آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
John W. Schlatter
I am a Teacher: I was born the first moment that a question leaped from the mouth of a child. I have been many people in many places. I am Socrates exciting the youth of Athens to discover new ideas through the use of questions. I am Anne Sullivan tapping out the secrets of the universe into the outstretched hand of Helen Keller. I am Aesop and Hans Christian Andersen revealing truth through countless stories. I am Marva Collins fighting for every child"s right to an education. The names of those who have practiced my profession ring like a hall of fame for humanity...Booker T. Washington, Buddha, Confucius, Ralph Waldo Emerson, Leo Buscaglia, Moses and Jesus. I am also those whose names and faces have long been forgotten but whose lessons and character will always be remembered in the accomplishments of their students. I have wept for joy at the weddings of former students, laughed with glee at the birth of their children and stood with head bowed in grief and confusion by graves dug too soon for bodies far too young. Throughout the course of a day I have been called upon to be an actor, friend, nurse and doctor, coach, finder of lost articles, money lender, taxi driver, psychologist, substitute parent, salesman, politician and a keeper of the faith. Despite the maps, charts, formulas, verbs, stories and books, I have really had nothing to teach, for my students really have only themselves to learn, and I know it takes the whole world to tell you who you are. I am a paradox. I speak loudest when I listen the most. My greatest gifts are in what I am willing to appreciatively receive from my students. Material wealth is not one of my goals, but I am a full-time treasure seeker in my quest for new opportunities for my students to use their talents and in my constant search for those talents that sometimes lie buried in self-defeat. I am the most fortunate of all who labor. A doctor is allowed to usher life into the world in one magic moment. I am allowed to see that life is reborn each day with new questions, ideas and friendships. An architect knows that if he builds with care, his structure may stand for centuries. A teacher knows that if he builds with love and truth, what he builds will last forever. I am a warrior, daily doing battle against peer pressure, negativity, fear, conformity, prejudice, ignorance and apathy: But I have great allies: Intelligence, Curiosity, Parental Support, Individuality, Creativity, Faith, Love and Laughter all rush to my banner with indomitable support. And who do I have to thank for this wonderful life I am so fortunate to experience, but you the public, the parents. For you have done me the great honor to entrust to me your greatest contribution to eternity, your children. And so I have a past that is rich in memories. I have a present that is challenging, adventurous and fun because I am allowed to spend my days with the future. I am a teacher...and I thank God for it every day. [ یادداشت ثابت - جمعه 02/10/30 ] [ 6:32 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
مقدمه: در این نوشتار بر آنیم تا شما را با یکی از مؤثرترین روش های علمی و روان شناختی دربرنامه ریزی درسی مبتنی بر اصول رفتارگرایی بی.اف.اسکینر (B.F.Skinner) آشنا کنیم. تمام تلاش خود را خواهم نمود تا بیشتر به جنبه های کاربردی این روش بپردازم لکن برای عده ای از خوانندگان از قبیل مشاوران، معلمان،برنامه ریزان درسی و کلیه کسانی که به مباحث روان شناسی و تعلیم و تربیت علاقه مندند؛ ذکر پاره ای از مبانی علمی این مقوله خالی از لطف نمی باشد. امیدوارم که از حوصله داوطلبان عزیز کنکور که مخاطب اصلی این یادداشت میباشند فراتر نرود. این روش برگرفته از روشهایی است که برای سنجش و درمان بسیاری از اختلالات رفتاری در برنامه های تغییر رفتار درمانی استفاده میگردد. در روش نظارت شخصی (self-monitoring) یا ثبت شخصی (self-recording) یا خود کنترلی (self-control) درمان جو – که در اینجا همان دانش آموز است- به مشاهده و ثبت رفتار خود میپردازد. در واقع این روش نوعی روش سنجش مستقیم رفتار توسط شخص رفتار کننده است. (در اینجا منظور از رفتار، مطالعه است.) با این حال علت اینکه آن را در زمره روش های سنجش غیرمستقیم قرار میدهند این است که در آن درمانگر یا یک مشاهده گر آموزش دیده به مشاهده و ثبت رفتار مددجو نمی پردازد . هنگامی که نتایج به دست آمده رضایت بخش نیست میتوان از تدابیری برای بهبود آن استفاده کرد. مثلاً به مددجو گفته شود کار ثبت رفتارش- در اینجا جدول برنامه ریزی هفتگی _ گاه به گاه بررسی خواهد شد.یا اینکه به وی برای ثبت دقیق رفتارش پاداش داد. در این صورت دقت مشاهدات و ثبت رفتار در او افزایش مییابد. یکی از ویژگی های این روش سنجش رفتاری این است که به خودی خود موجب بهبود رفتار میشود. در اینجا بهبود رفتار افزایش ساعات مطالعه و تقسیم درست فراوانی آن میان دروس مختلف است. همان طور که اگر شخص فربهی مرتباً میزان مصرف کالری های روزانه خود را زیر نظر بگیرد، این عمل به خودی خود در کاهش وزن او مؤثر خواهد بود. به این پدیده واکنش پذیری (reactivity) میگوئیم. یعنی ابزار سنجش ،خود باعث بهبود رفتار گشته است. (برای مطالعه بیشتر به کتاب تغییر رفتار و رفتار درمانی: نظریهها و روش ها،تالیف دکتر علی اکبر سیف ،نشر دوران مراجعه کنید.) چگونگی استفاده از جدول: همانطور که نمونه ای از جدول را در ذیل مشاهده میکنید.سطر های این جدول شامل دروس عمومی و اختصاصی شما و ستونها شامل ستون پیش بینی، روزهای هفته و ستون های جمع میباشد. شما میتوانید نمونه قابل چاپ جدول را از اینجا بردارید. اکنون به شرح بخش های مختلف جدول خواهم پرداخت: ستون دروس: این ستونی است که شما نام دروس مورد مطالعه در رشته خودتان را خواهید نوشت برای نمونه من دروس مر بوط به رشته ریاضی را نوشته ام. ستون پیش بینی: در ابتدا ی هفته با توجه به شناختی که از خود در هفته های گذشته کسب کرده اید و برنامه ای که پیش رو دارید پیش بینی میکنید که هر درس را چقدر بخوانید. توجه داشته باشید که این عدد نه زیاد آرمانی باشد که دست نایافتنی باشد و نه خیلی دست پائین که شما را برای بهبود رفتار مطالعه تحریک نکند. ستون های ایام هفته: در این خانهها شما میزان مطالعه خود را پس از پایان آن یادداشت میکنید.مثلاً اگر شنبه 1:30 ساعت شیمی خوانده اید،3ساعت حسابان و 2 ساعت زبان آنها را مانند نمونه یادداشت کنید. این اعداد را میتوانید با دورنگ به تفکیک نوع مطالعه (تستی / تشریحی) یادداشت کنید.
جدول برنامه ریزی خود کنترل اسکینری ستون جمع تفکیکی: در این ستون کل مطالعه یک درس در طول هفته به تفکیک نوع مطالعه یادداشت میشود. اکنون که 9 ماه تا کنکور مانده است نسبت مطالعه تشریحی به تستی باید حدوداً 3 به 1 باشد و هرچه به کنکور نزدیکتر میشویم این نسبت به نسبت 1 به 1 نزدیک تر گردد. ستون جمع کل: این ستون حاصل جمع ساعات مطالعه تستی و مطالعه تشریحی است که در ستون قبل نوشته اید. ستون معلم و کلاس: در این ستون ساعات شرکت در کلاس های آموزشگاه و یا تدریس خصوصی خود را بنویسید. البته توصیه میگردد که بیش از دو نیم روز خود را برای این کار اختصاص ندهید. ستون نمره تراز: برای داوطلبانی که در آزمون های آزمایشی شرکت میکنند لازم است تا نمره تراز خود را در دروس مختلف پس از گرفتن کارنامه مربوط به آن هفته یادداشت کنند.این به شما کمک میکند تا بفهمید که در چه درسی باید بیشتر مطالعه کنید و نقاط ضعف و قوتتان کجاست. معمولاً داوطلبان به درسی بیشتر علاقه دارند و بیشتر مطالعه میکنند لذا نمره بهتری میگیرند و باز چنین نتیجه میگیرند که در این درس امکان پیشرفت بیشتری دارند.اما واقعیت چنین است که ستون نمره تراز و جمع کل است که مبنای تصمیم گیری شما برای هفته آینده خواهد بود. سطر جمع کل: سطر فوق برنامه: ما به هیچ وجه اعتقاد نداریم که داوطلبان کنکور باید زندگی خود را تعطیل کرده و فقط درس بخوانند؛ بلکه این مهم است که بدانند هدف آنها قبولی در کنکور است و هر چه در این راستا به آنها کمک نماید به همین دلیل بقیه فعالیتها فرعی است و باید کنترل شود. لذا در این ستون ساعات رفتن به باشگاه،کلاس موسیقی و… را یادداشت کنید.به مرور خواهید دید که چه رابطه ای بین این عدد و پیشرفت درسی شما وجود دارد. سطر خواب : ساعات خواب خود را نیز بنویسید.باز هم میگویم این توصیه ناشیانه است که بگوئیم از خواب خود کم کنید تا بیشتر مطالعه کنید چرا که کیفیت مطالعه شما نیز افت خواهد کرد.برای افرادی در سنین شما با فعالیت متوسط ،روزانه 6-8 ساعت خواب کفایت میکند که میتواند خواب شب یا خواب وسط روز باشد. سعی کنید به جای اینکه شب بیدار بمانید و درس بخوانید صبحها زودتر بیدار شوید. سطر تلویزیون: این سطر شامل ساعات تماشای تلویزیون و استفاده از رایانه میگردد.به هیچ وجه جمع کل هفته در این ستون نباید دورقمی شود.این را بدانید که هر یک ساعت مشاهده تلویزیون یا مونیتور نه تنها یک ساعت از وقت مفید شما را هدر میدهد بلکه به اندازه نیم ساعت هم شما را خسته میکند. توصیه ما این است که برنامهها را به کمک جداول موجود در روزنامه جام جم یا سایت صدا و سیما انتخاب کرده و یک یا دو برنامه را مشاهده کنید.مثلاً یکشنبهها ساعت 23:15 شبکه سه فوتبال سری A باشگاه های ایتالیا و یا هرشب اخبار ساعت 21 شبکه یک و یا… . خانه قرمز رنگ: این خانه مجموع ساعات مطالعه و به عبارتی خلاصه کار هفتگی شما را نشان میدهد.عدد مندرج در این خانه خوب است بین 40تا 60 ساعت باشد. در یادداشت های آینده در مورد ویژگی های این جدول بیشتر خواهم نوشت. نویسنده: روح الله آقا صادق منبع: تبیان [ یادداشت ثابت - جمعه 02/10/30 ] [ 6:31 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
فکر میکنید پیشرفت مطلوبی ندارید؟ ضعف درآمادگیهای درسی یک دلیل عدم پیشرفت میتواند ضعف پیشنیازها باشد. یادگیریهای جدید بر پایهییادگیریهای قبلی ساخته میشوند پس اگر در درس یا درسهایی ضعیف بودهاید و این ضعف را جبران نکردهاید، توقع نداشته باشید که همه چیز خوب پیش برود، یا سطح توقعات خود را پایین بیاورید و یا به صورت جدی به دنبال رفع کمبود پیشنیازها باشید. فبلا به این نکته اشاره کردهایم که کلاس رفتن اکثر دانشآموزان با هدفمندی همراه نیست. درکلاسهای تقویتی خصوصی و یا کنکور و تست -حتی اگرآموزشهاخوب باشند- تفاوتهای فردی رعایت نمیشوند. تعداد زیادی در یک کلاس جمع میشوند. در این کلاس همه نوع دانش آموزی وجود دارد، ازضعیف تا قوی، ولی آموزش یکسان است درکلاسهای کنکور، بیشتربرای تشریح مطالب، تست وتمرین و تکرار صرف میشود و دانشآموزانی که ضعفهای اساسی در پیشنیازها دارند، فرصتی برای دانشآموزان میتوانند از زمان و هزینههایی که صرف حضوردرکلاسها میکنند، به صورت منطقیتری استفاده نمایند. * اولا لزومی ندارد درهمهی کلاسها شرکت کنید. بایدتشخیص دهید نیازواقعی ما چیست. یعنی در کدام دروس وضع پیشنیازهایتان خوب است اما نیاز به تمرین و تکرار دارید و در کدام دروس باید وقتتان را صرف جبران ضعفها کنید. کلید: بدون جبران ضعفهای پایهای در درسها، صحبت از پیشرفت تحصیلی معنایی ندارد. ضعف درآمادگیهای روانی آمادگیهای روانی (انگیزهها) علی رغم نقش فوقالعادهای که دارند کمتر مورد عنایت قرار میگیرند. در موردانگیزهها معمولا دو نوع اشکال وجود دارد: * بعضیها انگیزه ندارند و یا انگیزهی آنان کامل نیست. در این دسته، انگیزهها دچار تغییرات و دگرگونیهای زیاد است. زمانی ممکن است کاملا سر حال باشند و در آمادگی روانی در سطح بالایی به سر برند و زمانی هم هیچ حال وحوصلهای برای درس و کنکور ندارند. این که چرا تعدادی از دانشآموزان انگیزهی کافی ندارند و سطح انگیزه در آنان دائما بالا و پایین میرود، موضوعی است که در فرصت دیگر بدان پرداخته خواهدشد. برای آن که میزان آمادگیهای روانی خود را ارزیابی کنید به سؤالات زیر با بله و خیر پاسخ دهید: o آیا از درس خواندن لذت میبرید؟ این دسته ازدانشآموزان حتی اگرحرکت خود را با شور و حرارت شروع کنند، معمولا درادامه دچار کندی میشوند. مشاوران باید به این دانشآموزان واقعگرایی و نحوهی تقسیم انرژی روانی از ابتدا تا انتهای کار را آموزش دهند. دانشآموزی که کار خود را با سر و صدا و صرف انرژی زیاد توصیه مفید برای این دانشآموزان استفاده از خدمات مشاورهای است. کلید: انگیزههای واقعی خود را بشناسید و هر چند وقت یک بار آنها را مرور نمایید و در صورت لزوم اصلاح کنید. ملاکهای ارزیابی عامل دیگر برای عدم پیشرفت مشخص نبودن ملاکهای پیشرفت است. دانشآموزان در مورد پیشرفت یا عدم پیشرفت احساس کلی و مبهم دارند. مثلا اگر یک روز خوب درس خواندهباشند، آن را نشانهی پیشرفت میدانند و یا اگر یکی دو روز فرصت مطالعه را از دست بدهند، فکر میکنند که خیلی عقب افتادهاند. اما در واقع هیچ یک از این موارد چیز خاصی را نشان نمیدهند. پس، پیشرفت باید ملاک مشخصی داشتهباشد. این ملاک میتواند بر اساس زمان تعیین شود. مثلا مقدار زمان مطالعهی مفید، در این صورت شما باید سعی کنید با یک برنامهی تدریجی و منطقی ساعات مفید خود را افزایش دهید. یک ملاک دیگر بر اساس موضوعات درسی است. مثلا شما در محدودهی یک ماهه تصمیم میگیرید که 5 بحث ازفیزیک، 4 بحث ازشیمی، 6 بحث از ادبیات و…. را بخوانید و در ماه بعد موضوعات و مباحث دیگر را مطالعه کنید. توصیه میشود ملاکهای ارزیابی پیشرفت خود را به صورت جزیی مثلا روزانه و یا حتی هفتگی تعیین نکنید، چرا که باعث دلسردی میشود. در این خصوص بهتر است کمی کلی عمل نمایید. ارزیابی روند پیشرفت در فرصتهای دو هفتهای خوب است. همیشه به خودتان امید بدهید که کلید: با تعیین ملاکهای مشخص، کنترل روند پیشرفت خود را تسهیل کنید نتیجهگیری: * بدون جبران ضعفهای پایهای در درسها، صحبت از پیشرفت تحصیلی معنایی ندارد. [ یادداشت ثابت - جمعه 02/10/30 ] [ 6:30 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
اگر پاسخ این سؤال را بدهید، می توانم با احتمال 95% بگویم که در زندگی به موفقیت می رسید و یا شکست می خورید: "آیا بیشتر برای سرگرمی مطالعه می کنید؟" مطالعه، آن هم برای سرگرم شدن، یکی از بهترین راههای بدست آوردن آرامش و فرار از استرس های روزانه است. در عین حال باید در نظر داشته باشید در جامعه ای که درآمد شما بستگی به میزان دانش و مهارت های فردیتان دارد، مطالعه تنها برای سرگرمی نمی تواند چندان فایده ای در بر داشته باشد. خواندن داستان های تخیلی می تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار دهد؛ اما متاسفانه همیشه برای ترفیع رتبه و یا افزایش درآمد به اطلاعات شما در مورد افسانه ها و اسطوره ها بسنده نمی کنند. اگر می خواهید به هدف خود دست پیدا کنید و هدفتان هم رسیدن به موفقیت است، باید یاد بگیرید که چگونه می توان اصول حقیقی را با انواع تخیلی آن درهم آمیخت. به طور اخص می توان اشاره داشت که کتاب، مجلات، سایت های اینترنتی، و نهایتاً محصولات صوتی و تصویری با عنوان "چگونه می توان…." به راحتی قادرند تا افکار شما را باز کرده، بر روی رفتارتان تاثیر مثبت بگذارند، و نگرش کلی شما را برای رسیدن به موفقیت ارتقا بخشند. تمام وجودتان باید در رسیدن به موفقیت غوطه ور شود! نباید انتظار داشته باشید که بنشینید، دست روی دست بگذارید و توقع داشته باشید که موفقیت یک مرتبه از آسمان به زمین بیفتد. شما خودتان باید خالق آن باشید. باید ذهنتان را طوری تربیت کنید که به راحتی موقعیت هایی را که هزاران نفر در طول روز نسبت به آن بی توجهی می کنند، ببیند و آنها را موشکافی کند. همین حالا که مشغول خواندن این مقاله هستید، موقعیت هایی وجود دارند که بیصبرانه به چشم های شما خیره شده اند؛ اما تا زمانیکه دورنمای کلی ذهن خود را تغییر ندهید و آنها را از زاویه ای که دیگران قادر به دیدن نیستند، نبینید، هرگز به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد. مطالعه برای بدست آوردن اطلاعات در زمینه های مختلف به شما کمک می کند که دامنه واژگانی خود را بالا برده و با زبان فنی هر رشته آشنایی بیشتری پیدا کنید. با این کار می توانید دانش خود را به روز نگه دارید و در برابر مشکلاتی که تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی شما دارند، مقابله کنید. البته به روز ماندن کار ساده ای نیست! البته خوشبختانه مطالب مفیدی بر روی اینترنت وجود دارد که می توانید از آن استفاده کنید. اگر هدف شما شروع یک تجارت موفق است، پس: یک کتاب در مورد رشته ای که قصد شروع فعالیت دارید، تهیه کنید. می خواهم با هم یک تمرین ساده انجام دهیم. یک تکه کاغذ بردارید و بر روی آن 5 نمونه از مهمترین اهداف خود را که قصد دارید در 5 سال آتی به آنها دست پیدا کنید را یادداشت نمایید. سپس مراحلی که برای رسیدن به این اهداف باید سپری کنید را بنویسید. لازم نیست بیش از اندازه به جزئیات توجه کنید، تنها یک شمای کلی هم کفایت می کند. حالا از خودتان بپرسید: "آیا مطالعه تنها برای سرگرمی می تواند به من کمک کند که به اهدافی که در اینجا لیست کرده ام، دست پیدا کنم؟" اگر تصور می کنید که خواندن برای سرگرمی می تواند به شما کمک کند، به کار خود ادامه دهید و اگر هم احساس کردید که با این کار نمی توانید به اهداف خود برسید، بنابراین شاید زمان آن رسیده باشد که شیوه مطالعه خود را تغییر دهید. تکرار عادات قدیمی و رفتارهای پیش پا افتاده نمی تواند در زندگی شما تغییر ایجاد کند! زمانیکه یک عادت یا رفتار قدیمی را تغییر می دهید، تنها در اینصورت است که می توانید نتیجه نهایی بازی را عوض کنید. منبع: مردمان [ یادداشت ثابت - جمعه 02/10/30 ] [ 6:28 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/29 ] [ 5:57 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
موفقیت در کار و تجارت به فاکتورهای گونـاگـونی بستگی دارد که بارزترین آن شانس و اقبال میـباشد. امـا اگـر شما میخواهید که نبردبان ترقی را بسرعت طی کنید این نکته را باید بـخاطر بسپارید: مـوفقیت امری کاملا سیستماتیک بوده و می شود آن را با فرمول بیان نمـود. راهـبـرهای زیـر میتوانند به مقدار زیادی شما را برای رسیدن بـه آن یـاری نمایند. موفقیت بسراغ کسانی میآید که از آگاهی، متقاعدسازی و قدرت بتوانند به نفع خود بهره بگیرند. به عبارت دیگر: موفقیت = آگاهی + متقاعد سازی + قدرت بیاموزید که چگونه با بکاربـردن این قوانـیـن تعیین کننده در زندگی کاری خود می توانید در شغل خود موفق گردید. آگاهی ظواهر ابزار سنج زندگی هستند. نحوه ای که خـود را معرفی میکنید مـقیاسی از شمـا ایجاد می نماید که دیگران بر اساس آن شما را تصور کرده، در موردتان قـضاوت نـمـوده و رفتار می نمایند. همه روزه با افرادی روبرو خواهید شـد که مایـلید آنها را تحـت تاثیر قرار دهید، خواه افراد بالادست باشند و خواه مشتریان بالقوه. حتی کسانی که زیر دست شما کار می کـنـند را نـیز برای ایجاد نمودن یـک رابطه کاری مفید باید متاثر نمایید. برای رسیدن به کامیابیهای بزرگ لازم است بعنوان نـمونه بارزی از نزاکت و اعتماد بنفس در جـامـعه ظـاهر شده و در این زمیـنـه مـرتکب هیچ اشتباهی نگردید – بخت و اقبال فقط یکبار بسراغ شما خواهد آمد. همیشه بایـد بـرای ایـجـاد یـک تاثیر گذاری مناسب آمادگی داشته باشید. اگر چه ممکن است این کار در ابتدا نیاز به کمی سعی و تلاش داشته باشد، ولی بعد از مدتی عادی خواهد شد. نکات زیر شما را برای شروع کارتان یاری خواهند نمود. لباس مناسب برای تاثیرگذاری اجازه دهید از خارجی تـرین لایه آغاز کنیم: لبـاسهای شما. دو دسـت از بـهتـریـن کت و شلوارهایی که در استطاعت شما است را خریـداری نمایـیـد. یـک پیـراهن شیـک بـر تـن نموده و کفشهایتان را واکس بزنید. اکنـون کـه دنـده در دسـت شـما اسـت، بیاموزید که چـگونه مـی تـوانـیـد از آن استفاده کنید. همیشه راست قامت بایستید؛ نه تنـها بـاوقـار بنظر خواهید رسید، بلکه لباسهایتان نیز بسیار گران قیمت تر جلوه خواهند کرد. محکم دست دهید نمیتوانم بگویم که یک دست دادن خوب و مـناسب چـقدر حائز اهمیت است. مردم از آن متوجه ابهت و بزرگی شما میشوند. مطمئن شوید که دستتان کاملا خشک باشد؛ یــک دست مرطوب و چسبنده خوشایند نبوده و نشانگر عصبانیت و دستپاچگی می بـاشـد. دستها باید درنقطه تلاقی انگشت سبابه با شست بهم متصل شده و خود دست دادن باید سفت و محکم باشد. تماس چشمی را حفظ کنید همیشه در چشم فردی که با او در حال گفتگو هستید نـگاه کنید. روی برگرداندن نشانه خستگی و یا توجه اندک و سرسری می بـاشد. بـه پــایین نگاه کردن سستی و تزلزل را میرساند. نگاه خود را بطور ثابت و با حالتی دوستانه حفظ کنید. مهربان باشید شمـا بــاید سرچشمه ای از لذت برای دیگران باشید. کلید این کار مـهـربـانـی اسـت، از آنجایی که شما را انــسانی منطقی و معاشرتی نشان خواهد داد. یک لبخند طبیعی و پیوسته تنها چیزی است که نیازدارد.با اینحال حد و مرز خود را بشناسید؛ مهربان بودن بـه مـعنای دوست کسی بودن نمی باشد. به دیگران احترامی مقتضی نشان دهیـد تـا آنها نیز مقابله بمثل نمایند. با فصاحت سخن بگویید سخنرانی شما باید شفاف، باز و دقیـق باشد. آمیختن "ااا.." ها به جملات بهتـریـن راه برای از دست دادن علاقه شنوندگان بــوده و باعث عدم توجه کامل آنها به شما میگردد. متقاعد سازی شـمـا تـاثـیـر مثـبتی از خـود بـجای گذاشته و مـورد توجه بسیار زیاد کارفرمای خـود قرار گرفته اید. این فرصتی برای شما جهت درخشیدن و پیشرفت محسوب میگردد. تصور میکنید که ایده ها و دیدگاه های شما نسبت به بــقیه بهتر و منطقی تر هستند و میـخواهید دیـگـران را راجع به این موضوع قانع کنید. اگر از قوانین هنرمتقاعدسازی آگـاه بـاشـیـد، کار بسیار آسان خواهد بود. فـروشـنــدگـان، سـیاسـتـمداران و مـکتـب سـازان از این قـوانـین بخوبی اطلاع دارند. چه چیزی در آن شخص وجود دارد که شما را وادار به پذیرش مینماید؟ بــه خواندن ادامه دهید تا متوجه شوید چگونه میتوانید چنین تاثیری را در خود بوجود آورید. مخاطبین خود را بشناسید هیچ عذری بـرای یک تحقـیـق و بـررسـی ضـعـیـف پـذیرفته نیست. شناختن مخاطبین و شـرایـط آنـها کلیـدی است برای یافتن بهترین راه برای قانع نمودن و هـدایـت دیـگران. تـا جاییکه میتوانید از شرکت خود اطلاعات کسب نمایید؛ چه تغییراتی در آن اعمال شده و در چـه سـمت و سویی در حال حرکت است. پیش بینی نیازها و ارائه راه حل برای آنهـا بشما در وادار نمودن دیگران برای پذیرش ایده هایتان کمک خواهد کرد. خودتان را قانع کنید پیش از اینکه بخواهید آماده متقاعد نمودن دیگران شوید، باید خودتان را قانع کنید. تنها زمانی میتوانید موضوعی را به دیگران بقبولانید که خودتان واقعا و کاملا از بهتریـن بـودن بودن آن موضوع اطمینان حاصل نموده باشید. از لیستی شـروع کنید که دلایل بهترین بودن شما را برای شغلتان تشریح کند. هر نکته را بصورت دقیق خوانده و شروع به باور آن نمایید. هرگونه شک و شبه می تواند در نحوه معرفی شما نمایان شده و تلاشهایتان را هدر دهد.بهترین فروشندگان کسانی هستند که بهترین مشتریان خودشان میباشند. آنها عاشق چیـزی هسـتند کـه مــی فروشند و حقیقتا باور دارند که نظر دیگران نیز باید همین باشد. کلمات کلیدی و تعابیر را تکرار نمایید انسانها مخلوق عـادات بوده و بـنـابراین در مـورد شـناخته شده ها و آشـنـایان احساس راحتی میکنند. تاکید کردن بر عبارات کلیدی محبوب و ایده هایی از قبیل درآمدها، سود سهام، پاداش و مساعده جذب ادراکات و قوای تشخیص اغلب مردم میشود. ایده های خود را با نیازهای دیگران مرتبط سازید متصل نمودن ایـده و یا محصولـتـان بـا آنـچه کـه مخاطبین تمایل به آن داشته و یا بسیار علاقمندش هستند، ابزاری عالی برای متقاعد سازی محسوب میگردد. آگهی دهندگان هر زمانی کـه مـحصولاتشان را با نـیـازهای اساسی مانند غذا، مسـکن و امنیت مرتبط می کنند، در واقع از همین اصل بهره می برند. اگر در زمینه تجارت فعالیت می نـماییـد، لازم اسـت کـه جذب نیازهای تجاری شوید: رضایت مشتری، دوام محصـول، بـهره وری، پس انداز و سود. علاقه شنونده را توسط جریانی مناسب برانگیخته کنید یک "سمـفونی" موفق دارای سـاختاری بسیار مدبرانه میباشد. جمله بندی، آهنگ صدا و تـرتیب کلمات در تاثیرگذاری سخنرانی شما نقش بسیار با اهمیتی را بازی می کـند. به چگونگی شروع ارائه مطالب و عکس العمل مخاطبین دقت نمایید. با یک حرکت جلب توجه کننده شروع میکنید و یا بایک عبارت اطمینان زا و یا با جمله ای که باعث برانگیختن حس نیاز و تمایل گردد؟ آیا بصورتی رسمی صحبت می کنید؟ آیا از حرکات مخصوص سخنرانی بطور مؤثر بهره میبرید؟ زبان بدنی را چـطـور دخــیل میکنید؟ آیا مطالبات و ادعاهای مثبت شما بصورت ضمنی یا آشکار شرح داده شده است؟تـوجه به این نکات در معطوف نمودن و شیفتن مخاطبین بسیار اهمیت دارد قدرت افـرادی که در تجارت بسیار موفق هستند خوب می دانند که از قدرت و نفوذ خود چگونه استفاده و آنرا حفظ نمایند. قدرت داشتن اغلب به معنای دورنگاهداشتن خود از لحظهاست — با نگاه کردن به گذشته و آیـنده، بـه اشـتـباهات و احتمالات. یک مجموعه عقاید عملی و استراتژیک به شمـا کـمک کنـد تـا بـتـوانید اتفاقات آینده را پیش بینی نمـوده و در نتیجه زمانیکه شرایط بوجود آمدند، برای مقابله با آنهـا آمـادگـی لازم را خـواهیـد داشـت. نـکات زیـر شما را یـاریمیکند تا در همان لیگی باشید که بزرگان تجـارت جهـانـی در آن مسابقه داده اند. قدرت افشانی کنید اولین قانون استفاده استادانه از قـدرت تـسلط یافتن بر تـصویر خودتان است. با قدرتمند بودن و قدرتمند ظاهرشدن، دیگـران خـواهند خـواسـت کـه خـود را بـا شـما پـیوند دهند. مردان قدرتمند یا می خواهند هم پیمانان شما باشند یا شما را همچنان در حال تلاش و کوشش برای موفقیت نگاه دارند. پس بـا خود همانند یک پادشاه رفتار کنید. با صلابت بنشینید و یا راه روید، پیرامون خود را با افراد با نفوذ پر کرده و خود را باوقار بپندارید. همیشه بهترین کارتان را انجام دهید همیشه از خود و دیـگـران انتظار بهترین ها را داشته باشید. چیز دیگری برای گفتن لازم نـیـست به جز اینکه: برندگان خـواهان انجام چیزی می بـاشـنـد کـه بازندگان رغبتی به آن ندارند. احساسات خود را پنهان و کنترل کنید بزرگتریـن مـوانع قـدرت، احساسات میباشد. به همین دلیل است که باید بر آنها مسلط شوید. مخصوصا عصبانیت می تواند مهلک باشد. عصـبـانـیت باعـث مکـدر شدن قضاوت گردیده، شـما را در سـیـلابـی از خـشم و طـغـیان فـرو برده و بـه وجهه تان صدمه خواهد رساند. احساسات را تحت کنترل خود درآورید تا به بهترین نتیجه دست یابـیـد. یـک قـدم به عقب برگشـته و ذهـن خـود را از مـوقیعت ناخـوشـایند کـنـونی رها سازید. این باعث خواهد شد به مـوضوع بصورتـی واقـعی نگریسته و منـطقـی تــرین تصمیم را در مورد آن اتخاذ نمایید. از قدرت خود استفاده سوء نکنید در انتها باید از گرفتار شدن در دام خود بزرگ بینی اجـتـنـاب کـرده و در بــرابــر وسـوسـه بـدسـت آوردن قـدرت بـیـشتـر مـقـاومت نـمایــید. طمع و حرص پایان ناپـذیـر بـرای قـدرت بسیاری از افراد را به دیار نابودی فرستاده است. حـد و مـرز خود را دانسته و زمانیکه به حد کافی قدرتمند شدید به همان اندازه اکتفا کنید. مسئولیت پذیر باشید عـمـلکردهـای افـرادی که در قدرت بسر میبرند اغلب پی آمدهای دور از دسترسی دارد. فرق نمیکـند که یک نفر تا چـه اندازه محتاط است، بـه هـر حال اغلب بهترین طرح ها نیز دچـار انــحراف خواهند شد. اگر چنین شود، باید آمادگی رویارویی با آنرا داشته باشـیـد. ایـن طبیعت بشر است که برای یافتن کسی که قربانی خود شود به جستجو بـپـردازد، اما اشخاص محترم، مسئولیت اعمالشان را بعهده میگیرند. انـجـام چـنین عملی بیانگر آن است که شما برای پذیرش اشتباهات خود به انداز کافی قدرتمند می بـاشـد. و اگــر برای جبران اشتباهات خود وارد عمل شوید، تحسین برانگیز تر خواهد بود. نکته آخر آخرین مسئله ای که برای رسیدن به موفقیت لازم است پشتکار و استقامـت میبـاشد. داشتن استعداد نیمی از پیکار است؛ باید آنرا بکار ببندید. و اگر در ابتدا موفق نشوید… ادامه اش را میدانید. زندگی کردن به همراه ایـن سـه قانـون، همانطور که قبلا نیز گفته شد، موفقیت شما را تضمین خواهد نمود. و اندکی بلند همتی و انگیزه شما را به موجودی توقف ناپذیر مبدل خواهد کرد [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/29 ] [ 5:55 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/29 ] [ 5:51 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
There are a number of phrases that are commonly used to introduce strangers. (name), I don"t think you"ve met (name). I don"t think you know (name) May I introduce you to (name( (name), do you know (name)? )name), I"d like you to meet (name(
When you meet someone the first time, it is common to greet the person with "How do you do?" the correct response is "How do you do." Here is a short introductory conversation:
Ken: Peter, I"d like you to meet Mary. Peter: How do you do? Mary: How do you do. Ken: Mary works for ...
A variation is also "It"s a pleasure to meet you." Or "Pleased to meet you."
Ken: Peter, I"d like you to meet Mary. Peter: It"s a pleasure to meet you. Mary: How do you do. Ken: Mary works for ... Ken: Peter, I"d like you to meet Mary. Peter: How do you do? Mary: Pleased to meet you. Ken: Mary works for ...
In informal situations, especially in North America, Introductions are also made simply saying: "This is (name). " It is also common to just say "Hi" or "Hello" as a response in this informal setting. It is also quite common to shake hands when you are introduced. After the initial introduction, hand shaking generally takes place in more formal, business situations. Otherwise, people just say "Hi [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/29 ] [ 5:50 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
مغایرت های زمان ما
These are the times of fast foods and slow digestion , tall men and short character , steep profits and shallow relationships .
اکنون زمان غذاهای آماده اما دیر هضم است . مردان بلند قامت اما شخصیت های پست ؛ سودهای کلان اما روابط سطحی .
مغایرت های زمان ما
We have more degrees , but less commonsense , more knowledge , but less judgment .
مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر ؛ آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم . [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/29 ] [ 5:49 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
The owner of a missing cat is asking for help. "My baby has been, missing for over a month now, and I want him back so badly, ft said Mrs. Brown, a 56-year-old woman. Mrs. Brown lives by herself in a trailer park near Clovis. She said that Clyde, her 7-year-old cat, didn"t come home f or dinner more than a month ago. The next morning he didn"t appear for breakfast either. After Clyde missed an extra-special lunch, she called the police. When the policeman asked her to describe Clyde, she told him that Clyde had beautiful green eyes, had all his teeth but was missing half of his left ear, and was seven years old and completely white She then told the officer that Clyde was about a foot high. A bell went off. "Is Clyde your child or your pet?" the officer suspiciously asked. "Well, he"s my cat, of course," Mrs. Brown replied. "Lady, you"re supposed to report missing PERSONS, not missing CATS," said the irritated policeman. "Well, who can I report this to?" she asked. "You can"t. You have to ask around your neighborhood or put up flyers," replied the officer. Mrs. Brown figured that a billboard would work a lot better than an 8"x11" piece of paper on a telephone pole. There was an empty billboard at the end of her street just off the interstate highway. The billboard had a phone number on it. She called that number, and they told her they could blow up a picture of Clyde (from Mrs. J Brown"s family album) and put it on the billboard for all to see. "But how can people see it when they whiz by on the interstate?" she asked. "Oh, don"t worry, ma"am, they only whiz by between 2 a.m. and 5:30 a.m. The rest of the day, the interstate is so full of commuters that no one moves." They told her it would cost only $3,000 a month. So she took most of the money out of her savings account and rented the billboard for a month. The month has passed, but Clyde has not appeared. Because she has almost no money in savings, Mrs. Brown called the local newspaper to see if anyone could help her rent the billboard for just one more month. She is waiting but, so far, no one has stepped forward. [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/10/29 ] [ 5:48 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |