آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

توصیه‌های این مقاله حاصل تجربه‌ی کسی است که به 9 زبان مختلف صحبت می‌کند. متیو یولدن (Matthew Youlden) به خوبی به 9 زبان حرف می‌زند و چندین زبان دیگر را هم می‌فهمد. ما در یک دفتر کار در برلین همکار هستیم و دائما می‌شنوم که از مهارتهایش استفاده می‌کند و مثل آفتاب‌پرست که رنگ بدنش را عوض می‌کند، او هم از زبانی به زبان دیگر می‌پرد. راستش را بخواهید، من مدت زمان زیادی اصلا نمی‌دانستم که او بریتانیایی است.

 

 

 

وقتی که به متیو گفتم که من حتی نمی‌توانم یک زبان دوم را یاد بگیرم، او به چند نکته اشاره کرد. اگر شما هم فکر می‌کنید که هیچ‌وقت نمی‌توانید زبان دیگری را بیاموزید، نکات زیر حتما به کارتان می‌آید:

 

1. بدانید چرا می‌خواهید زبان جدیدی بیاموزید

احتمالا خیلی بدیهی است ولی اگر دلیل خوبی برای یادگیری یک زبان نداشته باشید، احتمال اینکه بتوانید انگیزه‌ی خود را در طول زمان حفظ کنید زیاد نخواهد بود. مثلا اینکه یک انگلیسی‌زبان را با زبان فرانسوی تحت تاثیر قرار دهید دلیل خوبی نیست، اما شناختن یک فرد فرانسوی با زبان خودش داستان دیگری است. در هر حال بدون توجه به دلیل‌تان، همین که تصمیم به یادگیری زبان دیگری گرفتید، به کار بردن این مسئله حیاتی است که:

 

«خب، اگر می‌خواهم این زبان را یاد بگیرم پس باید تا جایی که می‌توانم کارهایم را با این زبان، در فضای این زبان و برای یادگیری این زبان انجام دهم.»

 

2. یک همراه پیدا کنید

 

 

متیو چند زبان را با برادر دوقلویش مایکل یاد گرفته است. آنها زمانی که تنها 8 سال داشتند اولین زبان خود را که یونانی بود یاد گرفتند. بله متیو و مایکل – یا آنطور که من دوست دارم صدا بزنم‌شان، برادران ابر‌چند‌زبانی – قدرت‌های زبانی خود را از رقابت سالمی که می‌تواند بین فرزندان یک خانواده وجود داشته باشد به دست آورده‌اند. یکی از آنها می‌گوید: «ما خیلی انگیزه داشتیم و هنوز هم داریم. ما پشت یکدیگر بودیم تا کار را انجام دهیم و اگر او می‌فهمید که من کمی بیشتر از او تلاش می‌کنم، حسادت می‌کرد و سعی می‌کرد بهتر از من کار کند و بالعکس

 

حتی اگر نمی‌توانید برادر یا خواهر خود را در یادگیری زبان با خود همراه کنید، داشتن هر همراه دیگری که بتوانید جور کنید به شما کمک می‌کند تلاش بیشتری به خرج دهید.

 

مایکل می‌گوید:‌ «من فکر می‌کنم این روش بسیار خوبی برای انجام این کار است، چون شما کسی را دارید که می‌توانید با او صحبت کنید. هدف از یادگیری زبان هم همین است

 

3. با خود صحبت کنید

 

 

وقتی هیچ‌کس را ندارید که با او صحبت کنید، می‌توانید با خودتان حرف بزنید.

 

«شاید عجیب به نظر برسد ولی با خود حرف‌زدن به یک زبانِ خاص، روش بی‌نظیری برای تمرین است، البته در صورتی که قادر نباشید از آن زبان به طور مداوم استفاده کنید.»

 

این روش می‌تواند کلمات و عبارت‌های جدید را در ذهن شما نگه دارد و برای دفعه‌ی بعد که با کسی صحبت می‌کنید، اعتماد‌به‌نفس شما را افزایش دهد.

 

4. یادگیری خود را هدفمند کنید

اگر از همان اول، مکالمه به آن زبانِ خاص را هدف خود قرار دهید، احتمال اینکه در انواع کتاب‌های آموزشیِ مرتبط و نامرتبط غرق شوید کمتر خواهد بود. حرف ‌زدن با آدم‌ها باعث می‌شود فرآیند یادگیریِ شما با هدف اولیه‌تان متناسب و مربوط باقی بماند:

 

«شما دارید یک زبان را یاد می‌گیرید تا بتوانید از آن استفاده کنید، قرار نیست که برای خودتان صحبت کنید. هدف خلاقانه‌ی یادگیری یک زبان جدید این است که بتوانیم آن را در یک زمینه‌ی روزمره‌ی مفید و کلی استفاده کنیم که شامل صحبت با دیگران یا استفاده از آن در خارج از کشورتان می‌شود. لازم نیست حتما از کشور خود خارج شوید تا از آن استفاده کنید، بلکه می توانید به رستوران یونانی خیابان بغلی بروید و در آنجا به یونانی غذای‌تان را سفارش بدهید.»

 

5. خود را با آن زبان سرگرم کنید

استفاده از زبان جدید به هر نحوی که شده، عملی خلاقانه است. برادران ابَر‌چند‌زبانی، تمرین زبان یونانی خود را با نوشتن و ضبط کردن آهنگ‌های مورد علاقه‌شان انجام می‌دادند. به روش‌های سرگرم‌کننده‌ برای تمرین زبان خود فکر کنید: یک بازی رادیویی با دوستانتان انجام دهید، داستان مصور (Comic Strip) بکشید، شعر بنویسید یا با هر کسی که می‌توانید حرف بزنید. اگر نمی‌توانید مدل سرگرم‌کننده‌ای برای یادگیری زبان جدیدتان پیدا کنید، احتمالا موارد شماره‌ی 4 را رعایت نمی‌کنید.

 

6. مثل بچه‌ها رفتار کنید

 

 

این مورد به این معنی نیست که کج‌خلقی کنید یا وقتی به رستوران می‌روید غذای‌تان را روی سرتان بریزید. منظورم این است که از روش یادگیری کودکان استفاده کنید. این ایده که کودکان به طور ذاتی توانایی یادگیری بهتری نسبت به بزرگسالان دارند یک افسانه است. تحقیقات جدید نتوانسته‌اند رابطه‌ی مستقیمی بین سن و قابلیت یادگیری پیدا کنند. نکته‌ی کلیدی برای یادگیری با همان سرعت یادگیری کودکان، تأثیر بعضی رفتارهای کودکانه‌ است. برای مثال نبود خودآگاهی، اشتیاق بازی با کلمات و نترسیدن از اشتباه کردن از جمله‌ی این رفتارهای کودکانه هستند.

 

ما با اشتباه کردن یاد می‌گیریم. وقتی بچه هستیم از ما توقع می‌رود اشتباه کنیم ولی در بزرگسالی اشتباهات تبدیل به تابو می‌شوند. فکر کنید که چقدر امکان دارد یک فرد بزرگسال به جای اینکه بگوید هنوز یاد نگرفته‌ام از نمی‌توانم استفاده بکند (نمی‌توانم شنا کنم، نمی‌توانم رانندگی کنم، نمی‌توانم اسپانیایی صحبت کنم). اینکه در حال شکست خوردن یا حتی سر و کله زدن با مشکلی مشاهده شویم، در بزرگسالی به یک تابوی اجتماعی تبدیل می‌شود، تابویی که در دوران کودکی اصلا وجود ندارد. وقتی بحث یادگیری یک زبان می‌شود، اعتراف به اینکه همه چیز را نمی‌دانید و با این قضیه مشکلی ندارید نکته‌ای کلیدی برای رشد و آزادیِ عمل است، پس احساسات بزرگسالانه‌ی خود را رها کنید.

 

7. از قلعه‌ی آسایش خود بیرون بیایید

وقتی از اشتباه کردن نترسید، حتی حاضر هستید کارهایی انجام دهید که امکان دارد بعدش حسابی آبرویتان برود. این وضعیت شاید ترسناک باشد ولی تنها راه برای رشد و بهتر شدن است. اهمیتی ندارد که چقدر یاد می‌گیرید، شما تا وقتی وارد جامعه نشوید و با غریبه‌ها به زبان خودشان صحبت نکنید یا آدرس نپرسید، غذا سفارش ندهید یا یک جوک تعریف نکنید، نمی‌توانید به آن زبان مسلط شوید. هر ‌قدر این کار را بیشتر انجام دهید، قلعه‌ی آسایش شما بزرگتر شده و در موقعیت‌های جدید آزادانه‌تر عمل می‌کنید:

 

«در ابتدا به مشکلاتی برمی‌خورید: شاید طرز تلفظ و شاید دستور زبان، ترکیب کلمات و یا شاید کلماتی که گفته شده را درک نکنید ولی من فکر می‌کنم مهم‌ترین چیز این است که همیشه این احساس پذیرش اشتباه را تقویت کنیم.»

 

8. گوش دهید

 

 

باید یاد بگیرید قبل از اینکه بتوانید صحبت کنید، گوش دهید. وقتی هر زبانی رابرای اولین بار می‌شنوید به نظرتان عجیب می‌آید ولی هر‌ ‌قدر این روند ادامه پیدا کند، آشناتر می‌شوید و درست صحبت کردن آسان‌تر می‌شود:

 

«از نظر فیزیولوژیک ما قادریم هر آوایی را تلفظ کنیم، تنها مسئله این است که به آن عادت نداریم. برای من بهترین راه برای مسلط شدن، شنیدن دائم این آواها بود. به آنها گوش دهید و تصور کنید که چطور باید تلفظ شوند، چون برای هر صدا قسمت مشخصی از دهان یا گلو وجود دارد که از آن استفاده می‌کنیم تا آن صدا را بسازیم.

 

9. نگاه کنید مردم چگونه صحبت می‌کنند

زبان‌های مختلف، از امکانات فیزیولوژیک مختلفی در زبان (دهان)، لب‌ها و حلق بهره می‌برند. بنابراین تلفظ همانقدر که مسئله‌ای ذهنی است، فیزیکی هم هست:

 

«یک روش (که شاید عجیب به نظر برسد) نگاه کردن به دیگران در حین ادای کلمات است. سپس تا جایی که امکان دارد آن صدای خاص را تقلید کنید. شاید در ابتدا سخت باشد ولی می‌توانید این کار را انجام دهید. این کار بسیار آسان است و تنها به تمرین احتیاج دارد.»

 

اگر نمی‌توانید از نزدیک کسی را که به آن زبان صحبت می‌کند ببینید و تقلید کنید، می‌توانید از فیلم‌ها و سریال‌های آن زبان به عنوان جایگزین استفاده کنید.

 

10. در زبان جدید شیرجه بزنید

 

 

خب، شما عزم لازم را به دست آورده‌اید. اما چطور می‌شود جلوتر رفت؟ آیا روش مناسبی برای یادگیری وجود دارد؟ متیو روش حداکثری 360 درجه را توصیه می‌کند: مهم نیست از چه ابزاری برای یادگیری استفاده می‌کنید، مهم این است که هر روز زبان جدیدتان را تمرین کنید:

 

«من از لحظه‌ی شروع، می‌خواهم تا جای ممکن عمیق یاد بگیرم. بنابراین اگر چیزی را یاد بگیرم، واقعا به آن توجه می‌کنم و تلاش می‌کنم در طول روز از آن استفاده کنم، در طول هفته سعی می‌کنم با آن فکر کنم، بنویسم و حتی با آن زبان با خودم حرف بزنم.»

 

«در واقع کل این داستان برای من عبارت است از تمرین کردن و به کار بستن چیزی که یاد گرفته‌ام، مثل نوشتن یک ایمیل، حرف زدن با خودم وگوش دادن به موسیقی و رادیو. یادتان باشد که غرق شدن در فرهنگ زبان جدید بسیار ضروری است.»

 

به یاد داشته باشید، بهترین خروجی ممکن از صحبت به یک زبان دیگر این است که دیگران بتوانند به راحتی با شما به آن زبان مکالمه کنند. اینکه قادر باشیم یک مکالمه‌ی ساده هم داشته باشیم، جایزه‌ی بزرگی برای ما محسوب می‌شود. رسیدن به نقاط عطفی مثل این باعث می‌شود انگیزه‌ی خود را حفظ کنید و به تمرین ادامه دهید و نگران این نباشید که با ضعیف صحبت کردن به یک زبان دیگر، باعث اذیت مردم می‌شوید. اگر در ابتدا عنوان کنید که در حال یادگیری و تمرینِ آن زبان جدید هستید، مردم صبور خواهند بود و حتی شما را به این کار تشویق می‌کنند. در واقع تقریبا یک میلیارد نفر غیربومی در سرتاسر دنیا به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند که اکثر آنها اگر چاره‌ای داشته باشند، ترجیح می‌دهند که به زبان خودشان حرف بزنند. به دست گرفتن ابتکار عمل در مکالمه و قدم گذاشتن به دنیای زبانِ دیگران باعث می‌شود آنها احساس راحتی بیشتری داشته باشند و همچنین صحبت به زبان مادری‌شان حس خوبی به آنها بدهد:

 

«بله البته که می‌توانید در یک کشور دیگر به زبان خودتان هم صحبت و نیازهایتان را رفع کنید اما اگر بتوانید با صحبت به زبان آن کشور، با برقراری ارتباط، درک متقابل و تعامل در هر موقعیتِ احتمالی، خود را در شرایط راحت‌تری قرار دهید، قطعا حضور در آن کشور برای شما لذت‌بخش‌تر و پرثمرتر خواهد بود.»

 

برگرفته از: babbel

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/8/2 ] [ 9:27 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

اصطلاح گروهی از کلمه‌هاست که معنای آن با ترکیب معنای تک تک کلمه‌ها مشخص نمی‌شود. در گذر زمان اصطلاحات جدیدی شکل می‌گیرند، به همین دلیل ممکن است هر از گاهی با اصطلاحاتی روبه‌رو شوید که پیش از این به گوش‌تان نخورده‌اند.

 

این اصطلاحات کاربرد بسیاری در یادگیری زبان انگلیسی عامیانه دارند. بنابراین بدون آشنایی با آنها دریافت مفهوم اصلی گفتار تقریبا غیرممکن است.

 

چرا باید اصطلاحات انگلیسی را یاد بگیریم؟

شما دوره‌های مختلف زبان‌آموزی را گذرانده‌اید، دستور زبان و قواعد را با انبوه استثناهایش یاد گرفته‌اید، دامنه‌ی واژگان‌تان در حد یک دانش‌آموز آمریکایی است، حتی مدرک معتبر زبان انگلیسی دارید که تأییدکننده‌ی مهارت بالای شماست. پس چرا گاهی متوجه نمی‌شوید ماجرا از چه قرار است؟!

 

در بحث یادگیری زبان آنچه در کتاب‌های درسی می‌آموزیم با آنچه در دنیای واقعی جریان دارد، متفاوت است. شما باید دانش بیشتری از اصطلاحات انگلیسی عامیانه داشته باشید. فراگیری این اصطلاحات به شما در موقعیت‌های گوناگون کمک می‌کند؛ از بازی بسکتبال گرفته تا مطالعه‌ی گروهی و دورهمی دوستانه.

 

نکته‌ی اساسی در یادگیری اصطلاحات، درک معنی آنها در موقعیت ویژه‌ی آن است. داستان‌ها، ویدئوهای آموزشی و فیلم و سریال ابزار خوبی برای این کار هستند. استفاده از فلش‌کارت نیز برای به‌خاطرسپاری آنها سودمند است.

 

20اصلاح انگلیسی برای زبان‌آموزان

برای افزایش مهارت شما، 20 اصطلاح انگلیسی از رایج‌ترین اصطلاحات در میان مردم آمریکای شمالی را برای شما گردآوری کرده‌ایم.

 

11. to) face the music)

خُب حالا وقتش است که همگی روی‌تان را به سمت موسیقی برگردانید!! واقعا؟! باید بدانید قضیه به این سادگی‌ها نیست. این اصطلاح به معنی این است که باید واقعیت وضعیت موجود را بپذیرید و پیامدهای آن روبه‌رو شوید.

 

I can’t understand why I failed math

 

You know you didn’t study hard, so you’re going to have to face the music and take the class again next semester if you really want to graduate when you do

 

(نمی‌دونم چرا ریاضی رو افتادم.

 

خودتم می‌دونی که خوب درس نخوندی، الان باید عواقبش رو بپذیری، باید ترم بعد دوباره این درس رو برداری تا بتونی به‌موقع فارغ‌التحصیل بشی.)

 

12. rule of thumb

قانون شست!! باور کنید چنین قانونی وجود ندارد. این اصطلاح به قواعد و قوانین نانوشته اشاره دارد. این قواعد مبنای خاصی ندارند و درواقع اصول پذیرفته‌شده‌ی عمومی هستند.

 

As a rule of thumb you should always pay for your date’s dinner

 

!Why? There’s no rule stating that

 

Yes, but it’s what all gentlemen do

 

(قاعده اینه که پول شام رو تو قرار آشنایی تو بدی.

 

چرا؟ کی همچین قانونی گذاشته؟

 

این کاریه که یه آقا می‌کنه!)

 

13. to) ring a bell)

 

 

البته که ترجمه‌ی واژه‌به‌واژه عبارت معنی و مفهوم دارد. اما در زبان عامیانه این اصطلاح به معنی این است که کسی چیزی گفته است یا به چیزی اشاره کرده است که به نظرتان آشنا می‌آید. به‌عبارت دیگر چیزی می‌بینید یا می‌شونید و زنگ‌های هشدار مغزتان به صدا درمی‌آیند و شما به تکاپو میفتید که به‌یاد بیاورید چرا قضیه برایتان آشناست!

 

?You’ve met my friend Amy Adams, right

 

?Hmmm, I’m not sure, but that name rings a bell. Was she the one who went to Paris last year

 

(دوستم ایمی آدامز رو دیدی؟

 

مطمئن نیستم ولی اسمش خیلی برام آشناست. همونی نیست که پارسال رفت پاریس؟)

 

14. to be) under the weather)

اگر این عبارت را معادل ایستادن زیر ابرها، خورشید یا باران بدانیم، شاید غیرمنطقی به‌نظر نرسد. اما چرا باید به‌جای باران یا خورشید به آب‌وهوا اشاره کنیم؟! این اصطلاح به ناخوشی و بیماری‌ای اشاره می‌کند که چندان جدی نیست و بیشتر مانند خستگی زیاد، سردرد یا احساس ضعف در شروع سرماخوردگی است.

 

?What’s wrong with Katy, mom

 

.She’s feeling a little under the weather so be quiet and let her rest

 

(کتی چشه مامان؟

 

یه کمی ناخوشه، سر و صدا نکن بذار استراحت کنه.)

 

15. to) look like a million dollars/bucks)

شنیده‌ایم که خارجی‌ها اهل تعارف نیستند ولی استثناهایی هم وجود دارد. نمونه‌اش همین اصطلاح انگلیسی است که وقتی به‌کار می‌رود که بخواهید از ظاهر کسی خیلی تعریف کنید. بااینکه برای مردها هم استفاده می‌شود اما بیشتر برای خانم‌ها به‌کار می‌رود. هرچند ممکن است دوستان‌تان همیشه خوشگل و جذاب باشند، بهتر است این اصطلاح را برای موقعیت‌های ویژه نگه دارید.

 

!Wow, Mary, you look like a million dollars/bucks this evening. I love your dress

 

(خدایا! امشب مثل ماه شدی! لباست چقدر خوشگله.)

 

16. to) blow off steam)

 

 

در دنیای واقعی آدم‌های نمی‌توانند بخار تولید و به اطراف پخش کنند! این اصطلاح را زمانی به کار می‌رود که عصبانی، مضطرب یا خیلی خسته هستید و نیاز دارید کمی آرام شوید. به‌عبارتی به‌معنی «از زیر فشار درآمدن» است.

 

?Why is Nick so angry and where did he go

 

.He had a fight with his brother, so he went for a run to blow off his steam

 

(نیک کجا رفت؟ چرا اینقدر عصبانیه؟

 

با برادرش دعوا کرده، رفت بیرون یه هوایی بخوره، آروم شه.)

 

17. to) cut to the chase)

«برو سر اصل مطلب»؛ به همین سادگی! وقتی کسی زیاد حرف می‌زند بدون اینکه منظور اصلی‌اش بیان کند، می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید. البته حواس‌تان باشد که به‌کار بردن آن در مقابل برخی افراد مانند همکار، رئیس یا استادتان ممکن است بی‌ادبانه به‌نظر برسد. وقتی در مورد خودتان این اصطلاح را به‌کار می‌برید، منظورتان این است که نکات زیادی باید گفته شود اما چون وقت نیست فقط به مسائل مهم اشاره می‌کنید.

 

Hi guys, as we don’t have much time here, so I’m going to cut to the chase. We’ve been having some major problems in the office lately

 

(سلام دوستان، چون وقت نداریم می‌رم سر اصل مطلب. این اواخر مشکلات عمده‌ای در شرکت داشتیم.)

 

18. to) find your feet)

آدم که پایش را گم نمی‌کند! پس منظور چیست؟ وقتی در موقعیت تازه‌ای قرار می‌گیرید که برای‌تان آشنا نیست، مثلا به کشور دیگری می‌روید، در جایگاه شغلی جدیدی مشغول به کار می‌شوید یا به دانشگاه می‌روید، با استفاده از این اصطلاح نشان می‌دهید که در حال شناختن راه و چاه هستید و سعی می‌کنید به شرایط جدید عادت کنید.

 

?Lee, how’s your son doing in college

 

.He’s doing okay but is still finding his feet with everything else. I guess it’ll take time for him to get used to it all

 

(اوضاع پسرت تو دانشگاه خوبه؟

 

خوبه، داره به شرایط جدید عادت می‌کنه. فکر کنم زمان می‌برده تا به همه چیز عادت کنه.)

 

19. to) get over something)

البته که ممکن است آدم از روی چیزی بپرد یا بگذرد اما این اصطلاح معمولا با معنی دیگر به‌کار می‌رود. این عبارت به گذرکردن و پشت‌سر گذاستن موقعیت‌های دشوار و ناخوشایند اشاره دارد. مثل زمانی که عزیزی را از دست‌ می‌دهید، با اینکه سخت است با گذر زمان با اوضاع کنار می‌آیید. در این موقعیت می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید.

 

?How’s Paula? Has she gotten over the death of her dog yet

 

.I think so. She’s already talking about getting a new one

 

(پائولا چطوره؟ با مرگ گربه‌اش کنار اومده؟

 

فکر کنم اومده. می‌خواد یه گربه‌ی دیگه بگیره.)

 

20. to) keep your chin up)

بگومگوی بدی با دوست‌تان کرده‌اید؟ آزمون بدی داشته‌اید؟ شغل‌تان را از دست داده‌اید؟ در چنین موقعیتی یک دوست خوب احتمالا با این عبارت به شما روحیه می‌دهد! با این اصطلاح به شما می‌گوید «قوی باش، این هم میگذره» و نشان می‌دهد که هوایتان را دارد.

 

!I haven’t find a job, it’s really depressing, there’s nothing out there

 

.Don’t worry, you’ll find something soon, keep your chin up buddy and don’t stress

 

(هنوز کار پیدا نکردم، خیلی افسرده‌کننده است، هیچ جا کار پیدا نمی‌شه.

 

نگران نباش. پیدا می‌شه، محکم باش رفیق. خودتو ناراحت نکن.)

 

اگر تصمیم‌تان برای یادگیری زبان انگلیسی جدی است و به‌ویژه می‌خواهید در کشورهای دیگر به این زبان صحبت کنید، باید زمان ویژه‌ای را به یادگیری اصطلاحات انگلیسی اختصاص بدهید. تلاش کنید و بدانید تلاش‌تان نتیجه می‌دهد.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/8/2 ] [ 9:25 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

اگر به هر دلیلی می‌خواهید زبانی را یاد بگیرید باید بتوانید در چند زمینه‌ی مختلف از آن زبانِ جدید مهارت پیدا کنید، مثلا مهارت‌های شنیداری، خواندن و درک مطلب، نوشتن، و البته مکالمه. باید حرف زدن خود را قوی کنید. رسیدن به تبحر در همه‌ی این مهارت‌ها برای داشتن ارتباط موثر با گویندگان یک زبان ضروری است. از این بین مهارت در مکالمه‌، مزیت‌ خاصی را برای‌تان فراهم می‌کند. شما می‌توانید کلمات را به روشی معنی‌دار در کنار هم قرار دهید و در ارتباطات معمول روزمره افکار و احساسات خود را با سایرین در میان بگذارید. به علاوه با صحبت کردن می‌توانید از فرصت‌ها بیشتر و بهتر استفاده کنید. در این مقاله می‌خواهیم نکاتی را از زبان مدرسین با‌تجربه‌ برای تقویت مهارت مکالمه انگلیسی به شما پیشنهاد کنیم.

 

1. دنبال میانبُر و جادو نباشید

هیچ راه جادویی و با تاثیری فوق‌العاده خاص وجود ندارد که بتواند به سرعت مهارت زبان شما را به حد عالی برساند. البته روش‌های گوناگونی وجود دارند که برخی از دیگری کاراتر هستند. برای مثال، در یک دوره‌ی مناسبِ آموزش زبان باید تمام جنبه‌های زبان تقویت شود (مکالمه، توانایی شنیداری، لغت، گرامر، خواندن و نوشتن). اگر هر یک از اینها حذف شوند زبان‌آموز در زبان تازه به مهارت کامل نخواهد رسید.

 

از طرفی هر روش برای فردی مناسب است و برای دیگری نیست. مثلا حفظ کردن برای من کار راحتی است، اما برخی از این کار متنفرند. همچنین برخی زبان‌آموزان انگلیسی را به سادگی از طریق مکالمه‌ی غیررسمی می‌آموزند، اما برخی دیگر روش‌های منظم‌تر را ترجیح می‌دهند.

 

فارغ از اینها، رسیدن به توانایی گویندگان بومیِ هر زبانی نیازمند طی کردن فرایندی طولانی‌مدت است. اگر کسی به شما می‌گوید که یک «راه جادویی» برای سریع پیمودن آن سراغ دارد، حرفش را باور نکنید.

 

2. درگیر گرامر نشوید

به نظر عجیب می‌رسد اما این یکی از مهم‌ترین مواردی است که در بهبود مکالمه به کمک‌تان می‌آید. البته اگر قرار است امتحان زبان‌ بدهید، لازم است گرامر بخوانید، ولی اگر قرار است مثل یک انگلیسی زبان حرف بزنید باید بدون خواندن گرامر آن را یاد بگیرید. گرامر خواندن سرعت شما را کاهش می‌دهد و گیج‌تان می‌کند و وقتی بخواهید حرف بزنید جای اینکه مثل اهل آن زبان جملات به طور طبیعی از زبان‌تان بیرون بیاید درگیر فکر کردن به قوانین گرامری می‌شوید. یادتان باشد تنها عده‌ی کمی از انگلیسی‌زبانان هستند که بیش از 20 درصد همه‌ی قوانین گرامر انگلیسی را می‌دانند. کدام یک از شما موقع حرف زدن به فارسی، فکر می‌کند صفت مفعولی و اضافه‌ی توصیفی چیست و چگونه به کار می‌رود؟ اگرچه احتمالا کسی که مشغول یادگیری فارسی است خود را درگیر این اسامی خواهد کرد. اما چه کسانی راحت حرف می‌زنند بدون اینکه بدانند قواعد گرامری پشت هر جمله چیست؟ گویندگان اصلی هر زبان. در عوض چه کسی است که به سوالات گرامری راحت پاسخ می‌دهد؟ یادگیرندگان هر زبان.

 

حالا انتخاب کنید که می‌خواهید تعریف افعال سببی را در انگلیسی از بر کنید یا می‌خواهید مثل یک انگلیسی زبان حرف بزنید؟

 

یک راه ساده این است که زمان مطالعه‌ی خود را بین مهارت‌های مختلف زبان تقسیم کنید.

3. با عبارات طرف باشید نه کلمات

 

 

بسیاری تلاش می‌کنند کلمات جدید را بیاموزند و بعد آنها را در جمله‌ای کنار هم قرار دهند تا یک جمله‌ی مناسب به دست آورند. گاهی شگفت‌آور است که یک زبان‌آموز چه تعداد کلمه بلد است، اما قادر نیست یک جمله‌ی درست با آنها بسازد. دلیل این مشکل این است که چنین فردی کلمات را یاد گرفته است و نه عبارت‌ها را. وقتی یک نوزاد آموختن زبان مادری خود را آغاز می‌کند کلمات و عبارت‌ها را در کنار هم می‌آموزد. بر همین اساس شما باید عبارات را هم یاد بگیرید.

 

اگر 1000 لغت بدانید، ممکن است نتوانید حتی یک جمله‌ی درست بسازید. اما اگر یک عبارت را یاد بگیرید، صدها جمله‌ی صحیح می‌توانید بسازید. اگر 100 عبارت بلد باشد شگفت‌زده می‌شوید که می‌توانید چه تعداد جمله‌ی درست با آنها بسازید. در نهایت اینکه تنها با آموختن 1000 عبارت می‌توانید خود را یک متکلم عالی زبان انگلیسی حساب کنید.

 

برای تمرین عبارات پایه‌ای انگلیسی می‌توانید به این لینک مراجعه کنید.

 

4. از زبان مادری‌تان به انگلیسی ترجمه نکنید

 

 

وقتی قرار است انگلیسی صحبت کنید ترجمه از زبان مادری شما را به اشتباه می‌اندازد. ترتیب کلمات فارسی در جمله متفاوت از انگلیسی است و ترجمه شما را کُند و جملات‌تان را اشتباه خواهد کرد. به جای این کار عبارت‌ها را یاد بگیرید تا مجبور نباشید به کلماتی که دارید به کار می‌برید فکر کنید. فرایند جمله‌سازی باید خودکار باشد.

 

مشکل دیگر در ترجمه این است که سعی می‌کنید گرامری که آموخته‌اید را در آن لحاظ کنید. ترجمه از زبان مادری و فکر درباره‌ی گرامر جملات، کار اشتباهی است و باید از آن بپرهیزید.

 

5. علاوه بر اینکه به گرامر و ترجمه فکر نمی‌کنید، از اشتباه کردن هم نترسید

از بزرگ‌ترین «موانع ذهنی» برای زبان‌آموزان نگرانی درباره‌ی اشتباه کردن یا شرمندگی از این است که حرف‌ زدن‌شان بدون اشکال نباشد. به یاد داشته باشید که توانایی برقراری ارتباط، از بی‌نقص بودن اهمیت بسیار بیشتری دارد.

 

یک مثال :

 

تصور کنید کسی این جمله را می‌گوید:

 

“Yesterday I go to party in beach”

 

این جمله به لحاظ گرامری اشتباه است و باید به این صورت نوشته شود:

 

“Yesterday I went to a party on the beach”

 

می‌بینید که با وجود اشتباه در جمله‌ی اول هنوز معنا با موفقیت منتقل شده است. بدون شک شما دل‌تان می‌خواهد به مرور زمان اشتباهات خود را اصلاح کنید. اما برای مکالمه‌ای معمولی آرامش خود را حفظ کنید و به خاطر بیاورید که اشتباهات مرگ‌آفرین نیستند، چیزی که اهمیت دارد ارتباط برقرار کردن است.

6. خواندن و گوش‌کردن کافی نیست، آنچه را می‌شنوید در مکالمه به کار ببرید

 

 

خواندن، شنیدن و حرف زدن مهم‌ترین جنبه‌های یک زبان هستند. هرچند برای اینکه در زبانی روان باشید کافی است که بتوانید به آن زبان حرف بزنید. اینکه نوزادان و کودکان در ابتدا حرف زدن را می‌آموزند عادی است. آنها ابتدا به روانی زبان مادری خود را می‌آموزند و آنگاه شروع به خواندن و سپس نوشتن می‌کنند. بنابراین طریقه‌ی طبیعی زبان‌آموزی عبارت است از گوش کردن، حرف زدن، خواندن و در آخر نوشتن.

 

مشکل اول

این عجیب است که در مدارس ابتدا خواندن، بعد نوشتن، سپس گوش دادن و در آخر مکالمه و حرف زدن را آموزش می‌دهند. در روش‌هایی از آموزش زبان (ESL) ترتیب به این صورت است: خواندن، گوش کردن، حرف زدن و نهایتا نوشتن. در روش ESL خواندن بر خلاف روش طبیعی در اولین مرحله قرا می‌گیرد، زیرا دانش‌آموز نیاز به متنی دارد که درک مطلب را با آن انجام دهد و به این وسیله بتواند زبان را یاد بگیرد.

 

مشکل دوم

دلیل اینکه بسیاری از مردم فقط می‌توانند انگلیسی را بخوانند و بنویسند، این است که فقط این دو مهارت را تمرین می‌کنند. شما برای اینکه بتوانید روان حرف بزنید نیاز دارید که مهارت مکالمه را نیز تمرین کنید. در بخش شنیداری تمرینات زبان متوقف نشوید، زمانی که زبان می‌خوانید فقط گوش ندهید. چیزی که می‌شنوید را خودتان نیز تکرار و تمرین کنید. تکرار کردنِ آنچه شنیده‌اید را ?آنقدر انجام دهید تا مغز و زبان‌تان برای تولید بدون زحمتِ کلمات در گفتار پرورش پیدا کنند.

 

7. خود را در انگلیسی غرق کنید

 

 

حرف زدن به یک زبان، ربطی به هوش ندارد. هر کس می‌تواند یاد بگیرد به هر زبانی حرف بزند. تمام افراد دنیا که به زبان خودشان حرف می‌زنند گواه این ادعا هستند. هر فردی می‌تواند حداقل به یک زبان صحبت کند. چه باهوش باشید یا نه، قادرید به یک زبان صحبت کنید.

 

قدرت تکلم به زبان مادری ناشی از بودن در معرض آن زبان است. در ایران زبان فارسی را دائما می‌شنوید و خودتان به فارسی حرف می‌زنید پس مشکلی در فارسی ندارید. بسیاری از افرادی که زبان انگلیسی قوی دارند در یک کشور انگلیسی زبان زندگی کرده یا در مدارس انگلیسی زبان درس خوانده‌اند. دلیل پیشرفت این عده در زبان انگلیسی به دلیل تماس دائمی با افرادی بوده که به آن زبان حرف می‌زده‌اند.

 

البته افرادی هم هستند که علی‌رغم زندگی خارج از کشور مهارت زبانی چندانی ندارند. علت این است که این افراد با انگلیسی‌زبان‌های همان کشور مراوده‌ی کمی داشته و دوستان خود را از میان هم‌زبانان‌شان انتخاب کرده‌اند، بنابراین تمرین کافی در زبان جدید نداشته‌اند.

 

نیازی نیست که برای روان بودن در انگلیسی به کشور انگلیسی‌زبان سفر کنید. تنها کافی است که اطراف خودتان را از انگلیسی سرشار کنید. هر روز باید به این شیوه زبان‌تان را تقویت کنید حتی شده روزی ده دقیقه بهتر است تا یک ساعتِ روزهای جمعه. برای اینکه انگلیسی را در برنامه‌ی روزانه‌تان بگنجانید:

 

– وقتی در مسیر رفتن به محل کار یا دانشگاه هستید به فایل‌های صوتی انگلیسی گوش دهید.

 

– اخبار روزانه را به جای زبان فارسی به زبان انگلیسی بخوانید.

 

– سعی کنید وقتی مشغول کارهای خانه یا ورزش هستید، به انگلیسی فکر کنید.

 

– مقالات انگلیسی بخوانید، به پادکست‌های انگلیسی گوش بدهید و ویدیوهای انگلیسی درباره‌ی موضوعات مورد علاقه‌تان را دنبال کنید (مهم است که در فرآیند یادگیری زبان لذت ببرید، به این نحو با سرعت بیشتری پیشرفت می‌کنید.)

 

– با دوست خود قرار بگذارید که از این به بعد می‌خواهید برای مکالمه فقط از انگلیسی استفاده کنید.

8. برای مطالعه‌ از منابع متناسب استفاده کنید

این ضرب‌المثل که «کار نیکو کردن از پُر کردن است» چندان هم مطابق واقعیت نیست. تمرین و تمرین تنها به دائمی کردن آنچه تمرین می‌کنید می‌انجامد. اگر با جملاتِ اشتباه تمرین کنید، در گفتن جمله‌ی اشتباه مهارت پیدا می‌کنید. بنابراین باید منابع مطالعاتی‌ای را انتخاب کنید که مناسب باشند، بین مردم متداول باشند و بتوانید به آنها اطمینان کنید.

 

برای مثال مطالعه‌ی اخبار توسط بسیاری از زبان‌آموزان اشتباه است. زیرا زبان اخبار رسمی‌تر از گفتارهای روزمره است و محتوای آن بیشتر سیاسی است که در زندگی روزمره کاربرد ندارد. مهم است که شما متوجه‌ی اخبار شوید، اما فهمیدن این منبع رسمی با کاربرد نامتداول مربوط به زمانی است که یادگیری مطالب پایه‌ای انگلیسی را به انجام رسانده و بخواهید در سطح پیشرفته‌تر عمل کنید.

 

همچنین آموختن زبان همراه با یک دوست که زبان مادری‌اش انگلیسی نیست، خوبی‌ها و بدی‌های خود را دارد که باید مراقب آنها باشید. تمرین با یک فرد غیرانگلیسی‌زبان امکان تمرین را برای شما فراهم می‌آورد، می‌توانید برای هم انگیزه باشید و اشکالات ابتدایی یکدیگر را گوشزد کنید. اما در عین حال ممکن است وقتی نتوانید جمله‌ی درست یا نادرست را از هم تشخیص دهید اشکالات یکدیگر را کپی‌برداری و تکرار کنید. بنابراین از زمان این تمرین‌ها برای تکرار و استفاده‌ی جملات درستی که از منابع معتبر آموخته‌اید استفاده کنید نه برای اینکه یاد بگیرید چطور جمله‌بندی انجام دهید.

 

9. انگلیسی را از منابع خیلی متنوع بخوانید و بشنوید

گفتیم که اگر تنها به دیدن و خواندن اخبار به زبان انگلیسی اکتفا کنید، آنچه یاد می‌گیرید زبانی تقریبا رسمی است و آنچه یاد نمی‌گیرید زبانِ معمولی مکالمه‌های روزمره بین دو انگلیسی‌زبان است که معمولا پر از اصطلاحات و عبارات غیررسمی است.

 

از سوی دیگر، اگر تنها به گوش دادن به موسیقی و دیدن فیلم بسنده کنید، ممکن است نتوانید یک مقاله‌ی دانشگاهی را متوجه شوید یا بنویسید، و اگر انگلیسی را تنها برای محل کار استفاده کنید، برای استفاده در موقعیت‌های دیگر، لغت سراغ نخواهید داشت.

 

به همین دلیل سعی کنید از منابع متنوعی نظیر منابع زیر بهره ببرید:

 

– منابع تخیلی و غیرتخیلی

 

– رسمی و غیررسمی

 

– سخنرانی و مکالمه

 

– متون جدی و متون طنز

 

و

 

10. یک همراه برای مکالمه کردن پیدا کنید

 

 

نمی‌توانید انگلیسی را تنها با مطالعه یاد بگیرید، باید از آن استفاده کنید. اگر کسی را ندارید که با شما انگلیسی حرف بزند، می‌توانید از طریق سایت‌های «تبادل مکالمه» آنلاین، کسی را برای همراهی پیدا کنید. در این سایت‌ها می‌توانید متکلمان بومی یک زبان را پیدا کنید که می‌خواهند زبان بومی شما را بیاموزند. به این شکل در یک همکاری متقابل به تمرین و آموزش زبان یکدیگر کمک می‌کنید.

 

حداقل یک بار در هفته با این فرد مکالمه کنید، این کار برای تمرین و افزایش اعتماد به نفس شما ضروری است.

 

اینها برخی از سایت‌های تبادل مکالمه هستند:

 

conversationexchange

sharedtalk

englishbaby

speaking24

11. در افکارتان انگلیسی‌زبان شوید

این نکته برای رسیدن به روانی و فصاحت در انگلیسی بسیار کلیدی است. اما چطور می‌توان این کار را انجام داد؟ برای آموزش زبان انگلیسی، این کار را طی مراحل زیر قدم به قدم انجام دهید:

 

الف) در ابتدا سعی کنید در فکرتان از کلمات انگلیسی استفاده کنید، در این مرحله نیاز نیست از جمله‌بندی استفاده کنید:

 

مثلا: وقتی از خواب بیدار می‌شوید فکر کنید: toothbrush, bathroom, eat, banana, coffee, clothes, shoes

 

ب) کم‌کم با ساختار جمله انگلیسی فکر کنید:

 

مثلا: I’m eating a sandwich

 

ج) در مرحله‌ی بعد می‌توانید تمام مکالمات و اتفاقات را در ذهن خودتان به انگلیسی مرور کنید

 

می‌توانید برای مثال و اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید.

 

این روش یکی از بهترین روش‌ها است، زیرا اگر اشتباه کنید کسی متوجه نمی‌شود! دلیل دیگر این است که می‌توانید هر وقت و هرجا خواستید با این روش، تمرین کنید و نیازی به کلاس و کتاب ندارید. یادتان باشد که هر چه زودتر عادتِ فکر کردن با زبان انگلیسی را تمرین کنید، روان حرف زدن برای‌تان آسان‌تر خواهد شد.

 

12. از لغات متفاوت برای بیان حرف‌تان استفاده کنید

 

 

خلاق باشید. دو مانع بزرگ در راه روان حرف زدن یکی کمبود لغت و دیگری مکث و تردید است. وقتی نظری داشته باشید که نتوانید آن را به انگلیسی بیان کنید تا حد زیادی دستپاچه می‌شوید. به جای دستپاچه شدن، اگر لغت خاصی که مد نظر دارید نمی‌دانید به راه‌های دیگری که برای بیان نظرتان وجود دارد فکر کنید.

 

مثلا: در یک بحث راجع به آشپزی، زبان‌آموزِ من کلمه‌ی معادل پیاز را نمی‌دانست، بنابراین به جای آن گفت: «سبزی سفیدرنگی که وقتی آن را می‌بُرید اشک‌تان در می‌آید»، یک توصیف عالی، و من کاملا متوجه منظور او شدم.

 

این مسئله برای جملات انگلیسی هم اهمیت دارد. گاهی ممکن است بخواهید چیزی را به طریقه‌ی خاصی بگویید، زیرا مشغول ترجمه‌ی مستقیم آن از زبان مادری‌تان هستید، اما نمی‌دانید که عبارت را چطور به صورت انگلیسی سازمان‌دهی کنید. قطعا تمرین فکر کردن مستقیم به زبان انگیسی کمک می‌کند با این مشکل روبه‌رو نشوید. علاوه بر آن سعی کنید با ذهنی باز و منعطف به راه‌های گوناگونی که برای گفتن پیامی واحد در اختیار دارید فکر کنید.

 

انگلیسی‌زبان‌ها هم راه‌های مختلفی برای بیان یک پیام واحد دارند. کافی است به لیست عبارات مختلفی که برای سلام کردن و خداحافظی در انگلیسی وجود دارد، نگاهی بیندازید.

13. با خودتان به زبان انگلیسی صحبت کنید

 

 

این روش برای پرورش روانی کلام و تقویت اعتماد به نفس عالی عمل می‌کند. وقتی با خودتان حرف می‌زنید فشاری برای بی‌نقص بودن احساس نمی‌کنید و کسی هم اشتباهات شما را نمی‌شنود.

 

برای پیدا کردن موضوع صحبت می‌توانید به این وبسایت سری بزنید.

 

تصور کنید که فردی در حال پرسیدن سوال از شما است، حالا با صدای رسا به سوالات او پاسخ دهید. بله ممکن است کمی احمقانه به نظر برسد اما می‌توانید وقتی تنها هستید این کار را انجام دهید. این کار قدم موثری برای تمرینِ عملی مطالب انگلیسی‌ای است که آموخته‌اید.

 

14. ناامید نشوید و هرگز آموختن را متوقف نکنید

زبان‌آموزان زیادی داشته‌ام که بعد از چند سال زبان خواندن آن را رها کرده‌ و بعد از مدتی دوباره آغاز به یادگیری کرده‌اند. باز برای مدتی طولانی وقفه داشته و دوباره شروع کرده‌اند. شاید شما هم این کار را کرده باشید. مشکل اینجا است که اغلب با هر بار توقف، آنچه تا کنون آموخته‌اید را از دست می‌دهید و بنابراین رسیدن به سطح عالی زبان خیلی خیلی طولانی می‌شود. اما خبر خوب این است که برای روان شدن زبان انگلیسی‌تان لازم نیست نابغه باشید، تنها لازم است در تمرین و صرف وقت استمرار داشته باشید. اگر اینگونه عمل کنید حتما به هدف مهارت بالا در زبان انگلیسی دست پیدا می‌کنید.

 

با روزی کمتر از 20 دقیقه زبان یاد بگیرید

با فیلم‌ها و داستان‌های جذاب، انگلیسی را اصولی و حرفه‌ای یاد بگیرید.

 

 www.chetor.com


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/8/2 ] [ 9:24 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

ی در یادگیری زبان انگلیسی عامیانه دارند. بنابراین بدون آشنایی با آنها دریافت مفهوم اصلی گفتار تقریبا غیرممکن است.

 

چرا باید اصطلاحات انگلیسی را یاد بگیریم؟

شما دوره‌های مختلف زبان‌آموزی را گذرانده‌اید، دستور زبان و قواعد را با انبوه استثناهایش یاد گرفته‌اید، دامنه‌ی واژگان‌تان در حد یک دانش‌آموز آمریکایی است، حتی مدرک معتبر زبان انگلیسی دارید که تأییدکننده‌ی مهارت بالای شماست. پس چرا گاهی متوجه نمی‌شوید ماجرا از چه قرار است؟!

 

در بحث یادگیری زبان آنچه در کتاب‌های درسی می‌آموزیم با آنچه در دنیای واقعی جریان دارد، متفاوت است. شما باید دانش بیشتری از اصطلاحات انگلیسی عامیانه داشته باشید. فراگیری این اصطلاحات به شما در موقعیت‌های گوناگون کمک می‌کند؛ از بازی بسکتبال گرفته تا مطالعه‌ی گروهی و دورهمی دوستانه.

 

نکته‌ی اساسی در یادگیری اصطلاحات، درک معنی آنها در موقعیت ویژه‌ی آن است. داستان‌ها، ویدئوهای آموزشی و فیلم و سریال ابزار خوبی برای این کار هستند. استفاده از فلش‌کارت نیز برای به‌خاطرسپاری آنها سودمند است.

 

20اصلاح انگلیسی برای زبان‌آموزان

برای افزایش مهارت شما، 20 اصطلاح انگلیسی از رایج‌ترین اصطلاحات در میان مردم آمریکای شمالی را برای شما گردآوری کرده‌ایم.

 

1. to) hit the book)

 

 

ترجمه‌ی واژه‌به‌واژه آن می‌شود «زدنِ کتاب»؛ منطقی است که کتاب را با مشت و لگد بزنید؟! این اصطلاح که به‌ویژه در میان دانش‌آموزان و دانشجویان آمریکایی رایج است، به معنی «مطالعه کردن» است؛ مطالعه برای آزمون پایان ترم، میان‌ترم یا هر آزمون دیگری.

 

!Sorry but I can’t watch the game with you tonight, I have to hit the books. I have a huge exam next week

 

(ببخشید ولی نمی‌تونم باهات بازی رو تماشا کنم، باید برم سراغ کتابام. هفته‌ دیگه یه امتحان خیلی مهم دارم.)

 

2. to) hit the sack)

وقتی زدن کتاب منطق ندارد، بی‌شک زدن گونی یا کیسه هم کار آدم عاقل نیست. این اصلاح به معنی «به تخت‌خواب رفتن» است. وقتی خسته هستید می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید. همچنین می‌توانید بگویید «hit the hay».

 

.It’s time for me to hit the sack, I’m so tired

 

(خیلی خستم، وقتشه برم بخوابم.)

 

3. to) twist someone’s arm)

هرچند در عمل، پیچاندن دست آدم‌ها امکان‌پذیر است اما این عبارت به معنی این است که کسی شما را قانع کرده است کاری را انجام بدهید که چندان مایل به انجامش نبوده‌اید. اگر بتوانید این عبارت را در مورد خودتان به کار ببرید یعنی در قانع کردن دیگران مهارت دارید.

 

!Tom: Jake you should really come to the party tonight

 

.(Jake: You know I can’t, I have to hit the books (study

 

.Tom: C’mon, you have to come! It’s going to be so much fun and there are going to be lots of new people there. Please come

 

!Jake: new people? Oh all right, you’ve twisted my arm, I’ll come

 

(تام: جیک امشب حتما بیا مهمونی.

 

جیک: می‌دونی نمی‌تونم، درس دارم.

 

تام: بی‌خیال، حتما باید بیای! خیلی خوش می‌گذره، کلی آدم جدید قراره بیاین. لطفا بیا.

 

جیک: آدم‌های جدید؟ خیلی خوب، کار خودتو کردی. میام!)

 

4. to be) up in the air)

وقتی به چیزی در هوا فکر می‌کنیم، شناور بودن یا در پرواز بودن به ذهن‌مان خطور می‌کند مثل هواپیما یا بادکنک. اما این عبارت به معنی نامطمئن و مردد بودن است. شاید بتوان «پا در هوا» را معادل آن دانست.

 

?Jen have you set a date for the wedding yet

 

Not exactly, things are still up in the air and we’re not sure if our families can make it on the day we wanted

 

(تاریخ عروسی رو مشخص کردین؟

 

نه دقیقا، هنوز یه چیزهایی مشخص نیست. مطمئن نیستیم خانواده‌هامون بتونن او تاریخی که ما می‌خوایم بیان.)

 

5. to) stab someone in the back)

 

 

چاقو (یا هر چیز دیگری) زدن به کسی از پشت، با دردسر قانونی بزرگی همراه است. اما در دنیای اصطلاحات این عبارت به معنی خیانت کردن به اعتماد دوست یا آشنایی نزدیک است یا همان «از پشت خنجر زدن».

 

Did you hear that Sarah stabbed Kate in the back last week? She told their boss that Kate wasn’t interested in a promotion at work and Sarah got it instead

 

.Wow, that’s the ultimate betrayal! No wonder they’re not friends anymore

 

(فهمیدی سارا چه خیانتی به کیت کرد؟ به رئیس‌شون گفته کیت علاقه‌ای به ترفیع نداره، خودش جای اون رو گرفته!

 

جدی! این دیگه آخرشه! بی‌خود نیست که دیگه با هم دوست نیستن.)

 

6. to) lose your touch)

معنی لغوی این اصلاح، از دست دادن حس لامسه است. اما در زبان عامیانه به‌معنی ازدست‌دادن استعداد یا قابلیتی است که در گذشته داشتید. این اصطلاح معمولا برای کسانی به‌کار می‌رود که کاری را خیلی خوب انجام می‌دادند اما کم‌کم رو به افول گذاشته‌اند.

 

.I don’t understand why no one here wants to speak to me

 

.It looks like you’ve lost your touch with people

 

?Oh no, they used to love me, what happened

 

(نمی‌فهمم چرا هیچ‌کس نمی‌خواد با من حرف بزنه.

 

انگار دیگه مثل سابق نمی‌تونی آدم‌ها رو جذب کنی.

 

نگو! همیشه همه دوست داشتن با من گپ بزنن، یعنی چی شده؟)

 

7. to) sit tight)

 

 

محکم بنشینید، درحالی‌که همه‌ی ماهیچه‌هایتان را منقبض کرده‌اید! شاید در برخی ورزش‌ها و حرکات یوگا چنین کاری عجیب نباشد اما چرا باید در گفت‌وگوی روزمره از کسی بخواهیم چنین کاری بکند؟! وقتی کسی این اصطلاح را به‌کار می‌برد یعنی از شما می‌خواهد با شکیبایی منتظر بمانید و تا زمانی‌که از شما نخواسته‌ است، کاری نکنید.

 

?Mrs. Carter, do you have any idea when the exam results are going to come out

 

Who knows Johnny, sometimes they come out quickly but it could take some time. You’re just going to have to sit tight and wait

 

(خانم کارتر به‌نظر شما جواب آزمون‌ها کی‌ میاد؟

کسی چه می‌دونه جانی؟ گاهی زود آماده می‌شه اما گاهی خیلی طول می‌کشه. فقط باید بشینی و منتظر بمونی.)

 

8. to) pitch in)

از ترجمه‌ی واژه‌به‌واژه راه به جایی نمی‌برید. این اصطلاح به‌معنی کمک کردن به چیزی یا کسی، یا ملحق شدن به دیگران است. پس اگر می‌خواهید برای خرید هدیه‌ی تولد دوستی از رفقای دیگرتان کمک بگیرید، می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید.

 

.I don’t know what to buy for Sally, I don’t have much money

 

.Maybe we can all pitch in and buy her something great

 

(نمی‌دونم برای سالی چی بخرم، پولم کمه.

 

شاید بشه همه با هم پول بذاریم و یه چیز خوب براش بخریم.)

 

9. to) go cold turkey)

این دیگر خیلی عجیب است. سرد و گرمش به کنار؛ چطور تبدیل به بوقلمون شویم؟! این اصطلاح که به‌معنی کنار گذاشتن یا رهاکردن ناگهانی کاری است، در اواخر قرن بیستم شکل گرفت. آن زمان این عبارت را برای کسی به‌کار می‌بردند که به‌طور ناگهانی عمل اعتیادآوری مانند مصرف مواد را کنار می‌گذاشت و درنتیجه ظاهری مانند یک بوقلمون ازدهن‌افتاده پیدا می‌کرد!

 

?Shall I get her a cigarette

 

.No, she’s stopped smoking! A few months ago, she just announced one day she’s quitting smoking. She just quit cold turkey

 

(بهش سیگار بدم؟

 

نه، ترک کرده! چند ماه قبل یه روز گفت می‌خواد سیگار رو ترک کنه. همین‌طوری یه‌هویی گذاشت کنار.)

 

10. to be) on the ball)

 

 

احتمالا جز در باشگاه و هنگام ورزش در موقعیت دیگری نمی‌توانید چنین وضعیتی را تصور کنید. این اصطلاح به معنی این است که شما تندوتیز هستید، برای موقعیت‌های مختلف آمادگی دارید و عمولا سریع (و به‌درستی) واکنش نشان می‌دهید.

 

Wow, you’ve already finished your assignments? They are not due until next week, you’re really on the ball. I wish I could be more organized

 

(ایول، تکالیفت رو تموم کردی؟ هنوز یه هفته وقت داریم. تو خیلی فرزی، کاش منم یه کم بابرنامه‌تر بودم.)

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/8/2 ] [ 9:23 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

یادگیری زبان انگلیسی به یکی از ملزومات مهم دنیای امروز تبدیل شده است. فرقی نمی‌کند که به یادگیری کدام زبان علاقه‌مندید، یادگیری زبان از طریق فیلم، سریال و شنیدن آهنگ به شما کمک زیادی خواهد کرد. اما فراموش نکنید که نباید از یادگیری نکات مهم و گرامری نیز غافل شد. همزمان با یادگیری اصطلاحات عامیانه‌ی هر زبان، باید زبان و گفتاری را که در دنیای واقعی آن زبان در جریان است نیز یاد بگیرید. دنبال کردن اخبار می‌تواند راه خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی باشد. در این مقاله به معرفی 4 روش برای یادگیری زبان انگلیسی به کمک اخبار و معرفی وب‌سایت‌های کاربردی می‌پردازیم.

 

 

یادگیری زبان انگلیسی از طریق اخبار چه مزیتی دارد؟

مطالبی که در اخبار گفته می‌شوند، به‌دقت و بسیار واضح نوشته شده‌اند، بنابراین گوش دادن به اخبار یک روش عالی برای یادگیری زبان است. اخبار می‌تواند به‌نوعی یک کلاس خصوصی زبان برای شما باشد.

 

همچنین، هدف از استفاده‌ی «زبان» معنابخشی به مسائل واقعی زندگی است. واژه‌ی News در زبان انگلیسی که ما در فارسی آن را «اخبار» ترجمه می‌کنیم حالت جمع واژه‌ی New به معنی تازه و جدید است. به همین دلیل اخبار را که تعریفی از مسائل روز و جاری است “News” نامیده‌اند. برنامه‌های خبری، روی موضوعاتی که برای شما مهم هستند و به زندگی‌تان مربوط می‌شوند متمرکز هستند. این شیوه، به یادگیری زبان در موقعیت‌های واقعی و کاربردی کمک می‌کند.

 

 

 

یادگیری زبان صرفا به گسترش دایره‌ی لغات محدود نمی‌شود، بلکه ارتباط با کسانی که به این زبان صحبت می‌کنند نیز مهم است. وقتی بدانید در دنیای آنها چه می‌گذرد، می‌توانید زبان‌شان را بهتر صحبت کنید.

 

حالا که به اهمیت این موضوع پی بردیم، 4 روش مؤثر در یادگیری زبان انگلیسی به کمک اخبار را معرفی می‌کنیم.

 

1. یادگیری زبان انگلیسی با تماشای آنلاین برنامه‌های تلویزیونی و خواندن روزنامه

اگر انگلیسی را به‌خوبی می‌دانید، احتمالا می‌توانید مقاله‌های «The Wall Street Journal» را بخوانید. تماشای اخبار شبکه‌ی «CBS News» نیز گزینه‌ی مناسبی خواهد بود. اگر در ابتدای راه یادگیری هستید، مشکلی نیست: شما می‌توانید به اخبار و مقالات آنلاین مناسب با سطح خودتان دسترسی داشته باشید و کمی بعد، بسته به‌سرعت پیشرفت‌تان، موضوعات سخت‌تری را انتخاب کنید.

 

«Learning Network» نام ستون هفتگی زبان‌آموزان انگلیسی در روزنامه‌ی «The New York Times» است. مقاله‌های این ستون طوری نوشته شده‌اند که قابل‌فهم باشند. پس از خواندن این قسمت، می‌توانید آزمون‌هایی را که برای علائم نگارشی و انتخاب کلمات تهیه شده‌اند، انجام دهید. استفاده از این بخش مجانی است. اما اگر در مرحله‌ی پیشرفته‌ای قرار دارید، می‌توانید با عضویت در سایت، دسترسی کامل‌تری به برنامه‌ها داشته باشید. نیویورک تایمز جزو برترین نشریات دنیاست و یکی از بهترین منابع برای یادگیری زبان به کمک اخبار به‌شمار می‌رود.

 

شبکه‌ی «BBC» برنامه‌ی روزانه‌ای به نام «کلمات در اخبار» (Words in the News) دارد که برای علاقه‌مندان به زبان انگلیسی و لهجه‌ی بریتانیایی تهیه شده است. در این برنامه، گویندگان اخبار فهرستی از کلمات مهم موجود در متن خبر تهیه می‌کنند و سپس داستانی متشکل از همان کلمات را برای شنونده می‌خوانند. ممکن است برخی از کلمه‌ها برای شما سخت باشند. معمولا در آخر برنامه و در آزمونی کوتاه، می‌توانید کلمات آن درس را مرور کنید.

 

اخبار شبکه‌ی «Voice of America» در دو سطح مختلف روی وب‌سایت این شبکه قرار داده می‌شود. شما می‌توانید به پادکست‌ انگلیسی خبر گوش بدهید یا ویدئوهای آن را تماشا کنید و هم‌زمان متن خبر را بخوانید. کانال آموزش زبان انگلیسی صدای آمریکا، گزینه‌ی دسترسی به زیرنویس را نیز برای ویدئوهایش فعال کرده است. گویندگان خبر نیز آهسته و واضح صحبت می‌کنند؛ تقریبا سه‌برابر آهسته‌تر از گویندگان خبر معمولی. این رویه به زبان‌آموزان مبتدی این شانس را می‌دهد تا بتوانند با این سرعت هماهنگ شوند. استفاده از شیوه‌ی آنلاین برای یادگیری زبان انگلیسی به کمک اخبار، این امکان را به شما می‌دهد که هرجا لازم بود ویدئو را متوقف کنید و با سرعت خودتان زیرنویس را بخوانید.

 

2. خبرهای خاص را ببینید و بخوانید

خبرهای بی‌کیفت بی‌شماری در اینترنت وجود دارند؛ خبرهای خاص را دنبال کنید.

 

به‌دنبال منابع خبری با نوشتاری تازه و پرشور باشید. بهتر است جمله‌ها کوتاه و خبری باشند؛ یعنی از الگوی فاعل-فعل-مفعول پیروی کنند. روایت داستان باید به‌اندازه‌ی عنوان مطلب آسان باشد. «USA Today» با سبک نوشتاری واضحش، منبع خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی به کمک اخبار به‌حساب می‌آید.

 

به‌دنبال سایت‌های خبری باشید که کارمندانش از فرهنگ‌های مختلف آمده‌اند. داستان‌های آنها معمولا دید متفاوت‌تری به موضوعات دارد. کارمندان خبر «The Guardian» دارای این ویژگی هستند. بخش آموزش زبان انگلیسی گاردین نیز سبک نوشتاری تازه، پرشور و واضحی دارد. همچنین می‌توانید با یک کلیک کلمات و خبرهای مناسب برای لهجه‌‌های آمریکایی، بریتانیایی یا استرالیایی را انتخاب کنید.

 

برخی سایت‌ها باکیفیت‌ترین اخبار را به مخاطبان خود ارائه می‌دهند. به این سایت‌ها، سایت‌های خبرخوان (یا خوراک‌خوان “aggregate sites”) می‌گویند. این خبرخوان‌ها فیدهای خود را از فیدهای خبرگزاری‌های دیگر و به انتخاب خود به نمایش می‌گذارند. مزیت خاص ویدئوهای خبری برای زبان‌آموزان این است که می‌توانند هم‌زمان ببینند، بشنوند و بخوانند.

 

«FluentU» یکی از سرویس‌های ارائه‌دهنده‌ی مجموعه‌ ویدئوهای جذاب است. این سایت، ویدئوی خبرهای مهم را گردآوری می‌کند. آنها در بخش توضیحات تعاملی (interactive) ویدئو، از معانی ساده و قابل‌فهم استفاده می‌کنند. در این بخش مثال‌هایی از هر کلمه و کاربرد آنها در جمله به چشم می‌خورد. می‌توانید این کلمات را به فهرست کلمات اختصاصی‌تان اضافه کنید. با این کار، گنجینه‌ی لغات شما کم‌کم بزرگ‌تر می‌شود.

 

3. اخبار موردعلاقه‌ی خود را دنبال کنید

 

 

به سیاست علاقه‌ای ندارید؟ بخش‌های خبری دیگری نیز وجود دارند. اگر عاشق فوتبال هستید، حتما برخی وبسایت‌های ورزشی را می‌شناسید. اگر سطح پیشرفته‌ای دارید، سایت «ESPN» برای شما سایتی عالی خواهد بود. کلوب فوتبال اِی اس پی ان تمام خبرهای فوتبالی را پوشش می‌دهد. این خبرها تقریبا شامل همه‌ی بازی‌ها در سراسر دنیا می‌شوند. همچنین می‌توانید برخی مسابقات را بسته به دسترسی شرکت اینترنتی‌تان تماشا کنید.

 

احتمالا به‌عنوان زبان‌آموزی مبتدی، به‌دنبال سایت‌هایی هستید که اخبار و اطلاعات‌شان در سطح شما باشند. بسیاری از گزارشگرهای ورزشی بسیار تند صحبت می‌کنند و گاهی نیز فریاد می‌زنند و به‌جای صورت آنها، تصویر بازی و صدای فریادهای گزارشگر پخش می‌شود. همین ندیدن گوینده، دنبال کردن داستان را کمی دشوار می‌کند.

 

به‌دنبال منابعی باشید که اطلاعات را به بخش‌های کوچکی تقسیم کرده‌اند. سایت فوتبالی «Midfield Dynamo» تمام خبرهای خود را در 10 لیست قرار می‌دهد. این سایت برای درک و فهم لطیفه‌ها و اصطلاحات بریتانیایی گزینه‌ی بسیار خوبی است. بخش ورزشی «Real Clear» خبرهای ورزشی را از سایت‌های دیگر گردآوری می‌کند. همچنین صفحه‌ای اختصاصی برای لیست خبرهایش دارد. می‌توانید به نتیجه‌ی مسابقات مهم «اتحادیه‌ی ملی ورزش دانشگاهی» (NCAA) و احمقانه‌ترین بازی‌های تمام دوران ورزشی در این سایت دسترسی داشته باشید.

 

سایت‌هایی که برای مخاطبان نوجوان طراحی شده‌اند نیز گزینه‌ی خوبی برای یادگیری زبان به کمک اخبار برای مبتدیان هستند. این سایت‌ها اخبار خاص و جالبی ارائه می‌دهند که به یادگیری زبان کمک می‌کنند. سایت «Sports Illustrated for Kids» نیز متون و ویدئوهای ورزشی خود را به زبان‌آموزان سطح مبتدی و متوسط ارائه‌ می‌دهد. «National Geographic Kids» برای عاشقان سفر و «Kids Discover» برای علاقه‌مندان به مباحث علمی مناسب خواهند بود.

 

مقاله‌های خودآموز (How-to) اطلاعات را با جزئیات در اختیارتان می‌گذارند. این مقاله‌ها کاملا مناسب با نام‌شان هستند، مثلا چطور می‌توانید مطلب موردنظرتان را یاد بگیرید. سایت «InStyle Magazine» در هر زمینه‌ای مقاله‌های آموزشی دارد؛ از انتخاب بهترین رژلب گرفته تا لاغر شدن. نوشتار «این‌استایل» واضح است و معمولا از کلمات پیچیده‌ای استفاده نمی‌کند.

 

اگر علاقه‌مند به ورزش و به‌خصوص دویدن هستید، سایت «Runners World» اطلاعات و ویدئوهای خودآموز فراوانی دارد. شما می‌توانید درباره‌ی انتخاب کفش مناسب یا آمادگی برای دو ماراتون مطالبی را مطالعه کنید. این‌ مطالب خودآموز نیز معمولا دسته‌بندی مرتبی دارند.

 

پیدا کردن خبرهای انگلیسی‌ درباره‌ی موضوعاتی که به آنها علاقه‌مند هستید، انگیزه‌ی شما را برای یادگیری بالا می‌برند. این شیوه‌ی یادگیری زبان انگلیسی به کمک اخبار جذابیت‌های خاص خودش را دارد.

 

4. خودکارتان را در دست بگیرید و خبرها را با صدای بلند بخوانید

 

 

به‌جای خواندن خبرها در دل‌تان، آنها را با صدای بلند بخوانید. این کار، سرعت خواندن شما را کاهش می‌دهد و معنی کلمات را در ذهن‌تان دسته‌بندی می‌کند. اگر معنی کلمه‌ای را نمی‌دانید، آن را هایلایت کنید یا در جایی بنویسید. اگر پس از خواندن متن هنوز هم معنی آن را متوجه نشده‌اید، دوباره به سراغش بروید. خواندن خبر، روشی عالی برای یادگیری زبان است. زیرا خبرها معمولا کوتاه و پر از لغات مرتبط با هر موضوع هستند.

 

تصور کنید که درحال خواندن نقد فیلم «ریو 2» (Rio 2) با عنوان «ماجراجویی در آمازون» در سایت «Time for Kids» هستید. درحین خواندن مقاله، با اصطلاحات جدیدی روبه‌رو می‌شوید. مثلا نویسنده از کلمه‌ی «flick» استفاده کرده است. شما با خودکاری که در اختیار دارید آن کلمه را در جایی یادداشت می‌کنید. به‌جای استفاده از دیکشنری، به خواندن ادامه دهید. احتمالا در ادامه‌ی متن متوجه می‌شوید که معنی موردنظر این کلمه، «فیلم سینمایی» است. اگر با خواندن متن متوجه معنی کلمه‌ای نشدید، نیازی نیست در دیکشنری به‌دنبال معنی آن بگردید. به این ترتیب فهرستی از کلمات موردنظر را آماده کرده‌اید.

 

اگر حین دیدن ویدئویی با کلمه‌ی جدیدی روبه‌رو شدید، نمایش ویدئو را متوقف کنید و آن کلمه را یادداشت کنید. کمی بعد دوباره به آن کلمه نگاه کنید و سعی کنید معنی آن را پیدا کنید.

 

داشتن زیرنویس ویدئوها، تغییر بسیاری در یادگیری زبان به کمک اخبار ایجاد خواهد کرد. ویدئو را پخش کنید و با دقت به تلفظ کلمات گوش بدهید. ویدئو را به عقب بازگردانید و آن قسمت را دوباره گوش دهید. حالا زیرنویس را با صدای بلند بخوانید. احتمالا ویدئویی که تماشا می‌کنید درباره‌ی موضوع مورد‌علاقه‌تان و مناسب با سطح شماست. خواندن متن همراه با ویدئو، به گسترش دایره‌ی واژگان مربوط به موضوعات مورد‌علاقه‌تان کمک می‌کند. به‌علاوه، در بالا رفتن اعتماد‌ به نفس‌تان درهنگام تلفظ کلمات نیز مؤثر است. همان‌طور که قبلا گفتیم، سایت «FluentU» با زیرنویس‌های تعاملی خود، گزینه‌ای عالی برای یادگیری زبان به کمک اخبار است. در این سایت آزمون‌های ویدئویی را نیز انجام دهید.

 

فرو رفتن در نقش گزارشگر ورزشی موردعلاقه‌‌تان یا مجری برنامه‌های تلویزیونی، راه جالب دیگری در یادگیری زبان است. در آخر، یادگیری زبان باید برای شما لذت‌بخش باشد تا نتایج بهتری به همراه بیاورد. از اخبار به هر روشی که برای یادگیری شما مؤثر است بهره ببرید.

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/8/2 ] [ 9:21 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

در یادگیری زبان به دلایل فراوان زبان آموزان با اشتباهات زیادی روبرو می شوند که اصلاح آنها در حقیقت کار آسانی نیست. این اشتباهات خیلی اوقات به دلیل تفاوت در سیستم های زبانی است. خیلی از اشتباهات رایجی هم که بین ما فارسی زبان ها دیده می شود به دلیل همین تفاوت زبانی است.

در این پست قصد داریم به 17 مورد از این اشتباهات رایج (common mistakes) در زبان انگلیسی که بین زبان آموزان ایرانی رایج هستند بپردازیم.

اشتباهاتی که در این پست به آنها خواهیم پرداخت در خصوص گرامر، تلفظ ها، نگارش و واژگان هستند.

.

.

Section .1 به جای Session

این اشتباه خیلی رایج شده است. وقتی بیشتر زبان آموزان می خواهند از معادل کلمه جلسه (کلاس) در زبان انگلیسی استفاده کنند Section را به کار می برند ولی Section یک بخشی از چیزی است مثل بخشی از یک شهر a section of a city به این مثال توجه کنید:

The last section we took an exam

کلمه Section در جمله بالا به صورت اشتباه به کار رفته است و Session باید جایگزین آن شود.

It’s .2 و Its به جای همدیگر

این مورد حتی بین افراد انگلیسی زبان هم دیده می شود. این دو کاملا با هم فرق می کنند; it’s مخفف it is است (it یک ضمیر است و is هم یک فعل to be است) ولی Its یک حالت ملکی را بیان می کند.

یک مثال:

Did you see the car, its color was yellow.

ماشین را دیدی، رنگش قرمز بود.

در جمله بالا فقط بکار بردن its که یک حالت ملکی را بیان می کند صحیح است.

3. تلفظ های متفاوت برای Their, There و They’re

این سه جزء واژگان انگلیسی هستند که تلفظ شان مثل همدیگر است ولی اغلب به صورت متفاوت تلفظ می شوند تلفظ این سه به این صورت است: /ð?r/

تلفظ صوتی کلمه

به این نوع از کلمات که دارای تلفظ های یکسان ولی معانی متفاوت می باشند homonyms (کلمات هم آوا) گفته می شود.

4. تلفظ کلمه Athlete

یکی دیگر از اشتباهات رایج در خصوص تلفظ ها مربوط به کلمه athlete می باشد، این کلمه خیلی اوقات به صورتاثلِت تلفظ می شود ولی تلفظ صحیح آن اثلییت /?æθ?lit/ است.

تلفظ صوتی کلمه  

Underline .5 به جای Underscore

شاید این مورد برای شما هم اتفاق افتاده باشد که این علامت (_) را Underline خوانده باشید ولی این علامت که در آدرس های ایمیل خیلی مورد استفاده قرار میگیرد Underscore نام دارد، Underline وقتی است که ما زیر یک کلمه یا جمله خط می کشیم مثل Parents

 

6. استفاده از حرف اضافه About برای Discuss

خیلی از لغات (مثل افعال، صفات) فارسی هستند که حرف اضافه می گیرند ولی معادل های آنها در زبان انگلیسی حرف اضافه نمی گیرند. یکی از اشتباهات رایج ما ایرانی ها در زبان انگلیسی در این خصوص بکار بردن حرف اضافه about برای فعل discuss است. اگر بخواهیم فعل discuss را در یک جمله استفاده کنیم باید هیچ حرف اضافه ای برای آن بکار نبریم.

مثال:

Ali and his friend discussed the plan

علی و دوستش در مورد برنامه بحث کردند.

7. استفاده از حرف اضافه برای فعل enjoy

یکی دیگر از اشتباهات رایج ما فارسی زبانان باز مربوط به حروف اضافه می شوند؛ در زبان فارسی اگر فعل لذت بردن (enjoy) مفعول داشته باشد از حرف اضافه از برای آن استفاده می کنیم. به همین دلیل خیلی از زبان آموزان فارسی زبان این فعل را در زبان انگلیسی به همین شکل بکار می برند (یعنی از حرف اضافه from برای فعل enjoyاستفاده می کنند) که اشتباه است:

I enjoyed from playing tennis

از تنیس بازی کردن لذت بردم

8. استفاده از Either به جای Too و As well

هر سه این کلمات مترادف هستند (به معنی نیز، هم’) ولی کاربرد آنها مثل همدیگر نیست. Too و As well در جمله های مثبت به کار می روند ولی either در جملات منفی بکار می رود. به مثال زیر توجه کنید:

Mohsen isn’t here today, Reza isn’t here either.

امروز محسن اینجا نیست، رضا هم نیست.

 در این جمله ما فقط می توانیم از either استفاده کنیم چون منفی است.

9. استفاده از حروف تعریف برای by

به جمله زیر دقت کنید:

William went to work by a taxi.

ویلیام با یک تاکسی به محل کارش رفت.

در این جمله یک اشتباه وجود دارد؛ حرف تعریف نامعین a نباید بعد از by استفاده شود چون by taxi جزء اصطلاحات ثابتی است که نباید از حروف تعریف برای آن استفاده کرد (a باید حذف شود). تعدادی دیگر از این اصطلاحات ثابت دارای by که نباید برای آنها از هیچ حرف تعریفی استفاده کرد عبارتند از:

§ by bus, by bicycle, by plane, by train, by boat

 

10. به کار بردن was/Is برای Police, Crew و Staff

یک مورد دیگر از اشتباهات متداول در زبان انگلیسی مربوط به استفاده از افعال مفرد برای اسامی جمع است. تنها مشخصه اسامی جمع فقط ‘S’ نیست. در اینجا نمونه دیگری از اسامی جمع وجود دارد که تا حدی گول زننده است. جمله زیر اشتباه است:

The police is coming here

چون Police یک اسم جمع است ولی Is به عنوان یک فعل مفرد در جمله قرار داده شده است. بنابراین شکل صحیح جمله این است:

The police are coming here

و این برای دو کلمه دیگر نیز صدق می کند.

11. به کار بردن Take an exam و Give exam

این دو جمله برای ما فارسی زبانان بسیار گیج کننده هستند؛ Take an exam یعنی امتحان دادن و Give an examیعنی امتحان گرفتن، دقیقا برعکس فارسی! و دلیلش هم این است که یک معلم برگه های امتحان را به دانش آموزان میدهد و دانش آموزان هم برگه ها را می گیرند.

 

12. experience و experiences

این دو واژه خیلی اوقات به صورت اشتباه بکار می روند؛ وقتی که می خواهید تجربه را به مفهوم دانشی که در زندگی یا کاری به دست آورده اید بکار ببرید حتما باید از اسم غیر قابل شمارش کلمه experience استفاده کرد. ولی وقتی که به یک تجربه یا تجربیات به خصوص اشاره می کنید می کنید کلمه experience قابل شمارش می شود.

Jimmy has been teaching English for 17 years, he has a lot of experiences.

در جمله بالا کلمه experiences به صورت اشتباه بکار رفته است و باید غیر قابل شمارش باشد (یعنی experience) چون به دانشی که در یک شغل بدست آمده است اشاره می کند.

13. صفاتی که قید نیستند!

حتما می دانید که برای ساخت قید می توان پسوند ly را به انتهای خیلی از صفات اضافه کرد و از آنها قید ساخت، ولی تعدادی کلمه وجود دارد که به ly ختم می شوند ولی قید نیستند (این کلمات صفت هستند). برخی از این صفات عبارتند از:

§ costly, friendly, deadly, cowardly, lively, lovely, lonely, silly, ugly, unlikely

14. بکار بردن very به صورت اشتباه

به نظر شما اشتباه جمله زیر در چیست؟

That wrestler is very stronger.

اون کشتی گیر خیلی قوی تره.

هنگامی که از صفات تفضیلی استفاده می کنیم به جای very قبل از آنها باید از much استفاده کرد. بنابراین جمله بالا باید به شکل زیر که صحیح است نوشته شود:

That wrestler is much stronger.

15. استفاده از Although و But در یک جمله

در قواعد انگلیسی (گرامر) یکی دیگر از اشتباهاتی که خیلی رایج است مربوط به کلمه Although می باشد، این کلمه به معنی ‘اگرچه’ است و But یعنی ‘ولی’. در زبان انگلیسی ما نباید از این دو کلمه به صورت همزمان در یک جمله استفاده کنیم، اگرچه در زبان فارسی ساختار اگرچه…ولی صحیح است.

Although I had studied a lot, but I didn’t get a good score.

اگرچه من زیاد خونده بودم ولی نمره خوبی نگرفتم.

 

این جمله اشتباه است و یکی از دو کلمه مذکور باید حذف شود

می توانید قواعد مربوط به حروف ربط را اینجا مطالعه کنید.

16. Grammer یا Grammar

یکی دیگر از اشتباهات متداولی که در این پست به آن خواهیم پرداخت مربوط به نوشتن کلمه grammar است؛ این کلمه اغلب به اشتباه به شکل grammer نوشته می شود، ولی حرف یکی مانده به آخر این کلمه e نیست بلکه aاست.

 17. اشتباه نوشتن A lot و every day

آخرین مورد از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی که ما به آن می بردازیم مربوط به مباحث نگارشی است. A lot به صورت جدا از هم نوشته می شود و نوشتن آن به صورت یک کلمه (Alot) اشتباه است. و مورد دوم هم به صورت جدا (Every day) نوشته می شود و هم به صورت یک کلمه (Everyday). در حالت اول این لغت قید است و در حالت دوم صفت است. به مثال زیر توجه کنید:

I go to school everyday

در این جمله everyday به صورت اشتباه به کار رفته است و شکل صحیح آن every day است چون در اینجا ما به یک قید نیاز داریم.

در این مقاله ما به 17 مورد از اشتباهات رایج زبان آموزان فارسی زبان در زبان انگلیسی پرداختیم. ما تعداد نسبتا قابل توجهی از این اشتباهات را در کتابی به نام اشتباهات رایج فارسی زبانان در زبان انگلیسی گردآوری کرده ایم که می توانید با خواندن آن قدم بزرگی به تسلط یافتن بر زبان انگلیسی بردارید.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/8/2 ] [ 9:18 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

زبان ها همیشه نکات خیلی جالبی دارند که می توانند یادگیری را برای ما آسان تر کنند. در این پست ما قصد داریم به تعدادی از نکات جالب زبان انگلیسی بپردازیم که قطعا از خواندن انها لذت خواهید برد و به دان.

-کلمه set در زبان انگلیسی 464 معنی دارد و از این لحاظ رکورددار است.

-آیا میدانستید طولانی ترین کلمه انگلیسی چند حرف دارد؟ … 45 حرف! و اون این کلمه است:

pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis این کلمه یک نوع بیماری ریوی است که بر اثر استنشاق خاکستر تازه و خاک شن بوجود می آید.

-جالب بدونید کلمه Goodbye از God be with you شکل گرفته است.

-آیا میدانستید کلمه ای که بیش از کلمات دیگر به صورت اشتباه تلفظ می شود چه کلمه ای است؟ اون کلمه pronunciation است. اکثر افرادی که زبان یاد می گیرند این کلمه رو مثل کلمه pronoun تلفظ می کنند؛ یعنی ou رو به این شکل/pr??na?n.si?e?.??n/ تلفظ می کنند. ولی باید اینطور /pr??n?n.si?e?.??n/ تلفظ صحیح آناینجاست.

-I am کوچکترین جمله کامل زبان انگلیسی است!

-اولین دیکشنری انگلیسی در سال 1755 نوشته شد.

-سخت ترین جمله زبانگیر (tongue twister) در زبان انگلیسی Sixth sick sheik’s sixth sheep’s sick است.

-پرکاربردترین حرف E است که از هر 8 حرف یکی از آنها این حرف است و کم کاربرد ترین حرف هم Q است.

-حتما می دونید که در فرهنگ خیلی از کشورها عدد 13 یک عدد نحس تلقی می شود. کلمه ای در انگلیسی وجود دارد که به معنی ترس از عدد 13 است؛ triskaidekaphobia

-تقریبا هر دو ساعت یک کلمه به زبان انگلیسی اضافه می شود و این عدد سالانه حدود 4000 کلمه است

-تا حود 450 سال پیش هیچ کلمه ای برای رنگ ‘نارنجی’ در زبان انگلیسی وجود نداشت.

-نقطه ای که روی i یا j است tittle یا superscript dot نامیده می شود.

آیا میدانستید از لحاظ داشتن بیشترین تعداد سخنگوی بومی زبان انگلیسی بعد از زبانهای چینی و اسپانیایی سومین زبان دنیاست؟

-قدیمی ترین لغت در زبان انگلیسی town است.

–Bookkeeper و Bookkeeping تنها کلماتی هستند که سه حرف تکراری پشت سر هم دارند (هر کدام دو بار تکرار شده است).

یکی دیگر از نکات جالب زبان انگلیسی کلمه overmorrow می باشد. زبان انگلیسی با دایره لغات بسیار زیادی که دارد کلمه ای که به تنهایی به معنای پس فردا باشد ندارد و از عبارت the day after tomorrow برای این منظور استفاده می شود. در گذشته تقریبا دور کلمه overmorrow به معنی پس فردا بود که دیگر اصلا از آن استفاده نمی شود.

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/8/2 ] [ 9:17 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

                                                                                                    

 شما باید کمی زندگی‌تان را تغییر دهید. مثلا با خودتان انگلیسی حرف بزنید و یا بعدازظهرتان را به مطالعه دیکشنری و یا دفتر لغت‌تان اختصاص دهید. برای انجام این کارها، آنهم به طور منظم، باید از انجام این کارها لذت ببرید. اگر شما مانند بیشتر زبان‌آموزهای دیگر هستید و دوست ندارید این کارها را انجام دهید، پس باید روی انگیزه‌تان کار کنید.

 ما در اینجا به شما تکنیک‌های روانشناسانه‌ای را آموزش می‌دهیم تا از فراگیری زبان لذت برده و انگیزه‌تان را ارتقاء دهید و درنهایت تغییر بزرگی را در وضعیت زبان خود ایجاد کنید.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/8/2 ] [ 9:17 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

امروزه یادگیری زبان انگلیسی برای خیلی از زبان آموزان به یک مانع بسیار دشوار تبدیل شده، طوریکه حتی برخی از آنها از ادامه یادگیری دست می کشند. دلایل زیادی وجود دارد که بیشتر آنها از شیوه ها و عادات اشتباه یادگیری سرچشمه می گیرند. ما به مهم ترین این دلایل عدم موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی خواهیم پرداخت.

 

بیش از حد وقت صرف خواندن لغات و قواعد نکنید

یکی از روش های غلط یادگیری این است که زبان آموزان ساعت ها و ساعت ها قواعد زبان انگلیسی را حفظ می کنند و وقتی نوبت به صحبت کردن میرسد واقعآ نمی توانند صحبت کنند!!! وقتی نوبت به استفاده از آن همه قواعد می رسد نمی توانند!!! چرا؟ جوابش بسیار روشن است چون شیوه یادگیری زبان این نیست، قواعد در واقع بخش کوچکی از زبان انگلیسی را تشکیل می دهد نه همه زبان را.

بهترین شیوه یادگیری گرامر انگلیسی این است که ساختارها را در موقعیت های مرتبط (در فیلم، کتاب داستان، اخبار…) یاد گرفت. یادگیری قواعد خارج از موقعیت تاثیر بسیار کمتری دارد. این در مورد لغات هم صدق می کند.

یک برنامه معقولانه زبان انگلیسی سعی می کند به تمام بخش های زبان انگلیسی بپردازد نه فقط به گرامر.

فرهنگ را همانند زبانش یاد بگیرید

حتمآ دیدید که در کلاس های زبان انگلیسی بعد از اتمام کلاس، زبان آموزان (و حتی متاسفانه برخی از مدرسان زبان انگلیسی) می گویند Good job یا Don’t be tired!!! شاید برای شما جالب باشد که هیچ فرد انگلیسی زبانی اصطلاحاتی از این قبیل را متوجه نمی شود چون در فرهنگ انگلیسی چنین استفاده ای از زبان نمی شود. بنابراین سعی کنید نوع زبانی را که افراد انگلیسی زبان (Native speakers) صحبت می کنند، صحبت کنید.

استقلال خود در یادگیری را تقویت کنید

در یادگیری زبان کسانی موفق تر هستند که حتی بدون تکیه بر کلاس های زبان هم بتوانند به یادگیری ادامه دهند. این ضرورتا به معنی عدم شرکت در کلاس های زبان نیست هر چند موسسات آموزش زبان انگلیسی کمک چندانی به تقویت مهارت استقلال شما در این خصوص نمی کنند.

برای مثال، اگر شما (حتی با وجود شرکت در کلاس های آموزش زبان انگلیسی) خود بتوانید سطح زبان تان را ارزیابی کنید نشان دهنده استقلال شما در یادگیری است که می تواند در انتخاب روش های موثر یادگیری به شما کمک فراوانی کند.

حتی اگر شده با خودتان صحبت کنید

هرچی بگم کم گفتم، صحبت کردن (حتی با خودتان) معجزه می کند. سایت های زیادی وجود دارند که شما می توانید آنجا با بومی های زبان هدف به صورت آنلاین صحبت کنید یک نمونه از آن italki است، و یکی از نرم افزار های خوب برای این کار Skype است.

این طبیعی است که شما بعضی اوقات کسی را ندارید که باهاش صحبت کنید، در چنین مواقعی با خودتان صحبت کنید، شاید این کار کمی عجیب باشد، ولی حتی همین اثرات بسیار چشمگیری بر سطح زبان شما خواهد داشت.

برای این کار می توانید مثلا یک داستان انگلیسی را بخوانید و سپس خلاصه ای از آن را به زبان انگلیسی برای خودتان تعریف کنید یا اتفاقی را که در گذشته برای شما تفاق افتاده را برای خود به انگلیسی تعریف کنید…

هرگز از اشتباه کردن نترسید

یکی از موانع بسیار جدی یادگیری زبان انگلیسی ترس از اشتباه کردن به خصوص جلوی دیگران است. به همین خاطر است که برخی از کسانی که برای سالها در حال یادگیری زبان بوده اند نمی توانند زبان هدفشان را صحبت کنند.

در حقیقت اگر در حین یادگیری زبان انگلیسی اشتباهی نداشته باشید باید مطمئن شوید که جایی از کار اشکال نداشته باشد. بنابرای نه تنها نباید از اشتباه کردن بترسید بلکه از آن نیز باید برای رسیدن به هدف خود استفاده کنید.

میزان پیشرفت خودتان را بررسی کنید

بررسی میزان پیشرفت از مشخصه های یک برنامه خوب یادگیری است. برای این کار شما می توانید از چندین روش بهره ببرید؛ یک فیلم را ببینید و دو یا سه ماه بعد هم آن را ببینید یا یک صفحه به زبان هدف بنویسید و دو یا سه ماه بعد مجددا آن را بخوانید و اشتباهات خودتان را پیدا کنید! با افراد دیگر به خصوص بومی های زبان هدف صحبت کنید و ببینید که تا چه حد پیشرفت کرده اید.

در حین رفت و آمد به فایل های صوتی زبان گوش کنید

در صورتی که وقت زیادی را صرف رفت و آمد می کنید می توانید به فایل های صوتی زبان گوش دهید. گزینه های زیادی وجود دارد، یکی از روش هایی که روی زبان های زیادی کار کرده روش Pimsleur است. البته این روش از طریق زبان انگلیسی زبان های دیگر را آموزش می دهد. اگر هم می خواهید انگلیسی را یاد بگیرید یا از انگلیسی شروع کنید می توانید از ESL Podcasts استفاده کنید.

صبور باشید

شاید شما در ابتدای راه یادگیری یک زبان وقتی که برای مثال یک فیلم را تماشا می کنید و تعدادی انگشت شماری از لغات آن فیلم را متوجه می شوید احساس کنید که زبانتان خوب نیست و یک احساس نا امیدی به شما دست دهد. این طبیعی است که شما در ابتدا دانش زبانی بالایی نداشته باشید و همه کسانی که یک زبان خارجی را یاد گرفته اند از صفر شروع کردند، یادگیری یک زبان کمی زمان بر است. بنابراین صبور باشید و هرگز و هیچ وقت احساس نا امیدی نکنید


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/8/2 ] [ 9:16 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

در این بخش به توضیح  شغل ها در زبان انگلیسی می پردازیم، در ادامه لیست شغل ها به زبان انگلیسی آمده است:

پرستار=nurse                                                                                                                                         

خلبان=pilot

کشاورز=farmer

تاجر=businessperson

 مربی=coach

سرآشپز=chef

معلم=teacher

راننده تاکسی=taxi driver

کارگر ساختمانی=construction worker

پرستار=nurse

کارمند=staffer=office worker

بازیگر مرد=actor

بازیگر زن=actress

مهماندار هواپیما=flight attendant

پلیس=policeman

 منشی=secretary

وکیل دادگستری=lawyer

 شاگرد=pupil

دانش آموز=student

نویسنده=write

 برنامه نویس=programmer

کشیش=priest

نویسنده=writer

 


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/7/24 ] [ 9:31 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 107
کل بازدیدها: 308382