سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

هنگامیکه میخواهیم گفته‌های شخص دیگری را نقل کنیم، می‌توانیم از دو حالت مختلف استفاده کنیم:

1- می‌توانیم گفته‌های شخص مورد نظر را عیناً (واو به واو) تکرار کنیم (نقل قول مستقیم):

·         She said, ‘It is raining.’

و یا می‌توانیم از نقل قول غیر مستقیماستفاده کنیم:

·         She said that it was raining.

در مثال زیر به تغییرات ایجاد شده خوب دقت کنید:

 

 

 

1- در نقل قول غیر مستقیم همیشه می‌توانیم that را حذف کنیم:

·         I told her (that) I wasn’t hungry.

·         He said (that) he was feeling ill.

2- پس از tell حتماً باید نام شخص مخاطب (اسم یا ضمیر) ذکر شود ولی پس از say چیزی نمی‌آید:

·         He told her that …

·         He said that …

 

تفاوت home  و house

کلمه home اشاره به مکانی دارد که در آن زندگی می کنیم.

کلمه house را وقتی به کار می بریم که منظورمان تعیین قیمت، وسعت و یا خوبی و بدی خانه باشد.

After work I always go home.

There is no place like home.

They are building many new houses in our district.

This house is very expensive.

I paid a lot of money for a new house

تفاوت beside و besides

Come and sit beside me (next to me).

در کنار، پهلوی = حرف اضافه

Besides this photograph, I have number of others (in addition to).

علاوه بر آن


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/11/17 ] [ 6:57 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

شیوه دوم

 

شروع به خواندن

 

 

1.     مطالب معنا دار را انتخاب کنید: چون بهترین خواننده ها برای خواندن خود هدفی را در نظر می گیرند، بنابراین با مطالبی که در زندگی روزمره با آنها سر و کار دارید خواندن را شروع کنید. آن مطالب می تواند شامل مقالات روزنامه و یا مجله های های ساده و کوتاه، یادداشت کار، جدول ها و یا دستورالعمل های پزشکی باشد.

 

1.   بلند بخوانیدبهترین راه برای آشنا شدن با لغات در یک مقاله بلند خواندن آنها است. با کمک یک معلم و یا شخص آشنا با لغات،  لغات نا آشنا را ادا کنید و برای درک و فهمیدن معنی لغات جدید از تصاویر، توضیحات کلامی و متن استفاده کنید.

 

2.برای خواندن خود، زمان قرار دهید:  خواندن بی وقفه و پایدار در یک مدت زمان به شما کمک می کند تا واژگان خود را گسترش دهید و به یک خواننده حرفه ای تبدیل شوید. هر روز تایم خاصی را به خواندن اختصاص دهید. سرعت خواندن خود را یادداشت کنید و ببینید هر دفعه چقدر سرعت خواندن شما افزایش می یابد.

 

شیوه سوم

 

آموزش استراتزی خواندن

 

1.   در نظرگرفتن لغاتاستراتژی حمله به لغات، می تواند به شما در درک معنی و تلفظ لغات ناآشنا کمک کند. شما می توانید لغات را جز به جز و در زوایای مختلفی در نظر بگیرید.

§ به دنبال نشانه های تصویری باشیدعکس ها، تصاویر و دیگر نشانه های بصری را در صفحه بررسی کنید.و اینکه در (افراد، مکان ها، اشیا، و حرکات) چه چیزی وجود دارد که می تواند مفهوم این جمله را برساند، بیابید.

§ لغت را بلند بخوانیدبا اولین حرف شروع کنید. هر حرف را بلند و آرام ادا کنید. سپس صداها را تکرار کنید و برای شکل گرفتن آن کلمه آن ها را با هم ترکیب کنید. توجه داشته باشید لغتی که با ترکیب حروف ایجاد می کنید معنی دارد یا خیر.

§ لغت را تکه تکه کنیدبه لغت نگا ه کنید و ببینید که آیا شما می توانید هر صدا/ نشان، پیشوند، پسوند، پایان و ریشه لغت را که قبلا آنها را می شناختید از هم  جدا کنید. هر تکه را به تنهایی بخوانید و سپس سعی کنید تکه ها را باهم ترکیب کنید و لغت را ادا کنید.

*برای مثال اگر شما می دانید که ‘pre’به معنی ‘before’(قبل) است و ‘view’ به معنی ‘to look at’(نگاه کردن به) می باشد بنابراین شما می توانید متوجه شوید که کلمه ‘preview’  به معنی

’to look at ahead of time’ (نگاه کردن قبل از زمان).]پیش نمایش/ قبلا رویت کردن[ است. به شرط اینکه با بخش و تکه کردن لغت بتوانید به معنی آن پی ببرید.

 

§ ارتباط ها را بیابیدبه لغت ناآشنا توجه کنید که آیا با لغاتی که شما می شناسید  شباهت هایی دارد یا خیر. از خود بپرسید آیا این لغت بخش و یا شکلی از این لغت ناآشنا است یا خیر.

 

*همچنین می توانید لغت ناشناخته را در جمله بکار ببرید تا ببینید مفهومی دارد یا خیر:  این می تواند بدین مفهوم باشد که این دو کلمه به اندازه کافی در مفهوم یکسان هستند.

 

 

2.باز خوانی:  مجدد به جمله رجوع کنید. سعی کنید لغات مختلفی را که معنی آنها را نمی دانید در جمله جایگزین کنید و ببینید که هر کدام از آنها مفهومی را در جمله در بر دارند یا خیر.

 

3.به خواندن ادامه دهید: بجای چسبیدن به لغتی که نمی دانید، برای بدست آوردن سر نخ بیشتر قبل و بعد آن را بخوانید. اگر لغت در متن مجدد بکار رفته بود آن جمله را با جمله اولی که آن لغت را داشت مقایسه کنید و به این فکر کنید که مفهوم این لغت در هر دو جمله چه می تواند باشد.

 

4.بر دانش قبلی خود تکیه کنید: به موضوع کتاب، پاراگراف و یا جمله نگاه کنید. با توجه به اطلاعات شما از موضوع اصلی، آیا لغت در آن جمله معنی می دهد؟

 

5.پیش بینی کنید: به تصاویر، فهرست، سرفصل ها، نقشه ها، نمودارها و دیگر شکل های داخل کتاب نگاه کنید. سپس براساس آنچه که می بینید و احتمالا کتاب هم در مورد آن است، بنویسید. سپس متن را بخولنید و پیش بینی خود را براساس متن تغییر دهید.

 

 

6. پرسش سوالات: بعد از مرور عنوان، سر فصل، تصاویر و دیگر اطلاعات کتاب، برخی سوالاتی که ممکن است برای شما پیش آید و یا همچنان برای دانستن آن کنجکاو هستید را بنویسید. سعی کنید در هنگام یافتن سوال آنها را  بخوانید، بنویسید و پاسخ دهید. اگر نتوانستید سوالی را پاسخ دهید ببینید آیا می توانید پاسخ را از منابع دیگر بیابید.

 

 

7. تصویر سازی کردن: همانند یک فیلم، داستانی را که می خوانید مجسم کنید. از شخصیت ها یک تصویر ذهنی مناسب ایجاد کنید و سعی کنید داستان را آشکار در همان زمان و مکان ببینید. با طرح ها، اشکال هندسی و یا به صورت انیمیشنی  آنچه اتفاق می افتد راترسیم کنید.

 

8. ارتباط ایجاد کنید: ازخود بپرسید آیا چیزی در مورد این داستان وجود دارد که شما بتوانید آن را به چیزی ارتباط دهید؟ آیا هریک از شخصیت ها، شما را یاد شخصی که می شناسید می اندازد؟ آیا شما تجربه ای مشابه این داستان داشته اید؟ آیا برخی از مفاهیم مورد بحث این کتاب را شما قبلا در مدرسه، خانه و یا تجارب زندگی خود آموخته اید؟ آیا سبک داستان شبیه چیزی است که قبلا دیدید یا خواندید؟ هر تشابهاتی را که به نظرتان می آید بنویسید و ازآنها برای درک متن کمک بگیرید.

 

9. داستان را بازگویی کنید:  این روشی مفید  است که به شما این اطمینان را می دهد تا در مورد آنچه که خوانده اید با شخص دیگری صحبت کنید. هنگامیکه یک پاراگراف، مقاله، داستان کوتاه و یا فصل را خواندید، به بیان خودتان آن را خلاصه کنید و بگویید که در مورد چه بوده است. بلند بگویید طوری که خودتان صدای خود را بشنوید.

 اگر شخص در انتهای توضیح شما سوالی از شما بپرسد آیا میتوانید به او پاسخ دهید؟! پی بردن به این مسئله نقص در درک شما از موضوع را مشخص می کند و  شاید برای وضوح بیشتر نیاز به بازخوانی باشد.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/11/17 ] [ 6:55 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Top of Form

Bottom of Form

 

 

bathtub

وان حمام

You take a bath in a bathtub

 

 

bubbles

حباب

It is fun to blow soap bubbles

 

 

comb

شانه

A comb is a used to smooth or untangle hair

 

 

 

eyedropper

قطره چکان چشم

An eyedropper is used to drop liquids one drop at a time

 

 

 

faucet

شیرآب

You can turn water flow on or off at a faucet

 

 

 

hairbrush

برس موی سر

A hairbrush is used to brush and untangle hair

 

 

 

mirror

آینه


You can see your reflection in a mirror

 

 

 

shampoo

شامپو


A shampoo is a liquid soap used to wash hair. When you shampoo your hair, you wash it

 

 

 

shower

دوش


When you shower, you wash your body in a stream of falling water

 

 

 

sink

سینک، چاهک


We can wash our hands at a sink

 

 

 

soap

صابون


Soap and water help clean things

 

 

 

toilet

توالت


Toilets are in bathrooms

 

 

 

toothbrush

مسواک


You can keep your teeth healthy by using a toothbrush to clean them

 

 

 

toothpaste

خمیردندان


You use toothpaste to clean your teeth

 

 

 

towel

حوله


You can dry things with a towel

 

 

 

tub

وان

A tub is a large container. Tub is also another word for bathtub

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/11/17 ] [ 6:54 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

Music

در این پست 20 جمله اساسی در ارتباط با موسیقی و ابزار آلات موسیقی عنوان شده است.

 

1- چه نوع موسیقی دوست داری؟

What kind of music do you like?

 

2- موسیقی پاپ را به موسیقی راک ترجیح می دهم.

I prefer pop music to rock music.

 

3- به انواع مختلف موسیقی گوش می دهم، از قبیل موسیقی کلاسیک، موسیقی محلی و جاز.

I listen to different sorts of music, including classical music, folk music and jazz.

 

4- عاشق موسیقی ام.

I’m a music lover.

 

5- موزارت آهنگ ساز (موسیقی دان) محبوب من است. عاشق کارهایش هستم.

My favorite musician is Mozart. I love his works.

 

6- تا حالا آهنگ خوندی؟

Do you ever sing a song?

 

7- معمولا وقتی مشغول کار هستم، خیلی آروم با خودم می خونم.

I usually sing softly to myself while I’m working.

 

8- به نظر شما بهترین خواننده کیست؟

Which singer do you think is the best?

 

9- شخصا فکر می کنم اصفهانی بهترین است.

I personally think Esfehani is the best.

 

10- وسیله موسیقی ای هست که بتونی بنوازی؟

Can you play any musical instruments?

 

11- می تونی پیانو / ارگ / ویلن / گیتار بزنی؟

Can you play the piano / the organ / the violin / the guitar?

 

12- فقط می تونم سه تار / طبل / چنگ بزنم.

I can just play the sitar / the harp / the drum.

 

13- با ترومپت و ساکسیفون هم آشنایی دارم.

I’m familiar with the trumpet and saxophone too.

 

14- آخرین باری که اپرا رفتی کی بود؟

When did you last go to the opera?

 

15- وقتی رسیدم، اونها مشغول سنج زدن بودند.

When I arrived, they were banging the cymbals.

 

16- صدای سنج و شیپور آزارم می دهد.

The sound of cymbals and bugles bother me.

 

17- او نوازنده نی / فلوت / ویلن است.

He is a piper / flutist / violinist.

 

18- می تونم پشت پیانون بنشینم و فی البداهه بزنم.

I can sit at the piano and improvise.

 

19- ساز دهنی را بیشتر از نی دوست دارم.

I like the harmonica more than the pipe.

 

20- سازهای بادی را ترجیح می دهی یا سازهای زهی؟ کوبه ای چطور؟

Do you prefer wind instrument or stringed instrument? How about percussions?

#


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/11/17 ] [ 6:53 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

آیا بایستی همیشه درگیر تصحیح اشتباهات خود به زبان انگلیسی باشیم؟

پرهیز کردن از اشتباه کمابیش ناشدنی است. به‌ویژه برای کسانی که درگیر یادگرفتن زبان تازه‌ای هستند. چالش ولی آنجایی به وجود می‌آید که نگرش زبان‌آموز و آموزگار از تصحیح اشتباه و تأثیرات آن در فرایند یادگیری، اشتباه باشد.

پژوهش‌های علمی نشان می‌دهد که تصحیح ایرادهای زبان انگلیسی زبان‌آموزان اگر هیچ تأثیری بر تقویت مهارت‌های زبانی زبان‌آموز نداشته باشد تنها تأثیری ناچیز دارد. دانشمندان پژوهش‌های فراوانی در این زمینه انجام داده‌اند ولی اگر بخواهیم خیلی ساده، این مسئله را بیان کنیم، دلیل این موضوع این است که تصحیح اشتباه تنها در خودآگاه زبان‌آموز تأثیر بجای می‌گذارد درحالی‌که بیشتر مهارت‌های زبانی بایستی در ناخودآگاه زبان‌آموز شکل بگیرد. به‌ویژه سخن گفتن. هنگامی‌که با کسی گفتگو می‌کنید، هرچقدر هم گرامر انگلیسی را به‌طور خودآگاه بدانید، مجال فکر کردن ندارید که خودآگاه خود را بکار بگیرید. تا آنجایی که در به‌کارگیری درست ساده‌ترین دستورات گرامری نیز دردسر خواهید داشت. دلیل دوم را می‌توان از شیوه‌ی شکل‌گیری زبان در یک کودک یافت. کودکان اشتباهات فراوانی در به‌کارگیری زبان مادری خود دارند ولی پژوهش‌ها علمی نشان می‌دهد که پدر و مادر تنها بخش بسیار کوچکی از ایرادهای کودکان خود را تصحیح می‌کنید که این نیز عموماً به تصحیح برخی تلفظ‌ها (مانند هنگامی‌که مادر سعی دارد واژه‌ی بابا را از زبان کودک بیرون بکشد)، تصحیح برخی افعال، و تصحیح واژه‌های زشت، ختم می‌گردد. در این پژوهش‌ها نتیجه‌گیری شده است که پدر و مادر پافشاری بیشتری روی صداقت گفتار فرزندان خود دارند تا ساختار گفتار. یعنی اگر کودکی بگوید “شنبه‌ها تعطیل است” پدر و مادر سریع به وی یادآور می‌شوند که آدینه روز تعطیل است. ولی به اشتباهات گرامری کاری ندارند.

 

تصحیح اشتباه زبان‌آموز تاثیری منفی بر فرایند یادگیری می‌گذارد

ایراد تصحیح کردن اشتباه در زبان انگلیسی: قرار گرفتن زبان‌آموز در جایگاه تدافعی

تصحیح اشتباه، زبان‌آموز را به‌سرعت در جایگاه تدافعی قرار می‌دهد. این موضوع باعث می‌شود که زبان‌آموز یاد بگیرد که از اشتباه کردن پرهیز کند. نه با تصحیح خود، به‌جای آن با پاک کردن صورت‌مسئله. یعنی زبان‌آموز کمتر خود را در شرایطی قرار می‌دهد که احتمال اشتباهش باشد. از روی نمونه کمتر گفتگو می‌کند، کمتر از ساختارهای سخت استفاده می‌کند، تمرکز کمتری بر معنی و مفهوم و تمرکز بیشتری بر ساختارها و پیکربندی گفتگو دارد. این موضوع باعث می‌شود که مهارت‌های ارتباطی زبان‌آموز به‌طور کامل آسیب ببیند. پروفسور استفان کرشن، زبان‌شناس سرشناس در کتابش با نام  مبانی فراگیری زبان دوم می‌گوید که کلاس‌های آموزشگاهی زبان، حتی در زبان‌آموزان کارآزموده، احساس ترس و دلهره ایجاد می‌کند و این موضوع به خاطر پافشاری ما بر گفتگوی زودهنگام و نگرش ما نسبت به تصحیح ایرادهای زبان‌آموز است.

تصحیح اشتباه تأثیری بر ناخودآگاه زبان‌آموز ایجاد نمی‌کند

آموزگار زبان انگلیسی معمولاً آگاه نیست که دانستن خودآگاه یک دستور گرامری یا هر چیز دیگر، تأثیری بر عملکرد زبان‌آموز هنگام گفتگو (که فرایندی ناخودآگاه است) ندارد. به‌جای آن بهبود گفتگو به زبان انگلیسی، بیشتر بهدرگیری با ورودی‌های جذاب و واقعی، ارتباط دارد. بنابراین اگر دو زبان‌آموز را در نظر بگیریم که برای زمانی برابر شش ماه به یک اندازه زبان انگلیسی می‌خوانند. اولی به‌طور پیاپی ایرادهایش تصحیح می‌گردد ولی به دومی اجازه داده می‌شود که بدون تصحیح اشتباهش زبان انگلیسی را یاد بگیرد. نتیجه این می‌شود که پس از شش ماه اگر زبان‌آموز دوم بهتر نباشد تفاوتی میان این دو زبان‌آموز مشاهده نمی‌شود. به‌عبارت‌دیگر مهارت‌های زبان‌آموزی که پیاپی ایرادهایش تصحیح می‌گردد، پیشرفت بیشتری نسبت به مهارت‌های زبان‌آموزی که ایرادهایش نادیده گرفته شده است نمی‌کند.

 

تصحیح خطا در خودآگاه تاثیر می‌گذارد در حالی که اکثر مهارت‌های زبانی بایستی در ناخودآگاه شکل بگیرد تا کارایی داشته باشد.

تصحیح اشتباه و استرس

زبان‌آموزی که پیاپی ایرادهایش گوشزد می‌گردد دستپاچه و عصبی می‌گردد. این موضوع باعث می‌شود که فکر زبان‌آموز درگیر اشتباه و ترس از آن شود. بنابراین این زبان‌آموز بجای اینکه تمرکزش روی برقراری ارتباط به بهترین شکل ممکن باشد، تمرکزش روی پرهیز کردن از اشتباه است. یعنی بیشتر روی جملاتش درنگ می‌کند. سخن گفتنش آهسته و غیر طبیعی و همراه با دلهره‌ی بسیار زیاد می‌گردد. و در هنگام سخن گفتن سراسر فکرش روی دستورات گرامری است. این موضوع تنها باعث می‌شود که ذهن این زبان‌آموز کاملاً قفل کند به‌طوری‌که نتواند هیچ سخنی به زبان براند.

از سوی دیگر زبان‌آموزی که ایرادهایش پیاپی تصحیح نگردد، این تنش‌های فکری را ندارد و تا جایی که بتواند سعی می‌کند که خوب صحبت کند و از روی اشتباه‌های خود با آرامش رد می‌شود.

 

زبان‌آموزی که مرتب اشتباهاتش تصحیح میگردد ذهن آشفته ای پیدا میکند که باعث می‌شود نتواند هیچ سخنی را با آرامش خاطر به زبان براند.

چرا در آموزشگاه زبان انگلیسی پافشاری فراوانی روی تصحیح اشتباه انجام می‌گیرد؟

با توجه به مسائل بالا شاید اکنون بهتر آگاه شده باشید که چرا تصحیح اشتباه را یک سوءتفاهم بزرگ نامیدم. این سوءتفاهم هم از سوی آموزگار و هم از سوی زبان‌آموز ایجاد شده است. اگرچه این موضوع با آموزگار و به‌طور کلی سیستم آموزشی آغاز می‌شود. آموزگار فکر می‌کند که بایستی همه‌ی ایرادهای زبان‌آموز را تصحیح کند. این موضوع بخشی از پنداشتی است که در سیستم آموزشی حاکم است. یعنی تصحیح آزمون و نمره دهی. این نیاز که بایستی به هرکس نمره‌ای چسباند. از نظر بنده این سیستم، غیر طبیعی است و به صحیح یادگیری آسیب می رساند. ولی به هر حال باوری است که در سیستم آموزشی نهادینه شده است.

اگر تصحیح اشتباه کارآمد نیست پس چگونه مهارت‌های خود را تقویت کنیم؟

مهارت‌های شما با شنیدن و خواندن بیشتر تقویت می‌گردد. به چه چیزی گوش می‌دهید؟ شما به درون‌مایه‌ی شنیداری انگلیسی صحیحی که به دست یک انگلیسی‌زبان بیان می‌شود گوش می‌دهید. چه چیزی می‌خوانید؟ کتاب‌هایی که به دست یک انگلیسی‌زبان نوشته شده است.

به ذهن خود اطمینان داشته باشید

ذهن شما بسیار باهوش است. بایستی به ذهنتان اطمینان کاملی داشته باشید. همین ذهن، بدون هیچ‌گونه کلاس و آموزشگاهی، زبان مادری را به بهترین شکل یاد گرفته است.این ذهن برای یادگیری زبان دوم تنها به زمانو درون‌مایه‌ی مناسب نیاز دارد. هرچقدر بیشتر بخوانید، جملات، فرازها و دستورات گرامری صحیح بیشتری را به زبان انگلیسی می‌بینید. این داده‌های صحیح، که هرروز با آن درگیر هستید، در طول زمان و به‌طور طبیعی در ناخودآگاه شما نقش می‌بندد. همین مطلب برای مطالب شنیداری نیز اتفاق میفتد. هرچه بیشتر به مطالب شنیداری جذاب گوش دهید، هرچه بیشتر گویش درست و گرامر درست بشنوید، ذهن شما به‌طور طبیعی و درونی، بدون اینکه تلاش زیادی بکنید، درست را از اشتباه شناسایی می‌کند و داده‌های صحیح در آن نقش می‌بندد.

 

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، ذهن این قابلیت را دارد که به طور طبیعی درست را از اشتباه تشخیص دهد.

درون‌مایه‌ی شنیداری و گفتاری زبان انگلیسی جذاب برای تقویت مهارت‌های شما کافی است.

اگر به ذهن خود باور داشته باشید و به مطالب شنیداری و گفتاری جذاب بسنده کنید، رفته‌رفته گرامر شما بهبود پیدا می‌کند. گویش شما روزبه‌روز بهتر می‌شود. مهارت شنیداری، شیوایی گفتار و همه‌ی مهارت‌های ارتباطی شما رفته‌رفته تقویت می‌گردد. ذهن شما با ذهن یک بچه هیچ تفاوتی ندارد. بچه‌ها نیازی ندارند که کسی دنبالشان باشد و تک‌تک اشتباهاتشان را تصحیح کند. آن‌ها این‌گونه یاد نمی‌گیرند به‌جای آن با پیروی و کپی‌برداری از پدر و مادر، اقوام و دوستان، و شاید مطالبی که در تلویزیون می‌شنوند زبان را یاد می‌گیرد.

 

شنیدن و خواندن محتوای جذاب برای یادگیری زبان انگلیسی کافی است.

سخن پایانی

سخن پایانی‌ام با شما این است که از تصحیح اشتباه تا جایی که می‌توانید دوری کنید. در نوشتار بعدی توضیح خواهم داد که تنها در چه موقعیت‌هایی تصحیح اشتباه می‌تواند کارآمد باشد و خواهید دید که موقعیت‌های خیلی کمی شامل این موضوع می‌شود است. از اشتباه نترسید و هیچ‌گاه به دنبال کمال‌گرایی نباشید. فراموش نکنید که حتی انگلیسی‌زبانان نیز ایرادهای فراوانی در زبان انگلیسی مرتکب می‌شوند. ولی به‌سادگی از کنار آن می‌گذرند. ریلکس باشید و سعی کنید که بهترین کارکرد خود را به نمایش بگذارید.

 

امیدوارم توانسته باشم که نوشتار خوبی را برایتان آماده کرده باشم و خوشحال می‌شوم که نظر شما را نیز در این رابطه بشنوم


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/11/16 ] [ 9:48 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

هیچ‌گاه برای یادگیری یک زبان دیگر دیر نیست. نتایج تحقیقات جدید نشان می‌دهد که تحت شرایط کنترل شده، افراد بزرگسال نسبت به کودکان موفقیت بیشتری در کسب مهارت زبانی جدید از خود نشان می‌دهند.

به گزارش نیوساینتیست، این باور گسترده وجود دارد که کودکان زیر 7 سال در یادگیری یک زبان جدید بهتر از دیگران هستند، زیرا مغز آنها در بازآرایی خود راحت‌تر عمل می‌کند. همچنین آنها از حافظه رویه‌ای یا تلویحی برای یادگیری استفاده می‌کنند، به این معنا که زبان جدید را بدون تفکر خودآگاهانه می‌آموزند. اما تصور می‌شد که بزرگسالان از حافظه مستقیم استفاده می‌کنند، و زبان جدید را با یادگیری فعالانه قوانین آن می‌آموزند.

اما اکنون گروهی از زبان‌شناسان این مساله را مطرح کرده‌اند که این تفاوت ظاهری در یادگیری زبان، منعکس کننده طرز برخورد ما با خردسالان و بزرگسالان، و نه تفاوت‌های مغزی آنها است. سارا فرمن از دانشگاه اورشلیم می‌گوید: «اگر بزرگسالان دچار خطایی بشوند ما آن را اصلاح نمی‌کنیم، زیرا نمی‌خواهیم به آنها توهین کنیم.»

فرمن و همکارش آوی کارنی، آزمایشی را طراحی کردند که در آن به کودکان 8 ساله، 12 ساله و بزرگسالان این شانس داده شد که یک قانون زبانی جدید را یاد بگیرند. به عنوان یک قانون ساختگی، یک فعل بسته به اینکه به یک شی جاندار یا بی‌جان اشاره می‌کرد، نحوه نوشتن و تلفظ متفاوتی داشت.

این موضوع به شرکت‌کنندگان گفته نشد، اما از آنها خواسته شد که به تلفظ صحیح یک لیست از فعل-اسم گوش کنند و سپس فعل صحیح را برای کلمات دیگر به کار ببرند. محققان قبلا نشان داده بودند که کودکان 5 ساله در انجام این وظیفه بسیار ضعیف هستند و لذا نمی‌توان آنها را در این مطالعه شرکت داد. دو ماه بعد تمام شرکت‌کنندگان مورد آزمایش قرار گرفتند تا مشخص شود که چه چیزی را از این آموزش‌ها به خاطر می‌آورند.

فرمن می‌گوید: «در تمام اندازه‌گیری‌ها، عملکرد بزرگسالان به طرز واضحی بهتر از دو گروه دیگر بود.» وقتی از شرکت‌کنندگان خواسته شد که قانون مذکور را برای کلمات جدید به کار ببرند، کودکان 8 ساله این کار را کاملا به صورت شانسی انجام می‌دادند، در حالی‌که میزان موفقیت کودکان 12 ساله و بزرگسالان بیش از 90 درصد بود.

عملکرد گروه بزرگسالان حتی بهتر است و به گفته فرمن، آنها پتانسیل بالایی برای یادگیری تلویحات زبانی جدید دارند. بر خلاف گروه جوان‌تر، اغلب بزرگسالان و کودکان 12 ساله نحوه عملکرد قانون را درک کرده بودند و پس از هر بار امتحان، نتایج آنها بهتر می‌شد. به گفته فرمن، این مساله قاطعیت یادگیری تلویحی را نشان می‌داد.

دیوید بردسانگ از دانشگاه تگزاس، نتایج به دست آمده را بسیار شگفت‌انگیز می‌خواند؛ خصوصا این یافته را که مهارت تلفظ کودکان نسبت به بزرگسالان در مرتبه پایین‌تری قرار دارد.

اما رابرت دی‌کیسر از دانشگاه مریلند هشدار می‌دهد که آزمایش‌های ساختگی مانند این، لزوما قابل تعمیم به دنیای واقعی نیست. وی می‌گوید: «حتی اگر بزرگسالان در یادگیری تلویحی بهتر از کودکان عمل کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که کودکان برای زبان‌آموزی از یادگیری تلویحی استفاده کنند


[ یادداشت ثابت - شنبه 02/11/15 ] [ 6:45 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 


گاهی تنها راه درمان روانهای پریشان ، فراموشی است.  اُرد بزرگ  
شاید مانند کودکی باشیم که در کنار دریا با سنگ ریزه ها و صدفهای زیبا بازی می کند اما غافل ار آنیم که دریایی بس  بزرگ و اقیانوسی بی کران در مقابل دیدگانمان وجود دارد که در اعماق آن اسرار عظیم و شگفت انگیز نهفته است . نیوتن 
دوستی برای خود برگزین که به گاه سختی و درماندگی مددکارت باشد. بزرگمهر 
من بین دیوانگی و مست فرقی نمی بینم جزاینکه دیوانگی مدت طولانیتری دارد . سه نه ک  
گاه لازم است که انسان دیدگان خود راببندد ، زیرا اغلب خود را به نابینایی زدن نیز نوعی خوشبختی است . نیوتون 
نفرت همان خشم و غضب است که روی هم انباشته شده است . سیسرون 
دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است. اُرد بزرگ 
کسی که فکر نمی کند ، به ندرت دم فرو می بندد . نیوتن 
حیات درختان در بخشش میوه است . آنها می بخشند تا زنده بمانند ، زیرا اگر باری ندهند خود را به تباهی و نابودی کشانده اند. جبران خلیل جبران 
هرگز نمی توان با آدمهای کوچک کارهای بزرگ انجام داد. سیسرون 
ده چیز بر ده گروه خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است : دروغ گفتن به فرمانروا ، سپهبدی که زر بر سپاه خویش نپراگند ، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد ، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد ، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود . تنک مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد ، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد ، خردمندی که زود خشم بود ، و به چیز کسان طمع ورزد ، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد ، و آنکه کارگاه و یا بنیادی عظیم را به کاهلی سپارد ، و بی خردی که خردجوی نباشد . بزرگمهر 
گفتگو با آدمیان ترسو ، خواری بدنبال دارد. اُرد بزرگ

 


[ یادداشت ثابت - شنبه 02/11/15 ] [ 6:19 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

چند موارد مشخص که در زیر وجود دارد نشان دهنده اسم بودن آن لغت است.

         ity· > nationality

         ment· > management

         ness· > happiness

         ation· > relation

         hood· > childhood

یاداشت: البته این حالت پایانی برای تمامی حروف پایانی صحیح نیست به عنوان مثال: : spoonful با ful تمام می شود در حالی که صفت careful نیز چنین است.

محل قرار گیری اسمها (Position in Sentence):

در اغلب موارد می توان از روی موقعیتی که یک اسم در جمله دارد آن را تشخیص داد.

اسمها معمولا بعد از یک صفت اشاره یا معین کننده(Determiner)  می آیند، صفت اشاره یا معین کننده مثل : a, an, this, that, such, my و غیره...

         a relief·

         an afternoon·

         the doctor·

         this word·

         my house·

         such stupidity·

اسمها معمولا بعد از یک و یا چند صفت می آیند:

         a great relief·

         a peaceful afternoon·

         the tall, Indian doctor·

         this difficult word·

         my brown and white house [my brown white house]·

         such crass stupidity·


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 02/11/12 ] [ 7:18 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

چگونه بخوانید

اگر شما و یا شخصی قادر به خواندن انگلیسی نیست در اینجا به چهار روش  به شما در این امر کمک خواهیم کرد.

14 درصد بزرگسالان آمریکایی قادر به خواندن نیستند- یعنی 32 میلیون نفر- و 21 درصد خواندنی ضعیف دارند. خبر خوشحال کننده این است که هرگز برای اینکه چگونه بخوانید دیر نیست. این مقاله می تواند به شما در افزایش مهارت خواندن کمک کند.

شیوه اول

 

تسلط بر اصول

 

 

1.   با حروف الفبا شروع کنید: همه چیز از الفبا آغاز می شود. 26 حرف الفبای انگلیسی همان هایی هستند که تمام لغات زبان انگلیسی را شکل می دهند. بنابراین ازهم اینجا آغاز می کنیم. چند روش برای آشنایی با الفبا وجود دارد;  روشی را انتخاب کنید که مناسب شماست و می توانید از آن طریق بهتر یاد یگیرید.

§ الفبا را با آواز بخوانید. ممکن است این کار کمی احمقانه به نظرتان برسد اما اکثر مردم الفبا را بصورت آهنگین آموخته اند. ملودی در به خاطر ماندن حروف به شما کمک می کند و آواز خوانی در کل به یادگیرنده تصویری تمام از الفبا و ارتباط آن با حروف ایجاد می کند.

*شما می توانید موسیقی الفبا را از اینترنت بگیرید و یا از فردی که می تواند بخواند کمک بگیرد تا الفبا را برای شما بخواند و ضبط کنید و بارها و بارها گوش دهید تا آن را یاد بگیرید.

§ آن را لمس کنید. اگر شما شخصی هستید که برای یاد گرفتن باید لمس کنید، کاغذ حروف الفبا بخرید. به یک حرف نگاه کنید، سپس چشمانتان را ببندید. انگشتتان را بر روی حروف بکشید و نام  و صدای حرف را بگویید. وقتی  احساس کردید حرف را یاد گرفته اید، انگشت خود را از روی کاغذ بردارید و حرف را در هوا بنویسید.

 

§ حروف را جابه جا کنید: برای یادگیری حروف به طور انفرادی، مجموعه الفبای مغناطیسی تهیه کنید. و از طریق آنها می توانید حروف الفبا را به ترتیب بچینید. بعد ها شما می توانید با تمرین و ترتیب آنها لغات را نیز بسازید.

§ بر روی آنها راه برویداگر مت های الفبا دارید می توانید از آنها برای یایدگیری حروف الفبا استفاده کنید. وقتی هر حروف را بیان می کنید بر روی آن حروف بایستید و یا اینکه از کسی بخواهید حروف را بدون ترتیب،  صدا بزند و شما بر روی حروف صحیح  قرار گیرید. می توانید همزمان حروف را آهنگین بخوانید و برقصید.

 

 

1.   حروف صدادار را از بی صدا تفکیک کنید:  در حروف الفبا پنج حرف صدا دار وجود داردa , e, i, o, u  ;    مابقی حروف حروف بی صدا نامیده می شوند.

*صدای حروف صدادار در گلو با کمک زبان و دهان ایجاد می شود، در حالیکه حروف بی صدا با استفاده زبان و دهان برای کنترل جریان هوای تنفس شما ایجاد می شود. حروف صدادار می توانند به تنهایی ادا شوند، اما حروف بی صدا را نمی توان به تنهایی ادا کرد. برای مثال حرفA همانa خوانده میشود اما حرف B  در واقع bee خوانده می شود. در مورد C=see و D=dee نیز چنین است.

 

1.   . از فنوتیک( تلفظ و هجای کلمات) استفاده کنید: فنوتیک یک رابطه است، به ویژه فنوتیک، رابطه بین حروف و صداها را در یک زبان بیان می کند. برای مثال وقتی شما یاد می گیرید که حرف C  صدایی مانند”sa “ و یا “ka”  دارد و “tion”  صدایی همچون “shun” می دهد، شما در واقع فنوتیک را می آموزید.

*فنوتیک معمولا به دو طریق تدریس می شود: یکی روش "ببین و بگو" که در آن یاد می گیرید کل لغات را بخوانید. و یا روش "یک سیلابی "، که در آن شما می آموزید که چگونه ترکیبات حروف مختلف را ادا کنید و چگونه آنها را برای شکل گیری لغات کنار هم بگذارید.

*برای یادگیری فنوتیک، شما باید صدای سیلاب ها و یا لغات را بشنوید. برای چنین کاری، شما به یک برنامه آنلاین اینترنتی و یا فردی نیاز دارید که بتواند در یادگیری صداهای ایجاد شده با ترکیب حروف مختلف و اینکه چگونه در نوشتار به نظر می رسند به شما کمک کند.

 

 

1.   . علامات نقطه گذاری را تشخیص دهید: وقتی مطلبی را می خوانید مهم است که علامات نقطه گذاری متداول را بشناسید زیرا آنها در مورد معنی جمله می توانند به شما اطلاعاتی بدهند.

                  *کاما (,): وقتی در جمله کاما را می بینید این بدین معناست که وقتی در حال خواندن هستید در قسمت کاما کمی مکث و توقف کنید.

*نقطه (.) : یک نقطه نشان دهنده پایان جمله است. وقتی به یک نقطه می رسید، توقف کامل کنید، و قبل از اینکه به خواندن ادامه دهید یک نفس عمیق بکشید.

*علامت سوال (?) : هنگامیکه سوالی را می پرسید صدای شما به طرف بالا می رود. هنگامیکه شما علامت ? را در پایان جمله دیدید این به این معنا است که سوالی پرسیده شده است بنابراین وقتی آن سوال را می خوانید انتهای صدای خود را بالا ببرید]به حالت پرسش[.

*علامت تعجب (!):  این علامت برای تاکید بر یک نکته مهم  و یا جلب توجه بکار می رود. وقتی جمله ای می خوانید که با علامت ! به پایان رسیده، صدای خود را هیجان زده، شدید و یا بر روی لغات تاکید شده نمایید


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 02/11/12 ] [ 7:17 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

اول 

سلام دانش‌آموز عزیز 

عزیزان، به روزهای پایانی سال تحصیلی نزدیک می‌شوید، بیشتر سال تحصیلی را پشت سر گذاشته و به روزهای امتحانات نزدیک‌تر می‌شوید. روزهایی که برای همه شما روزهای مهم و پرکاری محسوب می‌شود و نتیجه 9 ماه تلاشتان در ظرف چند روز بررسی می‌شود. 



بعضی از شما ممکن است با برنامه‌‌ای درست از اول سال تحصیلی درس‌ها را مطالعه کرده‌اید و با اطمینان خاطر روزهای امتحان را نیز سپری می‌کنید. ولی بعضی دیگر ممکن است تمام درس‌ها را انباشته کرده‌اند تا در روزهای پایانی بخوانند و طبیعتاً دچار سردرگمی و کلافگی و گاهی اضطراب می‌شوند. نمی‌دانند از کجا شروع کنند و چگونه دروس را مطالعه کنند. در این ویژه نامه می‌‌خواهیم، راه کارهای عملی را به شما آموزش دهیم تا در روزهای پایانی سال تحصیلی بتوانید، هر چه زودتر اقدام کرده و برنامه درسی برای خود درست کنید. 



برای داشتن یک برنامه خوب و کارا، باید هدف مشخصی داشته باشید تا بدانید از چه نقطه به چه نقطه‌‌ای می‌خواهید برسید. داشتن هدف، ارزشمندتر است زیرا مشخص می‌کند که ما باید به چه برسیم. شاید یک نفر هدفش این باشد که می‌‌خواهم در درس ریاضی نمره x بگیرم و فرد دیگر هدفش این باشد که می‌خواهم اشکالات ترم پیش را در درس ریاضی بر طرف کنم و فرد دیگری بخواهد کتاب ریاضی را تمام کرده و وقت مرور دوباره داشته باشد. بنابراین با مشخص کردن هدف خود برای هر درس، می‌دانید که به کجا می‌خواهید برسید. 

بعداً در مورد هدف‌گذاری بیش‌تر توضیح داده می‌شود. 



برای رسیدن به هدف باید راه‌هایی را تنظیم کرد تا ما را به هدف برساند. پس برنامه‌ریزی، تنظیم راه‌های هدفمند و سازمان یافته برای رسیدن به هدف است. یک برنامه‌ریزی خوب، در واقع انتخاب مسیری است که ما را به هدف می‌رساند. برنامه‌ریزی یک روش گام به گام، سازمان یافته، دقیق، قابل اجرا به شیوه منظم است تا ما را در انجام دادن بهتر کارها یاری دهد و در بها دادن به وقت و اتلاف آن جلوگیری کند. 



اهمیت برنامه ریزی 

چرا برنامه‌ریزی مهم است و ما باید آن را یاد بگیریم؟ 



1ـ با داشتن یک برنامه خوب، حداکثر استفاده از وقت می‌شود و همچنین وقت کافی برای رسیدن به فعالیت‌های مختلف را داریم و از اتلاف وقت و انرژی جلوگیری می‌شود. 

2ـ با داشتن برنامه، از بلاتکلیفی در مطالعه دروس جلوگیری می‌شود. حالتی که شاید همه تجربه کرده‌ایم که نمی‌دانیم از کجا شروع کنیم. 



3ـ نادیده گرفتن تنظیم برنامه منجر به غفلت در انجام تکالیف شده و باعث انباشته شدن دروس می‌شود و در نتیجه رغبت کمتر را برای مطالعه ایجاد می‌کند. 



4ـ داشتن برنامه باعث اطمینان خاطر و نداشتن دغدغه ذهنی می‌شود و جرأت و اعتماد به نفس را بالا می‌برد. 



5ـ برنامه باعث افزایش تمرکز حواس می‌شود، زیرا با داشتن زمان معین ذهن به طور اتوماتیک آماده دریافت مطلب می‌شود و یادگیری افزایش می‌یابد. 



6ـ نداشتن برنامه، باعث می‌شود که اطلاعات در دقایق پایانی پیش از امتحان در مغز انباشته شده و به درستی پردازش نشوند. و این فراگیری به طور فشرده، باعث فراموشی سریع می‌شود و همچنین آشفتگی هیجانی و اضطراب ذهنی را به وجود می‌آورد. 



7ـ داشتن برنامه و مطالعه بر اساس برنامه، باعث می‌شود که دروس بعدی که معلم آموزش می‌دهد، بهتر فهمیده شود. 



8ـ داشتن برنامه، به روشن شدن اهداف کمک می‌کند و منجر به شناخت بیشتر و تشخیص اهداف می‌شود. 

اصول برنامه‌ریزی 



برای داشتن یک برنامه مناسب باید چه اصولی را در نظر داشت. 

ـ اولین گام برای داشتن برنامه، مشخص کردن اهداف است. اهداف خود را بر حسب اینکه بلند مدت هستند یا کوتاه مدت، دسته‌بندی کنید و به صورت روشن بنویسید. 



مثال اهداف بلند مدت : 
قبولی در دانشگاه در رشته‌ای خاص یا قبولی پایان ترم با معدل x 



مثال اهداف کوتاه مدت : 
گرفتن نمره x در فلان درس ـ آمادگی برای پرسش کلاسی فلان درس 



ـ اهداف واقع بینانه باشند و مطابق با واقعیت نه آرمانی و ایده‌آل، در ابتدای کار گام‌ها کوچک انتخاب مثلاً آمادگی برای پرسش کلاسی فردا 

ـ اهداف مطابق با ویژگی‌ها و خصوصیات شما باشد، نه کپی‌ برداری شده از دوستانتان، زیرا هر شخص منحصر به فرد است و با درک این مطلب می‌‌توان هدف خوبی تعیین کرد. 



ـ اهداف را زمان بندی کنید و در کنار آن مشخص کنید که چه زمانی باید و یا لازم است، به این هدف برسیم. مثلاً : خوب جواب دادن درس در کلاس ریاضی، زمان : فردا. گرفتن نمره x در امتحان ریاضی پایان ترم در خرداد. 



ـ اهداف بزرگ را به قطعات کوچک تبدیل کنید، مثال گرفتن نمره x در امتحان ریاضی پایان ترم خرداد را به هدف‌های کوچک‌تر که بررسی امتحانات پیشین ریاضی و در آوردن نقاط ضعف و لیست کردن آن ها، زمان‌بندی برای برطرف کردن هر نقطه ضعف و روش بر طرف کردن، برنامه‌ریزی برای خواندن دروس ریاضی بر اساس فصل‌های کتاب، برنامه برای مرور ریاضی. 



ـ برنامه انعطاف پذیر و قابل اجرا باشد. وقت‌های آزاد در برنامه گنجانده شود تا برای جبران وقت‌های از دست رفته استفاده گردد. 



ـ برنامه متناسب با روحیه شخصی شما باشد، از مقایسه خود با دیگران پرهیز کنید و از روی برنامه دیگران کپی برداری نکنید. 



ـ در برنامه وقتی را برای استراحت و تفریح قرار دهید. 



با توجه به نکات گفته شده در این نوشتار، گام بعدی برای برنامه ریزی درسی به طور اختصاصی می‌باشد.


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 02/11/11 ] [ 6:9 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 84
بازدید دیروز: 90
کل بازدیدها: 304940