آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
ما از ساختار سببی (Causative Structure) برای خدماتی استفاده می کنیم که به مشتریان داده می شود. به عبارتی دیگر استفاده از این ساختار مستلزم این است که ما کاری را به شخصی دیگر بدهیم تا برای ما انجام دهد (خود ما آن کار را انجام نمی دهیم). برخی از افعال سببی رایج عبارتند از make, let, get و have. مثال: I cut my hair yesterday دیروز موهام رو کوتاه کردم (خودم موهام رو کوتاه کردم). این یک جمله سببی نیست چون ما کار را خومان انجام دادیم. I had my hair cut yesterday دیروز دادم موهام رو کوتاه کنند. این یک جمله سببی است چون ما کوتاه کردن مو را به کس دیگری واگذار کردیم. ساختار جملات سببی به طور کلی دو نوع را شامل می شود؛ ساختار سببی مجهول (فاعل آن مشخص نیست) و ساختار سببی معلوم (فاعل آن مشخص است). ساختار سببی مجهول ساختار سببی بدون فاعل مثل جملات مجهول است که کننده کار در آن نامعلوم است. به طور کلی ما موقعی از have در این ساختار استفاده می کنیم که بخواهیم مسولیت انجام کاری را به کسی بدهیم. فرمول کلی این ساختار برای فعل have به شکل زیر می باشد: (past participle) اسم مفعول + مفعول + have مثال: I’m going to have my car fixed قصد دارم ماشینم رو بدم تعمیر کنند. Could you have the carpets cleaned? می تونید فرش ها رو بدهید تمیز کنند؟
فرمول کلی این ساختار برای فعل get به شکل زیر می باشد: (past participle) اسم مفعول + مفعول + get مثال: I got the phone fixed من تلفن را دادم تعمیر کنند. Marry got her letter delivered ماری نامه اش را داد تا تحویل دهند. ساختار سببی معلوم در این نوع ساختار دیگر فاعل (کننده کار) مشخص است. فرمول کلی این ساختار برای فعل have به شکل زیر است: (bare infinitive) مصدر + (agent) فاعل + have اینجا برای مصدر از to استفاده نمی شود. چند مثال: Reza had an IT technician repair the windows for him رضا ویندوز را به یک تعمیر کار داد تا تعمیر کند. Please have a doctor check on the patient in that room لطفا به یک دکتر بگو تا به مریض اون اتاق سر بزند.
فرمول کلی این ساختار برای فعل get به شکل زیر است: (verb) فعل + (agent) فاعل + get در این مورد قبل از فعل از to استفاده می شود. به طور کلی get در این ساختار به معنی ‘متقاعد کردن’ است. مثال: Alex got his son to take the medicine although it tasted terrible الکس پسرش را متقاعد کرد که دارو را بخورد اگرچه آن مزه بسیار بدی داشت. I couldn’t get him to do my homework من نتوانستم او را متقاعد کنم تکالیفم را انجام دهد.
چند نکته § افعال let و make نیز دو مورد دیگر از افعال سببی هستند که ما در یک پست تحت عنوان افعالی که بعد از آنها to استفاده نمی شود در مورد آنها صحبت کردیم. § از فعل get معمولا در موقعیت های غیررسمی استفاده می شود و در موقعیت های رسمی از فعل have استفاده می شود.
[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 03/1/16 ] [ 9:25 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در خصوص جمله بندی در زبان انگلیسی می توان گفت که اکثر جملات از ترتیب SVO پیروی می کنند. SVO به ترتیب سرواژه کلمات Subject (فاعل)، Verb (فعل) و Object (مفعول) می باشد. The old man wrote a book پیرمرد یک کتاب نوشت He played soccer او فوتبال بازی کرد یک جمله می تواند اجزای دیگری هم داشته باشد؛ برخی از این اجزا عبارتند از: مفعول مستقیم و غیر مستقیم، قید و صفت. این سه معمولا در بخش های مشخصی از جمله می آیند: مفعول مستقیم و غیر مستقیم
اگر از حرف اضافه to استفاده کنیم مفعول غیر مستقیم بعد از مفعول مستقیم قرار می گیرد، ولی اگر از to استفاده نکنیم مفعول غیر مستقیم قبل از مفعول غیرمستقیم می آید. Hamid lent some money to his friend حمید مقداری پول به دوستش قرض داد مفعول غیر مستقیم = his friend مفعول مستقیم = some money Hamid lent his friend some money حمید مقداری پول به دوستش قرض داد مفعول غیر مستقیم = his friend مفعول مستقیم = some money
قیدبه طور کلی نقش قید یا دادن اطلاعات بیشتر است و یا مشخص کردن میزان شدت چیزی است. قید می تواند در سه موقعیت در یک جمله قرار بگیرد: در ابتدای جملهYesterday the old man wrote a book دیروز پیرمرد یک کتاب نوشت Certainly it was him بدون تردید خودش بود در انتهای جملهتقریبا هر قیدی می تواند بعد از مفعول قرار گیرد. در واقع قید در این جا بیش از هر جای دیگری دیده می شود. He plays soccer professionally او به صورت حرفه ای فوتبال بازی می کند I finished my homework yesterday من دیروز تکلیفم را تمام کردم در میانه جملهدر این خصوص قید معمولا بین فاعل و فعل اصلی یا (در صورتی که از یک فعل کمکی استفاده کنیم) بین فعل کمکی و فعل اصلی قرار می گیرد:
The old man has already written his book پیرمرد کتابش را قبلا نوشته است You can sometimes come to visit me گاهی اوقات میتونی به دیدن من بیای Have you ever eaten Chinese food? تا حالا غذای چینی خورده ای؟ به طور کلی وقتی که فعل اصلی جمله یکی از فعل های to be است قید بعد از فعل to be بکار می رود: She is very sad او خیلی غمیگین است
قیدهای تکرار (Adverbs of frequency) نیز معمولا در میانه جملات استفاده می شوند: They often read stories آنها معمولا داستان می خوانند I sometimes watch TV من بعضی اوقات تلوزیون شماشا می کنم قید تکرار sometimes می تواند قبل از فاعل نیز بکار رود Sometimes I watch TV قیدهای تکرار نیز در صورت وجود افعال کمکی، بعد از آنها استفاده می شوند: Richard can usually eat pizza on Mondays ریچارد معمولا دوشنبه ها میتونه پیتزا بخوره صفاتصفات کلماتی هستند که اسامی یا اشخاص را توصیف می کنند. نحوه قرار گرفتن آنها در جملات را می توان به شکل زیر خلاصه کرد: بعد از افعال to beبه طور کلی صفات بعد از افعال to be می آیند: Hamid is tall حمید بلند (قد) است They are happy آنها خوشحال هستند قبل از اسامیهنگامی که می خواهیم صفتی را برای یک اسم بکار بریم باید از آن صفت قبل از اسم استفاده کنیم: He is a tall boy او پسر بلند قدی است I am going to buy a blue shirt قصد دارم یک پیراهن آبی بخرم
قطعا مواردی هم وجود دارد که ترتیب کلمات از این قواعد پیروی نمی کنند که مثلا یک مورد آن مربوط به وارونگی در زبان انگلیسی است. توصیه می شود که قبل از اینکه قواعد معمول ترتیب کلمات را به طور کامل یاد نگرفته اید شروع به یادگیری استثنائات نکنید [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 03/1/16 ] [ 9:23 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در این پست قصد داریم به گرامر جملات مجهول (passive voice) در انگلیسی بپردازیم. به طور کلی ما وقتی ازساختار جملات مجهول استفاده می کنیم که یا بخواهیم تمرکز را از روی فاعل به مفعول انتقال دهیم (به عبارتی دیگر ساختار مجهول مفعول را به مهم ترین قسمت جمله تبدیل می کند)، و یا اینکه واقعا ندانیم چه کسی کاری را انجام داده باشد (فاعل جمله نامشخص است). مثال:
Ali gave a pen to Ehsan علی یک خودکار به احسان داد. A pen was given to Ehsan. یک خودکار به احسان داده شد. جمله اول معلوم است چون فاعل آن (Ali) مشخص است، ولی فاعل جمله دوم مشخص نیست و به همین دلیل جمله دوم مجهول است. تاکید جمله اول روی فاعل (Ali) است، ولی در جمله دوم تاکید روی مفعول (A pen) می باشد.
Researchers at Harvard University discovered a new element محققان دانشگاه هاروارد یک عنصر جدید کشف کردند A new element was discovered by researchers at Harvard University یک عنصر جدید بوسیله محققان دانشگاه هاروارد کشف شد جمله اول یک جمله معلوم است و تاکید آن بر روی فاعل (Researchers) است، ولی جمله دوم یک جمله مجهول است و تاکید آن روی مفعول (A new element) است. نحوه تبدیل جملات معلوم به مجهول برای این کار ابتدا فاعل را از ابتدای جمله حذف می کنیم و مفعول را به جای آن می آوریم. سپس با در نظر گرفتن اینکه آیا مفعول جمله ما جمع است یا مفرد و همچنین زمان (tense) آن، یکی از فعل های to be را بکار می بریم و بعد از آن، از اسم مفعول فعل استفاده می کنیم (و در صورتی که جمله ما ادامه داشت ادامه آن را می نویسیم). نکته: برای ساخت اسم مفعول اگر فعل ما یکی از افعال بی قاعده باشد باید شکل سوم آن (یعنی past participle) را بکار ببریم، ولی اگر فعل ما از افعال با قاعده بود فقط d یا ed را به انتهای آن اضافه می کنیم. مطلب مربوط به افعال بی قاعده را اینجا ببینید. Ali ate the apple علی سیب را خورد (معلوم) The apple was eaten سیب خورده شد (مجهول) *برای تبدیل جمله معلوم به مجهول ابتدا فاعل (Ali) را حذف کردیم و مفعول (the apple) را جایگزین آن کردیم، سپس یک فعل to be مناسب (was) را انتخاب کردیم. و در انتها اسم مفعول eat را در جمله بکار بردیم (اینجا چون فعل eat بی قاعده است از شکل سوم آن استفاده کردیم) Frank bought this car in 1987 فرانک این ماشین را در سال 1987 خرید (معلوم) This car was bought in 1987 این ماشین در سال 1987 خریده شد (مجهول) *برای تبدیل جمله دوم به یک جمله مجهول ما تقریبا کار مشابهی را انجام دادیم؛ فاعل (Frank) را حذف کردیم و مفعول(this car) را جایگزین آن کردیم. بعد از آن یک فعل to be مناسب انتخاب کردیم، و در آخر هم شکل سوم فعل جمله را بکار بردیم. اگر ما بخواهیم انجام دهنده کار (agent) را نیز در جملات مجهول بکار ببریم باید از حرف اضافه by استفاده کنیم: Mike gave the book to Henry مایک کتاب را به هنری داد The book was given to Henry by Mike کتاب بوسیله مایک به هنری داده شد در جدول زیر جملات مجهول همه زمان ها برای فعل manufacture (تولید کردن) نشان داده است:
past participle اسم مفعول to be verb افعال to be
subject فاعل tense زمان manufactured is are The car The cars present حال manufactured has been have been The car The cars present perfect حال کامل manufactured was were The car The cars past گذشته manufactured Had been had been The car The cars past perfect گذشته کامل manufactured will be will be The car The cars future آینده manufactured will have been will have been The car The cars future perfect آینده کامل manufactured is being are being The car The cars present progressive حال استمراری manufactured was being were being The car The cars past progressive گذشته استمراری
چند نکته در این خصوص: § در زبان انگلیسی فقط افعال متعدی (transitive verbs، افعالی که مفعول می گیرند) در ساختار مجهول استفاده می شوند و از افعال لازم (Intransitive verbs، افعالی که مفعول نمی گیرند) در این ساختار استفاده نمی شود. برخی از افعالی که نمی توان آنها را در این ساختار بکار برد عبارتند از: have, mean, contain, hold, become, fit, suit, resemble, agree و look like مثال The accident was occurred on that highway تصادف در اون بزرگراه اتفاق افتاد همانطور که مشاهده می کنید بکار بردن فعل کمکی was در ساختار جمله مجهول بالا اشتباه است چون از آن برای یک فعل لازم استفاده شده است. § برای تبدیل جملات مجهول به معلوم دقیقا عکس مرحله قبل عمل می کنیم؛ ابتدا کننده کار (فاعل) جمله را شناسایی می کنیم و به ابتدای جمله می آوریم (همانطور که قبلا گفته شد در ساختار جملات مجهول معمولا از byبرای اشاره به فاعل استفاده می شود). سپس با توجه به فاعل (جمع یا مفرد بودن، استفاده از آن در زمان حال، گذشته…) از یک فعل مناسب استفاده می کنیم. و در آخر هم از مفعول جمله را بکار می بریم. به مثال زیر توجه کنید: The book was written by David کتاب بوسیله دیوید نوشته شد David wrote the book دیوید کتاب را نوشت
[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 03/1/9 ] [ 6:59 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
اسم مفعول در زبان انگلیسی برای افعال کاربرد دارد. اگر یک فعل جزء افعال با قاعده باشد ما d یا ed را به آن اضافه می کنیم. ولی اگر یک فعل جزء افعال بی قاعده باشد هیچ قاعده خاصی برای تبدیل آن به اسم مفعول وجود ندارد و ما باید این گونه افعال را ملکه ذهن خود کنیم. خیلی اوقات از عبارت ‘شکل سوم فعل’ نیز برای اشاره به اسم مفعول افعال بی قاعده استفاده می شود. به چند مثال توجه کنید: I have lived here since 1999 من از سال 1999 اینجا زندگی کرده ام She has lost her keys او کلیدهایش را گم کرده است. در مثال های بالا lived و lost اسامی مفعول هستند؛ lived اسم مفعول فعل با قا عده live می باشد و lost شکل سوم فعل بی قاعده lose می باشد. کاربرد های رایج اسم مفعول در زبان انگلیسی
حال کامل (Present Perfect)ساختار حال کامل: subject + have/ has + *past participle *اسم مفعول حال کامل چندین کاربرد دارد. یکی از رایج ترین این کاربرد ها این است که بخواهیم بگوییم یک رویداد در گذشته شروع شده است و تا به حال هم ادامه دارد. I have lived here since 1999 من از سال 1999 (تا به حال) اینجا زندگی کرده ام یکی دیگر از کاربرد های حال کامل این است که ما بخواهیم در مورد تاثیرات مربوط به زمان حال چیزی، که در گذشته اتفاق افتاده صحبت کنیم. (لازم به ذکر است که تاکید حال کامل روی زمان حال است) Angela: What are you looking for, Maria? Maria: I’m looking for my keys to get in I can’t find them, I think I have lost my keys آنجلا: داری دنبال چی می گردی ماریا؟ دارم دنبال کلید هام می گردم که برم داخل. نمی تونم پیداشون کنم، فکر کنم اونا رو گم کردم. (آنجلا کلید هایش را در گذشته گم کرده است ولی تاثیر آن در زمان حال این است که او الان نمی تواند به داخل خانه اش برود) و کاربرد آخر حال کامل که ما به آن می پردازیم این است که بخواهیم بگوییم یک عمل تا به حال چند بار اتفاق افتاده است یا یک شخص چند بار یک عمل را تا به حال انجام داده است. I have visited Russia three times من سه بار به روسیه رفته ام برای جزئیات بیشتر به زمان حال کامل مراجعه کنید نکته: در زبان روزمره از شکل اختصاری have که ve’ است استفاده می شود. مثل I’ve, you’ve, we’ve و غیره گذشته کامل (Past Perfect)ساختار گذشته کامل subject + had + past participle گدشته کامل اکثر اوقات موقعی بکار می رود که بخواهیم بگوییم یک اتفاق در گذشته زودتر از اتفاقی دیگر روی داد. مثال: I had learned English before I came here من قبل از اینکه به اینجا بیام انگلیسی را یاد گرفته بودم He did not have any money because he had lost his wallet او هیچ پولی نداشت چون کیفش را گم کرده بود و ساختار مجهولThe elephant was killed by the hunter فیل بوسیله شکارچی کشته شد English is spoken in the US در آمریکا انگلیسی صحبت می شود. [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 03/1/9 ] [ 6:58 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
ضمایر یا کلمات اشاره (Demonstrative)، واژه هایی هستند که از آن ها برای اشاره به افراد یا چیزها استفاده می شود. کاربرداز this/that برای اشاره به اسامی مفرد و از these/those برای اشاره به اسامی جمع استفاده می شود. (در فارسی نحوه استفاده از کلمات اشاره مفرد و جمع متفاوت است.) this tennis racket here?– that tennis racket over there (این راکت تنیس اینجا – آن راکت تنیس آنجا) these tennis rackets here?– those tennis rackets over there (این راکتهای تنیس اینجا – آن راکتهای تنیس آنجا) کلمات اشاره می توانند در مورد مکان یا زمان مورد استفاده قرار گیرند. مکان اگر از کلمات اشاره برای اشاره به چیزی در یک مکان استفاده شود، برای اشاره به چیزهای نزدیک از this (این) یا معادل جمع آن these (اینها) استفاده می شود. برای اشاره به چیزهای دور از that (آن) یا معادل جمع آن those (آنها) استفاده می شود. Why is this racket so much more expensive than those ones on the wall? (چرا این راکت اینقدر گران قیمت تر از آنهایی است که روی دیوارند؟) زمان اگر کلمات اشاره به زمان اشاره کنند از کلمات اشاره this و these برای زمان هایی استفاده می شود که هنوز نگذشته اند (مثلا this week – این هفته). در نقطه مقابل کلمات اشارهthat و those معمولا به زمان هایی در گذشته اشاره می کنند البته گاهی هم ممکن است این کلمات برای اشاره به آینده دور استفاده شوند. (that week – آن هفته) I have an important match this weekend. (من این هفته یک مسابقه مهم دارم.) That night I dreamt of being a famous tennis player. (آن شب من خواب دیدم یک تنیس باز معروف شده ام.) استفاده از کلمات اشاره بدون اسامیاز کلمات اشاره معمولا در کنار اسامی استفاده می شود. در صورتی که اسمی در کنار کلمه اشاره نباشد معمولا آن را با one (برای مفرد) یا ones (برای جمع) جایگزین می کنند. this/that racket → this/that one these/those rackets → these/those ones [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 03/1/9 ] [ 6:56 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
این مکالمات انگلیسی مربوط به بانک دارای ترجمه فارسی نیز می باشند.
A: How are you? B: I’m well. Thank you for asking. A: What can I do for you? B: I need to open a bank account. A: What kind of account? B: I just need a checking account. A: You can open a savings account, too. B: All right. Open both. A: You need to deposit at least $50 into both accounts. B: I will be depositing $300 today. A: I will set your accounts up right now. ترجمه فارسی مکالمه (باز کردن حساب)حالتون چطوره؟ خوبم. از اینکه حالم رو پرسیدین ممنون. چه کاری می توانم برایتان انجام دهم؟ من می خواهم یک حساب بانک باز کنم. چه نوع حسابی؟ فقط به یک حساب جاری نیاز دارم. شما می توانید یک حساب پس انداز نیز باز کنید. خیلی خوب. هر دو حساب را باز کنید. شما باید حداقل 50 دلار به هر دو حساب واریز کنید. امروز 300 دلار واریز خواهم کرد. همین الان کارهای مربوط به افتتاح حساب هایتان را انجام می دهم. A: How are things with you? B: I’m fine. Thank you. A: How may I help you? B: I need to make a deposit. A: Will you be depositing cash or a check? B: I will be depositing cash. A: How much would you like to deposit? B: It’s going to be $300. A: What account would you like to deposit that into? B: Could you deposit that into my checking account, please? A: Can I do anything else for you today? B: That’ll be all. Thank you very much. ترجمه فارسی مکالمه (واریز کردن)
احوالتون چطوره؟ خوبم. ممنون. چطور می توانم کمکتون کنم؟ من می خواهم یک واریز انجام دهم. آیا شما به صورت نقد واریز خواهید کرد یا چک؟ به صورت نقد واریز خواهم کرد. چقدر می خواهید واریز کنید؟ مبلغ واریزی 300 دلار است. آن را می خواهید به چه حسابی واریز کنید؟ می توانید لطفا آن را به حساب جاری ام واریز کنید؟ آیا کار دیگری هست که بتوانم برایتان انجام دهم؟ همه کارم همین بود. از شما خیلی متشکرم.
[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 03/1/9 ] [ 6:55 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
از صفات تفضیلی (Comparative Adjectives) موقعی استفاده می کنیم که بخواهیم دو چیز یا شخص یا مکان را با هم مقایسه کنیم. برای این منظور دو راه وجود دارد که as…as و than هستند. صفات تفضیلی با as…as ساختار as…as به شکل زیر است: as + adjective + as در این ساختار بین as…as از یک صفت استفاده می شود. کاربرد as…as این است که دو شخص، مکان یا شیء را با هم مقایسه کنیم و برابری آنها در یک صفت را با استفاده از as…as بیان کنیم. البته هنگامی که جمله ما منفی است این ساختار نابرابری را نشان می دهد. به مثال های زیر توجه کنید: Marry is as tall as Jennifer ماری هم قد جنیفر است ساختار as…as در جمله بالا برابری در صفت قد را بیان می کند. English is not as difficult as Chinese زبان انگلیسی به اندازه زبان چینی سخت نیست. در این جمله ساختار as…as یک نابرابری را بیان می کند (نابرابری در دشواری). صفات تفضیلی با than
صفات تک هجایی اگر صفتی فقط یک هجا (یک بخش) داشته باشد ‘er‘ را به انتهای آن اضافه می کنیم ساختار صفات تفضیلی تک هجایی با than به شکل زیر است: adjective + er + than در این ساختار ابتدا صفت تک هجایی را استفاده می کنیم، سپس پسوند er را به انتهای آن اضافه می کنیم و در انتها از کلمه than (به معنای از) استفاده می کنیم. نکته: از than موقعی استفاده می کنیم که بخواهیم هر دو شخص، مکان یا شیء مورد مقایسه را در جمله نام ببریم. اگر فقط از یک شخص، مکان یا شیء بخواهیم در جمله نام ببریم دیگر نباید than را بکار ببریم. مثال: English is easier زبان انگلیسی آسان تر است Ali is taller علی بلند قد تر است همانطور که مشاهده می کنید در جملات بالا صفات easy و tall هر دو تک هجایی هستند، به همین دلیل می توانیم er را به انتهای آنها اضافه کنیم. علاوه بر این در این دو جمله فقط یکی از دو طرف مقایسه را نام بردیم. بنابراین دیگر از than استفاده نکردیم. English is easier than Chinese زبان انگلیسی از چینی آسان تر است Ali is taller than Mahan علی از ماهان بلند (قد) تر است
در دو جمله بالا هر دو طرف مقایسه را بکار بردیم، به همین دلیل از than بعد از صفت تفضیلی استفاده کردیم. صفات چند هجایی ساختار صفات تفضیلی چند هجایی با than به شکل زیر است: more + adjective + than اگر صفتی بیش از یک هجا داشته باشد دیگر ‘er’ را به انتهای آن صفت اضافه نمی کنیم، بلکه کلمه ‘more‘ را قبل از آن صفت می آوریم. This book is more important این کتاب مهم تر است اینجا نیز اگر هر دو اسم مورد مقایسه را در جمله ذکر کنیم باید کلمه than را بعد از صفت بکار ببریم. Cars are more expensive than bicycles ماشین از دوچرخه گران تر است لیست صفت های رایج تک هجایی در زبان انگلیسی: § close => closer § large => larger § fat => fatter § fast => faster § quick => quicker § short => shorter § thin => thinner § cheap => cheaper § late => later § nice => nicer
لیست صفت های رایج چند هجایی در زبان انگلیسی:
§ beautiful => more beautiful § colorful => more colorful § powerful => more powerful § delicious => more delicious § important => more important
صفات عالی از صفات عالی (Superlative Adjectives) موقعی استفاده می کنیم که بخواهیم بگوییم یک شخص، مکان یا شی ای بالاتر، بهتر، قوی تر… از اعضای یک گروه است. صفات عالی تک هجایی اگر صفتی فقط یک هجا داشته باشد ‘est‘ را به انتهای آن اضافه می کنیم و حرف تعریف the را نیز قبل از صفت بکار می بریم. ساختار صفات عالی یک هجایی به شکل زیر است: subject (فاعل) + verb (فعل) + the + superlative adjective Ali is the tallest student in the class علی بلند (قد) ترین دانش آموز در کلاس است English is the easiest language in the world انگلیسی آسان ترین زبان دنیاست صفات عالی چند هجایی اگر صفتی بیش از یک هجا داشته باشد ‘the most‘ را قبل از آن بکار می بریم و دیگر از est استفاده نمی کنیم. ساختار صفات عالی چند هجایی به شکل زیر است: subject (فاعل) + verb (فعل) + the most + adjective He is the most powerful person in the country او قدرتمندترین فرد در کشور است This is the most delicious food I have ever eaten این خوشمزه ترن غذایی است که تا به حال خورده ام.
لیست صفت های تفضیلی و عالی بی قاعده Irregular Comparatives and Superlatives صفت عالی صفت تفضیلی صفت best better good the worst worse bad the least less little the most more much/many the farthest/furthest farther/further far استثنائات صفت های دو هجایی که حرف آخر آنها ‘y’ می باشد از این قاعده پیروی نمی کنند و همانند صفات تک هجایی بکار می روند. رایج ترین این صفات عبارتند از:
happy => happier => (the) happiest heavy => heavier => (the) heaviest funny => funnier => (the) funniest pretty => prettier => (the) prettiest [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 03/1/9 ] [ 6:54 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
اضطراب روزهای آخر شاید داوطلبان را برای درس خواندن بیشتر ترغیب کند اما این مساله ممکن است به ضرر داوطلب باشد و اضطراب و نگرانی آزمون را بیشتر کند بنابراین روزهای آخر را بیشتر دنبال آرامش باشید البته کنکور هم مانند هر آزمونی ترس و اضطراب خودش را دارد اما برای غلبه و تسلط به این حس که می تواند آسیب پذیر هم باشد راههایی وجود دارد. به اعتقاد روانشناسان عوامل ایجاد اضطراب در کنکور از 3 فاکتور ویژگی های: - شخصیتی - خانواده ها - شرایط فرهنگی ناشی می شوند و ناامیدی ، بی انگیزگی ، داشتن انتظارات زیاد از خود و نگران آینده بودن ازجمله عوامل و ویژگی های شخصیتی در ایجاد اضطراب در کنکور است. داوطلبان باید در روزهای باقیمانده تا کنکور مطالب خوانده شده قبلی را مرور کنند. مرور این مطالب به داوطلب کمک می کند تا نکات مبهم را بشناسد و تقویت کند. یکی از عوامل مهم عدم موفقیت در کنکور عامل اضطراب و استرس است که معمولا با فشار خانواده ها برای قبولی در کنکور افزایش هم می یابد بنابراین داوطلب با تسلط بر این اضطراب در واقع می تواند به نحو مطلوبی امکان موفقیت در کنکور را افزایش دهد. وی به خانواده ها نسبت به کاهش استرس در داوطلبان و کمک به آرامش روحی آنها توصیه می کند که فرزندانشان را برای قبولی حتمی یا قبولی در رشته ای خاص تحت فشار قرار ندهند. شانسی جواب ندهید تسلط به مطالب و مفاهیم کتاب های درسی ، آرامش قبل از آزمون و تسلط به اعصاب هنگام تست زنی و...همه از عوامل موفقیت در کنکور هستند اما نحوه امتحان دادن و توجه به شیوه های آن نیز مساله مهمی است. داوطلب باید اولین پاسخی را که به ذهنش درست به نظر می رسد انتخاب کرده و از وسوسه تغییر گزینه ها اجتناب کند، زیرا این کار هم موجب اتلاف وقت و هم افزایش پاسخهای غلط می شود. همچنین در مورد سوالاتی که جواب صحیح آن را نمی داند باید سعی کند گزینه هایی که کاملا غلط به نظر می آید را کنار گذاشته و به ترتیب گزینه ای که باقی می ماند را انتخاب کند. وی به کنکوری ها توصیه می کند: روی سوالاتی که به ذهنتان ناآشنا می آید وقت زیادی نگذارید و سریعا به دنبال پاسخ سوالهای بعدی بروید. دقت کنید حتی نفرات اول کنکور هم به صد درصد سوالات پاسخ درست نمی دهند. ساعت به همراه خود داشته باشید و سعی کنید وقت خود را تنظیم کرده و آن را تلف نکنید و در زمان تعیین شده برای هر درس به سوالات پاسخ دهید. در اول جلسه در صورت داشتن تنش و اضطراب چند نفس عمیق بکشید و هر نفس را به مدت 10 ثانیه نگه دارید و عضلات خود را شل کنید تا به حالت تعادل برگردید و با آرامش سراغ سوالات بعدی بروید. به توصیه وی ابتدا درسی را که بهتر مسلط هستید جواب دهید حتی اگر آخرین درس دفترچه آزمون باشد و ابتدا در هر درس تمامی سوالات ساده را پاسخ دهید. خاکپور تاکید می کند: از پاسخ شانسی بپرهیزید زیرا ممکن است پاسخ های غلط را افزایش دهد و توصیه مهم این که : هنگام جواب دادن خود را موفق تصور کنید و فرض کنید که به رتبه و رشته مورد علاقه تان رسیده اید. کنکوری ها چی بخورند؟ مدیر گروه تغذیه و بیوشیمی دانشگاه علوم پزشکی تهران ، مصرف غذاهای محرک را به دلیل این که باعث بی خوابی و بدخوابی می شود، به کنکوری ها توصیه نمی کند. داشتن رژیم غذایی متعادل و میان وعده های صبح و بعدازظهر می تواند به فرد کمک کند تا از حداکثر ظرفیت مغزی خود استفاده کند. آنچه که در یکی دو روز باقیمانده به کنکور بایستی مدنظر قرار داد این است که خسته کردن و فشار آوردن برای درس خواندن در این مدت فایده چندانی ندارد و بهتر است فقط به مرور و جمع بندی دروس پرداخته شود. خوردن مواد غذایی کافئین دار مثل قهوه ، چای غلیظ، نسکافه و کاکائو می تواند محرک زا بوده و باعث بی خوابی و بدخوابی در فرد شود؛ همچنین مصرف ویتامین C با دوز بالا جایز نیست بنابراین بهتر است داوطلبان از خوردن بیش از اندازه آن اجتناب کنند. مصرف لبنیات فراوان خصوصا ماست و دوغ همراه با شام و همچنین مصرف یک لیوان شیر ولرم کمی شیرین می تواند به آرامش و خواب آرام فرد شب قبل از کنکور کمک کند. مصرف ویتامین های گروه B ب کمپلکس ، B1 و B6 همراه با وعده شام می تواند در آرامش فرد موثر باشد. چنانچه فرد استرس زیادی داشته باشد می تواند از جوشانده های گیاهی گل گاوزبان ، لیمو عمانی و سنبل الطیب برای کم کردن استرس استفاده کند ولی توصیه می شود در این گونه موارد به پزشک و روانپزشک مراجعه کرده و مشاوره شوند. خوردن نان ، پنیر و گردو، تخم مرغ به صورت نیمرو یا املت همراه یک لیوان شیر و مصرف ویتامین ب کمپلکس می تواند استرس را به حداقل رسانده و شانس موفقیت در آزمون را افزایش دهد. داشتن تنقلات شیرین مثل انجیر خشک ، خرما ، برگه هلو ، زردآلو و در کل میوه های خشک در جلسه امتحان بسیار موثر است
[ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 7:11 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
Three things in life that are never certain سه چیز در زندگی پایدار نیستند Dreams رویاها Success موفقیت ها Fortune شانس Three things in life that, once gone, never come back سه چیز در زندگی که وقتی از کف رفتند باز نمی گردند Time زمان Words گفتار Opportunity موقعیت Three things that destroy us سه چیز ما را نابود می کنند Arrogance تکبر Greed زیاده طلبی Anger عصبانیت Three things that make humans سه چیز انسانها را می سازند Hard Work کار سخت Sincerity صمیمیت Commitment تعهد Three things in life that are most valuable سه چیز بسیار ارزشمند در زندگی Love عشق Self-Confidence اعتماد به نفس Friends دوستان Three things in life that may never be lost سه چیز در زندگی که هرگز نباید آنها را از دست داد Peace آرامش Hope امید Honesty صداقت Happiness in our lives has three primary principles خوشبختی زندگی ما بر سه اصل است Experience of Yesterday تجربه از دیروز Use of Today استفاده از امروز Hope for Tomorrow امید به فردا Ruin our lives is the three principles تباهی زندگی ما نیز بر سه اصل است Regret of Yesterday حسرت دیروز Waste of Today اتلاف امروز Fear of Tomorrow ترس از فردا Be the cause of happiness for someone, not her/his grief همیشه دلیل شادی کسی باش ، نه شریک شادی او وهمیشه شریک غم کسی باش ، نه دلیل غم او
[ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 6:55 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
Spelling rules باید در نظر داشت که نوشتن دیکته کلمات انگلیسی اصول خاصی ندارد ولی برای کمک به این امر قواعد چندی است که کمک موثری به نوشتن املائ انگلیسی می نماید . این قواعد را به ترتیب اهمیت ذکر می کنیم : 1 – کلمات یک بخشی که به یک حرف بیصدا مختوم هستند اگر قبل از حرف بیصدای آخر تنها یک حرف با صدا باشد موقع افزودن پسوندهایی که با حرف صدادار شروع می شوند , حرف بیصدای آخر اضافه می شود : Rob , robber , robbing ; cut , cutting , stop , stopped ; ولی meet , meeting ; eat , eating 2 – کلمات مختوم به y در موقع گرفتن هر پسوند بغیر از ing تغییر کرده و y بصورت i در می آید . این مورد فقط در کلماتی است که قبل از y حرف بیصدا باشد : Happy , happiness ; beauty , beautiful ولی carry , carrying : boy , boyish ; buy , buyer تبصره 1 – کلمات زیر بر قانون 2 مستثنی هستند : Shy , shyer , shyly ; gay , gaily , gaiety ; say , said ; pay , paid ; lay , laid ; day , daily تبصره 2 – در اسامی خاص تغییر پیدا نمی کند : Henry , henrys 3 – اگر ing به کلمات مختوم به ie اضافه شود ie به حرف y تغییر کرده و ing افزوده می شود . Tie , tying ; die , dying ; lie , lying . 4 – در کلمات مختوم به l اگر قبل از آن حرف باصدا باشد در موقع افزودن پسوندی با حرف صدادار , حرف l مضاعف میگردد . این مورد در کلمات انگلیسی بریتانیایی رعایت می شود . Cancel , cancelling ; travel , travelling 5 – در غالب کلماتی که i و e کنار هم باشند بصورت ie نوشته می شوند ولی بعد از حروف s و c و یا قبل از gh بصورت ei قرار می گیرند . Believe , grief , chief ولی Receive , seize , height تبصره : کلمات زیر از قانون 5 مستثنی هستند . Science , society , foreign , leisure , their , either , neither 6 – کلماتی که به حرف e صامت ختم شده اند اگر پسوند صدادار به آنها اضافه نمایند حرف e از آخر آنها حذف می شود . Excuse , excusable ; smoke , smoky ; use , usage ; fame , famous ; ولی care , careful ; use , useful ; move , movement تبصره 1 : در کلمات زیر e آخر کلمه حذف می گردد . True , truly ; due , duly ; whole , wholly ; argue , argument ; wise , wisdom تبصره 2 : در قانون 6 اگر کلمه ای به ce یا ge ختم شود موقع افزودن پسوند برای اینکه تغییری در تلفظ کلمه پیش نیاید نباید e تغییر پیدا نمی کند : Service , serviceable ; change , chandeable 7 – به آخر کلمات مختوم به oe و ee و ye اگر پسوند ing اضافه شود . تغییری در e آخر کلمه صورت نمیگیرد : Shoe , shoeing ; see , seeing ; dye , dyeing 8 – کلماتی که یک سیلابی باشند و به تلفظ ( ک ) ختم شوند اگر قبل از ( ک ) یک حرف باصدا باشد به ck ختم می شوند ولی اگر دو حرف بهصدا باشد تنها به k ختم می گردند : Sick , back . Book , took , week . 9 – اگر در کلمات یک سیلابی قبل از l انتهایی تنها یک حرف با صدا باشد آن کلمه به ll ختم می شود . ولی اگر دو حرف باصدا باشد فقط به یک l ختم می شود . All , ball , well , fall . ولی Coal , meal , tail . تبصره – در کلمات چند سیلابی معمولا l انتهایی یکی است . Until , travel , camel . چند استثنا : Unphill , downhill , football , waterfall . 10 – در صورتیکه کلمات will , fill , full , all پیشوند یا پسوند واقع شوند یک l خود را از دست میدهند . Useful , wilful , fulfil , always , almost , beautiful . 11 – در پایان کلمات چند سیلابی معمولا ck وجود ندارد و کلمه به c ختم می شود . Music , picnic , plastic . 12 – کلمات یک سیلابی که به s ختم شده اند اگر قبل از s یک حرف صدادار باشد آن کلمه به ss ختم می شود : Miss , less , grass , pass . چند استثنا : This , is , us , gas , has , yes , as , thus , his , bus , was , etc . 13 – در کلمات یک سیبلابی اگر قبل از f انتهایی یک حرف صدا دار باشد f انتهایی مضاعف است ( بغیر از if , of ) و اگر قبل از f دو حرف صدا دار باشد f انتهایی یکی خواهد بود : Off , cliff , staff , stuff . ولی : Chief , loaf , roof . 14 – کلماتیکه در زبان انگلیسی بریتانیایی به re ختم شده اند غالبا در انگلیسی امریکایی به er ختم می شوند : انگلیسی centre , theatre , metre امریکایی center , theater , meter 15 – حرف c در آخر کلمات ( ک ) تلفظ می شود و اگر بخواهند به این نوع کلمات پسوند هایی نظیر ing , y , er , ed اضافه نمایند برای حفظ صدای ( ک ) باید حرف k بعد از c به آنها اضافه گردد : Picnic , picnicked ; picnicking . 16 – کلماتی که تلفظ آنها به ( آیز ) ختم شده اند در زبان انگلیسی بریتانیایی معمولا به ise و در امریکایی معمولا ize نوشته می شوند : انگلیسی بریتانیایی : apologise , capitalise , realise , economise انگلیسی امریکایی : apologize , capitalize , realize , economize
[ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 6:54 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |