آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

Nav-1 ناو: واژه  ایرانی به معنی کشتی است و ازهمین ریشه ناوبان – ناوخدای (ناخدا) مشتق می شود. درانگلیسی Navigate (کشتی رانی) وNavigable (قابل کشتی رانی) Navigator (ملاح) Navy blue (آبی سیر) و Naval (وابسته به نیروی دریانی) ازهمین ریشه آمده اند.

 
Caravan – 2کاروان.

 
Arch-3 قوس: درانگلیسی به مفهوم قوس می باشد. درفارسی "ارک" اراک واریکه داریم که به معنای مرکز قلب وحتی قوس به کار رفته اند .  واژه اراک ایرانشهر به معنی دل ایرانشهربوده است. ازهمین ریشه کلمات Archreology (قوس شناسی وسپس معماری )  گرفته شده است.

 
King- 4پادشاه : این واژه انگلیسی و  Konig آلمانی و  واژه های مشابه درسوئدی دانمارکی نروژی فنلاندی وایسلندی از ریشه Kay پهلوی وKavi اوستایی است. درزبان پشتو خنتما (نجیب زاده وبزرگوار) ودرزبان ترکی خان به احتمال زیاد بااین ریشه ها قرابت دارند. به این کلمات دقت کنید تا پی به شباهت آنها ببرید.            کی – کیان Kikg- Kigam KONIG-خان – خنتما – کان- کاندیدا.

 
dinar-5 دینار: پول عربی که ریشه ایرانی اوستایی دارد. (دَریک ) نام پول زمان هخامنشیان که درکتاب مقدس تورات وانجیل یاد شده است. مدتی هم یونانیان مسکوک خود را به صورت دریک به کار می برده اند. هردو ریشه ایرانی دارند ریشه Darik بعدا به صورت Dram ودراخماDrachmaدر زبان یونانی وانگلیسی درآمده است.

 
better/best-6از ریشه بهتر و بهشت فارسی هستند . اینکه این دو صفت برتر و برترین در انگلیسی بی قاعده اند علت همین است.
Pepper-7 این واژه ازفلفل ایرانی گرفته شده است. این واژه به شکلPiper درلاتین Poivreدرفرانسه peppe ایتالیا و پیری دریونانی است. 
Spinach-8 اسفناج: این واژه ایرانی درزبان های دیگربه صورت گوناگون یافت می شود ازجمله درفنلاند Pikatia پیناتیا در انگلیسی و فرانسه Spinach ودرزبان های دیگر اروپایی کم وبیش تغییراتی کاربرد دارد. جالب این است که بدانیم اسفناج خود معرب سپاناج فارسی است .
 
Candy-9کلمه قند واژه ای است پارسی همان طور که شکر واژه ای است ایرانی. پس ازساخته شدن شکر در ایران که ریشه آن ایرانی و فارسی است کلمه کَندکه عربی شده اش  قند است به وجود آمد .کَندو نیز از همین ریشه ی کَند است . یکی از واژه های انگلیسی که ریشه مشابهی با کند یا  قند دارد عبارتست از: Candy (شیرینی ). به گفته محمودی بختیاری کاندیدای وکالت در زمان قدیم لباس سفید رنگ شکری می پوشیده وبه همین ترتیب خود را نامزد انتخابات می کرده و بدین گونه واژه Candidate (کاندیدا نامزد) ساخته شد.

 
sugar-10 به معنی شکر نه تنها در فارسی بلکه در عربی (سُکَّــر) و در همه ی زبان های جهان وارد شده است.

Nuphar-11 نیلوفر زردNenophar-  نام گل زیبای نیلوفر است که درزبان های دیگر اروپا ازجمله فرانسه – یونانی و نیز در ترکی دیده می شود.

Orange-12 نارنج وترنج درپارسی کهن به نارنج وپرتقال اطلاق می شده اند درفرانسهOrang در ژاپنی Orenzi ودرزبان های ترکی ،کردی ، آسوری وبسیاری اززبان های دیگر دنیا وارد شده است.
 
safron- 13زعفران در همه زبانهای جهان وارد شده.

- Ginger-14زنجبیل: درزبان انگلیسی Zenzero ایتالیایی.

Lemon- 15لیمو: ریشه لیمو درغالب زبان های دنیا ازجمله ترکی، فرانسه اسپانیولی ،ایتالیایی و..به کارمی رود .همچنین کلمه Limonade که ازلیمو گرفته شده است. Lemonآب نبات ترش Lemon juice آب لیمو و ... .

 16 - کلمه
بوتهکه ریشه ای پارسی واصیل است درزبان های اروپایی به گونهBotanic (علم گیاه شناسی) وارد شده است. وبه نظر می رسد که واژه ی Pon فنلاندی نیز کوتاه شده آن باشد. درزبان ترکی نیز واژه بوته را داریم.در عربی به صورت بوتَق وارد شده و این واژهBotanic تقریبا بین المللی است ودرتمام زبان های اروپایی به کارمی رود.

alcohl  -17  یا همان الکل نیز هر چند عربی است اما فراموش نکنیم کاشف الکل زکریای رازی ایرانی بود و در دوره ی او چون زبان عربی زبان نوشتار جهان اسلام از جمله ایران بود این دانشمند به جای اینکه یک اسم فارسی روی کشف خود بگذارد یک اسم عربی گذاشت.

18-  بیجامه بیژامههمان پاجامه در فارسی است .

19 - cake  کیک همان است که در کرمانشاه کاک گفته می شود . البته کاک همان کیک نیست . بلکه واژه ی کاک وارد انگلیسی شده است . حتی در عربی نیز وارد شده است .( کَعک ) . اگر کیک و کاک و کعک را امروزه کنار هم بگذاریم سه نوع شیرینی متفاوت هستند .اما ریشه ی آن ها یکی است .

یوگورت به معنی ماست نیز ترکی است که وارد انگلیسی شده است .

نوشته های این تارنما در چند جایگاه گوناگون می باشد : ریشه شناسی ، معنینامها ، زبان و ادبیّات عربی ، ریشه زبانزدها و ... در باره ریشه بسیاری ازنامها آنچه نوشته ام برگرفته از خوانده ها و اندیشه خودم است واز جایی برنداشته امگاهی هم که از جایی گرفته ام مأخذ آنرا نوشته ام . در آیندهنزدیک می خواهم کتابی به نام « فرهنگ ریشه شناسی نام ها و واژه ها » چاپکنم که 95 در صد آن اکنون آماده است . بسیاری از خوانندگان گرامی پیام می گذارند و پرسشهایی دارند . شوربختانهفرصت پاسخگویی به همه اینها را ندارم ؛ از این بابت رنجیده نشوید . شمارنامه ها بسیار است و وقت من اندک . نمی توانم به همه آنها پاسخ دهم . به بخش « نهاده های تارنما » بروید و آنچه را می خواهید بیابید روی آنکلیک کنید. در بخش پیوندها نیز شاید بتوانید با درون شد به برخی تارنماهاپاسخ پرسشتان را بیابید . در ریشه یابی واژگان سخن صاحب نظران یکی نیست و همه اینها تنها گمانه هایزبان شناسانه است

 




[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 9:16 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Hi,Mr Abbasi 

How are you?


Sorry it has been so long since I emailed you.  I have been very busy in my own life lately.  I just got back from a really nice trip to Jeju island last night.  I am living in Shanghai so I love when I have a chance to get out of the big city and breath the clean fresh air.  It is so relaxing and it helps me think about my life.

I have been working really hard on making and finding the best English learning material in the world.  It"s hard work but I know it will be useful for people.  That is what keeps me going.  I never want to quit.

I was watching the basketball game when I was on holiday.  I am a big NBA fan.  I found the game on the internet and the announcing was in English.  I love watching the games in English because what they say is so interesting.  I wish I could help everyone in the world to totally understand.  That is my main goal I think.  

I love to watch movies with Owen Wilson and Jack Black.  Those guys are really funny.  One of my best friends from university is actually Owen Wilson"s real cousin.  They look almost the exact same.  My favorite cartoon is Family Guy.  It takes some time before you can really enjoy it because the comedy is very deep, but I will try to make you understand all of it so we can enjoy it together.  I am sure you will like it because so many of my English learning friends are loving it.  They never heard of it before I told them and now they watch everyday with no subtitles.  It"s great to see their progress.

I have been getting a lot of emails lately from people thanking me for this product and the other one I mentioned for vocabulary learning.  I didn"t make the second one but it is truly amazing software for helping people learn and remember new English words in only 10 minutes a day.  Many of my English learning friends are using both programs together and I can see their English level going crazy!  It"s so great to see.

If you didn"t know, the vocabulary building program is here:  Learn Vocabulary Fast

It is amazing for learning and REMEMBERING all the important words in English.  It will really help you get a better job and help your understanding of western culture.  You will be able to improve yourself in many ways and become like a native speaker.  I didn"t know before, but that program is great for helping English writing too.  I saw some friends send me emails after only 15 days of using the program and I can already see huge improvements from everyone.

The program here:  Speak Fluent English

Will really help your listening and slang speaking.  If you use the 2 programs together, you can be almost like a real native speaker in about 3-4 months.  You only need to use each program between 10-15 minutes every day.  I know that is true because we get so many emails from English learners telling us their real experiences.  

Back to the NBA for a minute, I watched the game this morning with my brother.  We set the alarm clock early to make sure we could watch the game over a nice breakfast.  I usually don"t like to wake up early because I"m not a "morning person".  I love to sleep in.  I love basketball too much though so I had to wake up.  Unfortunately for me, today"s game was horrible!  I love the Miami Heat so that is why I think that.  They were just too nervous to play I think.  Dallas fans are sure happy though!  I lost a few fun bets with my close friends and now I have to buy beer for a lot of people.  Ha.

My other favorite sport is tennis.  I know he is getting old, but I still like Roger Federer.  It looked like he got too nervous in the French Open Finals against Nadal but I think he can win in Wimbledon.  He is great on grass.  What do you think?

Your friend,
Andy


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 9:13 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

After Sept. 11th, one company invited the remaining members of other companies who had been decimated by the attack on the Twin Towers to share ! their available office space. 
بعد از حادثه یازدهم سپتامبر که منجر به فروریختن برج های دو قلوی معروف آمریکا شد ، یک شرکت از بازماندگان شرکت های دیگری که از این حادثه جان سالم به در برده بودند خواست تا از فضای در دسترس شرکت آنها استفاده کنند. 

At a morning meeting, the head of security told stories of why these people were alive... and all the stories were just: 
در صبح روز ملاقات مدیر واحد امنیت داستان زنده ماندن این افراد را برای بقیه نقل کرد و همه این داستان ها در یک چیز مشترک بودند و آن اتفاقات کوچک بود: 



As you might know, the head of the company survived 
that day because his son started kindergarten. 
مدیر شرکت آن روز نتوانست به برج برسد چرا که روز اول کودکستان پسرش بود.و باید شخصا در کودکستان حضور می یافت 

Another fellow was alive because it was 
his turn to bring donuts. 
همکار دیگر زنده ماند چون نوبت او بود که برای بقیه شیرینی دونات بخرد 

One woman was late because her 
alarm clock didn"t go off in time. 
یکی از خانم ها دیرش شد چون ساعت زنگدارش سر وقت زنگ نزد

One of them 
missed his bus... 
یکی دیگر نتوانست به اتوبوس برسد

One spilled food on her clothes and had to take 
time to change. 
یکی دیگر غذا روی لباسش ریخته بود و به خاطر تعویض لباس تاخیر کرد

One"s 
car wouldn"t start.. 
اتومبیل یکی دیگر روشن نشده بود

One went back to 
answer the telephone. 
یکی دیگر درست موقع خروج از منزل به خاطر زنگ تلفن مجبور شده بود برگردد

One had a 
child that dawdled 
and didn"t get ready as soon as he should have. 
یکی دیگر بچه اش تاخیر کرده بود و نتوانسته بود سروقت حاضر شود

One couldn"t 
get a taxi... 
یکی دیگر تاکسی گیرش نیامده بود

The one that struck me was the man 
who put on a new pair of shoes that morning, 
took the various means to get to work 
but before he ! got there, he developed 
a blister on his foot. 
He stopped at a drugstore to buy a Band-Aid. 
That is why he is alive today. 
و یکی که مرا تحت تاثیر قرار داده بود کسی بود که آن روز صبح یک جفت کفش نوخریده بود و با وسایل مختلف سعی کرد به موقع سرکار حاضر شود. اما قبل ازاینکه به برج ها برسد روی پایش تاول زده بود و به همین خاطر کنار یک دراگاستور ایستاد تا یک چسب زخم بخرد.و به همین خاطر زنده ماند! 

Now when I am 
stuck in traffic, 
miss an elevator, 
turn back to answer a ringing telephone... . 
all the little things that annoy me. 
I think to myself, 
this is exactly where 
God wants me to be 
at this very moment.. 
به همین خاطر هر وقت 
در ترافیک گیر می افتم 
آسانسوری را از دست می دهم 
مجبور برگردم تا تلفنی را جواب دهم... 
و همه چیزهای کوچکی که آزارم می دهد 
با خودم فکر می کنم 
که خدا می خواهد در این لحظه 
من زنده بمانم.. 

Next time your morning seems to be 
going wrong, 
the children are slow getting dressed, 
you can"t seem to find the car keys, 
you hit every traffic light, 
don"t get mad or frustrated; 
God is at work watching over you! 
دفعه بعد هم که شما حس کردید صبح تان خوب شروع نشده است 
بچه ها در لباس پوشیدن تاخیر دارند 
نمی توانید کلید ماشین را پیدا کنید 
با چراغ قرمز روبرو می شوید 
عصبانی یا افسرده نشوید 
بدانید که خدا مشغول مواظبت از شماست


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 9:10 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

معنی

لغات

ناپدید شدن

1.disappear

رشد کردن

2. grow

شامل شدن

3.include

نگه داشتن

4.sustain

گونه ها - انواع

5.species

تهیه کردن

6.provide

علم پزشکی

7.medicine

سوخت - غذا

8.fuel

زغال چوب

9.charcoal

خاک

10.soil

حالت -خمیر کردن

11.temper

آب و هوا

12.climate

گرانبها

13.valuable

دورتر - ماورا

14.beyond

اندازه

15.measure

معنی

لغات

ملاحظه کردن

1.consider

کالا ها

2.goods

خدمات

3.services

تهیه کردن

4.provide

دوستى ،رفاقت

15.friendship

گرگ

6.wolf

حمل کردن

7.carry

گاو آهن

8.plows

سورتمه‌

9.sleds

کمک کردن

10.assist

گله‌

11.herd

پاسدار خانه

12.Guard house

هوش فوق العاده

13.superior sense

باهم بودن-مصاحبت کردن با

14.keep company

 

 

 

 

پناهگاه

1.awning

هوای گرم

2.swelter

تماشاچی

3.spectator

سوزان - داغ

4.scorching

برزنت

5.canavas

محقق

6. scholars

مخالفت

7.disagree

بالا بردن- افراشتن

8.raise

پایین اوردن

9.lower


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 9:8 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

 

محمد احمدوند

با توجه به تغییرات و پیشرفت های سریعی که در علوم روی می دهد ، دانش آموزان ما نیازمند روش هایی هستند که از طریق آن ها به مهارت های یادگیری دست یابند تا خود بتوانند علوم را بهتر و سریع تر و همگام با پیشرفت ها بیاموزند. روش " یادگیری مشارکتی " یا " آموزش از طریق همیاری " دانش آموزان را در این امر یاری می دهد. یادگیری مشارکتی خود شامل 5 روش است که عبارتند از : 1. کارآیی تیمی 2. تدریس اعضای تیم . 3. قضاوت عملکرد . 4. قضاوت طرز تلقی . 5. حل مسأله . از میان این روش ها، نگارنده دو روش :"کارایی تیمی " و " حل مسأله " را با توجه به مسائل آموزشی ایران ، برای تدریس زبان انگلیسی مناسب تشخیص داده است و از بین این دو ، روش کارایی تیمی را جذاب تر می داند. به همین دلیل روی این روش تأکید و تمرکز دارد.

روش کارایی تیمی 10 مرحله دارد که عبارتند از :
1. مشخص کردن هدف های آموزشی توسط معلم ؛ 
2. ارزشیابی تشخیصی توسط معلم ؛ 
3. ارائه محتوای درس توسط معلم ؛ 
4. مطالعه انفرادی دانش آموزان ؛ 
5. ارائه سؤال ها به دانش آموزان توسط معلم و پاسخ دادن به آن ها ؛ از سوی فراگیران 
6. تشکیل گروه های دانش آموزی توسط معلم ، برای بحث روی جواب ها و رسیدن دانش آموزان به یک جواب مشترک ؛ 
7. دادن پاسخ درست به سؤال ها توسط معلم و نمره دادن هر دانش آموزان به خود و تصحیح ورقه مشترک گروه توسط سر گروه ؛ 
8. ثبت نمرات در جدول و تفسیر جدول توسط معلم ؛ 
9. ارزشیابی پایانی توسط معلم و پاسخ انفرادی دانش آموزان ؛ 
10. بازخورد توسط معلم .

در این مقاله ، روش کارایی تیمی ، مراحل آن ، نقاط ضعف وقوت آن و نکاتی که در اجرای آن باید در نظر گرفته شوند ، با مثال کافی توضیح داده شده اند.

الف ) مقدمه 
به راستی که دل ها خسته می شوند ، همان طور که بدن ها خسته می شوند ، پس نوبرانه ها و تازه یافته های حکمت را برای این دل ها بجویید . " حضرت علی (ع)

آینده ای که امروزه پیش بینی می شود از راه خواهد رسید . اگر ما بدانیم که آینده چگونه باید باشد ، می توانیم بر آن تأثیر بگذاریم . فرزندان ما در کلاس های درس از روش هایی بهره می گیرند که پنجاه سال پیش به کار می رفت و اگر ما می خواهیم آنان را برای آینده آماده کنیم ، باید درک درستی از روش های آموزشی نوین پیدا کنیم. یکی از بزرگان گفته است : "من معلمی را می پرستم که اندیشیدن را به من بیاموزد نه اندیشه ها را."

از آن جا که قواعد علمی و دانش بشری دائماً در حال پیشرفت و جایگزینی هستند ، ما باید به دانش آموزان مهارت های فراگیری علوم را هم بیاموزیم تا هیچ گاه در تنگناه قرار نگیرند. " یادگیری مشارکتی " یا "آموزش از طریق همیاری " ، رویکردی جدید در آموزش دنیاست که هدف های عمده آن عبارتند از : درگیر کردن دانش آموزان در فرایند یادگیری ، از بین بردنحالت تک بعدی ومعلم محور کلاس ها ، و ایجاد علاقه و انگیزه به یادگیری فعال1 در دانش آموزان.

با توجه به مشکلات فعلی در جامعه ما که انگیزه تحصیل را در دانش آموزان و به خصوص پسران ، تاحدود زیادی از بین برده است ، اگر روشی بتواند این انگیزه را به آن ها برگرداند و به کلاس و درس علاقه مند کند ، باید از آن استقبال کرد.

در کار گروهی ، دانش آموزان مهارت هایی مانند : مشورت کردن ، فرماندهی و سازماندهی راهم می آموزند (جانسون و جانسون 1990) . در این روش ، معلم تدریس نمی کند ، بلکه نقش راهنما را دارد و فقط اشکالات را رفع می کند. وظیفه یاد دادن و یادگیری به عهده دانش آموزان است ( نظری صارم ، 1379) . یادگیری مشارکتی شامل پنج روش است که عبارتند از:
1. کارایی تیمی ؛ 
2. تدریس اعضای تیم ؛ 
3. قضاوت عملکرد ؛ 
4. قضاوت طرز تلقی ؛ 
5. حل مسأله .

با توجه به این که رشته تحصیلی نگارنده زبان انگلیسی است و با توجه به مطالعات و تجربیات شخصی خود ، برای تدریس زبان انگلیسی در مدرسه ها ، روش کارایی تیمی را مناسب ترین روش می داند و به همین دلیل توضیحات و مثال این مقاله در مورد این روش است. نکته مهمی که باید متذکر شد ، این است که اولاً برخلاف تصور بعضی همکاران ، در این روش ، اقتدار معلم که لازمه کنترل کلاس است ، از بین نمی رود. ثانیاً این روش باید دقیق و کامل اجرا شود ؛ در غیر این صورت ، اثر بخش نخواهد بود.

ب ) روش کارایی تیمی ( یک مثال )
1. مشخص کردن هدف های آموزشی ( معلم ) 
مثلاً : دانش آموزان متن کوتاهی درباره میمون ها می خوانند و در پایان سعی می کنند به پنج سؤال چهار گزینه ای که بعد از متن می آید ، پاسخ درست بدهند. 
2. ارزشیابی تشخیصی ( معلم ) 
معلم از دانش آموزان دو سؤال می پرسد : " به نظر شما میمون ها چه خصوصیاتی دارند و میمون ها چه چیزهایی را می توانند یاد بگیرند ؟"
این سؤالات توسط دانش آموزان داوطلب پاسخ داده می شود و معلم پاسخ های درست را روی تابلو می نویسد. 
3. ارائه محتوای درس (معلم )
معلم متن درس و گاهی متن و سؤالات را با هم به دانش آموزان می دهد. 
4. مطالعه به صورت انفرادی (دانش آموزان )
5. ارائه سؤالات به دانش آموزان ( معلم ) و پاسخ دادن انفرادی ( دانش آموزان ).
6. تشکیل گروه ها ( معلم ) و بحث روی جواب ها و رسیدن به یک جواب مشترک ( دانش آموزان )
معلم کلاس را به چند گروه مساوی تقسیم می کند ( حداقل تعداد افراد گروه 2 نفر و حداکثر 6 نفر است ).

باید توجه داشت که ترکیب کلی گروه ها تا حد امکان متجانس باشد. بهترین روش برای کار ، روش قرعه کشی تیم های فوتبال جام جهانی است. یعنی دانش آموزان قوی و ضعیف باید بین تمام گروه ها پخش شوند. نکته دوم این که این گروه ها در طول سال تحصیلی نباید ثابت بمانند و برای مباحث جدید گروه های جدیدی تشکیل شوند. این کار باعث آشنایی و صمیمیت هر چه بیش تر دانش آموزان کلاس با یکدیگر می شود. 
بعد از تعیین گروه ها ، معلم یک نفر از هر گروه را به عنوان رئیس و یک نفر دیگر را به عنوان منشی گروه انتخاب می کند. رئیس گروه وظیفه ایجاد هماهنگی ، رفع نهایی اختلافات ،انجام رأی گیری در موارد اختلاف ، ارتباط با معلم و درگیر کردن همه اعضای گروه خود را با تکلیف داده شده به عهده دارد. منشی اکثریت اعضای گروه را می نویسد. توضیح این که اعضای گروه حق دارند برای گروه خود اسم تعیین کنند. 
اگر در هرجلسه ، متناسب با موضوع جلسه اسم گذاری صورت گیرد ، بهتر است مثلاً در یک جلسه از اسامی گل ها ، در جلسه های بعد از اسامی حیوانات ، شهرها ، کوه ها ، رنگ ها و مانند آن ها . این کار باعث تنوع ، جذابیت وجالب تر شدن رقابت گروه ها می شود ؛ ضمن این که خود اسامی انتخاب شده ممکن است نکات قابل تفسیری داشته باشند. لازم است رؤسا و منشیان گروه ها در جلسات بعد عوض شوند.

7. دادن پاسخ به سؤالات ( معلم ) و نمره دادن انفرادی ( دانش آموز ) و نمره دادن به پاسخنامه مشترگ گروه ( رئیس گروه ):
معلم پاسخ صحیح سؤالات را ارائه می دهد ، دانش آموزان برگه های انفرادی خود را نمره می دهند و سپس رئیس هر گروه ورقه گروه را تصحیح می کند. 
8. ثبت نمرات در جدول وتفسیر جدول ( معلم ) :
معلم روی تابلو جدولی می کشد 
نکته 1: به جای A،B و… اسامی انتخاب شده توسط گروه ها را می نویسیم . 
نکته 2: نمره مؤثر بودن یادگیری را بر اساس فرمولی که در زیر نویس آمده است محاسبه می کنند. 2 
نکته 3: رتبه بندی گروه ها بر اساس " نمره مؤثر بودن یادگیری " تعیین می شود ، یعنی گروهی که کار گروهی آن ها از کار انفرادی آن ها بهتر باشد ، رتبه بالاتری کسب می کنند.

نکته 4: چنانچه معدل نمرات اعضای گروه از نمره ورقه مشترک گروه بیش تر باشد ، نشان دهنده این است که اعضای گروه مورد نظر همکاری مناسبی با هم نداشته اند. در این حالت نمره مؤثر بودن یادگیری منفی خواهد بود. 
نکته 5: چنانچه به هر دلیل قادر نباشیم گروه های متجانسی تشکیل دهیم ، این کار مشکلاتی به بار می آورد ؛ از جمله ، وقتی اعضای یک گروه و نمره ورقه مشترک گروه به هم نزدیک خواهد بود. در نتیجه نمره مؤثر بودن یادگیری و رتبه گروه پایین می آید. بنابر این در گروه بندی ها باید دقت زیادی اعمال کرد و در این زمینه شناخت معلم از دانش آموزان بسیار مؤثر است.

نکته 6: از تقسیم بندی دانش آموزان به زرنگ و تنبل خودداری کنیم وبه جای آن اصطلاحات قوی و ضعیف به کار ببریم.

9. ارزشیابی پایانی ( معلم ) و پاسخ دادن انفرادی ( دانش آموزان )
معلم ، گروه ها را منحل می کند و سپس بر اساس متن قبلی سؤالات دیگری در اختیار تک تک دانش آموزان قرار می دهد و بعد از زمان تعیین شده ورقه ها را می گیرد. 
10- بازخورد (معلم )
معلم در اولین فرصت ممکن باید نمرات آزمون پایانی را به دانش آموزان اعلام کند. از آن جا که دانش آموزان بعد از هر گونه آزمونی مشتاق و حتی نگران نمره خود هستند ، اگر کلید آزمون ها فوراً به آن ها داده شود و به نمرات هم سریعاً اعلام شود ، در یادگیری آن ها بسیار مؤثر است. 
باید به خاطر داشت که خود برگزاری آزمون ها ، نوعی آموزش هستند و برگزاری آزمون های منظم و ارزشیابی تدریجی هم از این منظر قابل توجیه هستند. بعضی متخصصان آموزشی حتی پیشنهاد می کنند که انواع آزمون ها را وسیله تدریس قرار دهیم ؛ یعنی از یک نکته چند سوال به دانش آموزان بدهیم و جواب ها را به بحث بگذاریم و سپس نکته مورد نظر را از دل سؤالات آزمون بیرون بکشیم .

فرض کنیم سه گروه پنج نفره داشته ایم که حاصل کار آن ها به قرار زیر است : 
گروه اول : زاگرس 
نمرات انفرادی اعضای گروه : 20- 19-17-17-15 
نمره ورقه مشترک گروه : 18
گروه دوم : دماوند 
نمرات انفرادی اعضای گروه : 20-20-16-16-12 
نمره ورقه مشترک گروه : 15
گروه سوم : الوند 
نمرات انفرادی اعضای گروه : 20-20-19-18-18 
نمره ورقه مشترک گروه : 20
این نمرات را در جدول می بینید :

1. رتبه بندی گروه ها بر اساس میزان مؤثر بودن یادگیری تعیین می شود. در این کلاس اعضای گروه زاگرس کار گروهی بهتری داشته اند ؛ به طوری که معدل نمرات اعضا از نمره ورقه مشترک گروه پائین تر است و این نشانه اثر بخشی کار تیمی است ، بنابر این رتبه اول را دارند. 
2. معدل نمرات اعضای گروه الوند (19) از همه بیش تر است ، اما حاصل کار گروهی پائیناست و رتبه دوم را کسب کرده اند. همان طور که از کم ترین و بیش ترین نمره اعضای گروه (18 و 20) 
می توان فهمید ، آن ها تقریباً همگی قوی بوده اند که این البته اشکال مهمی است. 
3. نمره مؤثر بودن یادگیری گروه دماوند منفی شده است و نشان می دهد که کار انفرادی اعضای این گروه از کار گروهی آن ها قوی تر بوده است . این ضعف در کار گروهی ممکن است به دلیل عدم توانایی سر گروه در سازماندهی افراد ، تسلط یک یا دو نفر بر کل اعضای گروه و یا عدم بحث و همفکری اعضا باشد و این هم اشکال مهمی است.

ج ) چند نکته مهم 
1. درستی این روش به همکاری دانش آموزان و وجود اعتماد بین معلم و دانش آموزان بستگی دارد. البته ارزشیابی پایانی که باید ملاک اصلی نمره دادن به دانش آموزان باشد، به صورت انفرادی و زیر نظر کامل معلم انجام می شود. بهتر است معلم نمره ورقه مشترک گروه را هم برای اعضای گروه یادداشت کند. اما در نمره کارنامه دانش آموزان ، اهمیت کم تری برای آن قائل شود. حتی می توان ورقه یک گروه را به گروهی دیگر داد تا تصحیح کند. 
2. توصیه می شود معلمان همه رشته ها ، روش مطالعه " SQ4R" را به دانش آموزان بیاموزند. این روش از بخش های زیر تشکیل می شود : "Survey " ( مطالعه عمیق ) ، " Question" ( ارائه سؤال ) ، "Review" ( مرور محتوای درسی ) ، " Respond" ( پاسخ به سؤالات ) ، " Repetiton" ( تکرار نکات اصلی ) و " Write the Summory" ( نوشتن خلاصه مطلب ).
3. بهتر است کتاب های دانش آموزان کنترل شود تا کسی قبلاً و مثلاً با کمک حل المسائل به سؤالات پاسخ نداده باشد. سؤالات ارزشیابی پایانی هم بهتر است توسط معلم مطرح شوند.

نتیجه گیری 
همان طور که ذکر شد، در روش آموزش از طریق همیاری ، هرچند به دانش آموزان نقش زیادی واگذار شده است ، اما هنوز هم معلم نقش کلیدی و مهمی دارد. یکی از ایرادات مهمی که ممکن است بعضی از همکاران به این روش وارد بدانند ، کمبود وقت است . پاسخ این است که در مدرسه هایی مانند مدرسه های نمونه دولتی ، شاهد ، غیر انتفاعی و مانند آن ها که معمولاً یکی دو ساعت به ساعات هر درس اضافه شده است و تعداد دانشآموزان هم زیاد نیست ، این روش کاملاً جواب می دهد. در مورد مدرسه های عادی هم این روش قابل اجرا است و نویسنده خود این روش را در هر دو نوع مدرسه با موفقیتت تجربه کرده است. البته در مدرسه های عادی ، به دلیل کمبود وقت ، می توان حداقل برای تنوع در کلاس ها ماهی یک بار این روش را اجرا کرد. یادمان باشد انگیزه دادن و ایجاد نشاط هنگام یادگیری هنر معلم به حساب می آید. این روش در این زمینه ، کمک زیادی به ما می کند.

زیر نویس
1. ActiveLearning
2. معدل نمرات اعضای گروه – نمره ورقه مشترک گروه = نمره مؤثر بودن یادگیری 
منابع 
1.آقازاده ، محرم (1380) . " ساختار یادگیری از طریق همیاری " . " تکنولوژی آموزشی " . اردیبهشت ماه . شماره 8. صفحه 27-21
2. نظری صارم ، یحیی ( 1379) . " یادگیری مشارکتی ". جزوه کلاسی ضمن خدمت. 
3. Davidson , N (Ed.) (1990) .Cooperative Leaning in mathematics .N.Y. Addison – Wesley
4. Johanson , W. and Johanson , T (1990) .social skills for successful groupwork . " Educational Leadereship ". Jan -1990-P .33
5. Schniedewind , N. and Davidson , E. (1987) . Cooperative learning Cooperative lives . Dubugue , lowa : Wm. C. Brown company Publishers

منبع :مجله رشد معلم


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 9:7 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

by Carlos Carrion Torres - Vitoria ES - Brazil

Advantages of English

Nowadays at the beginning of 21st century, in media and computer era, being a native English speaker presents a bunch of obvious advantages. Those who grow up speaking English can be understood almost everywhere in the world among scholars and educated people. English is world media language, the speech of cinema, TV shows, pop music and computers. It is also the most important language for politics, sports, science and newspapers. Everywhere in civilized world people must to know the pronunciation of many English words, names of places and people, titles of songs and so on. The use of English language so is widely spread all over the world that nobody can deny that English is the true Esperanto, the actual Universal Language.

Other languages

However, there are, inspite of and also as a consequence of the dominance of English, some other quite opposite advantages to people whose mother tongue is not English. Anyone, especially scholars, whose native language is not English must learn at least a little English to be connected with the world. That necessity, as any need for learning, is indeed a challenge and so an intellectual advantage. Learning English can be the start of the opening of people"s minds to the importance and also the pleasure of foreign language learning.

The advantages that result for this almost primary necessity (learning English) are still greater when one"s mother tongue doesn"t have Germanic roots. As a result of fewer similarities between languages, efforts to learn English represent greater challenges, increasing intelectual curiosity, providing more pleasure in the discovery of new concepts and ideas. Thinking that way, having a native language that without Indo-European roots can be still better, because when people learn English they must go beyond the limits of they strict concepts of grammar, sentences structure, sounds, pronunciation, direction of writing, declensions, syllabic concepts, verbs conjugation, plurals and so on.

Other alphabets

Those whose a mother tongue that uses an alphabet other than Latin enjoy yet greater advantages. To use computers, to connect to internet addresses, to send email, one needs to know the Latin alphabet. Latin characters are always present, even together with other alphabets, in most computer and cell phone keyboards around the world. All internet sites and email addresses currently use only the Latin alphabet. This forces educated people who use computers to have at least a little knowledge of the Latin alphabet. People who must learn another alphabet go beyond the sounds of their mother tongue. Such person will realize, for example, that there are some sounds that may be represented by different, unfamiliar letters.

Even considering that most of the words in European languages with either simple or sophisticated meanings, are monosyllabic or bisyllabic, there is some pattern that confirms that nouns for well known things are generally shorter.

Personal experience

I myself felt the advantages discussed above when I started trying to learn a little Russian. We, Brazilians, Portuguese speakers, learn English from elementary school, of course, and later sometimes Spanish and French. However, learning those three languages keeps us still inside the limits of very similar languages - plurals with "s" and similar sentences structure. Then, when we decide to learn something about Italian and German, we can realize that there are plurals without the use of "s", a surprise!

Study of Latin teaches us about declensions, but Russian, also with declensions and "no s" plurals, but with a different, Cyrillic, alphabet, represented to me the greatest impact. First, Russian has 10 vowels. OK, it is acceptable, those 10 vowels are the same as ours plus some diphthongs with "i". But they do have 26 consonants! Yes, it was a surprise for me to realize that they may need and use 6 consonants more than we do. And in that case I was dealing with an alphabet that is very similar to ours, if compared with most of Asian alphabets, as examples. By that time I have realized how people"s minds could get opened by learning languages that use other very different alphabet like Chinese, Hindi, Japanese, Thai, Korean, Arabic, Hebrew and others.

Of course, there are other reasons to stimulate languages learning, as, for example, geography. People in large countries or areas with one main sole language, as Brazil, USA, China, European Russia, the whole of Spanish speaking countries in Latin America, are less stimulated to know other languages. But in European and Asian countries with not so large areas, with many neighbor nations with different languages it is quite an urgent necessity to learn other languages.

To summarize, to non-English speakers the almost universal necessity of English learning, is a leading advantage, because it stimulates scholars to learn at least that foreign language. That may stimulate them to learn another, then maybe another and so on. The pleasure of learning languages is something helps persons to open their minds to languages diversity and so to diversity in general


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 9:4 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Jim went to the thrift shop. He wasn’t looking for anything in particular. He liked to go there just to browse. A big sign on the front door said OPEN. The shop was closed on Sunday and Monday. The rest of the week, it opened at 10 a.m. and closed at 2 p.m.

Two women worked inside. They rang up sales and put the items into plastic bags for the customers to carry out. At the back of the shop was a big room where another lady worked. She sorted the new donations and put price tags on them. At the end of each day, she would bring the new donations out to the main part of the shop.

Everyone who worked at the thrift shop was a volunteer. The only "payment" they received was that they had the opportunity to see, and buy, any items in the shop before the customers did.

When Jim entered, the lady at the register told him hello. He smiled and said hello. She knew Jim because he was a regular customer.

Jim said, "What’s new?"

She laughed and said that nothing was ever new at a thrift shop. "It’s always old and it’s always used," she smiled.

Jim looked at the watches in the glass case. He saw one that he liked.

"Could I look at that one?" he asked.

·  browse

·  donation

·  particular

·  plastic

·  register

·  sort

·  tag

·  thrift

·  volunteer

Jim went to the thrift shop. He ’t looking for anything in particular. He liked go there just to browse. A big on the front door said OPEN. The was closed on Sunday and Monday. The of the week, it opened at 10 .m. and closed at 2 p.m.

Two women inside. They rang up sales and put items into plastic bags for the customers carry out. At the back of the was a big room where another lady . She sorted the new donations and put tags on them. At the end of day, she would bring the new donations to the main part of the shop.

who worked at the thrift shop was volunteer. The only "payment" they received was they had the opportunity to see, and , any items in the shop before the did.

When Jim entered, the lady at register told him hello. He smiled and hello. She knew Jim because he was regular customer.

Jim said, "What’s new?"

She and said that nothing was ever new a thrift shop. "It’s always old and ’s always used," she smiled.

Jim looked at watches in the glass case. He saw that he liked.

"Could I look at one?" he asked.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 9:3 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

A: Have you seen the new girl in school?
B: No, I haven"t.
A: She"s really pretty.
B: Describe her to me.
A: She"s not too tall.
B: Well, how tall is she?
A: She"s about five feet even.
B: What does she look like, though?
A: She has pretty light brown eyes.
B: I may know which girl you"re talking about.
A: So you have seen her around?
B: Yes, I have.

A: There"s a new girl in school, have you seen her yet?
B: I haven"t seen her yet.
A: I think that she is very pretty.
B: Tell me how she looks.
A: She"s kind of short.
B: What height is she?
A: She"s probably about five feet.
B: That"s nice, but tell me what she looks like.
A: The first thing I noticed was her beautiful brown eyes.
B: I think I might"ve bumped into her before.
A: Are you telling me that you"ve seen her before?
B: I believe so.

A: Have you met the new girl?
B: No. Have you?
A: She"s one of the prettiest girls at the school.
B: What does she look like?
A: Well, she"s quite short.
B: How tall would you say that she is?
A: I would say she"s only five feet.
B: What about her facial features?
A: She has light brown eyes, absolutely beautiful.
B: I think I know who you"re talking about.
A: Have you seen her?
B: I think that I have.

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 9:1 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

A: I’m bored.
B: What’s on TV?
A: Nothing.
B: There must be something on TV!
A: Nothing that’s interesting.
B: What about that new game show?
A: Which one?
B: "Deal or No Deal"
A: Tell me you’re joking.
B: I love that show.
A: I watched it once. That was enough.
B: It’s on right now. Let’s watch it together.

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 9:0 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Not one, nottwo …they were five and yet I don’t know why

In my mind, they were more like fifty.

And, how isit possible that gallows [on which they were hanged]

Were, someday, trees that did not surrender to axes?

 

 

بگو چگونه بنویسم که چوب دارها روزی

فشرده پای آزادی بفرق هر چمن بودند

نسیم در درختستان به شاخه ها چو میپیوست

پیام هاش دست افشان بسوی مرد و زن بودند

 

 

Tell me howto write about the treehood days of the gallows:

Standingfirm for freedom, they dug their heels in themeadow.

When thebreeze found them in the orchard and wrapped itself around theirbranches

Theirmessage reached everyone in soft playful dance.s

 

 

کنون سری به هر داری شکسته گردنی دارد

که روز و روزگارانی یلان تهمتن بودند

چه پای در هوا مانده چه لال و بی صدا مانده

معطلند این سرها که دفتری سخن بودند

مگر ببارد از ابری ، بر این جنازه ها اشکی

که مادران جدا مانده ز پاره های تن بودند

 

 

Now, headshave grown on them, heads hanging from broken necks,

Heads offull-bodied figures, perhaps champions in their own way.

Leftwaiting, feet-dangling-in-the-air, utterly robbed of their words,

Theseheads whose stories could have filled many books!

Only cloudscould now rain tears on their broken bodies,

For motherswere not united with them even after their death.

 

 

زداوران بی ایمان چه جای شکوه ام کاینان

نه خصم ظلم و ظلمت ها که خصم ذوالمنن بودند

 

Don’t wastea complaint on the faithless judge, who

Was theenemy, not of darkness and tyranny, but of the Giver of life.

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/6/28 ] [ 8:58 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 95
بازدید دیروز: 113
کل بازدیدها: 308569