lost her arm, she had also lost her
balance.
او هنوز رقص را دوست داشته و می خواست دوباره برقصد. بنابراین او به انجام بعضی روشهای قدیمی اش شروع کرداما در عدم وجود بازویش او قادر به حفظ تعادلش نبود.

It took a while before she could
even make simple turns and spins without falling.
اون مدتی طول کشید قبل از اینکه حتی او بتونه ساده ترین چرخش و .... را بدون افتادن انجام بده.

Then she heard of a man in his 20s who had lost a leg
in an accident.

سپس او شنید که یک مرد 20 ساله هم در یک حادثه یکی از پاهایش را از دست داده است.

He had also fallen into the
usual denial, depression, and anger type of emotional roller
coaster.
همچنین او افتاده بود به انکار-خشم و پذیرش 

But she determined to find him and
persuade him to dance with her.

اما دختر تصمیم گرفت او را پیدا کنه و تشویق کنه به رقصیدن با اون.



He had never danced, and to
"dance with one leg .... are you joking with
me? No way!"
او تا حالا نرقصیده بود حالا رقص با یک پا ..........آیا با من شوخی می کنی؟! به هیچ وجه


But, she didn"t give up, and
he reluctantly agreed thinking, "I have nothing else to
do anyway." 
اما او دست بردار نبود و پسر با بی میلی قبول کرد , مثل اینکه چارهء دیگری ندارم.

She started to teach him dancing 101. The two broke up
a few times because he had no concept of using
muscle, how to control his body, and knew none
of the basic things about dancing. 
دختر شروع کرد به یاد دادن رقص 101 به پسر . هر دو گهگداری هم استراحت می کردند زیرا پسر که نمی تونست از عضلاتش استفاده کنه چطور می تونست بدنش رو کنترل کنه مضاف بر اینکه هیچ چیز پایه ای در مورد رقص نمی دو نست.

When she became
frustrated and lost patience with him, he would walk
out. Eventually, they came back together and started 
training seriously.
درست زمانیکه دختر نا کام ماند و حوصله اش با او سر می رفت ,او راه افتاد. حقیقتا , آنهابا هم برگشتند و بطو جدی آموزش را شروع کردند. 

They hired a choreographer to
design routines for them.
She would fly high (held by
him) with both arms (a sleeve for an arm) flying in
theairآنها یک طراح رقص (شخصی که حرکات رقص رو تنظیم و طراحی می کنه) استخدام کردند تا برنامه (روتین) آنها را طراحی کنه ... (برنامه شون به این ترتیب بود که) دختر خود را به سمت بالا می کشید (به بالا پرواز می کرد - در حالیکه پسر او را گرفته بود) و هر دو دوستش نیز به سمت بالا بود (یا حداقل آستینش بجای دست) 


He could bend horizontally supported
by one leg with her leaning on him, etc.
او تونست بطور افقی خم بشه و ساپورت بشه با یک پا با تکیه دختر و غیره.

In the
competition, as you will see, they dance beautifully
and they legitimately won the
competition."
در مسابقه همانطوریکه می بینید آنها قشنگ رقصیدند و مسابقه را بطور قانونی بردند.

 


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 7:57 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]


بی نظیر

Dear All: 
دوستان عزیز

This photo is a very rare one, taken by NASA. 
ناسا گرفته این عکس بسیار نفیس و کمیاب هست

This kind of event occurs once in 3000 years. 
فقط هر سه هزار سالی یک بار اتفاق می افتد

This photo has done miracles in many lives. 
کرده این عکس در زندگی خیلی افراد معجزه

Make a wish
یک آرزو بکنید

you have looked at the eye of God
شما به چشم پروردگار خیره شده اید

Surely you will see the changes in your life within a day. 
! مسلمإٌ در زندگی خوددر مدت یک روز تغیرات مهمی خواهید دید 

Whether you believe it or not ,
چه باور دارید یا نه 

don"t keep this mail with you. 
این پیام را با خودتان نگه ندارید 

Pass this at least to 9 persons, make sure it is exactly 9 otherwise it will have no effect. 
دقیقٌا به نه نفر بفرستیدو گر نه اثری نخواهد داشت 

Nine is a perfect number and the highest digit. Also it has a spiritual significance.
عدد نه عدد تکمیلی هست و در بعضی ادیان عدد مبارکی می باشد 

This is a picture NASA took with the Hubbell telescope.
این عکس را تلسکوپ هابل از طریق ناسا گرفته شده 

Called "The Eye of God.
اسمش را چشم پروردگار گذاشته اند 

Too awesome to delete. It is worth sharing .
بسیار بینظیر است پاکش نکنید و به بقیه دوستانتان بفرستید


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 7:55 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

                                                                                                      

feel awful.

.حالم بده

I feel like hell.

.حالم خیلی بده

I feel sick.

حالم بهم می خوره. / تهوع دارم.

I feel queasy.

تهوع دارم.

I feel like throwing up.

می خوام بالا بیارم.

My voice is cracking/hoarse/husky.

صدام گرفته است.

I"ve sprained my wrist.

مچم دررفته است.

I"ve broken my leg.

پام شکسته.

I"ve fractured my leg.

.پام شکسته

My leg had a hairline fracture.

پام موبرداشته.

My arm is in plaster.

دستم تو گچه.

MY arm is in a cast.

دستم تو گچه.

I"m near sighted.

چشمم نزدیک بین است.

My eyes are astigmatic.

چشمام آستیگمات است

My vision is blurred.

دیدم تار است.

Which grade are you in ?

کلاس چندمی ؟

What year are you in?

سال چندمی

I"m in the third year.

سال سومم.

I"m a freshman.

سال اولم.

I"m a sophomore.

سال دومم.

I"m a junior.

سال سومم.

I"m a senior.

سال چهارمم.

What"s your major?

چه رشته ای هستی ؟

My major is Medicine.

.رشته ام پزشکی هست

To take up a major

انتخاب رشته

I"m going to take up medicine.

می خوام پزشکی انتخاب کنم (بزنم).

I had to adopt out.

مجبور بودم ترک تحصیل کنم.

My father has a high-school diploma.

بابام دیپلم داره

 


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 7:53 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]



یادگیری مکالمه زبان انگلیسی به شکل مطلوب، آرزوی اکثر جوانان ایرانی است. چه آنها که انگیزه خاصی برای استفاده از این توانایی دارند، مثل سفر به خارج، ادامه تحصیل یا استخدام در یک مؤسسه خارجی ویا صرفا از روی علاقه و ایجاد ارتباط با جامعه جهانی .
همگان بر این اعتقاد هستند که آموزش های زبان در مدارس و دانشگاه های ایران کمکی به مکالمه نمی کند و اطلاعات مربوطه صرفا در محدوده گرامر یا ترجمه متون خلاصه می شود.
برخی از خانواده های ایرانی هم چون به سختی یادگیری زبان در بزرگسالی واقف هستند، فرزندان خود را از همان سال های ابتدایی در کلاس های ویژه ثبت نام می کنند.
اما بزرگسالان که فرصت شرکت در کلاس را داشته باشند ، همیشه به دنبال یک مرکز معتبر هستند و شاید چندین آموزشگاه را تجربه کرده باشند. اما چون صرفا در کلاس حضور به هم می رسانند و وقتی برای تمرین های هفتگی و مطالعه قبل از کلاس نمی گذارند، عملا به جایی نمی رسند.

برخی نیز که کار و شغل روزمره اجازه حضور در کلاس را نمی دهد، با خرید انواع کتاب ها و نوارها ، تصمیم می گیرند که در منزل یا خودرو ، شخصا اقدام به یادگیری کنند که چون اجبار و ضرب العجلی برایشان نیست، به مرور از خیر این شیوه می گذرند و مجموعه ای از کتاب و سی دی و نوار روی دستشان می ماند.

آنچه که در این مطلب قصد بیان آن را داریم اشاره به نکته های کلیدی و طلایی در یادگیری مکالمه زبان است که بر اساس تجربه های مختلف بدست آمده است.

این اطلاعات برای هر دو گروه فوق ، بخصوص برای آنان که از به کاربردن روش های مختلف خسته شده اند بسیار مفید خواهد بود.
سه شرط اصلی برای یادگیری مکالمه زبان:
1- انگیزه: تصمیم خود را بگیرید! به چه منظوری می خواهید زبان یاد بگیرید؟ اگر مصمم هستید ، آغاز کنید وگرنه وقتتان را تلف خواهید کرد!!

2- وقت و انرژی: یادگیری زبان یک کار ممتد و وقت گیر است و نباید بین بخش های مختلف آن فاصله انداخت ، پس دقیقا مشخص کنید در طول هفته چه زمانهایی را برای یادگیری مکالمه اختصاص می دهید.

3- محیط مناسب: هنگام یادگیری زبان باید فضای مناسب و ساکتی رو در نظر داشته باشید تا از تمرکز لازم برخوردار شوید.روی مکان های شلوغ یا ماشین و غیره زیاد حساب نکنید.( به همین دلیل برخی لابراتوارهای زبان را پیشنهاد می کنند).

آیا زبان فرّار است؟
* اگر یادگیری مکالمه زبان بخوبی و صحیح انجام شده باشد ، نباید فرّار باشد. مثل اینکه شما بعد از 10 سال دوری از خودرو ، بخواهید رانندگی کنید و بگویید شیوه رانندگی را فراموش کرده ام. توانایی مکالمه باید به ضمیر ناخودآگاه شما رسوخ کند، آنگاه در طول زمان تنها برخی کلمات و واژه ها از ذهنتان خارج می شود اما کلیات مکالمه همچنان در توانایی شما باقی می ماند. مگر اینکه آموزش شما سطحی باشد.

شنوایی مهمترین و بهترین روش

* مهمترین و مفیدترین روش یادگیری مکالمه ، شنوایی است. هر چه از روش شنوایی بیشتر استفاده کنید سرعت یادگیریتان بیشتر می شود. حال چگونه باید نوار ها را گوش کنیم:
1- به هیچوجه قبل از آنکه برای چند بار نوار درس مورد نظر را گوش نکرده اید ، سراغ خواندن متن آن نروید. چون اگر ابتدا متن درس را بخوانید، ممکن است برخی کلمات را غلط تلفظ کنید و این اشتباه دائم با شما خواهد ماند. پس اول نوار را گوش کنید ، بعد متن را بخوانید.
2- هر درس را چند بار باید گوش کنیم؟ یک بار؟ 5 بار؟ 10 بار؟ نه خیر.... 100 بار!! بله تعجب نکنید ، اگر مایل هستید اعتماد به نفس لازم در مکالمه را بدست بیاورید ، هر درس را آنقدر گوش می دهید تا حفظ شوید! می توان گفت کلیدی ترین موضوع در مکالمه همین باشد. شما باید متن درس ها را حفظ کنید. بعد با خاموش کردن نوار سعی کنید مثل گوینده آن متن را تکرار کنید. بزرگترین لذت شما زمانی است که یک پاراگراف طولانی را از بر بگویید!!
3- چگونه نوار گوش کنیم؟ فقط با استفاده از هدفون. چرا؟ به دو دلیل : اول) توانمندیهای یادگیری انسان به نسبت 60 و 40 درصد بین بینایی و شنوایی تقسیم می شود. اگر بخواهیم توان بینایی ما به کمک شنوائیمان بیاید، باید چشمهایمان را ببندیم، ( تصور کنید در جایی نشسته و با کسی صحبت می کنید، همکارتان به شما نزدیک می شود و در گوش شما مطلبی را توضیح می دهد .. در آن لحظه که دارید به مطلب او گوش می کنید ، به کجا نگاه می کنید؟ با اینکه چشمانتان باز است، اما در واقع به هیچ جا نگاه نمی کنید چون تمام هوش و حواس شما به فهمیدن حرف های او معطوف است!) هدفون نیز نوعی پچ پچ در گوش شماست که باعث می شود توجه شما به طور کامل به گفتار نوار و گوینده جلب شود.

دوم) صدایی که از هدفون در می آید به دلیل نزدیکی به پرده گوش انسان ، برای مدتها در محدوده ورودی گوش باقی می ماند و در یک حرکت رفت و برگشت مرتب تکرار می شود و شما سود بیشتری از آن می برید!

اگر سی دی تصویری هم می بینید باید همانند سینما فضا را تاریک کنید تا هیچ چیز دیگری توجه شما را به هم نزند.

4- خوب قرار شد به نوار برای چندین بار گوش کنیم، بعد متن را حفظ کنیم. در مرحله بعد وقتی با خواندن متن به طور کامل با یحث آشنا شدیم ، باید صدای خود را ضبط کنیم. یک نوار خالی آماده کنید و هر متنی را که حفظ کردید ، بدون نگاه کردن به کتاب، در آن ضبط کنید. البته در ابتدا این کار سخت خواهد بود اما اگر بخشی را فراموش کردید ، به جای مراجعه به کتاب ، مجددا آن بخش را گوش کنید. بعد دوباره صدای خود را ضبط کنید. تازه وقتی به صدای خود گوش کردید خواهید فهمید چقدر در لهجه و تلفظ کلمات پیشرفت کرده اید! .. فراموش نکنید برای رسیدن به لهجه مناسب، شما باید همانند یک مقلد صدا یا یک بازیگر تئاتر، نحوه گویش گوینده را تقلید کنید. حتی اگر طرف یک پیرزن یا بچه باشد مثل او حرف بزنید . توجه داشته باشید، اگر سعی کنید دقیقا مثل نوار حرف بزنید، کلمات بیشتری به خاطرتان می آید ، چون شما دقیقا همانی را می گویید که شنیده اید!! ، اما اگر با لهجه خودتان حرف بزنید ، دیگر شنیده های شما دردی را دوا نمی کند ، چون ذهن شما، آنها را چیز دیگری فرض می کند.
بهترین تمرین گفتار، در مقابل آینه است . در این روش اعتماد به نفس خود را نیز تقویت می کنید.
نکته: کسانی که مرتب به شما توصیه می کنند ، زیاد نوار یا رادیو گوش دهید یا فیلم زبان اصلی ببینید، درست می گویند، اما اینکار به گفتار شما کمکی نمی کند بلکه تنها فایده اش ، آشنایی گوش شما با فرکانس هاس ویژه مکالمه زبان است . حتی اگر معنی کلمات را نفهمید، باز هم گوش کنید .. بعدا که با معانی آشنا شدید ، ذهن شما همانند پازل این کلمات را کنار هم قرار می دهد و برداشت لازم را از گفتار به عمل می آورد.

تمرین، گرامر ، دیکته ، حفظ لغت و جمله سازی

همه این موارد را فراموش کنید!
در مراحل اولیه یادگیری مکالمه ، اجبار نداشته باشید که تمرین حل کنید، دیکته بنویسید، گرامر کار کنید و غیره ...فقط گوش کنید ، حفظ کنید و صدای خود را ضبط کنید.. تا آنجا پیش روید که از لهجه و سرعت گفتار خود راضی شوید.
پرداختن به بحث گرامری ، شما را از هدفتان دور می کند ..شما در حین حفظ مطلب ، به طور ناخودآگاه گرامر را هم رعایت می کنید و این روش ماندگار تر است تا اینکه با هدف قبلی بخواهید نکته های گرامری را در جملات خود بکار ببرید.
به دنبال یادگیری یا حفظ لغات هم نباشید ... با دیکشنری خداحافظی کنید! .... شما فقط جملات یا عبارت ها را یاد می گیرید نه کلمات .. هزاران هزار کلمه هم که بلد باشید اگر نتوانید در جمله بکار ببرید ، به چه دردتان می خورد؟

ما نباید خودمان جمله بسازیم بلکه جملات آماده را حفظ می کنیم!

فراموش نکنید، شما فقط و فقط جملاتی را می توانید در گفتار خود بکار ببرید که قبلا عین آن را خوانده یا شنیده باشید! در غیر اینصورت مثل یک دانش آموز با ادب ، بگویید هنوز نخوندیم آقا! ...

اگر تلاش کنید که یک جمله جدید بسازید یعنی به طور کلی عکس روش مورد نظر ما عمل می کنید. آیا وقتی شما فارسی حرف می زنید جمله سازی می کنید؟ خیر .. چرا؟ برای اینکه جملاتی که می خواهید بگویید قبلا بارها خوانده اید یا بگوشتان آشناست.

خیالتان راحت باشد، آنقدر جمله های متعدد حفظ خواهید کرد که نیاز به جمله سازی پیدا نمی کنید.
مکالمه زبان را وارد زندگی خود کنید
اگر بخواهید این جملات را به انگلیسی خیلی سریع بگویید، می توانید؟ تلویزیون را خاموش کن، سفره رو بنداز، ببین کیه در می زنه؟ برو درستو بخون...

یکی از اشتباهات بزرگ شیوه تدریس زبان در مدارس ما، تفاوت آن با نحوه حرف زدن یک نوزاد است. وقتی فرزند شما متولد می شود اولین کلماتی که با آنها آشنا می شود ، بعد از بابا و ماما، افعال امر هستند ، مثل بیا، بشین، دست نزن، جیزه!، دهنتو باز کن، بگو ماما، بخند و ....

اما ما در مدارس با جملات کامل خبری شروع می کنیم! .. He is a teacher! ، I am a student! .....

این موضوع را می توان بزرگترین نقص نظام آموزش زبان انگلیسی در مدارس دانست. تحصیلکردگان دانشگاهی ما هنوز نمی توانند فرق بین get، take و put را بخوبی درک کنند، چرا ؟ چون تنها با کاربرد امری این افعال جایگاه واقعی آنها مشخص می شود.

در اینجا قصد نداریم شما را به یادگرفتن افعال و شیوه کاربرد آنها توصیه کنیم ..چون قبلا گفتیم در یادگیری مکالمه ، گرامر به طور مستقل وارد عمل نمی شود بلکه در قالب جملات آموخته می شود.

پیشنهادی که ما داریم اینست:

1- چند شب پشت سر هم در حالیکه اعضای خانواده شما متوجه نیستند، ضبط صوت خود را روشن کنید تا مکالمات عادی افراد داخل منزل( مثلا حین صرف شام) ضبط شود.

2- در مرحله بعد تمام جملات رد و بدل شده بین اعضای خانواده را از روی نوار در دفتر خود بنویسید.

3- چون چند شب پشت سر هم ضبط کرده اید ، خواهید دید که برخی جمله ها تکراری است، انها را حذف کنید

4- به کمک استاد خود یا یک کسی که زبان خوبی دارد ، این جملات را تر جمه کنید

5- جملات را حفظ کنید

همین ...الان شما قادر هستید با همین جملاتی که حفظ کردید در منزل انگلیسی حرف بزنید!!! چون گفتار های خانوادگی و روزمره ما بسیار محدود و اکثرا تکراری هستند .

توسعه توانمندی خود

1- به طور کلی شیوه ای که اینجانب توصیه می کنم بر مبنای ترجمه " فارسی به انگلیسی" است. شما باید جملات ساده فارسی را بتوانید به انگلیسی ترجمه و حفظ کنید . آنوقت است که می توانید اعتماد بنفس لازم را بیابید.

2- از این شاخه به آن شاخه نپرید، روش های گوناگون را امتحان نکنید، انواع نوارها و کتابها را نخرید.. تنها یک مجموعه کتاب و نوار را تهیه و با همان ها شروع کنید. ( من در مورد نوع دوره و کتاب پیشنهادی ندارم ..خود تان تحقیق نمایید ، کتاب مهم نیست روش مهم است ..ما درباره روش صحبت کردیم .. اما شخصا دوره هایی که کتاب یا نوار کمتری داشته باشند مثل streamline یا New interchange یا امثال ان به سیستم های جهشی معروفند و سریعتر نتیجه می دهند.

3- برخی یادداشت ها و تذکر های ی روزمره خود را انگلیسی بنویسید...تذکرات به خودتان...دوستان یا اعضای خانواده ..قوانین منزل یا محل کار ..جملات کوچکی هستند ولی همیشه یادتان می ماند.

4- فینگلیش ننویسید ..در چت و ایمیل انگلیسی بنویسید حتی اگر همه اش غلط باشد ..از هر ایمیل یک چیز کوچک یاد بگیرید کافیست.

5- ترجمه متون را از طریق یادگیری مکالمه انجام دهید ...مکالمه شما که پیشرفت کند خود بخود در ترجمه هم موفق می شوید.



نکته آخر: در جای جای محل کار و منزل خود جملات مهم را بنویسید و نصب کنید تا هر روز در مقابل چشمانتان باشد ..جمله ..نه لغت!!! موفق باشید




[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 7:52 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

یادگیری مکالمه انگلیسی و کلیه زبان های زنده جهان فقط در یک ماه

مکالمه انگلیسی در یک هقته 

روش اعجاب انگیز آموزش زبان انگلیسی

در خواب زبان بیاموزید

ما تافل و آیلتز شما را تضمین می کنیم

انگلیسی به روش ما

انگلیسی با روش استثنایی دکتر ...

انگلیسی با اساتید آمریکایی و ...

انگلیسی به روش مهندس ...

انگلیسی تضمینی و ....

امروزه همه عجله دارند . همه می خواهند یک شبه لاغر شوند یا یک روزه وزن اضافه کنند . برخی انتظار دارند یا این انتظار به آنها تلقین میشود که می توانندبیماری های صعب العلاج روحی وجسمی طولانی مدت خود را با اندکی دارو و درکمترین زمان درمان نمایند . متاسفانه این اوضاع و احوال گریبانگیر زبان انگلیسی نیز شده است .

این تبلیغات فراوان روزنامه ها مجلات و سایت های اینترنتی که ادعا می کنند زبان انگلیسی شما را در مدت کوتاهی به حد ایده آل می رسانند خیلی ها را که با ماهیت زبان و زبان آموزی بیگانه اند فریب می دهد و گاه دچار افسردگی و دلسردی می کند .

عده ای دائما بوق و کرنا می کنند که اگر تا کنون چنین بوده است یا چنان ما چنین می کنیم و .............ادامه ماجرا

و بعد تا بخود می آیید می بینید مبلغ کلانی از شما گرفته اند( البته با شگرد های خاص خود ) و بازهم نگرانی و یاس و ... 

جیب خود را با حماقت دیگران پر کن ( ضرب المثلی معروف)

شاید شما هم از خواندن این جملات ناراحت شوید .اما متاسفانه کشور ما با طغیان عده ای سود جو و بقول خودشان متخصص و کاربلد زبان روبرو شده است و فقط جیب عده ای دائما در حال پر شدن و عده ای در حال خالی شدن است ! 

زبا ن آموزی فرایندی است بلند مدت که یک باره رخ نمی دهد و نیاز به برنامه مدون و منظم دارد . باید در کشور های غیر انگلیسی برای آن محیط ایجاد کرد . محیطی که دائما در آن بتوان انگلیسی شنید حرف زد و در کل تمرین کرد . باید انگیزه فراوان داشت یا ایجاد کرد . تمهیدات فراوان ( وقت و انرژی و انگیزه کافی ) می خواهد . نیاز به برنامه ریزی بلند مدت دارد که البته به اهداف  زبان آموزی نیزبستگی دارد . ایا می خواهیم برای آزمون تافل یا آیلتز آماده شویم یا برای کنکور سراسری و یا کارشناسی ارشد . می خواهیم زبان تخصصی رشته خود رابیاموزیم . همه این اهداف فرق دارد و روشهای نیل با آنها نیز طبیعتا تفاوت دارد . اگر می خواهیم مکالمه بیاموزیم با چه هدفی . امکانات و زمانی که قرار است برای یادگیری آن اختصاص دهیم چقدر است . سابقه زبانی ما چگونه بوده است ؟ آیا برای یادگیری وقت و علاقه کافی داریم یا فقط یک حوس زودگذر است ؟ تحصیلات ما در چه حدودی است ؟ توانایی زبانی هر فردی هم با دیگری تفاوت دارد . پیشینه های زبانی افراد هم یکی نیست و ...


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 7:48 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

1-We ……………several times since we bought it last year.

1) had our car repaired                          2) had got our car repaired

3) have had our car repaired                   4) are getting our car repaired

  2- I ………..when the roof fell.

1) get the lights fixed                                         2) have fixed the lights

3) have had the lights fixed                                 4) was getting the lights fixed

  3- Your roof is leaking you should ..….. .

1) have it repaired                                             2) got it repaired

3) had repaired it                                               4) to have it repaired

  4- They couldn’t find a house to suit them so they……….

1) one had built                                                  2) had one built

3) had built one                                                  4) one built had

   5- I want to get the dinner………..before our guests arrive.

1) to cook          2) cooking               3) cook             4) cooked

  6- Do you get your room………….on Fridays?

1) clean           2) cleaning           3) cleaned             4) to clean

   7- He didn’t have enough photographs, so he ……..

1) has some taken                                 2) have some taken

3) had some taken                                 4) had had some taken

  8- What do you intend to do ?

I am going to the dentist’s to have my tooth ……..out.

1) takes          2) take              3) taken                        4) will take

  9- What do you want done to your clothes? “……….….”

1) I want to be clean                              2) I want cleaned them

3) I want them cleaned                          4) I want them to clean

  10- My shoes are not clean. I want ……..them polished.

1) to have         2) to be having        3) to have had         4) to having

11- You’d better have that bad tooth……. .

1) pulled out          2) pull out            3) be pulled          4) to pull out

      12- Did you fix your watch yourself?

        No, I got it………

1) fix                 2) to fix                 3) fixed                4) have fixed

  13-A: Can I see your photographs?

     B: I’m afraid not, I …..the film…….yet.

1) haven’t had-developed                                   2) didn’t –develop

3) didn’t have-develop                                       4) haven’t- developed

  14- She told the architect to get…….. .

1) to design a new hotel                         2) a new hotel designed

3) a new hotel designing                                     4)designed a new hotel

  15- We are going to get our apartment……..next week.

1)paint              2) painting                     3) painted                4) to paint

  16- Before leaving Tehran; he……….

1) got all his letters posted                     2) has all got his letters posted

3) has letters got posted                         4) has posted all his letters had

 

  17- He…….all through the meal

1) had us laughing                      2) got us laugh

3) had us laughed                      4) got us laughed at

            18- Why……?

1)                did he all his shoes specially made.

2)                did he get all his shoes made specially.

3)                does he have made all his shoes specially.

4)                does he have all his shoes specially made.

       19- When I arrived at Mehrabad Airport I had a porter…..my baggage into my car.

1) carry                   2) carrying          3) carried            4) to carry

  20-“Who had the porter …….the bags?”   “I didn’t Perhaps my wife did.

1) carry              2) carrying                    3) carried            4) to carry

   21- Didn’t your brother himself type the letter?

No , he got the typist ……it.

1) to type                 2) type              3) typed                        4) typing

   22- Mary had someone …..her diploma into French.

It cost her 50 someone ……tomorrow.

1) translate         2) translating          3) to translate          4) translated

    23- Why haven’t these letters been posted?

Reza said he’d someone………tomorrow.

1) mailing them     2) for mailing them   

 

  3) to mail them       4) to have mailed them

  24- “Did you yourself wash your car?”    “No, I got my brother……it.”

1-wash          2) to wash             3) washing                    4) washed

    25- I ……..the project without any delay.

1) had him to plan      2) had him planned    

 3) got him to plan        4)got him planned

   26- They will get a servant ………..their house.

1) clean                    2) cleans                 3) cleaning              4) to clean

  27- Hi, Bob will you type this letter for me, please.

Sorry , Jill , I don’t know how to type. Why don’t you get a typist……it?

1) typing                      2) to type              3) typed             4) types

   28- My mother has got a bad toothache. She is going to have a dentist…….her tooth out.

1) pull            2) pulled                   3) pulling                       4) to pull

  29- She will have the porter ……her heavy basket home.

1)to carry            2) carry               3) carried                      4) carries

   30- I ….the kitchen after she had finished eating.

1) had her clean     2) got her clean       

   3) have her cleaned      4) had her cleaned

    31- Their house has become very beautiful because they already had it……..

1) painted            2) paint             3) painting                4) to paint

   32- Why don’t you have a work shop…….in your house. You may need it for your job.

1) built               2) build              3)to be built                        4) to build

   33- My mother usually gets somebody……..her clean and dust the house.

1) help               2) helped             3) helping                   4) to help

 

 

   34- last Friday we went on a picnic. On the way back home we had a flat tire. Did you have it………?

“Yes, we did”

1) repair               2) repairing           3) repaired              4) to repair

     35- We are going to get a mechanic ………our car next week.

1) repair               2) repairing      3) repaired                    4) to repair

    36- I won’t be able to plant flowers in the garden. I’ll have them…….today.

1)planted           2) plant           3) planting                     4) to plant

 


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 7:46 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

                                                                                                     

-My mother is big-boned

.مادرم  استخوانش پهنه

-My mother has brown eyes                                     

.مادرم چشماش خرمائیه

-My mother has bushy eyebrows.

مادرم ابروهاش پرپشته.

–My mother is light-skinned.

مادرم سفید پوسته.

-My mother is olive-skinned.

مادرم سبزه است.

-My mother wears her hair in a bun.

مادرم موهاش رو پشت سرش جمع می کنه.

- My mother sweeps her hair back.

مادرم موهاش رو به پشت شونه می کنه.

- My mother wears her hair in braids.

مادرم موهاش رو گیس می کنه.

-My mother wears her hair in pony tail.

مادرم موهاش رو دم اسبی می کنه.

-My mother has nice bangs/fringe.

مادرم چتر خوشکل می زاره.

–My mother dyes her hair.

.مادرم موهاش رو رنگ می کنه

–My mother perms her hair.

مادرم موهاش رو فر می زنه.

–-My mother parts her hair on the left.

مادرم فرق موهاش رو چپ باز می کنه.

-My mother has a flat nose.

.مادرم دماغش پهنه

–My mother has a turned-up nose.

.مادرم دماغش سربالاست

–My mother has full lips.

.مادرم لباش پهنه

–My mother has pointed chin.

مادرم چانه اش باریکه.

–My mother has a double chin.

مادرم غبغب داره.

–My mother has a dimple chin.

مادرم چال داره.

-My mother has freckles on her face.

مادرم صورتش کک و مک داره.

–My mother has a mole on her right cheek.

مادرم خالی سمت راست صورتش داره.

-My mother is spectacled.

.مادرم عینکیه


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 7:39 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]


چیـــزهای کوچـــک زنــدگی



After Sept. 11th one company invited the remaining members of other companies who had been decimated by the attack on the Twin Towers to share ! their available office space

بعد از حادثه یازدهم سپتامبر که منجر به   فروریختن برج های دو قلوی معروف آمریکا شد یک شرکت از بازماندگان شرکت های دیگری که افرادش از این حادثه جان سالم به در برده بودند خواست تا از فضای در دسترس شرکت آنها استفاده کنند



At a morning meeting, the head of security told stories of why these people were alive and all the stories were just

در صبح روز ملاقات مدیر واحد امنیت داستان زنده ماندن این افراد را برای بقیه نقل کرد و همه این داستان ها در یک چیز مشترک بودند و آن اتفاقات کوچک بود
...
..
.


As you might know, the head of the company survived that day because his son started kindergarten
مدیر شرکت آن روز نتوانست به برج برسد چرا که روز اول کودکستان پسرش بود
و باید شخصا در کودکستان حضور می یافت


Another fellow was alive because it was his turn to bring donuts
همکار دیگر زنده ماند چون نوبت او بود که برای بقیه شیرینی دونات بخرد


One woman was late because her alarm clock didn""t go off in time
یکی از خانم ها دیرش شد چون ساعت زنگدارش سر وقت زنگ نزد

One of them missed his bus
یکی دیگر نتوانست به اتوبوس برسد


One spilled food on her clothes and had to taketime to change
یکی دیگر غذا روی لباسش ریخته بود و به خاطر تعویض لباسش تاخیر کرد


One""scar wouldn""t start
اتومبیل یکی دیگر روشن نشده بود


One went back to answer the telephone
یکی دیگر درست موقع خروج از منزل به خاطر زنگ تلفن مجبور شده بود برگردد


One had achild that dawdledand didn""t get ready as soon as he should have
یکی دیگر تاخیر بچه اش باعث شده بود که نتواند سروقت حاضر شود


One couldn""tget a taxi
یکی دیگر تاکسی گیرش نیامده بود


The one that struck me was the man who put on a new pair of shoes that morning, took the various means to get to work but before he ! got there, he developed a blister on his foot. He stopped at a drugstore to buy a Band-Aid. That is why he is alive today

و یکی که مرا تحت تاثیر قرار داده بود کسی بود که آن روز صبح یک جفت کفش نو خریده بود و با وسایل مختلف سعی کرد به موقع سرکار حاضر شود. اما قبل از اینکه به برج ها برسد روی پایش تاول زده بود و به همین خاطر کنار یک دراگ استور ایستاد تا یک چسب زخم بخرد و به همین خاطر زنده ماند!


Now when I amstuck in traffic
miss an elevator
turn back to answer a ringing telephone
all the little things that annoy me
I think to myself
this is exactly where God wants me to beat this very moment

به همین خاطر هر وقت، در ترافیک گیر می افتم
آسانسوری را از دست می دهم
مجبورم برگردم تا تلفنی را جواب دهم
و همه چیزهای کوچکی که آزارم می دهد
با خودم فکر می کنم
که خدا می خواهد در این لحظه من زنده بمانم


Next time your morning seems to be going wrong
the children are slow getting dressed
you can""t seem to find the car keys
you hit every traffic light
don""t get mad or frustrated
God is at work watching over you

دفعه بعد هم که شما حس کردید صبح تان خوب شروع نشده است
بچه ها در لباس پوشیدن تاخیر دارند
نمی توانید کلید ماشین را پیدا کنید
با چراغ قرمز روبرو می شوید
عصبانی یا افسرده نشوید
بدانید که خدا مشغول مواظبت از شماست

 


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/6/20 ] [ 7:37 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 143
کل بازدیدها: 308647