سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

The Car engine & its parts

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد موتور خودرو - اجزاء اصلی موتور - تعمیرات و ...

 

 

1- (این) موتور مثل ساعت کار می کند.

The engine ticks.

 

2- موتور تنظیم نیست.

The engine is not tuned / is idle.

 

3- فکر می کنم باید بدهم موتور را تنظیم کنند.

I think I should have/ get the engine tuned up.

 

4- اتومبیلم روغن سوزی دارد. دود اگزوز آبی رنگ است.

My car burns oil. The exhaust is blue.

 

5- باید بدهم رینگ پیستون ها را عوض کنند.

I should get the piston rings changed.

 

6- رادیاتور چکه می کند. باید سوراخ باشد.

The radiator is leaking. There must be a leak in it.

 

7- تسمه پروانه شل است. صدا می کند.

The fan belt is too loose. It"s squeaking.

 

8- دینام خراب است.

The generator is out of order.

 

9- استارت سوخته است.

The starter has burned out.

 

10- این شمع خراب است.

This spark plug is no good.

 

11- فکر می کنم پمپ روغن درست کار نمی کند.

I think the oil pump doesn"t work properly.

 

12- شاید این فیوز سوخته باشد.

Maybe this fuse is burned out.

 

13- لوله اگزوز سوراخ است.

There"s a hole in the exhaust pipe.

 

14- کارتر(ظرف روغن موتور) فرو رفتگی دارد.

The oil pan is dented.

 

15- کمی روغن ترمز توی این محفظه بریز.

Pour some brake fluid in this reservoir.

 

16- لنت های ترمز تمام شده اند.

The brake shoes are worn out.

 

17- ترمز داغ کرده است.

The brakes have overheated.

 

18- موتور داغ کرده است.

The engine has overheated/ has heated up.

 

19- اتومبیل جوش آورده است.

The radiator is boiling over.


[ یادداشت ثابت - شنبه 02/10/24 ] [ 8:6 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Doctor

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد مراجعه به پزشک، شکایت های بیمار، بیماری ها، تشخیص بیماری، تجویز دارو، توصیه های پزشک و  ...

 

 

شکایت بیمار

1- دکتر، امروز حالم خوب نیست.

Doctor, I am not feeling well today.

2- مشکل تون چی است؟

What’s the matter with you? / What’s wrong with you?

3- حالت تهوع دارم.

I feel sick. / I feel queasy.

4- معمولاً بعد از ناهار یا شام حالت تهوع پیدا می کنم.

I usually feel like throwing up after lunch or dinner.

5- شب زیاد سرفه می کنم.

I cough a lot at night.

6- آیا شب ها خر پف می کنید؟

Do you snore at night?

7- اول دماغم آب می آمد، ولی حالا گرفته است.

At first my nose was runny, but now it is stuffed up.

8- می بینم که صداتون هم گرفته است.

I see you are hoarse, too.

9- رنگ تون پریده. لطفاً پیراهنتان را بزنید بالا.

You look pale. Pull up your shirt, please.

10- دهانتان را خوب باز کنید. می خواهم نگاهی به گلویتان بیاندازم.

Open your mouth wide; I want to look at your throat.

11- بگذارید نبض تون/ فشار خونتون را بگیرم.

Let me take your pulse/ blood pressure.

12- این دماسنج را زیر زیانتان بگذارید.

Rest this thermometer under your tongue.

13- کمرم بد جوری درد می کند.

I have a terrible backache.

14- سرما خورده ام و بدنم سست است.

 I have a cold and feel sluggish.

15- سینه ام درد می کند.

 I have a pain in my chest.

16- چشم چپم درد شدیدی / خفیفی دارد.

 I have a sharp pain/ dull pain in my left eye.

17- دیروز دو بار غش کردم.

I passed out/ fainted twice yesterday.

18- میشه برام آزمایش ادرار و خون بنویسید؟

Will you please order some urine and blood tests for me?

تشخیص بیماری و تجویز پزشک

19- تشخیص تون چیه دکتر؟

What is your diagnosis doctor?

20- فکر می کنم شما کاملاً سالم هستید.

I think you are quite healthy.

21- دماسنج 41 درجه را نشان می دهد.

The thermometer reads 41 degrees.

22- شما تب بالای 40 درجه دارید.

You are running a fever with a temperature of over 40.

23- فشار خون تون بالا / پایین است.

Your blood pressure is high / low.

24- نبض تون منظم نمی زند.

You have an uneven pulse. / You have an irregular pulse.

25- پدر بزرگ تون ممکن است دچار ایست قلبی بشود.

Your grandfather might suffer a cardiac arrest.

26- تشخیص من فتق است و شما باید فتق بند ببندید.

My diagnosis is hernia and you to wear a truss.

27- شما باید عمل کنید.

You should have an operation.

28- باید هر چه سریعتر از سینه تان عکس بگیرید.

You should take an X- ray of your chest as soon as possible.

29- با این قلب ضعیف آیا فکر می کنید از زیر عمل بیرون می آید؟

With such a weak heart, do you think she can come through the operation?

30- باید عمل کنیم تا سنگ کلیه اش را در بیاوریم.

 We have to have an operation to remove his kidney stone.

31- امیدوارم عمل جراحی موفقیت آمیز باشد.

I hope the operation will be a success.

32- باید دیالیز بشود. مشکل کلیه دارد.

We have to put him on a kidney machine. He has a kidney problem.

33- تا اثر بیهوش کننده از بین نرود، او کاملاً به هوش نمی آید.

She won’t be fully conscious until the effects of the anesthetic have worn off.

34- می توانیم یک کلیه به او پیوند بزنیم.

We can transplant a kidney into him.

35- باید یک اهداء کننده کلیه پیدا کنید.

You need to find a kidney donor.

36- امیدوارم که بدن پیوند را قبول کنه.

 I hope the transplant won’t be rejected.

37- باید در این بخش بستری شود.

He has to be hospitalized in this ward.

39- به خاطر آفتاب زدگی / سرطان پوست تحت درمان قرار گرفت.

She was treated for sunstroke/ skin cancer.

40- تشخیص من طاعون/ وبا/ اسهال خونی است.

 My diagnosis is plague/ cholera/ dysentery.

41- معمولاً شرایط غیر بهداشتی عامل عمده این بیماری ها است.

Unhygienic conditions are usually the main causes of these illnesses.

42- طفلی بچه شما آبله مرغان / سرخک/ اوریون گرفته است.

Your poor child has caught chicken-pox/measles/mumps.

43- مطمئن نیستم، ولی ممکن است مالاریا/ کزاز باشد.

I am not sure, but it might be malaria/ tetanus.

44- مطمئن هستید من هپاتیت /یرقان دارم؟

Are you sure my illness is hepatitis / jaundice?

45- معمولاً غذا چی می خورید؟

What do you usually eat?

46- رژیم غذایی من فقط میوه و سبزیجات است.

I live on a diet of fruit and vegetables.

47- بهتر است هر روز صبح ورزش کنید.

You had better exercise every morning.

48- زیاد سیگار می کشید؟

Are you a heavy smoker?

49- سیگاری خرابم.

Yes, I am a chain smoker.

50- آب پرتقال تازه بخورید.

Drink fresh orange juice.

51- بهتر است وزنتان را هم کم کنید.

You had better lose weight, too.

52- خدا را شکر که نباید بستری بشوم!

Thank God I should not be hospitalized!

53- مشکل حادی نیست، فقط قوزک پایتان پیچ خورده است.

It’s nothing very serious. You have just sprained your ankle.

54- یک آسپرین بخورید و دراز بکشید.

Take an aspirin and lie down.

55- فکر می کنم زانویتان در رفته است.

I guess you have a dislocated knee.

56- نگران نباشید، استخوانتان نشکسته است. فقط مو برداشته است.

Don’t worry, your bone isn’t broken; it’s just a hairline fracture.

57- دکتر استخوان هایم را جا انداخت.

The doctor set my bones.

58- استخوانهایتان هنوز جوش نخورده است.

The bones are not fused yet.

59- چه مدت باید پایم تو گچ باشد؟

How long should my leg be in plaster?

60- یک مدتی باید با عصا راه بروید.

You have to go round on crutches for a while.

61- این هم یک نسخه برای مشکل تان.

Here is a prescription for your problem.

62- هر روز از این قرص ها دو تا بخورید.

Take two of these tablets every day.

63- من هیچ وقت آرام بخش تجویز نمی کنم.

I never prescribe tranquilizers.

64- قبل از اینکه شما مسافرت بروید، باید واکسن وبا بزنید.

You will have to be vaccinated against cholera before you can travel.

65- اگر دارویت را نخوری خوب نمی شوی.

You won’t get better if you don’t take your medicine.

66- باید بچه تون را گول بزنید تا دارویش را بخوره.

You should coax your child to take his medicine.

67- شما باید سبزیجات خام زیاد بخورید.

 You should eat plenty of raw vegetables.

68- اگر یبوست دارید، باید سبزی و میوه بیشتر بخورید.

If you’re constipated, you should eat more vegetables and fruit.

69- توصیه می کنم پرتقال و دیگر مرکبات بخورید.

I advise you to eat orange and other citrus fruits.

70- آیا به پنیسیلین حساسیت دارید؟

Are you allergic to penicillin?

71- یک آمپول به شما می زنم تا دردتان کم بشود.

I will give you an injection to dull the pain.

72- باید زخم شما را با ماده ضد عفونی کننده تمیز کنم.

I have to clean your wound with antiseptic.

73- یک کم ممکن است بسوزه.

It may sting a little.

74- حالا باید آن را باند پیچی کنم.

Now I have to put a bandage on it.

75- دکتر یک دوره آنتی بیوتیک برام تجویز کرده است.

The doctor has put me on a course of antibiotics.

76- دکتر گفت دو بار در روز چشم هایم را شستشو بدهم.

The doctor told me to bathe my eyes twice a day.

77-دکتر سوابق بیماریش را بررسی کرد.

The doctor checked up on his patient’s records.

78- دکتر بهم گفت سیگار کشیدن را کم کنم.

The doctor told me to cut down on my smoking.

79- او گفت سیگار و کلسترول بالا دلایل اصلی بیماری قلبی است.

He said smoking and a high cholesterol level are the main causes of heart disease.

80- دکتر بهم گفت باید یک مدت غذاهای چرب را کنار بگذارم.

The doctor said I ought to lay off fatty foods for a while.

81- دکتر برام نسخه نوشت.

The doctor made out/ wrote a prescription for me.

82- آنطوری که دکترم گفت من هشت کیلو اضافه وزن دارم.

According to my doctor, I’m 8 kilos overweight.

83- دکتر می گوید باید قرص بخورم.

My doctor says I should go on the pill.

84- دکتر مرا پیش روانپزشک فرستاد.

The doctor referred me to a psychiatrist.

85- دکتر برای سرفه ات چی تجویز کرد؟

What did the doctor prescribe for your cough?

86- دکتر به من یک پنیسیلین زد.

The doctor gave me a penicillin injection.

87- بزودی بهت مرفین می زنند.

They will inject you with morphine soon.

88- این دارو باید تحت نظر پزشک مصرف بشود.

This drug should only be taken under the supervision of a doctor.


[ یادداشت ثابت - شنبه 02/10/24 ] [ 8:5 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

بسیاری از مادران مجبورند سر کار بروند تا در این شرایط سخت اقتصادی چرخ زندگی‌شان را بگردانند. تکلیف آنها چه می‌شود؟ آیا فرزندپروری آنها محکوم به شکست است؟ دکتر نسرین امیری، روان‌پزشک کودک و نوجوان به این پرسش پاسخ می‌دهد.

سلامت ایران: بسیاری از مادران مجبورند سر کار بروند تا در این شرایط سخت اقتصادی چرخ زندگی‌شان را بگردانند. تکلیف آنها چه می‌شود؟ آیا فرزندپروری آنها محکوم به شکست است؟ دکتر نسرین امیری، روان‌پزشک کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی به این پرسش پاسخ می‌دهد.


پاسخ شما به مادرهایی که شاغلند و در عین حال، دغدغه‌های فرزندپروری دارند، چیست؟

به‌نظر من باید با برنامه‌ریزی درست، شرایطی مهیا کنیم که بچه‌دار شدن به معنی تمام‌مدت کنار فرزند بودن و کناره‌گیری از حرفه اجتماعی نباشد، چراکه وقتی بند ناف بریده شد، هر انسان هویتی مجزا دارد. قرار نیست مادر تمام روز در کنار کودکش باشد یا اگر نتواند به‌خاطر کارش هر روز با او باشد، دچار اضطراب شود.

اما نوزاد را که نمی‌توان به حال خود رها کرد! اگر قرار است مادر بعد از مرخصی 6 ماهه فعالیت حرفه‌ای خود را شروع کند، باید فرزندش را به چه کسی بسپارد که آسیب روانی یا تربیتی نبیند؟

بهتر است از یک آشنا بخواهد از فرزندش نگهداری کند. مادربزرگ، خاله و عمه‌های کودک انتخاب‌ خوبی هستند. در قدیم بچه‌ها مادرخوانده‌ای داشتند که در نبود مادر از آنها نگهداری می‌کرد. شاید الان بسیاری از بزرگترها خاطرات خود را درباره این شخص در ذهن داشته باشند. تا 3 سالگی کودک می‌تواند در کنار این افراد باشد اما بعد از این سن باید به رشد اجتماعی‌اش توجه کرد و مهد، مکان مناسب‌تری برای نگهداری از او است.

قبل از 3 سالگی اگر کسی از آشنایان برای نگهداری کودک وجود نداشته باشد، می‌توان او را به مهد سپرد؟

بهتر است قبل از 3 سالگی مهد نرود و مثلا در شرایطی مادر او را همراه خود به محل کار ببرد. امروزه در بسیاری از اداره‌ها، محل نگهداری کودک وجود دارد و مادر می‌تواند فرزندش را به‌خصوص در سن شیرخوارگی همراه خود به محل کار ببرد و در اتاقی نزدیک به اتاق خود بگذارد تا پرستاری از او نگهداری کند و مادر نیز بتواند هر چند ساعت یک بار به او سر بزند

در مواردی که به دلایلی کودک شیرخوار نمی‌تواند نزدیک محل کار مادر نگهداری شود و شخص آشنایی هم نمی‌‌تواند از او پرستاری کند، راه‌حلی جز مهد وجود ندارد اما اگر این تنها گزینه‌ پیش‌روی شماست نباید احساس گناه یا اضطراب کنید، بلکه مهد مناسب و مطمئنی بیایید و سعی کنید مربی شیرخوار مرتب عوض نشود. علاوه بر این، مربی باید با مادر در ارتباط نزدیک باشد تا بچه دچار اضطراب و کمبود محبت نشود چون قبل از 3 سال معضل تربیتی نداریم. مشکل اصلی بعد از این سن است. تا قبل از 3 سالگی، مهم‌ترین مساله‌ای که باید مد نظر گرفته شود، انتقال خوب و کامل محبت به شیرخوار است. کودک باید احساس کند در مدتی که مادر نیست، به‌وسیله مربی حمایت می‌شود.

بهترین سن کودک برای مهدکودک

دکتر غزال زاهد، فوق‌تخصص روان‌پزشکی کودک و نوجوان، عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی:

تا زمانی که کودک توانایی توصیف فضای مهد و بیان اتفاق‌هایی که در آنجا می‌افتد را ندارد، نباید به مهد کودک سپرده شود. اگر مادری شاغل است، برای فرزند زیر 3 سال خود باید یک نفر را به عنوان مراقب انتخاب کند. این شخص می‌تواند مادربزرگ، خاله یا یک پرستار باشد که بچه در کنار او احساس آرامش و ایمنی داشته باشد. در چنین شرایطی، احتمال بروز «اضطراب جدایی» کمتر می‌شود در غیر این صورت بچه دچار اختلال در پدیده دلبستگی می‌شود

پدیده دلبستگی یعنی ارتباط عاطفی که بین مادر و کودک وجود دارد و طی آن کودک احساس آرامش و ایمنی می‌کند. کودکی که زود به مهد فرستاده می‌شود تا حدی دچار اضطراب جدایی است و به حضور مادر و پدر نیاز دارد. این تمایل بودن با والدین ممکن است در حد معمول یا بیمارگونه باشد. کودکی که به مهد فرستاده می‌شود و اضطراب زیادی دارد، هر روز با گریه به مهد می‌رود و حتی دچار علایم جسمانی ناشی از اضطراب می‌شود، لازم است رفتن او به مهد قطع و اضطراب زمینه‌ای بررسی و درمان‌های لازم انجام شود اما اگر اضطراب در حد طبیعی است، زمانی که کودک از مهد برمی‌گردد، والدین باید وقت خود را در اختیار کودک بگذارند

او به نوازش، آغوش، حضور، لبخند، بوسیدن، تماس پوستی و چشمی کافی با والدین نیاز دارد. اگر غیر از این باشد، احساس عدم‌امنیت در کودک شکل می‌گیرد و در صورت غفلت تبدیل به اختلال‌های اضطرابی و روان‌پزشکی می‌شود.


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/22 ] [ 8:23 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

جان 53 ساله بود که با خبر شد محل کار او مناطق آفشور* منتقل شده است. از زمانی که جان به این شرکت پیوسته بود هشت سال میگذشت و تا پیش از شنیدن این خبر از حقوق و مزایای معقول و مناسبی به عنوان یک مدیر میانی برخوردار بود ولی اکنون او بیکار شده بود.

خلاقیت: جان 53ساله بود که با خبر شد محل کار او مناطق آفشور* منتقل شده است. از زمانی که جان به این شرکت پیوسته بود هشت سال میگذشت و تا پیش از شنیدن این خبر از حقوق و مزایای معقول و مناسبی به عنوان یک مدیر میانی برخوردار بود ولی اکنون او بیکار شده بود.

جان تمام عمرش را در پستهای سازمانی گذرانده بود و میدانست که باید دنبال شغل دیگری برود، اما این پنجمین باری بود که او به دلیل تعدیل نیرو یا دلایل مشابهی از این دست، امنیت شغلی خود را از دست میداد. با وجود داشتن یک همسر و دو فرزند نوجوان، او دیگر حاضر به تحمل شرایط نامطمئن این چنینی برای آینده خود نبود و دیگر زمان آن رسیده بود که کسب و کار خودش را شروع کند.


تغییر بزرگ

در این کشور و در سراسر جهان، گروه زیادی از مردم سعی میکنند از طریق ایجاد کسب و کاری برای خودشان به دنبال استقلال از شرکتهای بزرگ باشند. هر ماه، حدود یک میلیون آمریکایی شغل خود را از دست میدهند یا تغییر شغل میدهند و به طور فزایندهای تصمیم به داشتن کسب و کاری از آن خود میگیرند.

اتاق بازرگانی آمریکا در گزارشی بیان کرده است: «میلیونها آمریکایی از طریق کارهایی مثل مدیریت کسب و کار، عقد قرارداد مستقل و فروش مستقیم از کارآفرینی استقبال میکنند.» این گزارش همچنین به نظرسنجی در گالوپ اشاره میکند و میگوید 61 درصد از آمریکاییها ترجیح میدهند رئیس خودشان باشند.

6 مزیت کارآفرینی

1. امنیت شغلی

از نظر یکی-دو نسل پیش، مشغول بودن در یک شرکت یا کارخانه بزرگ امنترین حالت شغلی و داشتن کسب و کار شخصی بسیار پرریسک درنظر گرفته میشد ولی اکنون کارکردن در یک شرکت سنتی به پرریسکترین حالت تبدیل شده و کارکردن برای خود دارای امنیت شغلی بیشتری از آن است. دانکن مکفرسون، از بنیانگذاران و گردانندگان شرکت مشاوره پارتو میگوید: اگر برای دیگران کار کنم، وقتم را برای به دستآوردن پولی صرف میکنم که سهم مشخصی از آن نخواهم برد ولی به عنوان یک کارآفرین خودم تعیینکننده سرنوشتم خواهم بود.

2. استقلال

افراد علاقهمندند برای خودشان کار کنند و از آزادی که برای تعیین چگونگی موفقیتشان دارند لذت میبرند. شما میتوانید انتخاب کنید که کجا، چگونه و با چه کسانی کار کنید و بهتر از همه اینکه شما محدودیت کمتری در انتخاب بازههای زمانی برای پرداختن به خانواده و کارتان دارید.

3. انعطافپذیری

مهم نیست در شهر کوچک یا بزرگی زندگی میکنید. کارآفرینی فرصت برابری در اختیار همه قرار میدهد. ایمیل، امکان برگزاری جلسات از راه دور و ارزان و نسل جدید ابزار وب، امکان مدیریت هر کسب و کار رقابتی را از یک صفحه نمایش خانگی امکانپذیر کرده است. شما به عنوان مدیر یک کسب و کار خانگی میتوانید حوزه فعالیتتان را تا شیکاگو، سانفرانسیسکو، هنگکنگ و لندن گسترش دهید و به کارهای دیگری نیز برسید.

4. پول بیشتری به دست آورید

زمانی که کسب و کاری برای خود ایجاد میکنید نسبت به زمانی که برای دیگران کار میکنید، به مراتب فرصت بیشتری برای پول درآوردن دارید. جفری گیتومر نویسنده معروف کتاب کوچک قرمز فروش و کتاب کوچک زرد نگرش میگوید: «همه این اصطلاح را شنیدهاند، «رویای آمریکاییها» که من آن را «واقعیتی در مورد آمریکاییها» میدانم. زمانی که شما کسب و کار خودتان را دارید، زندگینامه و داستان موفقیت مختص خودتان را مینویسید؛ میراث خود را بر جای میگذارید و مهمتر از همه چک حقوقیتان را با دست خودتان مینویسید. داشتن کسب و کار به شما این فرصت را میدهد که کاری را انجام دهید که عاشقش هستید.

5. تاثیرات عالی بر زندگی

در یک مطالعه اکتشافی، 84 درصد از پاسخدهندگان اینطور پاسخ دادند درصورتی که کسب و کار از آن خودشان باشد اشتیاق بیشتری به کار دارند. اولین دلیل آنها برای این خواسته این است که در این صورت میتوانند زندگی کاری جذابتری داشته باشند.

6. شغل دوم

جمعت متعلق به نسل انفجار جمعیت در حال بازنشسته شدن هستند، با اینحال آنها میدانند که نمیتوانند و نمیخواهند به حقوق بازنشستگی اکتفا کنند. دکتر مری فورلانگ نویسنده کتاب «تبدیل نقره به طلا» میگوید: این دسته از افراد زمام آینده را در دست میگیرند و زندگیشان را بازتعریف میکنند. آنها میخواهند کاری را انجام دهند که ارزشها و هویتشان را منعکس کند. آنها میخواهند تفاوت ایجاد کنند.» یک مطالعه نشان میدهد که 50درصد آمریکاییها در پنجاه و شصت سالگی عمرشان هنوز تمایل به انجام کارهای مهم دارند.

دستزدن به شروع کسب و کار آنقدرها هم که به نظر میرسد دلهرهآور نیست. بعدها که به گذشته نگاه میکنید خواهید دید که چقدر این کار آسان بوده و با این هزینه کم چه چیزهایی به دست آوردهاید.

این کار به چه چیزهایی نیاز دارد؟ ابتدا بیایید ببینیم که چه چیزهایی نیاز نیست.شما به داشتن پیشینه ای در MBA یا کسب و کارهای بزرگ ندارید.و لازم نیست که حتما ثروتمند باشید.دست زدن به شروع بعضی از کسب و کارها نیاز به تخصصهای خاص،مشاوره،یا سرمایه اولیه قابل توجه و در برخی موارد مانند فرانشیزها نیاز به گذراندن دوره آموزشی خاصی دارد.این کسب و کار حتی میتواند در زمینه تولید بند کفش باشد و با فروش مستقیم،فرصتهای آنلاین سودآوری ثابت و زیادی داشته باشد.بسیاری از بزرگترین کارآفرینان در عصر ما بدون مدرک و سرمایه اولیه خاصی کار خود ا شروع کرده اند.

اما گمان نکنید که تنها داشتن سرمایه اولیه زیاد موجب درآمد زایی و اشتیاق شما خواهد شد.سرمایه گذاری عمده موجود در کسب و کارهای شخصی شامل زمان،تمرکز و اشتیاقی است که فرد با خود به کسب و کار میآورد.نیازی نیست که شما یک ریاضی دان یا یک نابغه در انجام مذاکارت باشید؛شما به تمایلی شدید و عزم راسخ و شور و اشتیاق برای کار مورد نظر نیاز دارید.
* Offshore از لحاظ تجاری به مفهوم نقل مکان از محلی به محل دیگر جهت کم کردن هزینهها و افزایش سود.

کشورهایی که در آنها رونق اقتصادی وجود ندارد و دارای منابع مالی نیستند برای ایجاد رونق اقتصادی و اشتغالزایی، قرارداد مدت داری را با سازمانی به نام سازمان جهانی Offshore عقد می نمایند که با استفاده از ویژگیهای زیر بتوانند رونق اقتصادی ایجاد نمایند:

1. هیچگونه مالیاتی پرداخت نمی شود و مالیات کاملاً صفر است.

2. چون رونق اقتصادی نیست نیروی کار فراوان و نسبتاً ارزان است.

3. در کشورهای پیشرفته با فشار های اتحادیه های کارگری قوانین معمولاً به نفع کارگر است ولی در مناطق Offshore دولتمردان قوانین کار را جهت تشویق به سرمایه گذاری به نفع کارفرما وضع می کنند.

4. هزینه های سربار (overhead) – آب، برق، تلفن، مکان و … – به شدت پایین می باشد.

5. حریم خصوصی در سرمایه گذاری به شدت رعایت می شود (سرمایه داران علاقه ای به اطلاع دیگران از زمینه سرمایه گذاری و درآمد ماهانه آنها ندارند)

جالب است که بدانیم سود شرکتها در مناطق Offshore بین 25% تا 40% در ماه می باشد. کشورهای مختلف در زمینه های مختلف خود را Offshore اعلام می کنند. بعضی در تولید، بعضی در مسایل اقتصادی و بعضی دیگر در زمینه نرم افزاری که شاید ملموس ترین آنها را بتوان کشور چین دانست که در زمینه تولید خود را Offshore اعلام کرده است


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/22 ] [ 8:22 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

لبخند چیزی فراتر از نشان دادن خوشایند بودن چیزی است. تحقیقات روانشناسی 10 فایده لبخند زدن را بیان می‌کنند. آدمها همیشه لبخند می‌زنند، مخصوصاً وقتی در جمع هستند اما لبخند فقط نشان دهنده شاد بودن آنها نیست. ما از لبخند برای اهداف خاص اجتماعی استفاده می‌کنیم زیرا لبخند می‌تواند پیام‌های مختلفی را به دیگران برساند. در زیر به 10 روشی که می‌توان از لبخند برای فرستادن پیام درمورد قابل اعتماد بودن، جذابیت، اجتماعی بودن و ویژگی‌های بسیار دیگر درمورد خودمان استفاده کرد، اشاره می‌کنیم .

1. تشویق دیگران برای اعتماد به شما
در دنیایی که همه فقط به فکر خودشان هستند، واقعاً به چه کسی می‌توان اعتماد کرد؟ یک نشانه از قابل اعتماد بودن ما، لبخند است. لبخندهای واقعی پیام می‌فرستد که دیگران می‌توانند به ما اعتماد کرده و با ما همکاری کنند. کسانیکه لبخند می‌زنند معمولاً سخاوت و برونگرایی بیشتری دارند. اقتصاددانان نیز تصور می‌کنند که لبخند ارزش ویژه‌ای دارد. در یک تحقیق که توسط شارلمان و همکاران (Scharlemann et al.) انجام گرفت، احتمال اینکه شرکت‌کننده‌ها به افرادیکه لبخند می‌زدند اعتماد کنند خیلی بیشتر از بقیه بود. این تحقیق مشخص کرد که لبخند تمایل افراد برای اعتماد کردن را تا 10% افزایش می‌دهد.

2. جلب ملایمت و ارفاق دیگران
وقتی افراد کار بدی انجام می‌دهند و دستگیر می‌شوند معمولاً لبخند می‌زنند. آیا این کار برایشان فایده‌ای دارد؟ براساس تحقیقی که توسط لافرانس (LaFrance) و هِچ (Hecht) در 1995 انجام گرفت، می‌تواند اینطور باشد. ما با کسانیکه قانونشکنی کرده‌اند، اگر بعد از آن لبخند بزنند، با ملایمت و ارفاق بیشتری برخورد می‌کنیم. مهم نیست که لبخندی دروغین باشد، لبخندی از روی بیچارگی باشد یا یک لبخند واقعی، همه آنها باعث می‌شود برای فرد خاطی کمی تحفیف قائل شویم. به نظر می‌رسد که به این دلیل در این مورد موثر است که تصور می‌کنیم افرادی که بعد از قانون شکنی لبخند می‌زنند، قابل‌اعتمادتر از آنهایی هستند که لبخند نمی‌زنند.

3. رهایی از خطاهای اجتماعی
فراموش کردید به مناسبت سالگرد ازدواجتان برای همسرتان هدیه بخرید؟ اسم یک مشتری مهم را فراموش کرده‌اید؟ سهواً یک بچه کوچک را لگد زدید؟ اگر چنین مواردی برای شما هم پیش آمده باشد، احتمالاً خجالت‌زده شده‌اید. عملکرد خجالت این است که شما را از مکان‌های اجتماعی پرفشار بیرون کند. لبخند‌های از روی خجالت با پایین انداختن سر همراه است و خیلی وقت‌ها هم یک خنده کوتاه احمقانه به آن اضافه می‌کنیم. این کار برای این انجام می‌شود که باعث شویم فرد مقابل اشتباه سهوی ما را فراموش کرده و سریعتر ما را ببخشد. بنابراین لبخند از روی خجالت به ما کمک می‌کند از زندان رها شویم.

 

4. چون درغیراینصورت احساس بدی پیدا خواهم کرد
گاهی‌اوقات به این دلیل لبخند می‌زنیم که هم مودبانه است و هم اینکه بعد از آن احساس بدی پیدا نمی‌کنیم. مثل زمانیکه کسی با اشتیاق درمورد اینکه چطور مقداری پول در جیب یکی از لباس‌های قدیمی‌اش پیدا کرده برایمان تعریف می‌کند. شاید خیلی جای لبخند زدن نداشته باشد اما اینکار را می‌کنید چون مودبانه است. در یک تحقیق از افراد مختلف سوال شد بعد از شنیدن اخبار خوب از یک نفر، صورت خود را خشک و جدی نگه دارند. بعد از آن احساس بدی پیدا کردند و تصور می‌کردند که آن فرد نظر بدی نسبت به آنها پیدا خواهد کرد. به همین دلیل است که در اینگونه مواقع سر خود را تکان داده و لبخند می‌زنیم چون می‌دانیم اگر اینکار را نکنیم، بعد احساس پشیمانی خواهیم کرد. این احساس در زنان قوی‌تر از مردان است.

5. خندیدن از ته قلب
لبخند زدن راهی برای کاهش فشار ناشی از موقعیت‌های ناراحت‌کننده است. روانشناسان به آن فرضیه فیدبک چهره می‌گویند. حتی وقتی به اجبار لبخند می‌زنیم برای اینکه کمی روحیه‌مان را بهتر کند کافی است.
هشدار: لبخند زدن به چیزهای ناراحت‌کننده شاید موثر باشد اما به نظر دیگران جالب نمی‌رسد. وقتی آنسفیلد (Ansfield) در تحقیق خود از شرکت‌کننده‌ها خواست تا ویدئوهایی ناراحت‌کننده تماشا کنند، آنهایی که لبخند زدند بعد احساس بهتری داشتند تا آنها که لبخند نزدند. اما آنهایی که به تصاویر ناراحت‌کننده لبخند می‌زدند در نظر دیگران خوشایند نبودند.

6. برای درک و بینش بهتر
وقتی عصبی هستیم، توجه ما کمتر می‌شود. متوجه نمی‌شویم که کناردستمان چه می‌گذرد و فقط اتفاقی که درست روبه‌رویمان می‌افتد را می‌بینیم. این هم از نظر لفظی و هم استعاری صدق می‌کند: وقتی مضطرب هستیم یا استرس داریم، متوجه ایده‌هایی که در گوشه‌های ذهنمان است نمی‌شویم. اما برای به دست آوردن درک از یک مشکل، دقیقاً به همین ایده‌های پیرامونی نیاز پیدا می‌کنیم. لبخند بزنید. لبخند زدن باعث می‌شود احساس خوبی پیدا کنیم که انعطاف‌پذیری در توجه را بالا برده و توانایی ما برای فکر کردن کلی‌نگر را تقویت می‌کند. وقتی این ایده توسط جانسون و همکاران (Johnson et al.) در سال 2010 بررسی شد، نتایج تحقیق نشان داد که شرکت‌کننده‌هایی که لبخند می‌زدند در کارهایی که نیاز به توجه داشت و فرد باید کل جنگل و نه فقط درختان آن را می‌دید، بهتر عمل می‌کردند.

 

7. برای جذابیت
لبخند خانم‌ها تاثیری جادویی بر همسرشان دارد و تاثیر آن حتی از ارتباط چشمی نیز بالاتر است. در یک تحقیق بر روی نحوه برخورد آقایان با خانم‌ها را در یک بار بررسی کرد ]والش و هویت، 1985 (Walsch & Hewitt, 1985) [. وقتی زنی فقط ارتباط چشمی با همسرش برقرار می‌کرد، در 20% از موارد فرد به او نزدیک می‌شد. وقتی همان زن لبخندی را هم اضافه می‌کرد، در 60% از موارد مرد به او نزدیک می‌شد.
اما وقتی مردها به زنان لبخند می‌زنند، تاثیر آن جادوییت کمتری دارد. بااینکه لبخند زدن جذابیت خانم‌ها را برای آقایان بیشتر می‌کند اما برعکس آن چندان صادق نیست. درواقع، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مردان وقتی باغرور و یا حتی خجالت رفتار کنند، نسبت به زمانیکه شاد به نظر می‌رسند، جذابیت بیشتری دارند ]تریسی و بیل، 2011 (Tracy & Beall, 2011)[. کمتر لبخند زدن باعث می‌شود مردان مردانه‌تر به نظر برسند.

8. پنهان کردن فکر
روانشناسان در گذشته تصور می‌کردند که یک لبخند واقعی هیچوقت دروغ نمی‌گوید. لبخند‌های دروغین و مصنوعی فقط دهان را درگیر می‌کند درحالیکه لبخندهای واقعی به چشم‌ها نیز می‌رسد. اما در تحقیقات اخیر مشخص شده است که 80%از افرادیکه لبخند مصنوعی می‌زنند می‌توانند تاثیر لبخند بر روی چشم‌ها را نیز تقلید کنند. پس از لبخند می‌توان برای پنهان کردن چیزی که واقعاً به آن فکر می‌کنیم استفاده کنیم اما با این وجود ساختن یک لبخند مصنوعی چندان آسان نیست زیرا زمان‌بندی آن باید درست باشد. رمز ایجاد یک لبخند قابل‌اعتماد این است که شروع کُندی دارد، یعنی نیم‌ثانیه طول می‌کشد تا روی صورت پخش شود. یک تحقیق نشان داده است که در مقایسه با یک لبخند با شروع سریع (یک دهم ثانیه)، لبخندهای با شروع کُندتر قابل‌اطمینان‌تر، واقعی‌تر و جذاب‌تر تلقی می‌شوند.

9. برای پول درآوردن
در موارد قبل بررسی کردیم که اقتصاددانان نیز ارزش لبخند را دریافته‌اند اما آیا لبخند می‌تواند واقعاً برایمان پول‌ساز باشد؟ واضح است که یک لبخند پهن از یک مستخدم می‌تواند: تید و لوکارد (Tidd and Lockard) در سال 1976 در تحقیق خود دریافتند که مستخدم‌هایی که لبخند می‌زنند انعام بیشتری دریافت می‌کنند. بطور‌کلی‌تر افرادیکه در صنایع خدماتی هستند، مثل مهمانداران هواپیما یا آنها که در بخش سرگرمی و میهمان‌نوازی هستند، برای لبخند زدن به مشتریان خود پول می‌گیرند. اما مراقب باشید. تضاد مداوم بین آنچه واقعاً احساس می‌شود و آنچه نشان داده می‌شود می‌تواند موجب خستگی فرد و فرسودگی شغلی شود.

. لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند
یکی از ساده‌ترین لذت‌های زندگی که معمولاً به‌خاطر خودکار بودن آن دیده نمی‌شود زمانی است که به کسی لبخند می‌زنید و او در جواب به شما لبخند می‌زند.
اما همانطور که ممکن است متوجه شده باشید همه آدمها در جواب یک لبخند، لبخند نمی‌زنند. هینز و توم‌هاو (Hinsz and Tomhave) در سال 1991 در تحقیق خود بررسی کردند که چه نسبت از افراد لبخند را با لبخند جواب می‌دهند. نتایج آنها نشان داد که حدود 50% از افراد اینگونه رفتار می‌کنند. درمقایسه معمولاً هیچکس اخم را با اخم جواب نمی‌دهد.

11. لبخند برای طول‌عمر
اگر هیچکدام از این تحقیقات نتونست لبخندی روی لبان شما بنشاند این را هم در نظر بگیرید: افرادیکه زیاد لبخند می‌زنند معمولاً بیشتر عمر می‌کنند. در یک تحقیق که بر روی تصاویر بازیکنان بیسبال در سال 1952 انجام گرفت مشخص شد که آنها که لبخند زده بودند تا 7 سال بیشتر از همسانان خود عمر کرده‌اند. شاید حالا دلیلی برای لبخند زدن پیدا کرده باشید


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/22 ] [ 8:16 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 


روزهای اول ازدواج‌تان را به‌خاطر آورید که چطور عاشق و دلباخته همسرتان بودید. حتی تصور دوری از همسرتان غیرممکن بود اما بعد از گذشت زمان این شیفتگی و علاقه کمرنگ شده است. در این شرایط آیا شما جزو گروهی هستید که از این وضعیت به همسرتان شکایت می‌کنید؟ مطمئنا به همان میزان که همسرتان نسبت به روزهای اول ازدواج تغییر کرده است شما نیز تغییر کرده‌اید اما به جای شکایت و ناامیدی بهتر است به‌دنبال اصلاح رابطه‌تان باشید.

شناسایی اولین مشخصه تغییر

یکی از دلایلی که باعث تکراری شدن رابطه شما با همسرتان می‌شود تغییر ظاهر شماست. در طول سال‌هایی که با هم بوده‌اید، آنچه مسلما تغییر کرده است ظاهر و قیافه شماست. بنابراین برای جلوگیری از خستگی از وضع ظاهر باید به فکر تغییر آن باشید. آن‌چه را که روزی باعث شد به همسرتان علاقه‌مند و مجذوب او شوید را به‌خاطر آورید و به تحسین آن مشخصه‌ها در افکار خود بپردازید. از کلماتی که همسرتان را به وجد می‌آورد و شما را به یاد روزهای اول زندگی مشترک‌تان می‌اندازد، استفاده کنید. روزهای شیرین دوران نامزدی خود را به یاد آورید که برای دیدن یکدیگر لحظه شماری می‌کردید.
خستگی زوجین از یکدیگر مشکلی است که درمان آن دوباره زنده کردن رابطه است. مشکلاتی که همسران در طول زندگی مشترک‌شان مواجه هستند را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛ خیانت، انجام‌ندادن تعهدات تا کشمکش، حسادت و خودخواهی. اما خستگی زوجین از یکدیگر مسئله‌ای متفاوت است و به‌طور واضح ارتباطی با جنگ و دعوا و خودخواهی بین زوجین ندارد.

چگونه بفهمید شوهرتان از شما خسته شده است؟

اگر متوجه شدید شوهرتان کمتر حرف می‌زند و به جای گذراندن وقت آزاد خود با شما، وقت خود را با دوستانش در بیرون از خانه می‌گذراند اکنون زمان آن رسیده که دست به کار شوید. اگر اوضاع را به حال خود رها کنید شاید روزی را ببینید که همسرتان وقت خود را با شخص دیگری می‌گذراند تا لحظه‌ها برایش لذت بخش‌تر باشد. از خودتان شروع کنید. اگر دیدید شوهرتان علاقه‌ای به گذراندن وقت خود با شما را ندارد از خود سوال کنید چه چیزی باعث چنین عملی شده است، شاید به این علت است که شما غرق در مسئولیت‌های خانه شده‌اید. روز‌های اول آشنایی‌تان را به خاطر آورید زمانی که تازه ازدواج کرده بودید به چه اندازه از هم شناخت داشتید؟ قابل فهم است که تغییر در وضعیت خانواده نیاز به تغییر در اولویت‌ها دارد؛ زمانی را در بیرون از خانه با همسرتان سپری کنید و لحظات لذت‌بخشی را با یکدیگر داشته باشید تا تاثیرش را ببینید.

به ظاهر خود اهمیت دهید

بسیار دیده می‌شود خانم‌ها چند سال پس از ازدواج دیگر به ظاهر خود اهمیت نمی‌دهند و خود را رها می‌کنند. درحالی‌که پس از ازدواج هم باید همیشه آراسته باشید و به ظاهر خود اهمیت دهید. برای رفتن به آرایشگاه برنامه هفتگی داشته باشید. سعی کنید از مدل موها و آرایش جدید استفاده کنید. اگر توان مالی ندارید می‌توانید خودتان به آرایش موهای خود بپردازید و لباسی زیبا به تن کنید. مطمئن باشید که همسرتان متوجه تغییر شما خواهد شد و شرایط از آن پس کمی بهتر می‌شود. ورزش کنید با ورزش نه تنها می‌توانید به وزن ایده‌آل خود برسید بلکه قلب و پوستی سالم خواهید داشت. وقتی شما احساس خوبی نسبت به‌خود داشته باشید مطمئنا شوهرتان همین احساس را نسبت به شما پیدا می‌کند.

به‌دنبال علائق مشترک باشید

تلاش کنید تمامی فعالیت‌هایی که از انجام آن با همدیگر در گذشته لذت می‌بردید را به خاطر آورید و آن‌ها را تکرار کنید. اگر امکان پیاده‌روی در روزهای آخر هفته در کوه را ندارید به پیاده‌روی در پارک اطراف خانه خود بسنده کنید. بهتر است کاری که هردوی‌تان از آن لذت می‌برید، انجام دهید.

صمیمیت‌ها را از نو زنده کنید

اگر همسرتان از این‌که از شما خسته شده است شکایت می‌کند، شاید منظور او از این شکایت این است که شوهرتان به صمیمیت بیشتری نیاز دارد. وقتی مسئولیت‌های کاری و خانواده تمامی وقت شما را پر می‌کند نخستین چیزی را که تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد روابط زناشویی شماست. روابط زناشویی در زندگی مشترک بسیار مهم است و یکی از چند راهی است که می‌توانید با آن صمیمیت را به زندگی خود بازگردانید.

دلایل همسرتان را جویا شوید

برخلاف تلاش‌های شما برای بهبود رابطه، اگر همسرتان مانند گذشته از شما فاصله می‌گیرد و از بودن با شما خسته است، بهتر است با او مستقیما به گفت‌وگو بپردازید و از او صریحا سوال کنید چه چیزی موجب چنین تغییری در رفتار او شده است. اگر می‌توانید هردوی‌تان با تلاش یکدیگر به تغییر شرایط بپردازید و جرقه‌ای در رابطه‌تان ایجاد کنید. اگر همسرتان از جواب دادن به سوال شما خودداری کرد احتمالا مشکل جدی‌تر از آن است که فکر می‌کنید، در این صورت بهتر است با یک مشاور متخصص مشکل خود را در میان بگذارید. نگران نباشید شاید روزهای سختی در کار خود گذرانیده است. اگر بر خلاف تلاش‌های‌تان نتوانستید علت را جویا شوید اجازه ندهید این شرایط بر شما تاثیر بگذارد و ناامید شوید. فعالیت اجتماعی خود را ادامه دهید. افراد اجتماعی و با اعتماد به نفس همیشه مورد تایید و تحسین همسران‌شان هستند، البته تلاش کنید تعادل را میان کار و زندگی مشترک خود رعایت کنید.

آیا شما از رابطه‌تان خسته شده‌اید؟

خستگی از روابط در هر جایی ممکن است اتفاق بیفتد نه تنها در زندگی زوجین بلکه حتی در محیط کار. اگر شما هر روز کار یکسان و ثابتی را انجام دهید نه تنها تا حدی از آن کار خسته می‌شوید بلکه کارتان کیفیت مطلوب نخواهد داشت. وقتی کار جدیدی را آغاز می‌کنید یا پیشرفتی در کارتان ایجاد می‌شود ناگهان نیروی تازه می‌گیرید. اگر رابطه با همسرتان برای شما خسته‌کننده شده است به جای این‌که به فکر شخصی دیگر بیفتید و بخواهید دیگری را جایگزین کنید، بهتر است تغییری هر چند کوچک در زندگی‌تان ایجاد کنید. گاهی تنها با بیان احساسات و آرزوهای‌تان می‌توانید تازگی به روابط ببخشید. روابط بسیاری وجود دارند که هر 2 در دل جمله -‌ ای کاش... - را تکرار می‌کنند ولی هیچگاه این موضوع را برای همسرشان بازگو نمی‌‌کنند درحالی‌که با گفتن آرزوها می‌بینید تا چه اندازه نقاط مشترکی بین شما وجود دارد. این‌که شما بدانید از روابط خود خسته شده‌اید اصلا خجالت‌آور نیست، آنچه باعث ناراحتی می‌شود و باید برای آن شرمنده شد، نپذیرفتن و آگاهی نداشتن از این خستگی است.

چطور به جای خستگی از روابط، آن را دوباره زنده کنیم؟

در 6 ماه تا یک سال اول زندگی مشترک همه چیز رمانتیک و عالی است اما با گذر زمان زندگی رنگ یکنواختی می‌گیرد اما این موضوع به این معنا نیست که شما دیگر عاشق هم نیستید و همانند روز‌های دوران نامزدی از دیدن یکدیگر قلب‌تان به تپش نمی‌افتد و صدای قلب‌تان را نمی‌شنوید. برای این‌که روابط خود را زنده و عاشقانه نگه دارید 2 راهکار به شما پیشنهاد می‌شود :
1. حرف یکدیگر را بشنوید
درست است که شما دوست دارید زمانی را تنها باشید اما باید زمانی را برای شنیدن حرف همسرتان در نظر بگیرید. این زمان می‌تواند موقع صرف شام یا هنگام شستن ظرف‌ها یا قبل از خوابیدن باشد. یکی از راه‌هایی که نشان می‌دهد همسرتان نزد شما دارای ارزش است گوش دادن به حرف‌های اوست.
2. همسرتان را غافلگیر کنید
آخر هفته بدون برنامه‌ریزی و اطلاع قبلی همسر خود را بیرون ببرید یا هدیه‌ای هر چند کوچک به او دهید. این هدیه می‌تواند حتی یک شاخه گل باشد. خود را به جای همسرتان قرار دهید و از خود بپرسید اگر جای او بودم چه چیزی من را غافلگیر می‌کرد؟ این هدیه می‌تواند خاطرات زیبای گذشته را به یاد شما آورد.


آیا شما بر علائق خود سرمایه‌گذاری می‌کنید؟

هر کدام از شما این حق را در زندگی دارید که به فعالیت‌های شخصی خود بپردازید. زمانی را صرف پیشرفت شخصی خود، علائق شخصی، سرگرمی‌ها و دوستان خود کنید. به همان اندازه که نیاز به گذراندن وقت بیکاری خود با یکدیگر دارید باید وقتی را برای خود اختصاص دهید. با گذراندن وقت کافی با یکدیگر در پایان روز حرفی مشترک برای گفتن دارید که این خود روابط را بهبود می‌بخشد.

دفترچه یادداشتی برای ثبت وقایع تهیه کنید

رابطه بین زن و شوهر همانند یک گیاه است. اگر آب و غذا به آن نرسد از بین می‌رود. اگر هردوی شما بسیار مشغله دارید که این در‌گیری می‌تواند کاری، علائق شخصی یا کارهای فرزندان‌تان باشد در این بین سعی کنید زمانی را به نوشتن خاطرات مشترک‌تان در یک دفترچه با یکدیگر صرف کنید. حتی می‌توانید هر 2 هفته یک‌بار در یک عصر زیبا که هردوی‌تان باهم هستید این کار را انجام دهید. برای این‌که رابطه‌تان را تازه نگه دارید هرازگاهی به انجام کارهایی بپردازید که غیرمعمول است.


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/22 ] [ 8:15 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 


آهای آقایان، می‌دانید زنان تان از شما چه انتظاری دارند؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید؟ این راهنمایی است که به شما می‌گوید همسران‌تان چه توقعاتی از شما دارند و چگونه می‌توانید همسری ایده‌آل باشید.

1. به عواطف او احترام بگذارید

بگذارید گریه کند. زنان همیشه قدردان مردهایی هستند که به عواطف و احساسات‌شان اهمیت می‌دهند. به خصوص وقتی از چیزی ناراحتند. از همسرتان بپرسید از چه ناراحت است و اگر گریه می‌کند به او دستمال تعارف کنید. مطمئن باشید ابراز احساسات باعث تقویت رابطه می‌شود.

2. اهمیت آنچه می‌پوشید

با نظر او لباس بپوشید. مدها می‌آیند و می‌روند اما توجه یک مرد به طرز پوشش خود باید مداوم باشد. این از همان روزهای اول آشنایی برای یک زن حائز اهمیت است. باید سعی کنید بفهمید همسرتان چه نوع ظاهری را می‌پسندد. مثلا اگر دوست دارد رنگ شلوار شما روشن باشد به خواسته‌اش توجه کنید.

لباس پوشیدن شما آنطور که همسرتان دوست دارد قدم مهمی در ایجاد علاقه بیشتر در زنان است. مردان باید بدانند که بد نیست گاهی لباس قرمز بپوشند، زیرا روانشناسان می‌گویند این یکی از اولویت‌های ناخودآگاه زنان است. آنها معتقدند رنگ قرمز باعث می‌شود مردها قوی‌تر و جالب‌‌تر به نظر بیایند. اما توجه داشته باشید که این رنگ به مهربان‌تر نشان دادن شما کمکی نمی‌کند.

3. از خودگذشتگی هیچ وقت از مد نمی‌افتد

یک مرد سنتی باشید. زمانی که پای عواطف به میان می‌آید خیلی از زنان هنوز شیوه مردان سنتی را ترجیح می‌دهند، به خصوص در ابتدای زندگی مشترک. آنها به خوبی می‌توانند از پس کارهایی همچون باز کردن در یا جابه‌جا کردن صندلی بربیایند ولی وقتی تامل می‌کنند یعنی از شما انتظار ادای احترام و همکاری دارند و توقع دارند شما این کارها را برای او انجام دهید.

4. اشتباهات خود را پنهان نکنید

شجاع باشید، اعتراف کنید. می‌خواهید دل همسرتان را به دست بیاورید؟ زنان عموما به رشد شخصیتی علاقه دارند و مردی را دوست دارند که با ملاحظه و متفکر باشد، به خصوص وقتی می‌دانند به اشتباهش پی برده. این اشتباه می‌تواند اعم از بدخلقی یا بی‌توجهی به آنها به دلیل خستگی از کار باشد. آنها مشتاقند ببینند که شوهرشان سعی در جبران آن دارد. پس شجاع باشید و به اشتباه‌تان اعتراف کنید.

5. نقش حلال مشکلات را بازی نکنید

گوش کنید، راه‌حل ارائه ندهید. وقتی چیزی همسرتان را آزار می‌دهد او گوش شنوای شما را می‌خواهد نه نصیحت. مردها فکر می‌کنند باید همه چیز را حل کنند، زیرا عموما تمایل به حل مسئله دارند. اما برای یک زن گوش سپردن به حرف‌هایش مانند معجزه‌ای عمل می‌کند که به عمیق‌تر شدن رابطه کمک می‌کند.

6. سر تکان دادن کافی نیست

با دقت گوش کنید. خانم‌ها واقعا دوست دارند بدانند که به حرف‌هایشان توجه می‌کنید. کافـی نیست سر تکان دهید و وقتی مکث می‌کنند منتظرند عکس‌العمل شما همراه با توجه کامل باشد. مثلا اگر از کارفرمای خود شکایت می‌کنند دوست دارند چیزهایی از زبان شما بشنوند از قبیل: متاسفم که روز سختی داشتی یا چه بد، نگران نباش و... یادتان باشد سعی کنید در ارائه راه‌حل شتاب نکنید.

7. تقلید می‌تواند نشانه علاقه باشد

نشانه عشق را از یاد نبرید. همسر شما با تقلید از اعمال و رفتار شما میزان علاقه‌اش را به شما نشان می‌دهد. مثلا او ممکن است غذایی را که باب میل شماست سفارش دهد یا لباس به رنگ مورد علاقه‌تان را بپوشد یا لبخند شما را با لبخند پاسخ دهد. پس به اینگونه رفتارها دقت بیشتری داشته باشید.

8. به یک بار گفتن اکتفا نکنید

چند بار بگویید، نه یک بار. بد نیست گاهی ویژگی‌های فردی مثبت او را گوشزد کنید. مثلا از زیبایی‌اش تعریف کنید و بدون اینکه به شما بگوید تغییرات ظاهری‌اش را تحسین کنید. تغییراتی از قبیل کاهش وزن، تغییر رنگ مو و از این قبیل هر چند کوچک هم باشد برای آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. مطمئن باشید تحسین همسرتان او را بیشتر به شما علاقه‌مند می‌کند.

9. از رابطه‌تان صحبت کنید

فرصتی برای صحبت فراهم کنید. وقتی او می‌خواهد سر صحبت در مورد روابط‌تان را باز کند لزوما قرار نیست مشکلی را مطرح کند. روانشناسان معتقدند که زنان دوست دارند در مورد همبستگی در زندگی مشترک، خوب یا بد پیش رفتن اوضاع و به طور کلی راجع به زندگی گهگاهی حرف بزنند که این نشانه خوبی است. یک صحبت صادقانه دونفره می‌تواند یک زوج را به هم نزدیک‌تر می‌کند.

10. با او چشم در چشم صحبت کنید

چشم در مقابل چشم. شما به عنوان یک مرد ممکن است ترجیح بدهید در کنار همسرتان نشسته و با او صحبت کنید اما او اغلب ترجیح می‌دهد با شما رودررو باشد. تماس چشمی در حین مکالمه باعث افزایش علاقه بین شما به عنوان یک زوج خواهد شد.

11. لحظه را از دست ندهید

گاهی شما فرمان را در دست بگیرید. نگذارید او همیشه پیش‌قدم شده و سرحرف را باز کند. اگر به شما فرصت صحبت کردن می‌دهد سعی کنید از آن استفاده کرده و بحث را هدایت کنید هرچند موضوع ساده‌ای باشد. توجه به موضوع بحث و به نتیجه رساندن آن برای او بسیار حائز اهمیت است.

12. حفظ رابطه صمیمی اصلا سخت نیست

چرا شاعر نمی‌شوید؟ همسرتان همیشه خواستار محبت و عشق شماست. فرقی نمی‌کند 2 ماه از ازدواج‌تان گذشته باشد یا 20 سال. تقدیم یک شاخه گل، دعوت به یک شام ساده، چند بیت شعر، حتی اگر کلیشه‌ای به نظر برسد باعث ایجاد صمیمیت بیشتر می‌شود. به گفته روانشناسان زنان از ابراز علاقه‌هایی اینچنین ساده لذت برده و قدردان آن خواهند بود و این قدردانی را همیشه ابراز خواهند کرد.


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/22 ] [ 8:13 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 تحلیل قوای روانی معلم سه عامل اساسیدارد :


ـ فرسودگی نگرشی
ـ ‌فرسودگی جسمی
ـ‌ فرسودگیهیجانی
فرسودگی نگرشی، به فقدان اشتیاق به کار و پایین بودن حس رضایت از آناطلاق می‌شود
فرسودگی جسمی، بیشتر اوقات به خستگی معلمان در مدرسه اطلاقمی‌شود. آنها معمولاً اظهار می‌کنند که در پایان یک روز کاری، کاملاً تهی از انرژیهستند
در حالت فرسودگی هیجانی، حفظ اساس مثبت در طول یک روز کاری، برای معلماندشوار می شود. احساس غالب بر آنها در طول روز، تمایل شدید به چشم پوشی از انجاممسئولیت‌هاست. هیجان غالب در این حالت، معمولاً افسردگی است.
.
شخصیت تیپآ
معلمان دارای شخصیت تیپ (آ)، ناشکیبا و پرخاشگر هستند، تمایل شدیدی به انجامشدن کارها و گرایش به قبول کار زیاد دارند. این معلمان در تقابل با گروه دارایشخصیت تیپ (ب) هستند که نگرشی آسان‌گیر و راحت نسبت به زندگی دارند. شخصی که درگروه شخصیت تیپ (آ) قرار داشته باشد، احتمالا به 10 پرسش زیر، پاسخ می‌دهد:
-    آیا اغلب کارها (مانند غذا خوردن، صحبت کردن و راه رفتن) را با سرعت زیاد انجاممی‌دهید؟
-   آیا معمولاً وقتی مشغول به کاری هستید، مضطرب می‌شوید و می‌خواهیدکار را سریع تمام کنید و به کار بعدی بپردازید؟
-     آیا وقتی در حال استراحتهستید احساس گناه می‌کنید، گویی همیشه کاری هست که باید انجام دهید؟
-     آیافکر می‌کنید نماینده شدن کار سختی است؟
-    آیا فکر می‌کنید در صورتی کهنتوانید عقاید خود را آزادانه بیان کنید شرکت در جلسات، غیر ممکن است؟
-   آیادر کنار افرادی که کارها را به تأنی انجام می‌دهند بی‌قرار می‌شوید؟
-     آیااز نظر جسمی فردی تنیده و ابرازگر هستید؟
-    آیا سخن فردی را که وقت زیادی راصرف توضیح یک موضوع می‌کند، قطع می‌کنید؟
-     آیا همیشه شتابزدههستید؟
-    آیا وقتی به صحبت شخص دیگری گوش می‌کنید با انگشتانتان ضربمی‌گیرید؟ استرس و شخصیت با یکدیگر مرتبطند
افراد دارای تیپ (آ) به این دلیل بهمیزان زیادی مستعد استرس هستند که کار زیادی را متعهد می‌شوند و در نتیجه خود راتحت فشار قرار می‌دهند
شخصیت‌هایی که عوامل بیرونی بر آنها کنترلدارند
Exteranal locus of control

www.zibaweb.com
اشخاصی که عوامل بیرونی بر آنها کنترلدارند احتمالاً به 10 پرسش زیر پاسخ مثبت می‌دهند:‌
-    آیا فکر می‌کنید اغلباتفاق‌های مهم زندگیتان شانسی هستند؟
-    آیا فکر می‌کنید افراد زیادی وجودندارند که بتوانند در مسائلی که بر آنها اثر می‌گذارد تغییر ایجاد کنند؟
-     آیا فکر می‌کنید به دست آوردن شغل خوب اساساً شانسی است؟
-    آیا فکر می‌کنیدمردم نمی‌توانند تأثیر چندانی در تصمیمات دولت داشته باشند؟
-    آیا فکرمی‌کنید نمره دانش‌آموزان، ربطی به تلاش آنها ندارد؟
-     آیا فکر می‌کنید هرچه تلاش می‌کنید، نمی‌توانید بعضی افراد را وادار کنید تا شما را دوستبدارند؟
-    آیا فکر می‌کنید هر اتفاقی که قرار است رخ دهد، رخ‌می‌دهد؟
-    آیا فکر می‌کنید بیشتر تصمیمات زندگی را باید با شیر یا خط،گرفت؟
-     آیا فکر می‌کنید نمی‌توانید بر روند زندگیتان کنترل داشته‌ باشید؟ ü     آیا فکر می‌کنید نمره‌های امتحانی گاه خیلی غیر منصفانههستند؟

 


شخصیت نوروتیک
معلمانی که شخصیتی نوروتیک دارندشدیداً مستعد نگران شدن هستند. آنهامدتی طولانی به مشکلاتی فکر می‌کنند که فرضیهستند و ممکن است با آنها مواجه شوند فردی یا شخصیت نوروتیک احتمالاً به 10 پرسشزیر، پاسخ مثبت‌ می‌دهد
-     آیا گفتگو با غریبه‌ها برایتان دشواراست؟
-   آیا زود رنج هستید؟
-     آیا بر اثر هجوم افکار به ذهنتان، بی‌خوابمی‌شوید؟
-     آیا از بدشناسی‌های احتمالی نگران هستید؟
-    آیا اغلب مغمومو افسرده هستید؟
-    آیا به سردرد و دردهای دیگر مبتلا هستید؟
-     آیا درمکان‌هایی مثل آسانسور، قطار یا تونل، عصبی می‌شوید؟
-     آیا فاقد اعتماد بهنفس هستید؟
-     آیا اغلب در حضور مافوق خود خجالت می‌کشید؟
-     آیا ازتجربیات تحقیر آمیز به مدت طولانی و به شدت رنج می‌برید؟


افرادی که در برابر استرس مقاوم هستند
    تعادل دارند. 
 

 روشی آرمش‌بخش دارند.
 از قبول کار زیاد خودداری می‌کنند
 معتقدند که می‌توانند به طرز موثری با مشکلات خود مواجهشوند. 
 

کارهایی که مدارس می‌توانند برای به حداقل رساندن استرسانجام دهند


همانطور که معلمان می‌توانند برای کاهش استرس خود، به عملکردهایی خاصاقدام کنند، مدیران مدارس هم می‌توانند برای تضمین اینکه میزان استرس کارکنان در حدنازلی باقی بماند، کارهای بسیاری انجام دهند. «کمیته مشورتی خدمات آموزشی» در سال 1998، تعدادی از حیطه‌های نقش مدیران را در کاهش استرس معلمان، اینگونه مشخص ساختهاست. 
ـ حل مسئله به صورت گروهی
ـ‌ ایجاد و رشد فرهنگ حمایتگرانه
ـمطلع‌سازی و آموزش
ـ خدمات بهداشت حرفه‌ای
ـ طرح‌های کمک به کارکنان
درسال 1988، اداره آموزش بهداشت Health Education Authority توصیه‌های زیر را برایکاهش استرس معلمان ارائه کرد:
ـ‌ تدوین تعاریف روشن از شغل که به دور از ابهامباشد.
ـ فراهم ساختن برنامه‌های معارفه برای کارمندان جدید و معلمان با تجربه کهبه مدارج شغلی بالاتر ارتقا یافته‌اند
ـ‌ تدارک دیدن روش‌های ثمربخشی برایانتخاب معلمان
ـ فراهم کردن امکان رشد مستمر برای کارکنان
ـ بهبود محیطکار از نظر فیزیکی، برای مثال کاهش میزان سر و صدا
ـ تشویق هر مدرسه برایخودگردانی تمام و کمال، و برنامه‌ریزی‌های خاص برای کاهش استرس و در صورت لزوم،استفاده از رهنمودهای شخصی متبحر.
ـ بررسی و مشخص کردن نقش مسئولان آموزش محلیبا هدف کاهش دادن تعلل‌ها و درماندگی‌های ناشی از نامشخص بودن نقش‌ها،کاغذ‌بازی‌های غیر ضروری و بهبود هماهنگی بین مسئولان و مدارس.
مدرسه سالم
یکروش خوب برای درک چگونگی کمک به معلمان به منظور کاهش استرس در آنها، این است کهببینیم از نظر آنان ویژگی‌های یک مدرسه سالم در چیست.


این ویژگی‌ها به قرار زیراست:


ـ بین همکاران ارتباط خوبی وجود دارد
ـ‌حس تشریک مساعی قدرتمندی وجوددارد.

ـ‌تصمیم‌گیری مدیران بر مبنای مشورتاست.
ـ‌ در زمینه ارزشها و ضوابط اصلی، توافق عام وجود دارد
ـ‌ تمام خطمشی‌های مدرسه بجاست.            
ـ نقش‌ها و انتظارات از هر کس، به روشنی تعریفشده‌اند
ـ‌ معلمان بازخورد مثبت می‌گیرند و از آنها تمجید می‌شود
ـ ازمعلمان، با منابع و امکانات خوبی حمایت می‌شود
ـ‌ از کارکنان برای حلمشکلاتشان، حمایت می‌شود
ـ‌ پیروی از خط مشی‌ها و روش‌ها آسان است
ـ‌کاغذبازی‌ها و کارهای دفتری به حداقل رسانده شده است
ـ‌ وظایف اضافی، هماهنگبا مهارت‌های معلمان تنظیم می‌شود
ـ محیط ساختمان، برای کار، خوشایند است
ـ‌ مدیران ارشد از طرح‌ریزی‌های پیشاپیش، به خوبی استفاده می‌کنند.   
ـ‌ درزمینه انتصاب کارکنان و پیشرفت شغلی، رهنمود‌های لازم ارائه می‌شود
همچنینمیلز (1990) در بحث از «مدرسه خود را ضد استرس کنید». مدرسه ایده‌آل را دارای 10ویژگی زیر توصیف کرده است:
ـ‌مقاصد واهداف روشن
ـ‌ نظام ارتباطعالی
رویکردی منطقی و عملی درباره زمان، وقت مقرر، و میزان کار
ـ‌ محیطخوشایند برای کار
ـ پایین بودن میزان بیماری و غیبت 
ـ‌روحیه و انگیزهبالا
ـ‌تصویر ذهنی خوب در جامعه
ـ‌کار گروهی با ثبات و ثمربخش
ـ احساستعلق و پیوند میان کارکنان و دانش‌آموزان 
ـ تعارض‌های اندک بین افراد.
تماماتحادیه‌های معلمان teacher unions گزارشهایی درباره استرس انتشار داده و مشکلاتآنها را تحلیل کرده‌اند. همچنین درباره اینکه مدارس چگونه می‌توانند به کاهش استرسکمک کنند، رهنمود‌هایی عرضه داشته‌اند.
.

در تعدادی از این رهنمودها، بر ویژگی‌های بهداشت سازمانی برای کمکبه مدارس در ایجاد محیط کاری بهتر برای معلمان، تأکید شده است. یک نمونه خوب در اینباره گزارش اتحادیه ملی معلمان (NUT) در سال 1990است که طراحی عملی برای بهداشتسازمانی ارائه کرده که می‌تواند برنامه‌ای ثمربخش در کاهش استرس معلمان، فراهمآورد. این طرح عملی،

 

به سه حیطه اصلی مربوط می‌شود:‌
محیط کار
حل مسئله ومحیط اجتماعی
محیط مناسب برای رشد
طرح عملی NUT به شرح زیر است:


1ـ محیطکار
در این بخش، درباره موقعیت پیش روی معلمان، در حالی که آنها تلاش می‌کنندکارشان را انجام دهند، بحث می‌شود. نیازهای مشخص شده مربوط به این حیطه عبارتنداز:
-       شغل‌ها را چنان طرح کنید و وظایف را به نحوی به کارکنان اختصاص دهیدکه با مهارت‌های معلمان هماهنگ باشد. 
-      فشار زمانی را کاهش دهید و باآموزش مدیریت زمان آشنا شوید.
-      برای آماده‌سازی و نمره‌ دادن فرصت و فراغتبیشتری به معلمان بدهید. 
-       از معلمان و مربیان کمکی، بیش از پیش کمکبگیرید.
-       محیط فیزیکی تدریس را بهبود ببخشید و منابع تدریس بیشتری فراهمکنید. 
-       تعداد کلاس‌ها را کاهش دهید
-       در مهار دانش‌آموزانآشوبگر، آموزش بهتری فراهم کنید و در رسیدگی به آنها حمایت بیشتری اعمالکنید.
-      در جهت افزایش توافق در «مقاصد و اهداف» مدرسه، بکوشید. 

2ـحل مسئله و محیط اجتماعی
این بخش به این موضوع مربوط می‌شود که کارکنان یک مدرسهچگونه به صورت گروهی با هم کار کنند تا به مشکلات بپردازند. نیازهای مشخص شده مربوطبه این حیطه عبارتند از
-       توسعه فرهنگ تشریک مساعی و حمایت
-       فراهم کردن زمان و فرصت‌هایی برای کارکنان تا همگی در یک زمان، استراحتکنند. 
-       بهبود انسجام و کیفیت محیط اجتماعی
-        رشد تفکر حلمسئله به صورت گروهی.
-   مشروعیت بخشیدن به تفکر حل مسئله به صورت گروهی با درنظر گرفتن زمانی برای کارکنان تا درباره مشکلاتشان با هم بحث کنند. 
-        بهبود ارتباط در مدرسه
-       فراهم کردن بازخورد بهتر برای معلمان 
-       درخواست از معلمان ارشد تا آموخته‌های خود را با میل بیشتری در اختیار دیگرانبگذارند.


3ـ محیط رشد
این بخش به این موضوع مربوط می‌شود که مدارس چگونهمی‌توانند کارکنان خود را، به عنوان هم افراد و هم معلم، رشد دهند. نیازهای مشخصشده مربوط به این حیطه عبارتند از:‌
-      تکوین رشد بهتر مدیریت افراد درمدارس
-       بهبود روش‌هایی که ناظم‌ها و معاونان مدرسه برای رهبری و مدیریتاتخاذ می‌کنند.
-       تلاش در جهت استفاده پربسامدتر و بهتر از بازخورد
-   بهبود آموزش مقدماتی و ضمن خدمت ارتباط دادن این آموزش به نیازهای واقعی کادرمهارت‌های ارتباطی و مهار دانش‌آموزان آشوبگر است. 
-   جستجو برای فراهم آوردنتسهیلات بیشتر برای کارکنان مدارس که شامل خدمات بهداشت سازمانی، مشاوره و امکاناتتفریحی وسیع است.
-       تلاش برای بالا بردن درک جامعه و عموم ازمعلمان.
در سال 1998، در گزارش «کمیته مشورتی خدمات آموزشی اظهار شد که مدیرانارشدی که در مدارس خط‌مشی‌ مثبتی را در جهت بهداشت در کار اتخاذ می‌کنند، می‌توانندتأثیر زیادی در کاهش استرس معلمان داشته باشند. این گزارش مشخص می‌کرد که مدیرانچگونه باید از طرح‌های عملی برای تخفیف استرسی که در نتیجه جنبه‌های متفاوت فرهنگمدرسه ایجاد می‌شود،‌استفاده کنند.

این جنبه‌ها عبارتند از:‌
-        آموزشآشنا سازی، و رشد حرفه‌‌ای
-       موقعیت‌ کلاس (حجم کار، منابع ارتباط بادانش‌آموزان آشوبگر)‌
-       محیط کار از نظر فیزیکی
-       سازمان‌دهیمدرسه (روش مدیریت، ارتباطات)
-       عوامل بیرونی (انتظارات سیاسی واجتماعی)
-        مدیریت (تقسیم کار، تشکیل گروه‌های ساده)


آشنا سازی کارمندان جدید دانم در سال 1992 در تحلیلخود از اینکه مدارس چگونه می‌توانند منابع سازمانی خود را برای کاهش استرس بهبودببخشند، به اهمیت یک برنامه خوب آشناسازی induction برای کارمندان جدید توجه خاصینشان می‌دهد.


اطلاعات مورد نیاز کارمندان جدید
-       تعریف شغلشما
-       مسئول مستقیم شما
-       تاریخچه مختصری از مدرسه ودستاوردهایش
-       نسخه‌ای چاپی از اطلاعات مربوط به مدرسه
-       اطلاعاتی از ساختمان‌های مدرسه و نقشه‌ آن
-      چگونگی دسترسی بهمنابع
-       تشکیلات مدرسه
-        مسئولیت‌های مختلف اعضای گوناگونمدرسه
-       فرآیندهای تصمیم‌گیری و روش‌های مدرسه
-       خط‌مشی‌ها وروش‌های کلی مدرسه
-       چگونگی رعایت‌های مذهبی
-       چگونگی ارتباط باهمکاران دیگر
-       نحوه عمل در موارد فوریت‌های پزشکی
-       چگونگیگذاشتن قرار ملاقات با مربی ارشد
-       چگونگی گزارش‌ها وسنجش‌ها 
-        منابع دریافت اطلاعات و حمایت
-       طرح تشویقمعلم
-      فعالیت‌های مربوط به رشد حرفه‌ای


نگرانی‌های عملکردی کارکنانجدید 
-        چطور با همکاران جدیدم ارتباط برقرار کنم؟
-       چطور بادانش‌آموزان جدیدم ارتباط برقرار کنم؟
-      آیا برنامه روزانه‌ام را به صورتثمربخشی تدوین می‌کنم؟
-       آیا وقتم را به طور مناسبی بین کارهای مختلفتقسیم می‌کنم؟
-        آیا آمادگی دارم که برای تغییر فعالیت‌های موجود پیشنهادبدهم؟
-       از خودم چه تصویری به دیگران نشان می‌دهم؟
-       آیانیازهایم را به روشنی بیان می‌کنم؟
-       آیا با افرادی که به آنها نیاز دارم،تماس برقرار کرده‌ام؟
-       آیا انتظاراتم برآورده می‌شود؟
-       آیاانتظارات دیگران را برآورده می‌سازم؟
-       آیا به کمک و راهنمایی نیازدارم؟
-      آیا از عملکرد، بازخورد مفیدی می‌گیرم؟
-       چطور می‌توانمعملکردم را بهبود ببخشم؟
-       آیا به بهترین نحو از منابع و حمایت کارکناناستفاده می‌کنم؟
-       آیا مسئولیت‌های اصلیم را انجام می‌دهم؟
-       آیاکارهای بیش از اندازه‌ای بر عهده‌ام گذاشته خواهد شد؟
در سال 1990، میلز دوازدهرهنمود ارائه کرده است که به مدیران ارشد کمک می‌کند تا فشار زمانی و کار زیاد رابر معلمان کاهش دهند.
-        تعیین پیشاپیش مهلت مقرر برای ارائهگزارش‌ها.
-        اطمینان از اینکه نحوه ارائه گزارش، واضح ساده و کارآمداست. 
-      فراهم آوردن امکان تصحیح اوراق و آماده‌سازی آنها در ساعاتمدرسه.
-        اطمینان ازاینکه رویداد‌های آینده، با فرصت کافی برای آماده شدندر زمان مناسب مطرح می‌شوند. 
-       اختصاص زمانی برای بحث با دانش‌آموزان وهمکاران 
-       اطمینان از اینکه تمام جلسات ضروری هستند و تعداد و زمان آنها،رضایتبخش است.
-        تعیین یکی از کارکنان برای تنظیم میزان کار و نظارت برآن
.
-       در نظر گرفتن وقت کافی در جدول زمانی تا به مقاصد و اهداف آموزشیدست یابید.
-       به حداقل رساندن کارهای دفتری و اداری 
-       اطمینانیافتن از اینکه معلمان وقت خود را صرف‌ کارهایی که کارکنان دفتری می‌توانند انجامدهند، نمی‌کنند. 
-       اختصاص دادن وقت کافی برای انجام دادن مسئولیت‌هایاداری
-       اختصاص دادن وقت و کارمندان کافی برای کمک به ثبتپیشرفت‌ها


افزایش روحیه کارکنان

 

      افزایش روحیه کارکنان اهمیتزیادی در کاهش استرس آنان دارد. معلمانی که در مدارسی کار می‌کنند که می‌توانند درکواقعی از هدف و روحیه جمعی روحیه جمعی رشد دهند، خیلی بهتر می‌توانند تقاضاهایی راکه از آنها می‌شود، به گونه‌ای مثبت برآورده سازند مدیران مدارس باید سعی کنند بادادن بازخورد مثبت و تمجید از کارهایی که خوب انجام شده است و دادن آگاهی کاملدرباره تصمیماتی که برآنها تأثیر می‌گذارد، روحیه معلمان را تقویت کنند. تدوین خطمشی کلی در موضوعات مهم، می‌تواند به ایجاد همرأیی در میان کارکنان کمک کند و احساسکارگروهی را به وجود آورد. روحیه معلمان با استنباط آنها از اینکه مدرسه، موردتأیید اهل محل هست نیز، افزایش می‌یابد. بنابراین باید اطمینان حاصل شود که کارکناناز تجلیل اهل محل اطلاع یافته‌اند و گاه چنین اخباری در جراید محلی انتشارمی‌یابد.

شاخص ارزشیابی معلم یک نمونه بسیار خوب از رشد است، کههم می‌تواند روحیه معلمان را افزایش دهد و هم می‌تواند آن را تضعیف کند. تحقیق درارزشیابی معلمان نشان داده است که یکی از فواید اصلی آن برای کارکنانی که ارزشیابیشده‌اند، این است که نوعی بازخورد مثبت از عملکردشان دریافت کرده‌اند در واقع در یکبررسی که من (کی ریاکو، 1995) از تجربه معلمان از ارزشیابی انجام دادم، چندین معلمگزارش کردند که بعد از سال‌ها کار در مدرسه، اولین بار از طریق ارزشیابی رسمی بودهکه شخص دیگری در مدرسه به آنها گفته است که کارشان بسیار مهم و ارزشمند بوده استبسیاری از معلمان، همچنین از اینکه فرصتی به دست‌ آورده و توانسته بودند با ایننگرش که برای رسیدن به نیازهای مشخص شده، گام مفیدی برداشته شود. از مشکلاتی که درکار خود با آنها روبه‌رو بودند و نیازهای رشد حرفه‌ایشان سخن بگویند، سپاسگزاربودند


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/22 ] [ 7:58 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

بهنوش خرم‌روز

به خاطر سپردن تعداد زیادی شماره تلفن کار دشواری است، اما پژوهشگران معتقدند برخلاف تصور عموم، گنجایش مغز ما برای ذخیره اطلاعات بی‌انتهاست و میتوان طی پنجاه سال حدود 9 میلیون شماره را حفظ کرد.

به خاطر سپردن شماره‌های 11 رقمی تلفن‌های همراه برای اغلب ما کار بسیار دشواری است. در حالی که چائولو اهل چین،‌ یکی از رکوردشکنانی که حافظه بی‌نظیری دارد و هنوز هم کسی نتوانسته رکوردش را بشکند، در سال 2005/ 1384 توانست 67،890 رقم اعشار عدد پی را از حفظ بنویسد. اما در مقایسه با ظرفیت واقعی مغز،‌ چه می‌توان در این باره گفت؟

 

در حقیقت، بر اساس گزارش نیوساینتیست،‌ توانایی مغز ما برای کسب اطلاعات بی‌انتهاست. توماس لندور در سال 1986/ 1365 مطالعه گسترده‌ای را با استفاده از عکس‌ها و متن‌ها انجام داد تا ببیند که افراد تا چه میزان می‌توانند در ذهن خود اطلاعات را ذخیره نمایند. وی بر اساس نتایجی که به دست آورد چنین تخمین زد که هر فرد بزرگسالی به طور متوسط در طول مدت عمر خود معادل 125 مگابایت اطلاعات را در ذهن خود ذخیره می‌کند، یعنی معادل 100 کتاب با حجم کتاب موبی‌دیک.

البته به خاطر سپردن تعداد زیادی رقم با ترتیب درست خیلی مشکل‌تر از به خاطر سپردن اطلاعات مربوط به یک متن یا عکس است. بنابراین برای این که بتوانیم به طور دقیق بگوییم که ظرفیت یک حافظه چه قدر است، شاید بهتر باشد که به سراغ تکنیک‌هایی برویم که قهرمانان حافظه دنیا ز آن‌ها استفاده می‌نمایند.

اغلب آن‌ها از یک روش به خاطرسپاری استفاده می‌کنند. آن‌ها قبل از این که شروع به حفظ کردن یک عدد بنمایند، یک شی یا فرد را به هر عدد چهار رقمی از 0000 تا 9999 مرتبط می‌سازند. بنابراین، ارقام اعشاری عدد پی، به یک سری از این افراد یا اشیا ترجمه می‌شود و فردی که این ارقام را به حافظه می‌سپارد از این سری افراد و اشیا در ذهن خود یک داستان می‌سازد. در نتیجه مجموعه ارقام جذاب‌تر می‌شوند و ذهن از عهده به خاطر سپاری آن‌ها برمی‌آید.

برای لو حفظ کردن 40،000 رقم در حدد 1000 ساعت زمان می‌برد. بنابراین، مهم نیست که میزان حافظه یک نفر چه قدر باشد. اگر یک نفر در بیست سالگی شروع به حفظ کردن ارقام به این روش نماید و روزی 12 ساعت وقت صرف آن کند،‌ در تولد هفتاد سالگی‌اش حدود 8،760،000 رقم را به ترتیب از حفظ خواهد بود.

منبع: خبر آنلاین


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/22 ] [ 7:48 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]


جستجوی حقیقت دیوانگی مطلق است ، چه موقعیکه به حقیقت رسیدید ممکن نیست به کسی بگویید و دشمن شما نشود . برنارد روسن پی یر



زمانی دراز نگرانیم که چگونه زنده بمانیم، بعد خود را دل مشغول چگونه نمردن می کنیم این است تمایز هوشمندانه. فروید



اگر مژده ای برای کسی داری ، در دادن آن عجله کن . مریاک



کاش گوش به تجربه ها بسپاریم آموختن تجربه ها مانع از رسیدن به خواری و زبونی است. ارد بزرگ



با مشکلات می جنگیم که به آسایش برسیم ، وقتی به آسایش رسیدیم آسایش را غیر قابل تحمل می دانیم .بروکس آدامز



خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز . فردریش نیچه



ناراستی هایمان را بپذیریم چرا که بهانه آوردن ، دو چندان آنها را سنگین می کند  . ارد بزرگ



انسان هر چه بالاتر برود احتمال دیده شدن وصله ی شلوارش بیشتر می شود. ادیسون



انسان هنوز خارق العاده ترین کامپیوتر است . کندی



پیامد دانایی ، پذیرفتن بار ساماندهی دیگران است .  ارد بزرگ



انسان هیچ وقت بیش تر از آن موقع خود را گول نمیزند که خیال میکند دیگران را فریب داده است . لاروشفوکولد



بشر به خوشبختی خیلی زود عادت می کند و چون خیلی زود عادت می کند خیلی زود هم فراموش می کند که خوشبخت است . آندره مصورا



زیبارویی که می داند زیبایی ماندنی نیست پرستیدنی ست. ارد بزرگ



آدم شجاع یکبار می میرد ولی ترسو هزار بار . الین چانک



حافظه پرونده تخیل و گنجینه عقل دفتر ثبت وجدان و مخزن اندیشه است . بازیل



پشتیبانی از داشته دیگران ، پشتیبانی از داشته خود ماست . ارد بزرگ



یا چنان نمای که هستی ، یا چنان باش که می نمایی . بایزید بسطامی



تمام دنیای پهناور را بگردید ، دری بر روی آدم بی پول گشاده نخواهید یافت . هانری استانتون


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/22 ] [ 7:39 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 280
بازدید دیروز: 194
کل بازدیدها: 305546