آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
هنگامیکه میخواهیم گفتههای شخص دیگری را نقل کنیم، میتوانیم از دو حالت مختلف استفاده کنیم: 1- میتوانیم گفتههای شخص مورد نظر را عیناً (واو به واو) تکرار کنیم (نقل قول مستقیم): · She said, ‘It is raining.’ و یا میتوانیم از نقل قول غیر مستقیماستفاده کنیم: · She said that it was raining. در مثال زیر به تغییرات ایجاد شده خوب دقت کنید:
1- در نقل قول غیر مستقیم همیشه میتوانیم that را حذف کنیم: · I told her (that) I wasn’t hungry. · He said (that) he was feeling ill. 2- پس از tell حتماً باید نام شخص مخاطب (اسم یا ضمیر) ذکر شود ولی پس از say چیزی نمیآید: · He told her that … · He said that …
– تفاوت home و house کلمه home اشاره به مکانی دارد که در آن زندگی می کنیم. کلمه house را وقتی به کار می بریم که منظورمان تعیین قیمت، وسعت و یا خوبی و بدی خانه باشد. After work I always go home. There is no place like home. They are building many new houses in our district. This house is very expensive. I paid a lot of money for a new house – تفاوت beside و besides Come and sit beside me (next to me). در کنار، پهلوی = حرف اضافه Besides this photograph, I have number of others (in addition to). علاوه بر آن [ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/11/17 ] [ 6:57 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
شیوه دوم
شروع به خواندن
1. مطالب معنا دار را انتخاب کنید: چون بهترین خواننده ها برای خواندن خود هدفی را در نظر می گیرند، بنابراین با مطالبی که در زندگی روزمره با آنها سر و کار دارید خواندن را شروع کنید. آن مطالب می تواند شامل مقالات روزنامه و یا مجله های های ساده و کوتاه، یادداشت کار، جدول ها و یا دستورالعمل های پزشکی باشد.
1. بلند بخوانید: بهترین راه برای آشنا شدن با لغات در یک مقاله بلند خواندن آنها است. با کمک یک معلم و یا شخص آشنا با لغات، لغات نا آشنا را ادا کنید و برای درک و فهمیدن معنی لغات جدید از تصاویر، توضیحات کلامی و متن استفاده کنید.
2.برای خواندن خود، زمان قرار دهید: خواندن بی وقفه و پایدار در یک مدت زمان به شما کمک می کند تا واژگان خود را گسترش دهید و به یک خواننده حرفه ای تبدیل شوید. هر روز تایم خاصی را به خواندن اختصاص دهید. سرعت خواندن خود را یادداشت کنید و ببینید هر دفعه چقدر سرعت خواندن شما افزایش می یابد.
شیوه سوم
آموزش استراتزی خواندن
1. در نظرگرفتن لغات: استراتژی حمله به لغات، می تواند به شما در درک معنی و تلفظ لغات ناآشنا کمک کند. شما می توانید لغات را جز به جز و در زوایای مختلفی در نظر بگیرید. § به دنبال نشانه های تصویری باشید. عکس ها، تصاویر و دیگر نشانه های بصری را در صفحه بررسی کنید.و اینکه در (افراد، مکان ها، اشیا، و حرکات) چه چیزی وجود دارد که می تواند مفهوم این جمله را برساند، بیابید. § لغت را بلند بخوانید: با اولین حرف شروع کنید. هر حرف را بلند و آرام ادا کنید. سپس صداها را تکرار کنید و برای شکل گرفتن آن کلمه آن ها را با هم ترکیب کنید. توجه داشته باشید لغتی که با ترکیب حروف ایجاد می کنید معنی دارد یا خیر. § لغت را تکه تکه کنید: به لغت نگا ه کنید و ببینید که آیا شما می توانید هر صدا/ نشان، پیشوند، پسوند، پایان و ریشه لغت را که قبلا آنها را می شناختید از هم جدا کنید. هر تکه را به تنهایی بخوانید و سپس سعی کنید تکه ها را باهم ترکیب کنید و لغت را ادا کنید. *برای مثال اگر شما می دانید که ‘pre’به معنی ‘before’(قبل) است و ‘view’ به معنی ‘to look at’(نگاه کردن به) می باشد بنابراین شما می توانید متوجه شوید که کلمه ‘preview’ به معنی ’to look at ahead of time’ (نگاه کردن قبل از زمان).]پیش نمایش/ قبلا رویت کردن[ است. به شرط اینکه با بخش و تکه کردن لغت بتوانید به معنی آن پی ببرید.
§ ارتباط ها را بیابید: به لغت ناآشنا توجه کنید که آیا با لغاتی که شما می شناسید شباهت هایی دارد یا خیر. از خود بپرسید آیا این لغت بخش و یا شکلی از این لغت ناآشنا است یا خیر.
*همچنین می توانید لغت ناشناخته را در جمله بکار ببرید تا ببینید مفهومی دارد یا خیر: این می تواند بدین مفهوم باشد که این دو کلمه به اندازه کافی در مفهوم یکسان هستند.
2.باز خوانی: مجدد به جمله رجوع کنید. سعی کنید لغات مختلفی را که معنی آنها را نمی دانید در جمله جایگزین کنید و ببینید که هر کدام از آنها مفهومی را در جمله در بر دارند یا خیر.
3.به خواندن ادامه دهید: بجای چسبیدن به لغتی که نمی دانید، برای بدست آوردن سر نخ بیشتر قبل و بعد آن را بخوانید. اگر لغت در متن مجدد بکار رفته بود آن جمله را با جمله اولی که آن لغت را داشت مقایسه کنید و به این فکر کنید که مفهوم این لغت در هر دو جمله چه می تواند باشد.
4.بر دانش قبلی خود تکیه کنید: به موضوع کتاب، پاراگراف و یا جمله نگاه کنید. با توجه به اطلاعات شما از موضوع اصلی، آیا لغت در آن جمله معنی می دهد؟
5.پیش بینی کنید: به تصاویر، فهرست، سرفصل ها، نقشه ها، نمودارها و دیگر شکل های داخل کتاب نگاه کنید. سپس براساس آنچه که می بینید و احتمالا کتاب هم در مورد آن است، بنویسید. سپس متن را بخولنید و پیش بینی خود را براساس متن تغییر دهید.
6. پرسش سوالات: بعد از مرور عنوان، سر فصل، تصاویر و دیگر اطلاعات کتاب، برخی سوالاتی که ممکن است برای شما پیش آید و یا همچنان برای دانستن آن کنجکاو هستید را بنویسید. سعی کنید در هنگام یافتن سوال آنها را بخوانید، بنویسید و پاسخ دهید. اگر نتوانستید سوالی را پاسخ دهید ببینید آیا می توانید پاسخ را از منابع دیگر بیابید.
7. تصویر سازی کردن: همانند یک فیلم، داستانی را که می خوانید مجسم کنید. از شخصیت ها یک تصویر ذهنی مناسب ایجاد کنید و سعی کنید داستان را آشکار در همان زمان و مکان ببینید. با طرح ها، اشکال هندسی و یا به صورت انیمیشنی آنچه اتفاق می افتد راترسیم کنید.
8. ارتباط ایجاد کنید: ازخود بپرسید آیا چیزی در مورد این داستان وجود دارد که شما بتوانید آن را به چیزی ارتباط دهید؟ آیا هریک از شخصیت ها، شما را یاد شخصی که می شناسید می اندازد؟ آیا شما تجربه ای مشابه این داستان داشته اید؟ آیا برخی از مفاهیم مورد بحث این کتاب را شما قبلا در مدرسه، خانه و یا تجارب زندگی خود آموخته اید؟ آیا سبک داستان شبیه چیزی است که قبلا دیدید یا خواندید؟ هر تشابهاتی را که به نظرتان می آید بنویسید و ازآنها برای درک متن کمک بگیرید.
9. داستان را بازگویی کنید: این روشی مفید است که به شما این اطمینان را می دهد تا در مورد آنچه که خوانده اید با شخص دیگری صحبت کنید. هنگامیکه یک پاراگراف، مقاله، داستان کوتاه و یا فصل را خواندید، به بیان خودتان آن را خلاصه کنید و بگویید که در مورد چه بوده است. بلند بگویید طوری که خودتان صدای خود را بشنوید. اگر شخص در انتهای توضیح شما سوالی از شما بپرسد آیا میتوانید به او پاسخ دهید؟! پی بردن به این مسئله نقص در درک شما از موضوع را مشخص می کند و شاید برای وضوح بیشتر نیاز به بازخوانی باشد. [ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/11/17 ] [ 6:55 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
Top of Form Bottom of Form
bathtub وان حمام You take a bath in a bathtub
bubbles حباب It is fun to blow soap bubbles
comb شانه A comb is a used to smooth or untangle hair
eyedropper قطره چکان چشم An eyedropper is used to drop liquids one drop at a time
faucet شیرآب You can turn water flow on or off at a faucet
hairbrush برس موی سر A hairbrush is used to brush and untangle hair
mirror آینه
shampoo شامپو
shower دوش
sink سینک، چاهک
soap صابون
toilet توالت
toothbrush مسواک
toothpaste خمیردندان
towel حوله
tub وان A tub is a large container. Tub is also another word for bathtub
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/11/17 ] [ 6:54 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
Music در این پست 20 جمله اساسی در ارتباط با موسیقی و ابزار آلات موسیقی عنوان شده است.
1- چه نوع موسیقی دوست داری؟ What kind of music do you like?
2- موسیقی پاپ را به موسیقی راک ترجیح می دهم. I prefer pop music to rock music.
3- به انواع مختلف موسیقی گوش می دهم، از قبیل موسیقی کلاسیک، موسیقی محلی و جاز. I listen to different sorts of music, including classical music, folk music and jazz.
4- عاشق موسیقی ام. I’m a music lover.
5- موزارت آهنگ ساز (موسیقی دان) محبوب من است. عاشق کارهایش هستم. My favorite musician is Mozart. I love his works.
6- تا حالا آهنگ خوندی؟ Do you ever sing a song?
7- معمولا وقتی مشغول کار هستم، خیلی آروم با خودم می خونم. I usually sing softly to myself while I’m working.
8- به نظر شما بهترین خواننده کیست؟ Which singer do you think is the best?
9- شخصا فکر می کنم اصفهانی بهترین است. I personally think Esfehani is the best.
10- وسیله موسیقی ای هست که بتونی بنوازی؟ Can you play any musical instruments?
11- می تونی پیانو / ارگ / ویلن / گیتار بزنی؟ Can you play the piano / the organ / the violin / the guitar?
12- فقط می تونم سه تار / طبل / چنگ بزنم. I can just play the sitar / the harp / the drum.
13- با ترومپت و ساکسیفون هم آشنایی دارم. I’m familiar with the trumpet and saxophone too.
14- آخرین باری که اپرا رفتی کی بود؟ When did you last go to the opera?
15- وقتی رسیدم، اونها مشغول سنج زدن بودند. When I arrived, they were banging the cymbals.
16- صدای سنج و شیپور آزارم می دهد. The sound of cymbals and bugles bother me.
17- او نوازنده نی / فلوت / ویلن است. He is a piper / flutist / violinist.
18- می تونم پشت پیانون بنشینم و فی البداهه بزنم. I can sit at the piano and improvise.
19- ساز دهنی را بیشتر از نی دوست دارم. I like the harmonica more than the pipe.
20- سازهای بادی را ترجیح می دهی یا سازهای زهی؟ کوبه ای چطور؟ Do you prefer wind instrument or stringed instrument? How about percussions? [ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/11/17 ] [ 6:53 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
آیا بایستی همیشه درگیر تصحیح اشتباهات خود به زبان انگلیسی باشیم؟ پرهیز کردن از اشتباه کمابیش ناشدنی است. بهویژه برای کسانی که درگیر یادگرفتن زبان تازهای هستند. چالش ولی آنجایی به وجود میآید که نگرش زبانآموز و آموزگار از تصحیح اشتباه و تأثیرات آن در فرایند یادگیری، اشتباه باشد. پژوهشهای علمی نشان میدهد که تصحیح ایرادهای زبان انگلیسی زبانآموزان اگر هیچ تأثیری بر تقویت مهارتهای زبانی زبانآموز نداشته باشد تنها تأثیری ناچیز دارد. دانشمندان پژوهشهای فراوانی در این زمینه انجام دادهاند ولی اگر بخواهیم خیلی ساده، این مسئله را بیان کنیم، دلیل این موضوع این است که تصحیح اشتباه تنها در خودآگاه زبانآموز تأثیر بجای میگذارد درحالیکه بیشتر مهارتهای زبانی بایستی در ناخودآگاه زبانآموز شکل بگیرد. بهویژه سخن گفتن. هنگامیکه با کسی گفتگو میکنید، هرچقدر هم گرامر انگلیسی را بهطور خودآگاه بدانید، مجال فکر کردن ندارید که خودآگاه خود را بکار بگیرید. تا آنجایی که در بهکارگیری درست سادهترین دستورات گرامری نیز دردسر خواهید داشت. دلیل دوم را میتوان از شیوهی شکلگیری زبان در یک کودک یافت. کودکان اشتباهات فراوانی در بهکارگیری زبان مادری خود دارند ولی پژوهشها علمی نشان میدهد که پدر و مادر تنها بخش بسیار کوچکی از ایرادهای کودکان خود را تصحیح میکنید که این نیز عموماً به تصحیح برخی تلفظها (مانند هنگامیکه مادر سعی دارد واژهی بابا را از زبان کودک بیرون بکشد)، تصحیح برخی افعال، و تصحیح واژههای زشت، ختم میگردد. در این پژوهشها نتیجهگیری شده است که پدر و مادر پافشاری بیشتری روی صداقت گفتار فرزندان خود دارند تا ساختار گفتار. یعنی اگر کودکی بگوید “شنبهها تعطیل است” پدر و مادر سریع به وی یادآور میشوند که آدینه روز تعطیل است. ولی به اشتباهات گرامری کاری ندارند.
تصحیح اشتباه زبانآموز تاثیری منفی بر فرایند یادگیری میگذارد ایراد تصحیح کردن اشتباه در زبان انگلیسی: قرار گرفتن زبانآموز در جایگاه تدافعی تصحیح اشتباه، زبانآموز را بهسرعت در جایگاه تدافعی قرار میدهد. این موضوع باعث میشود که زبانآموز یاد بگیرد که از اشتباه کردن پرهیز کند. نه با تصحیح خود، بهجای آن با پاک کردن صورتمسئله. یعنی زبانآموز کمتر خود را در شرایطی قرار میدهد که احتمال اشتباهش باشد. از روی نمونه کمتر گفتگو میکند، کمتر از ساختارهای سخت استفاده میکند، تمرکز کمتری بر معنی و مفهوم و تمرکز بیشتری بر ساختارها و پیکربندی گفتگو دارد. این موضوع باعث میشود که مهارتهای ارتباطی زبانآموز بهطور کامل آسیب ببیند. پروفسور استفان کرشن، زبانشناس سرشناس در کتابش با نام مبانی فراگیری زبان دوم میگوید که کلاسهای آموزشگاهی زبان، حتی در زبانآموزان کارآزموده، احساس ترس و دلهره ایجاد میکند و این موضوع به خاطر پافشاری ما بر گفتگوی زودهنگام و نگرش ما نسبت به تصحیح ایرادهای زبانآموز است. تصحیح اشتباه تأثیری بر ناخودآگاه زبانآموز ایجاد نمیکند آموزگار زبان انگلیسی معمولاً آگاه نیست که دانستن خودآگاه یک دستور گرامری یا هر چیز دیگر، تأثیری بر عملکرد زبانآموز هنگام گفتگو (که فرایندی ناخودآگاه است) ندارد. بهجای آن بهبود گفتگو به زبان انگلیسی، بیشتر بهدرگیری با ورودیهای جذاب و واقعی، ارتباط دارد. بنابراین اگر دو زبانآموز را در نظر بگیریم که برای زمانی برابر شش ماه به یک اندازه زبان انگلیسی میخوانند. اولی بهطور پیاپی ایرادهایش تصحیح میگردد ولی به دومی اجازه داده میشود که بدون تصحیح اشتباهش زبان انگلیسی را یاد بگیرد. نتیجه این میشود که پس از شش ماه اگر زبانآموز دوم بهتر نباشد تفاوتی میان این دو زبانآموز مشاهده نمیشود. بهعبارتدیگر مهارتهای زبانآموزی که پیاپی ایرادهایش تصحیح میگردد، پیشرفت بیشتری نسبت به مهارتهای زبانآموزی که ایرادهایش نادیده گرفته شده است نمیکند.
تصحیح خطا در خودآگاه تاثیر میگذارد در حالی که اکثر مهارتهای زبانی بایستی در ناخودآگاه شکل بگیرد تا کارایی داشته باشد. تصحیح اشتباه و استرس زبانآموزی که پیاپی ایرادهایش گوشزد میگردد دستپاچه و عصبی میگردد. این موضوع باعث میشود که فکر زبانآموز درگیر اشتباه و ترس از آن شود. بنابراین این زبانآموز بجای اینکه تمرکزش روی برقراری ارتباط به بهترین شکل ممکن باشد، تمرکزش روی پرهیز کردن از اشتباه است. یعنی بیشتر روی جملاتش درنگ میکند. سخن گفتنش آهسته و غیر طبیعی و همراه با دلهرهی بسیار زیاد میگردد. و در هنگام سخن گفتن سراسر فکرش روی دستورات گرامری است. این موضوع تنها باعث میشود که ذهن این زبانآموز کاملاً قفل کند بهطوریکه نتواند هیچ سخنی به زبان براند. از سوی دیگر زبانآموزی که ایرادهایش پیاپی تصحیح نگردد، این تنشهای فکری را ندارد و تا جایی که بتواند سعی میکند که خوب صحبت کند و از روی اشتباههای خود با آرامش رد میشود.
زبانآموزی که مرتب اشتباهاتش تصحیح میگردد ذهن آشفته ای پیدا میکند که باعث میشود نتواند هیچ سخنی را با آرامش خاطر به زبان براند. چرا در آموزشگاه زبان انگلیسی پافشاری فراوانی روی تصحیح اشتباه انجام میگیرد؟ با توجه به مسائل بالا شاید اکنون بهتر آگاه شده باشید که چرا تصحیح اشتباه را یک سوءتفاهم بزرگ نامیدم. این سوءتفاهم هم از سوی آموزگار و هم از سوی زبانآموز ایجاد شده است. اگرچه این موضوع با آموزگار و بهطور کلی سیستم آموزشی آغاز میشود. آموزگار فکر میکند که بایستی همهی ایرادهای زبانآموز را تصحیح کند. این موضوع بخشی از پنداشتی است که در سیستم آموزشی حاکم است. یعنی تصحیح آزمون و نمره دهی. این نیاز که بایستی به هرکس نمرهای چسباند. از نظر بنده این سیستم، غیر طبیعی است و به صحیح یادگیری آسیب می رساند. ولی به هر حال باوری است که در سیستم آموزشی نهادینه شده است. اگر تصحیح اشتباه کارآمد نیست پس چگونه مهارتهای خود را تقویت کنیم؟ مهارتهای شما با شنیدن و خواندن بیشتر تقویت میگردد. به چه چیزی گوش میدهید؟ شما به درونمایهی شنیداری انگلیسی صحیحی که به دست یک انگلیسیزبان بیان میشود گوش میدهید. چه چیزی میخوانید؟ کتابهایی که به دست یک انگلیسیزبان نوشته شده است. به ذهن خود اطمینان داشته باشید ذهن شما بسیار باهوش است. بایستی به ذهنتان اطمینان کاملی داشته باشید. همین ذهن، بدون هیچگونه کلاس و آموزشگاهی، زبان مادری را به بهترین شکل یاد گرفته است.این ذهن برای یادگیری زبان دوم تنها به زمانو درونمایهی مناسب نیاز دارد. هرچقدر بیشتر بخوانید، جملات، فرازها و دستورات گرامری صحیح بیشتری را به زبان انگلیسی میبینید. این دادههای صحیح، که هرروز با آن درگیر هستید، در طول زمان و بهطور طبیعی در ناخودآگاه شما نقش میبندد. همین مطلب برای مطالب شنیداری نیز اتفاق میفتد. هرچه بیشتر به مطالب شنیداری جذاب گوش دهید، هرچه بیشتر گویش درست و گرامر درست بشنوید، ذهن شما بهطور طبیعی و درونی، بدون اینکه تلاش زیادی بکنید، درست را از اشتباه شناسایی میکند و دادههای صحیح در آن نقش میبندد.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، ذهن این قابلیت را دارد که به طور طبیعی درست را از اشتباه تشخیص دهد. درونمایهی شنیداری و گفتاری زبان انگلیسی جذاب برای تقویت مهارتهای شما کافی است. اگر به ذهن خود باور داشته باشید و به مطالب شنیداری و گفتاری جذاب بسنده کنید، رفتهرفته گرامر شما بهبود پیدا میکند. گویش شما روزبهروز بهتر میشود. مهارت شنیداری، شیوایی گفتار و همهی مهارتهای ارتباطی شما رفتهرفته تقویت میگردد. ذهن شما با ذهن یک بچه هیچ تفاوتی ندارد. بچهها نیازی ندارند که کسی دنبالشان باشد و تکتک اشتباهاتشان را تصحیح کند. آنها اینگونه یاد نمیگیرند بهجای آن با پیروی و کپیبرداری از پدر و مادر، اقوام و دوستان، و شاید مطالبی که در تلویزیون میشنوند زبان را یاد میگیرد.
شنیدن و خواندن محتوای جذاب برای یادگیری زبان انگلیسی کافی است. سخن پایانی سخن پایانیام با شما این است که از تصحیح اشتباه تا جایی که میتوانید دوری کنید. در نوشتار بعدی توضیح خواهم داد که تنها در چه موقعیتهایی تصحیح اشتباه میتواند کارآمد باشد و خواهید دید که موقعیتهای خیلی کمی شامل این موضوع میشود است. از اشتباه نترسید و هیچگاه به دنبال کمالگرایی نباشید. فراموش نکنید که حتی انگلیسیزبانان نیز ایرادهای فراوانی در زبان انگلیسی مرتکب میشوند. ولی بهسادگی از کنار آن میگذرند. ریلکس باشید و سعی کنید که بهترین کارکرد خود را به نمایش بگذارید.
امیدوارم توانسته باشم که نوشتار خوبی را برایتان آماده کرده باشم و خوشحال میشوم که نظر شما را نیز در این رابطه بشنوم [ یادداشت ثابت - یکشنبه 02/11/16 ] [ 9:48 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
هیچگاه برای یادگیری یک زبان دیگر دیر نیست. نتایج تحقیقات جدید نشان میدهد که تحت شرایط کنترل شده، افراد بزرگسال نسبت به کودکان موفقیت بیشتری در کسب مهارت زبانی جدید از خود نشان میدهند. به گزارش نیوساینتیست، این باور گسترده وجود دارد که کودکان زیر 7 سال در یادگیری یک زبان جدید بهتر از دیگران هستند، زیرا مغز آنها در بازآرایی خود راحتتر عمل میکند. همچنین آنها از حافظه رویهای یا تلویحی برای یادگیری استفاده میکنند، به این معنا که زبان جدید را بدون تفکر خودآگاهانه میآموزند. اما تصور میشد که بزرگسالان از حافظه مستقیم استفاده میکنند، و زبان جدید را با یادگیری فعالانه قوانین آن میآموزند. اما اکنون گروهی از زبانشناسان این مساله را مطرح کردهاند که این تفاوت ظاهری در یادگیری زبان، منعکس کننده طرز برخورد ما با خردسالان و بزرگسالان، و نه تفاوتهای مغزی آنها است. سارا فرمن از دانشگاه اورشلیم میگوید: «اگر بزرگسالان دچار خطایی بشوند ما آن را اصلاح نمیکنیم، زیرا نمیخواهیم به آنها توهین کنیم.» فرمن و همکارش آوی کارنی، آزمایشی را طراحی کردند که در آن به کودکان 8 ساله، 12 ساله و بزرگسالان این شانس داده شد که یک قانون زبانی جدید را یاد بگیرند. به عنوان یک قانون ساختگی، یک فعل بسته به اینکه به یک شی جاندار یا بیجان اشاره میکرد، نحوه نوشتن و تلفظ متفاوتی داشت. این موضوع به شرکتکنندگان گفته نشد، اما از آنها خواسته شد که به تلفظ صحیح یک لیست از فعل-اسم گوش کنند و سپس فعل صحیح را برای کلمات دیگر به کار ببرند. محققان قبلا نشان داده بودند که کودکان 5 ساله در انجام این وظیفه بسیار ضعیف هستند و لذا نمیتوان آنها را در این مطالعه شرکت داد. دو ماه بعد تمام شرکتکنندگان مورد آزمایش قرار گرفتند تا مشخص شود که چه چیزی را از این آموزشها به خاطر میآورند. فرمن میگوید: «در تمام اندازهگیریها، عملکرد بزرگسالان به طرز واضحی بهتر از دو گروه دیگر بود.» وقتی از شرکتکنندگان خواسته شد که قانون مذکور را برای کلمات جدید به کار ببرند، کودکان 8 ساله این کار را کاملا به صورت شانسی انجام میدادند، در حالیکه میزان موفقیت کودکان 12 ساله و بزرگسالان بیش از 90 درصد بود. عملکرد گروه بزرگسالان حتی بهتر است و به گفته فرمن، آنها پتانسیل بالایی برای یادگیری تلویحات زبانی جدید دارند. بر خلاف گروه جوانتر، اغلب بزرگسالان و کودکان 12 ساله نحوه عملکرد قانون را درک کرده بودند و پس از هر بار امتحان، نتایج آنها بهتر میشد. به گفته فرمن، این مساله قاطعیت یادگیری تلویحی را نشان میداد. دیوید بردسانگ از دانشگاه تگزاس، نتایج به دست آمده را بسیار شگفتانگیز میخواند؛ خصوصا این یافته را که مهارت تلفظ کودکان نسبت به بزرگسالان در مرتبه پایینتری قرار دارد. اما رابرت دیکیسر از دانشگاه مریلند هشدار میدهد که آزمایشهای ساختگی مانند این، لزوما قابل تعمیم به دنیای واقعی نیست. وی میگوید: «حتی اگر بزرگسالان در یادگیری تلویحی بهتر از کودکان عمل کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که کودکان برای زبانآموزی از یادگیری تلویحی استفاده کنند [ یادداشت ثابت - شنبه 02/11/15 ] [ 6:45 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
[ یادداشت ثابت - شنبه 02/11/15 ] [ 6:19 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
چند موارد مشخص که در زیر وجود دارد نشان دهنده اسم بودن آن لغت است. ity· > nationality ment· > management ness· > happiness ation· > relation hood· > childhood یاداشت: البته این حالت پایانی برای تمامی حروف پایانی صحیح نیست به عنوان مثال: : spoonful با ful تمام می شود در حالی که صفت careful نیز چنین است. محل قرار گیری اسمها (Position in Sentence): در اغلب موارد می توان از روی موقعیتی که یک اسم در جمله دارد آن را تشخیص داد. اسمها معمولا بعد از یک صفت اشاره یا معین کننده(Determiner) می آیند، صفت اشاره یا معین کننده مثل : a, an, this, that, such, my و غیره... a relief· an afternoon· the doctor· this word· my house· such stupidity· اسمها معمولا بعد از یک و یا چند صفت می آیند: a great relief· a peaceful afternoon· the tall, Indian doctor· this difficult word· my brown and white house [my brown white house]· such crass stupidity· [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 02/11/12 ] [ 7:18 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
چگونه بخوانید اگر شما و یا شخصی قادر به خواندن انگلیسی نیست در اینجا به چهار روش به شما در این امر کمک خواهیم کرد. 14 درصد بزرگسالان آمریکایی قادر به خواندن نیستند- یعنی 32 میلیون نفر- و 21 درصد خواندنی ضعیف دارند. خبر خوشحال کننده این است که هرگز برای اینکه چگونه بخوانید دیر نیست. این مقاله می تواند به شما در افزایش مهارت خواندن کمک کند. شیوه اول
تسلط بر اصول
1. با حروف الفبا شروع کنید: همه چیز از الفبا آغاز می شود. 26 حرف الفبای انگلیسی همان هایی هستند که تمام لغات زبان انگلیسی را شکل می دهند. بنابراین ازهم اینجا آغاز می کنیم. چند روش برای آشنایی با الفبا وجود دارد; روشی را انتخاب کنید که مناسب شماست و می توانید از آن طریق بهتر یاد یگیرید. § الفبا را با آواز بخوانید. ممکن است این کار کمی احمقانه به نظرتان برسد اما اکثر مردم الفبا را بصورت آهنگین آموخته اند. ملودی در به خاطر ماندن حروف به شما کمک می کند و آواز خوانی در کل به یادگیرنده تصویری تمام از الفبا و ارتباط آن با حروف ایجاد می کند. *شما می توانید موسیقی الفبا را از اینترنت بگیرید و یا از فردی که می تواند بخواند کمک بگیرد تا الفبا را برای شما بخواند و ضبط کنید و بارها و بارها گوش دهید تا آن را یاد بگیرید. § آن را لمس کنید. اگر شما شخصی هستید که برای یاد گرفتن باید لمس کنید، کاغذ حروف الفبا بخرید. به یک حرف نگاه کنید، سپس چشمانتان را ببندید. انگشتتان را بر روی حروف بکشید و نام و صدای حرف را بگویید. وقتی احساس کردید حرف را یاد گرفته اید، انگشت خود را از روی کاغذ بردارید و حرف را در هوا بنویسید.
§ حروف را جابه جا کنید: برای یادگیری حروف به طور انفرادی، مجموعه الفبای مغناطیسی تهیه کنید. و از طریق آنها می توانید حروف الفبا را به ترتیب بچینید. بعد ها شما می توانید با تمرین و ترتیب آنها لغات را نیز بسازید. § بر روی آنها راه بروید: اگر مت های الفبا دارید می توانید از آنها برای یایدگیری حروف الفبا استفاده کنید. وقتی هر حروف را بیان می کنید بر روی آن حروف بایستید و یا اینکه از کسی بخواهید حروف را بدون ترتیب، صدا بزند و شما بر روی حروف صحیح قرار گیرید. می توانید همزمان حروف را آهنگین بخوانید و برقصید.
1. . حروف صدادار را از بی صدا تفکیک کنید: در حروف الفبا پنج حرف صدا دار وجود داردa , e, i, o, u ; مابقی حروف حروف بی صدا نامیده می شوند. *صدای حروف صدادار در گلو با کمک زبان و دهان ایجاد می شود، در حالیکه حروف بی صدا با استفاده زبان و دهان برای کنترل جریان هوای تنفس شما ایجاد می شود. حروف صدادار می توانند به تنهایی ادا شوند، اما حروف بی صدا را نمی توان به تنهایی ادا کرد. برای مثال حرفA همانa خوانده میشود اما حرف B در واقع bee خوانده می شود. در مورد C=see و D=dee نیز چنین است.
1. . از فنوتیک( تلفظ و هجای کلمات) استفاده کنید: فنوتیک یک رابطه است، به ویژه فنوتیک، رابطه بین حروف و صداها را در یک زبان بیان می کند. برای مثال وقتی شما یاد می گیرید که حرف C صدایی مانند”sa “ و یا “ka” دارد و “tion” صدایی همچون “shun” می دهد، شما در واقع فنوتیک را می آموزید. *فنوتیک معمولا به دو طریق تدریس می شود: یکی روش "ببین و بگو" که در آن یاد می گیرید کل لغات را بخوانید. و یا روش "یک سیلابی "، که در آن شما می آموزید که چگونه ترکیبات حروف مختلف را ادا کنید و چگونه آنها را برای شکل گیری لغات کنار هم بگذارید. *برای یادگیری فنوتیک، شما باید صدای سیلاب ها و یا لغات را بشنوید. برای چنین کاری، شما به یک برنامه آنلاین اینترنتی و یا فردی نیاز دارید که بتواند در یادگیری صداهای ایجاد شده با ترکیب حروف مختلف و اینکه چگونه در نوشتار به نظر می رسند به شما کمک کند.
1. . علامات نقطه گذاری را تشخیص دهید: وقتی مطلبی را می خوانید مهم است که علامات نقطه گذاری متداول را بشناسید زیرا آنها در مورد معنی جمله می توانند به شما اطلاعاتی بدهند. *کاما (,): وقتی در جمله کاما را می بینید این بدین معناست که وقتی در حال خواندن هستید در قسمت کاما کمی مکث و توقف کنید. *نقطه (.) : یک نقطه نشان دهنده پایان جمله است. وقتی به یک نقطه می رسید، توقف کامل کنید، و قبل از اینکه به خواندن ادامه دهید یک نفس عمیق بکشید. *علامت سوال (?) : هنگامیکه سوالی را می پرسید صدای شما به طرف بالا می رود. هنگامیکه شما علامت ? را در پایان جمله دیدید این به این معنا است که سوالی پرسیده شده است بنابراین وقتی آن سوال را می خوانید انتهای صدای خود را بالا ببرید]به حالت پرسش[. *علامت تعجب (!): این علامت برای تاکید بر یک نکته مهم و یا جلب توجه بکار می رود. وقتی جمله ای می خوانید که با علامت ! به پایان رسیده، صدای خود را هیجان زده، شدید و یا بر روی لغات تاکید شده نمایید [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 02/11/12 ] [ 7:17 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
اول [ یادداشت ثابت - سه شنبه 02/11/11 ] [ 6:9 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |