آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
روح اله اقا صالح بسیاری از داوطلبان در جلسه آزمون اگر با چند سؤال دشوار مواجه شوند ناگهان دستپاچه می شوند و نظم ذهنی خود را از دست می دهند و احساس می کنند همه کنکور را از دست داده اند. بسیاری از داوطلبان در جلسه آزمون اگر با چند سؤال دشوار مواجه شوند ناگهان دستپاچه می شوند و نظم ذهنی خود را از دست می دهند و احساس می کنند همه کنکور را از دست داده اند. این گونه داوطلبان فکر می کنند دیگران به همه سؤال ها پاسخ می دهند و فقط آن ها هستند که نمی توانند به سؤال ها جواب دهند متأسفانه اگر سؤال های آزمونی دشوار باشد دانش آموزان قوی تر بیشتر آسیب می خورند چرا که می خواهند به تمام یا اکثر سؤال ها پاسخ صحیح دهند. اما بد نیست بدانید برخی کسانی که در بهترین و دشوارترین رشتههای دانشگاهی قبول شده اند در بعضی درس ها نمره کمتر از 40% به دست آوردهاند. اگر دانش آموز خوبی هستید و چند درس را خوب خوانده اید؛ مبادا فکر کنید که در کنکور باید به همه سؤالات پاسخ داد. اگر دیدید که نمی توانید به چند سؤال متوالی پاسخ دهید، خود را نبازید. مطمئن باشید که دیگران هم وضع شما را دارند. اعتماد به نفس داشته باشید حتی بد نیست در اینجا کمی هم از خودراضی باشید و بگویید وقتی که این سؤال ها برای من دشوار است وای به حال دیگران! داشتن روحیه، در هر مسابقه ای سرنوشت ساز است. از جمله در این مسابقه علمی که کنکور نام دارد. به هر حال توصیه می کنیم در جلسه کنکور به روش زیر تست بزنید. باید بر اعصاب خود تسلط داشته باشید و درست مانند یک شطرنج باز ماهر یا یک فرمانده نظامی در سخت ترین شرایط تصمیم بگیرید که چه کار کنید و بهترین کار در هر لحظه کدام است. در هر لحظه باید تشخیص دهید، کدام تست را باید رها کرد، به کدام تست جواب داد و چگونه زمان را تنظیم نمود. روشی را که در زیر می گوییم بارها و بارها در منزل و در کنکورهای آزمایشی تمرین کنید تا بتوانید در جلسه کنکور هم آن را اجرا نمایید. سؤال ها را به ترتیبی که در دفترچه می بینید پاسخ دهید. اگر در یک درس تسلط بیشتری دارید، ترتیب جواب دادن به سؤال ها را تغییر ندهید. نظم و ترتیب سؤالات در دفترچه آزمون کاری سنجیده و فکر شده است و درس ها را به طور تصادقی پشت سر هم مطرح نمیکنند حتماً صلاح دانش آموزان و داوطلبان در نظر گرفته میشود. پس بهتر است شما هم به همان ترتیبی که سؤال ها در دفترچه مطرح شده است به آنها پاسخ دهید. در سال های گذشته در کنکور سراسری، ابتدا سؤال های عمومی مطرح شده است تا داوطلبان آرامش و اعتماد خود را باز یابند سپس سؤالات اختصاصی مطرح می شود. در میان دروس اختصاصی نیز اولین درس ریاضی است تا شما در زمانی که ذهنتان آمادگی بیشتری دارد به سؤال ها پاسخ دهید. پس از آن در رشته تجربی سؤالات زیست شناسی مطرح می شود که ضریب و اهمیت بیشتری دارد و نوع درس نیز کاملاً با ریاضی متفاوت است و موجب نوعی استراحت فکری برای شما می شود. پس از آن نوع درس تغییر می کند و شما به سؤالات فیزیک پاسخ می دهید و در پایان شیمی. در رشته های ریاضی و انسانی هم ترتیب چاپ سؤالات در دفترچه متناسب با آمادگی ذهنی داوطلبان است. بنابراین ترتیب دروس مختلف بر مبنای کارشناسی دقیق صورت گرفته است و شما نباید به علت عدم تسلط در یک درس و تسلط بیشتر در درس دیگر ترتیب پاسخ گویی به سؤالات را تغییر دهید. اما اگر نگران هستید که مثلاً با پاسخ دادن به سؤالات ریاضی، زمان کافی برای پاسخ گویی به سؤالات زیست شناسی و ... را نداشته باشید به نکات بعدی توجه فرمایید. تمام سؤالات دفترچه را حداقل یک بار مطالعه نمایید. کسانی که یک درس را به طور کامل کنار می گذارند خواه به این دلیل که آن درس ضریب کمتری دارد یا اینکه آن درس را بلد نیستند، کاملاً اشتباه می کنند. البته به جز موارد استثنایی آن هم با نظر مشاور و کارشناس. کنار گذاشتن مطالعه یک درس اشتباه است. می توانید بخش های دشوار یک درس را کنار بگذارید اما حذف کامل یک درس خطاست. مثلاً داوطلبان گروه ریاضی گاهی اوقات به سؤالات درس شیمی پاسخ نمی دهند و برخی داوطلبان رشته های تجربی و انسانی درس ریاضی را حذف می کنند. شیوه مطالعه و پاسخ دادن به تست ها: الف. سؤالات را به همان ترتیبی که در دفترچه تنظیم شده است پاسخ دهید. ب. هنگام پاسخ دادن به تست ها، به هیچ وجه وقت خود را صرف سؤالات وقت گیر یا دشوار نکنید و در ابتدا فقط به سؤال هایی که می توانید در وقت مقرر پاسخ دهید، بپردازید. ج. برخی سؤال ها را بلد هستید ولی تشخیص می دهید وقت گیر باشند و پاسخ دادن به آنها زمان زیادی ( بیش از وقت مقرر) نیاز دارند. این گونه سؤال ها را با علامت ضربدر مشخص کنید و با قاطعیت و خونسردی از آن سؤال عبور کنید. به این نکته توجه داشته باشید که در کنکور سؤالات ساده و دشوار به یک اندازه نمره خواهد داشت پس بهتر است در زمان ثابت به چند سؤال ساده پاسخ دهید تا یک سؤال دشوار و. ممکن است سؤالاتی را اصلاً بلد نباشید یا برایتان دشوار باشند. این گونه سؤال ها را با علامت (-) مشخص کنید و فوراً از آن رد شوید. ه. هیچ سؤالی را نخوانده رد نکنید. زیرا ممکن است پس از چند سؤال دشوار چند سؤال ساده پیدا کنید. هر چقدر هم که تعداد سؤال های وقت گیر یا دشوار زیاد باشد نگران نشوید و سؤال های بعدی را با آرامش و به ترتیب بخوانید تا سؤال های ساده تر را بیابید. و. پس از پایان سؤالات یک درس می توانید به ساعت خود نگاه کنید متوجه خواهید شد که هنوز مدتی از زمان آن درس باقی مانده است. ز. پس از اینکه یک بار سؤالات هر درس را مطالعه کردید و به سؤال های ساده تر پاسخ دادید، فوراً سؤالات درس بعدی را آغاز نمایید. ح. در تمام دروس به سرعت از سؤال های وقت گیر یا دشوار با زدن علامت × و - رد شوید و فقط به سؤال هایی که می توانید در وقت مقرر پاسخ دهید بپردازید. ط. پس از آن که یک بار تست های تمام دروس را مطالعه کردید به ساعت خود نگاه کنید و ببینید چقدر از کل زمان کنکور باقی مانده است. تا همین جا موفقیت بزرگی نصیب شما شده است زیرا تمام سؤال هایی را که به خوبی بلد بوده اید پاسخ داده اید و پس از جلسه کنکور افسوس نخواهید خورد که وقت کم آورده اید و برخی از سؤال های خیلی ساده را از دست داده اید. ی. اکنون وقت باقیمانده را به سؤال های وقت گیر اختصاص دهید چند سؤال را که می توانید پاسخ دهید، ولی وقت بیشتری می خواهند انتخاب کنید. شاید جواب بعضی از تست ها را که در نخستین بار فراموش کرده بودید اکنون به خاطر بیاورید به هر حال باید وقت مانده را به خوبی بین تست های وقت گیر تقسیم کنید. ک. تمام صفحات دفترچه سؤالات را به خوبی بررسی کنید و مراقب باشید که بعضی صفحات یا بعضی سؤال ها را فراموش نکرده باشید. ل. هر پنج یا ده سؤال یک بار شماره تست ها را در دفترچه سؤالات با شماره پاسخ نامه مطابقت دهید. اگر این کار را نکنید ممکن است در پایان متوجه شوید شماره سؤال دفترچه با شماره پاسخ نامه مطابقت ندارد در این صورت دست پاچه می شوید و یافتن محل تستی که جابجا زده اید در میان انبوه تست ها دشوار می شود. م. یک کار خطرناک! تعدادی از داوطلبان به سؤالات، در دفترچه سؤالات پاسخ می دهند و در پایان جواب ها را به پاسخ نامه منتقل می کنند این روش خطرناک است و ممکن است وقت تمام شود و شما فرصت نکنید جواب ها را به پاسخنامه انتقال دهید. * توصیه به داوطلبان ضعیف تر: هیچ درسی را کنار نگذارید و در هر درس به دنبال سؤال هایی بگردید که جواب آنها را می دانید. اگر در یک درس فقط سه یا چهار سؤال را پیدا کردید که می توانستید جواب دهید، امیدوار باشید. با همین شرایط هم می توانید نتیجه ای در حد خودتان بگیرید. * هشدار به داوطلبان متوسط، قوی و خیلی زرنگ: اگر سؤالات از حد معمول دشوارتر باشد معمولاً داوطلبان قوی بیشتر لطمه می خورند. بنابراین به این فکر نباشید که به تمام سؤالات پاسخ دهید. ممکن است. سؤال اول یک درس خیلی دشوار، وقت گیر یا کاملاً ابتکاری باشد و اگر شما قصد جواب دادن به تمام سؤالات را داشته باشید مضطرب و آشفته خواهید شد. پس از همین حالا خود را آماده کنید که ممکن است به چند سؤال متوالی پاسخ ندهید و بدون نگرانی از آنها عبور کنید. منبع: قلم چی
[ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 6:53 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
تابهحال شده، چیزی را به سختی یاد بگیرید و وقتی واقعا به آن نیاز دارید نتوانید آن را بهخاطر بیاورید؟ موثرترین روشهایی که تا به حال برای یادگیری مهارتهای مختلف تجربه کردهاید، چیست؟ پایگاه اینترنتی Quora، که یک شبکهی به اشتراکگذاری مطالب علمی است، در اینباره مطالب ارزشمندی را منتشر کردهاست.
باربارا اوکلی، مُدرس پایگاه اینترنتی Learning How to Learn، که یکی از بزرگترین منابع آنلاین جهان است، درخصوص یادگیری بهتر در Quora میگوید: من تقریبا متقاعد شدهام که «قطعهبندی» مادر تمام روشهای یادگیری محسوب میشود. قطعهبندی همان روشی است که در نتیجهی آن، شما چیزی را به حدی خوب یاد میگیرید (مانند یک ترانه، فرمول ریاضی، یا ترکیبات صرفی یک فعل یا یک رقص معمولی) که فورا آن را به یاد آورده و آن را انجام داده یا بهکار میگیرید. ایجاد الگوهای عصبی در ذهن و یا به عبارت علمیتر، قطعهبندی عصبی، سنگبنای توسعهی تمام مهارتهای اکتسابی است. با استفاده از تشبیه زیر (فراموش نکنید که تشبیه نیز خود یکی از تکنیکهای قدرتمند یادگیری است) به راحتی میتوانیم نحوهی عملکرد این روش را درک کنیم.
به تصویر بالا دقت کنید. همانگونه که در این تصویر نشان داده شده است، هرگاه تلاش میکنید یک مفهوم جدید یا دشوار را درک کنید، ذهن شما آن را مانند یک جورچین در نظر میگیرد. همانطور که در سمت چپ تصویر مشاهده میکنید، وقتی تلاش میکنید چیزی را بفهمید، تقریبا چهار درگاه از حافظهی فعال شما در قشر پیشپیشانی مغز فعال میشوند تا معما را کشف کنند. اما وقتی که به معما پی بردید اجزای متکثر این مفهوم (به قسمت راست تصویر توجه کنید) در قالب یک مفهوم واحد ادغام شده و به راحتی به یک الگوی عصبی یکپارچه تبدیل میشوند. این الگوی نهایی شبیه به یک روبان است که به راحتی از طریق یکی از درگاههای حافظهی فعال شما وارد ذهن میشود. دقت کنید که پس از انجام این فرآیند سه درگاه باقیمانده در حافظهی فعالتان آزاد هستند.
اگر در زمان یادگیری و مطالعه، دادههای خام را به خوبی در ذهن خود قطعهبندی کنید، در زمان حل مسئله و یا سر جلسهی امتحان به راحتی میتوانید قطعهی عصبی مربوط به فرآیند و یا مفاهیم مورد نیاز خود را از ذهن بازخوانی کنید. اگر موفق شوید این قطعه را در ذهن خود جایگذاری کنید در ادامه قادر خواهید بود سایر قطعات عصبی که به خوی یاد گرفتهاید را نیز به همین ترتیب در ذهن خود مرتب کنید. بنابراین حتی اگر برای نخستین بار نیز با مسئلهی پیچیدهای مواجه شوید، ذهن شما میتواند از طریق کنار هم قرار دادن قطعات عصبی آن مسئله را حل کند.
در مقابل اگر در مرحلهی یادگیری و مطالعه دقت و تلاش لازم را برای قطعهبندی اطلاعات به کار نبندید، در زمان امتحان قشر پیشپیشانی محدود شما شبیه به سمت چپ شکل فوق خواهد بود. در این شرایط قشر پیشپیشانی شما بهجای حل مسئله هنوز در تلاش است دادههای اولیه را درک کند و به همین سبب دچار سردرگمی میشود. برخی اوقات افراد تصور میکنند که دچار اضطراب ناشی از امتحان هستند و همین امر نیز عامل ناکامی آنها در حل مسائل است، در حالی که اغلب آنها اشتباه میکنند. علت اضطراب و وحشت این افراد از امتحان بسیار ساده است. آنها ناگهان درمییابند، آنگونه که فکر میکردند دادههای خام کافی را در اختیار ندارند. در واقع آنها قطعات عصبی مورد نیاز خود را قبلا آماده نکردهاند.
زمانی که جوان بودم از روش انستیتوی زبان وزارت دفاع برای یادگیری زبان استفاده میکردم و در این کار بسیار موفق بودم. مبنای روش آموزشی این موسسه توسعهی دقیق قطعات عصبی در حافظه بود که به صورت تدریجی و گام به گام انجام میگرفت. در روش این موسسه کلمات به تدریج به جملات تبدیل میشدند و جملات در نهایت یک گفتگو را میساختند. این روش به من کمک کرد زبان روسی را به صورت کامل بیاموزم. در 26 سالگی و پس از خروج از ارتش، در قالب یک دورهی جبرانی شروع به یادگیری جبر و ریاضیات کردم که در نهایت به اخذ مدرک مهندسی از دانشگاه منجر شد. در طول دورهی یادگیری ریاضیات نیز از همان روش قطعهبندی بهره بردم که به من کمک کرده بود در یادگیری زبان خارجی موفق باشم.
به عنوان مثال هیچگاه به انجام تکالیف دروس ریاضی و تحویل آنها اکتفا نکردم. به جای آن اگر مسئلهی سخت و مهمی به عنوان تکلیف به من داده میشد، تلاش میکردم که در فواصل چند روزه، آن را بارها و بارها انجام داده و مرور کنم و در تمام مدت، به جز مواردی که واقعا مجبور شدم، به پاسخهای آمادهی کتب حل تمرین مراجعه نکردم. با استفاده از این روش در انتها اطمینان داشتم که خود به تنهایی مسئله را حل کردهام و دیگر نیاز نبود که با استفاده از کتب حل تمرین خود را بفریبم.
پس از آن به تدریج در این روش مهارت پیدا کردم و قادر بودم خود به تنهایی مسائل را بر روی کاغذ حل کنم. در ادامه تلاش کردم که فرآیند حل مسئله را به صورت ذهنی انجام دهم. در نهایت به سطحی از توانایی رسیدم که مراحل حل مسئله به راحتی در ذهنم انجام میگرفت و پاسخ همچون یک ترانه در ذهنم نواخته میشد. من حتی میتوانستم این تمرین ذهنی را در شرایطی همچون دوش گرفتن یا پیادهروی بین منزل تا کلاس نیز انجام دهم؛ شرایطی که از نظر دیگران به هیچ عنوان زمان مناسبی برای مطالعه و تمرین نبود. در نهایت دریافتم که این روش قطعهبندی دادههای ذهنی، به من قدرتی جادویی بخشیده است. قدرتی که به کمک آن میتوانستم در یک چشم به هم زدن چندین مسئله را حل کنم، حتی مسئلههایی که قبلا آنها را ندیده بودم.
در حین مطالعه و یادگیری مطالب اولیه حتما از تکنیکهایی همچون بخشبندی مطالب، تمرین شمرده و حسابشده و مرور تمرینها در فواصل زمانی معین بهره ببرید. استفاده از این تکنیکها به شما کمک میکند قطعات عصبی را به خوبی در حافظهی خود ایجاد کنید. اندرز اریکسون، که از او با عنوان «خبرهای در میان متخصصان» یاد میشود، بر این نکته تاکید میکند که «برای آنکه سریع بیاموزید باید آهسته و حساب شده تمرین کنید»، زیرا تمرکز ویژه بر یک موضوع سختترین بخش فرآیند یادگیری است.
برگرفته از: inc.om
[ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 6:41 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
همهی ما دوست داریم فیلمهای آمریکایی بدون زیرنویس تماشا کنیم، بهراحتی به کشورهای دیگر سفر کنیم و با گردشگران دیگر انگلیسی صحبت کنیم. بههمیندلیل در سالهای اخیر تعداد کسانیکه به یادگیری زبان انگلیسی روی آوردهاند بهشدت افزایش یافته است. اما چند درصد از ما میتوانیم با لهجه انگلیسی صحبت کنیم؟ در این مقاله چطور شما را با اهمیت تسلط بر لهجه انگلیسی و 4 راهکار کاربردی برای یادگیری لهجه انگلیسی آشنا خواهیم کرد . اگر با وجود تحصیلات دانشگاهیِ زبان انگلیسی و یادگیری تمام اصول و قواعد آن، باز هم احساس میکنید که برخی از مردم انگلیسیزبان متوجه منظور شما نمیشوند یا حالت سردرگمی از خودشان نشان میدهند، بدانید بهخاطر لهجهی شماست! اگر با لهجهی بسیار بدی صحبت کنید، برخی از مردم متوجه حرفهای شما نخواهند شد.
مسلما هیچچیز ناامیدکنندهتر از این نیست که نتوانید منظورتان را به دیگران بفهمانید.
یادگیری لهجه انگلیسی
یکی از اصول مهم در یادگیری زبان انگلیسی، طرز بیان و تلفظ صحیح کلمات است. علاوهبرآن باید هر روز مهارتهای صحبتکردن را تمرین کنید. بااینحال، این کافی نیست و باید تلاش کنید تا حد امکان با لهجه انگلیسی صحبت کنید.
هرچند داشتنِ لهجه نشانهی ضعف در صحبتکردن نیست، اما شنیدن کلمات و جملات تغییریافته برای شنونده غیرمنتظره است و بههمیندلیل معمولا دچار سردرگمی میشود. البته خوبیِ ما ایرانیها این است که محدودیتهای زبانیمان نسبت به مردم بسیاری از کشورها کمتر است. بنابراین نگران نباشید، در این مطلب روشهایی کاربردی را به شما آموزش خواهیم داد که برای تسلط بر لهجه انگلیسی عالی است.
چرا مسلط شدن بر لهجه انگلیسی مهم است؟ اولین چیزی که باید بدانید این است که هر کسی، حتی خودِ انگلیسیزبانها لهجههای خاص خودشان را دارند.
لهجهها زیبا هستند و به زبان شخصیت میدهند. بدون لهجه، گفتوگوها کمی کسلکننده میشود. بااینحال برای افرادی که دانشِ زبانی متوسطی دارند، درک همهی لهجهها کار آسانی نیست. بههمینخاطر بسیار مهم است که بتوانید انگلیسی را با لهجهی اصیل و بومی آن صحبت کنید.
کسب مهارت در تلفظ و آهنگ صدا (تُن صدا یا زیروبمیِ صدا)، مهمترین گام برای صحبتکردن به زبان انگلیسی بدون لهجهی خارجی است. بهیاد داشته باشید هرگز نمیتوانید یکشبه مانند بومیهای انگلیسیزبان صحبت کنید و برای اینکار به زمان و تمرین زیادی نیاز دارید. اگر برای بهبود این مهارت سخت تلاش کنید، خواهید دید که شنوندگان، بهتر و راحتتر منظور شما را درک میکنند.
شما کدام لهجه انگلیسی را ترجیح میدهید؟ انگلیسیزبانها بسته به اینکه اهل کجا هستند، لهجههای مختلفی دارند. یکی از لهجههای انگلیسی را انتخاب کنید و به همان پایبند بمانید. در غیر این صورت ممکن است لهجهتان تلفیقی از چند لهجهی انگلیسی مختلف شود که مسلما برای مخاطب گیجکننده خواهد بود.
در آموزش زبان انگلیسی بهعنوان زبانِ دوم، سه لهجهی متداول انگلیسی داریم:
لهجهی آمریکایی (AmE) لهجهی بریتانیایی (UK)
لهجهی استرالیایی (AUS). بهدلیل تفاوتهای این سه لهجه با یکدیگر، باید فقط یکی از آنها را انتخاب کنید.
برای آموختن لهجههای زبان انگلیسی، منابع معتبری وجود دارد. یکی از این منابعِ معتبر، وبسایت FluentU است. این وبسایت با ارائهی موزیکویدئوها، تریلر فیلمها، اخبار و صحبتهای انگیزشی به شما کمک میکند تا لهجه انگلیسی را خوب یاد بگیرید. البته درسهای آن را میتوانید به زبان دلخواه خودتان برگردانید. از این ویدئوها میتوانید برای شنیدن لهجههای مختلف استفاده کنید. البته فراموش نکنید که برای بهتر یادگیری زبان، از امکانات بیشتری مانند فلشکارتها، فهرست لغات، زیرنویسهای توضیحی و نظایر آنها نیز استفاده کنید.
همهی زبانآموزان بهویژه بزرگسالان برای آموختن زبان انگلیسی با لهجهی بومی آن، به زمان و تمرین زیادی نیاز دارند. مطالعات نشان میدهند که یادگیری زبانِ دوم و تسلطیافتن بر تلفظ آن، برای کودکان آسانتر از بزرگسالان است. بنابراین کودکان بهتر است یادگیری لهجه انگلیسی را از سنین پایین آغاز کنند.
راهکارهایی برای یادگرفتن لهجه انگلیسی 1. گوشدادن به صحبتهای افراد بومی با لهجهی موردنظرتان یکی از بهترین روشها برای یادگیری لهجه انگلیسی این است که به صدای صحبتکردن انگلیسیزبانهای بومی گوش دهید و سعی کنید با آهنگ صدا و نحوهی تلفظِ آنها صحبت کنید.
برای نتیجهی بهتر، هنگام تماشای برنامههای تلویزیونی یا شنیدن فایلهای صوتی انگلیسی سعی کنید جملات آنها را با لهجهی صحیح تمرین کنید. پس از هر جمله، فایل یا ویدئوی موردنظر را متوقف کنید و جملات گوینده را بارها و بارها تکرار کنید تا ملکهی ذهنتان شود. میتوانید صدای خودتان را ضبط کنید و سپس آن را با صدای گویندهی اصلی مقایسه کنید.
پادکست انگلیسی (فایلهای صوتی)
اگر به مخاطب انگلیسیزبان دسترسی ندارید، با گوشدادن به فایلهای صوتی تمرین کنید.
فهرست تعدادی از محبوبترین فایلهای صوتی با لهجه انگلیسی آمریکایی و بریتانیایی را در این مقاله بینید. اوزپادکست نیز یکی از منابع عالی برای تمرین لهجه انگلیسی استرالیایی است. برنامههای تلویزیونی یکی دیگر از روشهای عالی برای تقویت لهجه انگلیسی موردنظرتان، تماشای برنامههای تلویزیونی است.
تعدادی سریال و برنامهی تلویزیونی هستند که در قالب طنز ساخته شدهاند و در بین زبانآموزان طرفداران زیادی دارند. شخصیتهای این نمایشها زندگی روزمره را بازی میکنند و بنابراین هر بار در موقعیتها و شرایط مختلفی قرار میگیرند. این امر به شما کمک میکند تا مهارتهای شنیداری و مکالمه را در خودتان تقویت کنید. میتوانید بهراحتی این برنامهها را در اینترنت پیدا کنید و به تماشای آنلاین یا دانلود آنها بپردازید.
2. تمرین تلفظ با کانالها و سایتهای آموزشی برای صحبتکردن با لهجه انگلیسی باید تلفظ صحیح کلمات را بدانید. متأسفانه بسیاری از زبانآموزان از تمرینات مربوط به تلفظ در کتابهای آموزشی میگذرند و آنها را بیاهمیت میدانند. این افراد بیشتر به تمرینات مربوط به لغات و دستور زبان بها میدهند. البته نیازی نیست برای تمرینِ تلفظ به روشهای کسلکنندهی «گوش کنید و تکرار کنید» کتابهای درسی مراجعه کنید. کافی است از کانالها و سایتهای جذاب آموزشی، فیلمها و ویدئوهای موردنظرتان را دانلود کنید و از آنها برای تمرین تلفظ استفاده کنید.
3. توجه به آهنگ و زیروبمی صدا (تُن صدا) میدانیم که تلفظ درست کلمات برای مکالمهی روان بسیار مهم است، اما کافی نیست. برای عالی صحبتکردن، علاوهبر تمرکز روی تلفظ صحیح کلمات باید به آهنگ صدا هم توجه کنید.
آهنگ صدا درواقع همان لحن صحبتکردن است که با تأکید بر ادای بخشی از کلمه، خودش را نشان میدهد. انگلیسیزبانها با توجه به محل زندگیشان آهنگ صدای متفاوتی دارند.
بهعنوان مثال، واژهی «garage» بهمعنای گاراژ با لهجهی آمریکاییها بهشکل «ga-RAGE» ادا میشود که تکیهی آن بر بخش دوم کلمه است. درحالیکه همین واژه با لهجهی انگلیسیزبانهای آفریقای جنوبی بهصورت «GAR-age» ادا میشود که تکیهی آن بر بخش اول کلمه است.
صحبتکردن با آهنگ نادرست در هنگام ادای کلمات، نهتنها ممکن است برای شنوندهی انگلیسیزبان گیجکننده باشد، احتمال دارد معنای جمله را کاملا تغییر دهد.
4. برای تقویت آهنگ صدا، تمرین کنید
برای تقویت آهنگ صدا در زبان انگلیسی میتوانید از همان روشهای تقویت مهارتِ تلفظ استفاده کنید. گوشدادن به صحبتهای انگلیسیزبانهای بومی و تکرار با آنها برای این کار بسیار مؤثر است.
هنگام گوشدادن به صدای انگلیسیزبانها روی حروف صامت یا صدادار تمرکز نمیکنید؛ بلکه تمرکزتان روی این است که کل کلمات را چطور ادا میکنند. آیا در ابتدا یا انتهای کلمه صدایشان بلندتر است؟ در انتهای جمله چطور؟ صدایشان را بالا میبرند یا پایین میآورند؟ خوب به این موارد دقت کنید.
برای تقویت آهنگ صدا میتوانید از کانالهای یوتیوب زیر استفاده کنید:
Jill Diamond: برای لهجهی آمریکایی عالی است و در ویدئوهای آن میتوانید علاوهبر نکات مربوط به تلفظ، روی آهنگ صدایتان هم کار کنید. English Pronunciation Roadmap: این کانال برای لهجهی بریتانیایی بسیار مفید است. ABC Education’s Study English Series: این کانال روی لهجهی انگلیسی استرالیایی تمرکز دارد و برای افرادیکه میخواهند در استرالیا زندگی کنند بسیار مناسب است. بهیاد داشته باشید تنها راه برای تسلط به لهجه انگلیسی، تمرین و تکرار زیاد است. از هر فرصتی برای تمرین بیشتر استفاده کنید. گفتوگو با دوستان، گپزدن با انگلیسیزبانهای بومی بهصورت آنلاین و حتی صحبت کردن با خودتان به زبان انگلیسی میتواند بسیار مفید باشد.
هر چه بیشتر به صحبتهای انگلیسیزبانها گوش بدهید و از طرز تلفظ و آهنگ صدای آنها تقلید کنید، بهتر میتوانید لهجه انگلیسیتان را تقویت کنید.
[ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 6:40 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
معمولا گفته میشود که بچهها در یادگیری زبان جدید بهترین هستند. ولی این به آن معنا نیست که بزرگسالان نباید برای یادگیری زبان سعی کنند. ما از چند نفر از افرادی که به چندین زبان مسلط بوده و در پروژهی ترجمهی آزاد تِد (TED’s Open Translation Project) شرکت داشتند، خواستیم تا راز تسلط بر یک زبان خارجی را با ما در میان بگذارند. در اینجا با 7 نکته برای یادگیری یک زبان جدید از دید مترجمهای TED آشنا میشوید.
1. واقعبین باشید
یک هدف ساده و قابل دستیابی تعیین کنید و با آن شروع کنید تا احساس نکنید زیادی تحت فشار هستید. جودیت ماتس (Judith Matz)، مترجم زبان آلمانی پیشنهاد میکند: «اول 50 کلمه از زبانی که میخواهید یاد بگیرید انتخاب کنید و در ارتباط با مردم به کار ببرید. بعد به تدریج دستور زبان را یاد بگیرید.»
2. یادگیری زبان را به تغییری در سبک زندگی تبدیل کنید
الیزابت بوفارد ( Elisabeth Buffard)، طی 27 سال آموزش زبان انگلیسی، ثبات و پایداری را مهمترین اصلی میداند که موفقترین زبانآموزان را از سایرین متمایز میکند. او میگوید یک شیوهای را برای یادگیری زبان انتخاب کنید که حتی وقتی خستهاید، مریض هستید، یا در دام عشق گرفتار شدهاید بتوانید آن را ادامه دهید.
3. زبان را وارد زندگیتان کنید
هرچه بیشتر یک زبان را در زندگی روزانهتان وارد کنید، مغز شما آن را کاربردیتر میبیند و به آن اهمیت بیشتری میدهد. مترجم روس، اُلگا دیمیتروچنکوا (Olga Dmitrochenkova) میگوید: «از هر فرصتی برای نزدیک شدن به زبان جدید استفاده کنید.» همهی وسایل خانهتان را با این زبان برچسب بزنید. کتابقصههای کودکان را به این زبان بخوانید و سخنرانیهای TED یا TEDx را با زیرنویس ببینید. حتی میتوانید بخشی از اتفاقاتی که در طول روز میافتند را برای یک دوست خارجی خیالی تعریف کنید.
4. بگذارید تکنولوژی به شما کمک کند
دیمیتروچِنکوا یک پیشنهاد عالی دارد: «یک کار ساده و جالب مثل تغییر زبان گوشی موبایلتان میتواند به شما کمک کند کلمات جدیدی یاد بگیرید.» تغییر زبان مرورگرتان هم میتواند تأثیر مشابهی داشته باشد. همچنین اگر در اینترنت جستجو کنید میتوانید فرصتهای سازمانیافتهتری برای یادگیری زبان پیدا کنید. الس دِ کیسر (Els De Keyser)، مترجم زبان هلندی، برنامهی Doulinguo را به خاطر شوهی آموزش بازیمانند آن در گرامر و برنامهی Anki را به خاطر روش یادگیری لغات با «فلشکارت»هایش توصیه میکند.
5. یادگیری زبان را دری به سوی تجربههای جدید ببینید
برای سباستین بتی (Sebastian Betti)، مترجم زبان اسپانیایی، یادگیری یک زبان جدید همیشه به معنی فرصتهای تازهای بوده است که آن زبان میتواند در زندگی ایجاد کند. او کارهای جالبی که به هرحال میخواهد از انجام دادن آنها لذت ببرد را به فرصتی برای یادگیری زبان تبدیل میکند. خیلی از مترجمهای دیگر هم همین کار را توصیه میکنند. آنا مینولی (Anna Minoli)، مترجم زبانهای ایتالیایی و فرانسوی، زبان انگلیسی را از طریق تماشا کردن نسخهی بدون زیرنویس فیلمهای مورد علاقهاش یاد گرفت. ایوان استامِنکوویچ (Ivan Stamenkovi?) که مترجم زبان کرواتی است، وقتی فقط کلاس پنجم بود، بر اثر چند سال تماشا کردن کارتونهای انگلیسی میتوانست این زبان را به خوبی صحبت کند. پس دفعهی بعد که خواستید دستور تهیهی یک غذای جدید را پیدا کنید، آن را به زبانی که دارید یاد میگیرید جستوجو کنید.
6. دوستان جدید پیدا کنید
ارتباط و تبادل، کلید یادگیری یک زبان جدید است. این کار به شما کمک میکند به جای اینکه قبل از اینکه هر جملهای را به زبان بیاورید آن را در ذهنتان ترجمه کنید، مستقیما افکارتان را بیان کنید. با افرادی که به آن زبان صحبت میکنند آشنا شوید. از طریق شبکههای اجتماعی و اینترنت یک دوست خارجی پیدا کنید یا یک گروه آنلاین دونفرهی یادگیری زبان درست کنید، در چنین گروهی شما و یک نفر دیگر، به صورت داوطلبانه به هم کمک میکنید تا زبان مورد نظرتان را تمرین کنید.
7. از اشتباه کردن نترسید
یکی از معمولترین موانعی که راه شما به سمت یادگیری زبان جدید را سد میکند، ترس از اشتباه کردن است. ولی افرادی که زبان مادریشان زبانی است که شما دارید یاد میگیرد، مثل والدین مشتاقی هستند که به شما کمک میکنند. هر تلاشی که شما برای ارتباط برقرار کردن و صحبت با آنها انجام میدهید در نظر آنها به وضوح نشاندهندهی این است که شما یک نابغهی بااستعداد هستید. آنها شما را تشویق و راهنمایی میکنند. نگرانید که نتوانید با همتای خارجیتان مکالمه کنید؟ مهارتهای زبان خودتان را با یک نفر که جوانتر از شما است امتحان کنید. جودیت ماتس، مترجم زبان آلمانی، تعریف میکند که «زمانی وقتی با یک کودک نوپای ایتالیایی حرف میزدم، خیلی جا خوردم که دیدم هر دومان در زبان ایتالیایی تقریبا در یک سطح هستیم.» بنابراین صبور باشید. هرچه بیشتر به آن زبان صحبت کنید بیشتر به هدف دشوار «روان صحبت کردن مثل زبان مادری» نزدیک میشوید و به تدریج میتوانید با افراد همسن خودتان هم مکالمه کنید. فقط در صحبت کردن پایداری کنید و ناامید نشوید.
برگرفته از: TEDblog
[ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 6:19 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
دنیای امروز، دنیای سرعت است. همه میخواهند سریعتر غذا بپزند، سریعتر به سرکار بروند، سریعتر ثروتمند بشوند و البته سریعتر یاد بگیرند. این خواسته کاملا طبیعی است، بهویژه در جهانی که با فشار یک دکمه تلفن یا رایانه، صبح استرالیا در قارهای دور به شب آمریکا در قارهای دیگر پیوند میخورد. پس انتظارات همهی ما از سرعت روزبهروز بالا و بالاتر میرود. همه طرفدار سرعت هستند. اما آیا این توقع در همه چیز منطقی خواهد بود؟ مثلا چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم؟ خب روشهای متعددی وجود دارند که بالاخره یکی از آنها با شیوهی یادگیری ما سازگار است. اما آزمون و خطا کردن روشهای مختلف برای انتخاب مناسب، بسیار وقتگیر است و از سرعت فرایند یادگیری زبان انگلیسی میکاهد. در این مقاله درمییابیم، چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم و مانند یک بلبل، انگلیسی صحبت کنیم؛ البته یک بلبل انگلیسی.
علم آموزش و یادگیری زبان انگلیسی زبانآموزی یکی از زمینههای مهم و مورد توجه دانشمندان است. توانایی آموختن زبان، انسان را از سایر موجودات متمایز میکند. علم تاکنون در تلاش برای درک عملکرد مغز بسیار موفق بوده است. دانشمندانِ بسیاری دربارهی نحوهی زبانآموزی تحقیق کردهاند، اما واقعا انسان چگونه زبان میآموزد و آن را میفهمد. مزایای بسیاری در یادگیری زبانهای خارجی برای مغز وجود دارد. مطالعات و پژوهشهای مربوط به یادگیری زبانهای خارجی به ابعاد مختلفی میپردازند؛ بعضی معطوف به بزرگسالان است و بعضی دیگر به کودکان و فرایند یادگیریشان میپردازد. با درک چگونگی و چرایی آموزش زبان، مسیر ما در سفر یادگیری زبان انگلیسی سریعتر و سادهتر میشود و میفهمیم چگونه زبان انگلیسی را سریعتر یاد بگیریم.
1. شنواییتان را تقویت کنید
روشی رایج برای یادگیری زبان، یادگیری ناخودآگاه و ضمنی است. با این روش، یادگیری زمانی حاصل میشود که هیچ تلاشی نمیکنیم. وقتی پشت میزی مینشینیم و با تمرکز و دقت بالا خواهان یادگیری هستیم، فرایندِ غیرارادیِ یادگیری متوقف میشود. در مقابل وقتی بدون هیچ نیت خاصی برای یادگیری، به موسیقی یا فایلی صوتی یا فیلمی به زبان اصلی گوش میکنیم، ذهن به شکل ناخودآگاه صداها، لهجهها، لغات و گرامر را جذب میکند. حتی اگر شما یادداشتبرداری نکنید یا به زبان انگلیسی صحبت نکنید، پیشزمینهی ذهن شما در پشت پرده مشغول کمکرسانی از طریق ثبت و ضبط اطلاعات ناخودآگاه است. حقیقت بسیار جالب این است که ما از شنیدن واژههایی که معنایشان را نمیدانیم هم یاد میگیریم، حتی زبانهای ساختگی نظیر «زرگری» هم تنها با گوش دادن قابل یادگیری هستند. وقتی به زبانی خارجی گوش میدهیم، بدون تمرکز دقیق برای یادگیری، اطلاعات در ذهن ثبت میشوند و در بزنگاهها ظاهر میشوند و به ما کمک میکنند. علت این امر، شنیدن الگوهای زبانی است؛ یعنی راهی طبیعی برای یادگیری زبان. در این حالت، اتفاقی مشابه نحوهی یادگیری کودکان رخ میدهد. کودکان در آغاز یادگیری برای حرف زدن، فقط میشنوند. آنها میلیونها واژه میشنوند؛ واژههایی که معنایشان را نمیدانند، ولی بعد از مدتی شروع به حرف زدن میکنند و از تمام آن اطلاعات ناخودآگاه بهره میبرند. تا جایی که میتوانید گوش دهید، یعنی به شکل پیوسته در هر زمانی که توانستید به چیزی به زبان انگلیسی گوش فرا دهید. مثلا در منزل یک فایل انگلیسی پخش کنید. در اوقات فراغت سر کار با هدفون انگلیسی گوش کنید یا هر زمان دیگری. اخبار انگلیسی نگاه کنید، کتابهای صوتی گوش کنید. اگر مقدور است با کسانی که به زبان انگلیسی صحبت میکنند، معاشرت داشته باشید و در تمام این موارد برای یادگیری تلاش نکنید. فقط اجازه بدهید گوش شما با واژگان و ترکیبات انگلیسی عجین و آشنا شود. مثلا همزمان با شستن ظرفها یا ورزش کردن و هر کار دیگری برای خودتان انگلیسی پخش کنید.
2. شباهتها را دریابید
یکی از سختترین بخشهای یادگیری هر زبان جدیدی، آشنایی با صداها و آواهای آن است. مثلا ممکن است در زبان انگلیسی آواهایی موجود باشد که در زبان مادری شما به هیچ عنوان استفاده نمیشوند. خوشبختانه بشر به گونهای است که آواهای جدید را میشناسد و تفاوتها را به خوبی درک میکند و میپذیرد. مثلا چسبیدن دو حرف بیصدا در کنار هم کمی عجیب است، اما ساختارهای مشترک و توانایی تشخیص آوایی مغزی، استفاده از آنها را به شکل منطقی ممکن میسازد. توجه کنید بسیاری از واژگان در انگلیسی با B و L در کنار هم آغاز میشوند ( مثل Blink)، خب این ساختاری است که بهطور طبیعی مغز آن را دریافت و استفاده میکند. اما Lb ترکیب عجیبی و تلفظ آن سخت و دشوار است و در ساختارهای آوایی زبانی استفاده نمیشود. منظور وجود شباهتها و ساختارهای منطقی مغزی و آوایی است که در تمام زبانها مشترک است و در نتیجه پذیرش ترکیبهای جدید را در هنگام یادگیری ممکن میسازد. وقتی مشغول یادگیری زبان انگلیسی هستید، از این ویژگی طبیعی بهره ببرید. مثلا به واژهای برمیخورید که نوشتن آن عجیب است و در تلفظ آن شک دارید، سعی کنید واژه را یک بار تلفظ کنید و اگر به شکل غیرمنطقی تلفظ آوایی رسیدید، به احتمال بسیار زیاد واژه اشتباه است یا املای درست آن را نمیدانید. در حقیقت مغز ما خودبهخود در تلفظ واژگان جدید و ساختهای آوایی ما را تصحیح و یاری میکند. 3. صداهای جدید را جداگانه بیاموزید
یادگیری زبانهای جدید مثل انگلیسی شیوه عملکرد مغز را تغییر میدهد، پس سعی کنید برای پرسشِ چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم، پاسخی بیابید، چون با یادگیری زبان انگلیسی مغز شما شروع به رشد میکند. پژوهشها نشان میدهد با یادگیری زبان انگلیسی یا سایر زبانهای خارجی، بخشی از مغز رشد میکند و بزرگتر میشود. هر چه این رشد بیشتر باشد یادگیری سایر زبانها هم سادهتر میشود. بخش جالب این پژوهش درباره واکنشهای مغز نسبت به صداهای جدید است. مثلا برای یادگیری حروفی مثل L و R در انگلیسی، شنوندهی غیربومی در برخی موارد با مشکل مواجه است. مثلا ژاپنیها این مشکل را دارند، چون برای تلفظ این صداها دو شکل الفبایی جداگانه ندارند. در نتیجه تنها یک بخش از مغز ژاپنیها به این دو صدای مجزا واکنش نشان میدهد. پس قبل از یادگیری زبان انگلیسی با صداها و آواهای آن آشنا شوید و تلفظهای هر یک را به خوبی یاد بگیرید. بعضی حروف و صداها سختتر هستند، پس روی آنها بیشتر کار کنید. مثلا همه ما تجربه خندهدار تلفظ «TH» را داشتهایم، تلاش برای بیان درست آن معمولا منجر به فوران مقدار متنابهی بزاق دهان به صورت مخاطب میشود یا «ع» در زبان عربی که به شکل اصوات عجیب و غریب درمیآید، اما با تکرار و شنیدن و تمرین به راحتی و بدون حرکات محیرالعقول میتوان این حروف تازه را تلفظ کرد. میتوانید با شنیدن واژهها و حروف جدید به شکل آرام و بخش به بخش به تلفظهای جدید و دقیق دست پیدا کنید. 4. از مجموعه واژگان مرتبط کمک بگیرید
وقتی از واژههای مشابه و مترادف از لحاظ معنی کمک میگیرید، پلی میان صدای واژهها، تصاویر و شکل آنها ایجاد میشود. یعنی چه؟ مثلا هنگامی که واژهی انگلیسی خورشید را میآموزید، در کنار آن واژههای گرم و داغ و پرتو و… را نیز یاد بگیرید. بعدا هنگام استفاده از واژههای مذکور، خانوادهی واژههای مرتبط با آنها سریعا به ذهن شما میآیند و در حرف زدن و جملهسازی به شما کمک خواهند کرد. دانشمندان دریافتهاند پیدا کردن ارتباط میان واژهها برای حرف زدن، فرایند یادگیری را ساده و سریع میکند. این مسئله از طریق مطالعه زبان ناشنوایان و یادگیری آنها از طریق یافتن ارتباطات میان علایم ناشنوایی بررسی شده است. پس وقتی یک لغت جدید را یاد میگیرید، سعی کنید ارتباطات آن را با واژگان دیگر به ذهن بسپارید. از دست و بدن خود نیز برای یادگیری استفاده کنید یا میتوانید به جای نوشتن معنای آنها به شکل حروف، از کشیدن تصاویر بهره ببرید. بهطور کلی با نقاشی کردن یا یافتن واژگان مرتب ط از لحاظ معنی، واژه را در مغز خود همراه با یک نشانه حفظ میکنید. 5. به جای قوانین و دستورالعملها، الگوها را به خاطر بسپارید
در یادگیری زبان انگلیسی سعی کنید الگوهای موجود در زبان را بیابید و آنها را به خاطر بسپارید. اگر سالها هم گرامر و دستور زبان بخوانید، همچنان نمیتوانید به سادگی صحبت کنید. برای حرف زدن باید مغز خود را با الگوهای موجود در زبان آشنا کنید. به جای تلاش بیهوده برای حفظ کردن گرامر به مثالها نگاه کنید. مثلا در آغاز یادگیری همه میدانند که جملات را چگونه منفی کنند، اما عدهی کمی در هنگام صحبت کردن سریعتر میتوانند از آن در جملاتشان بهره ببرند. در عوض با تهیهی فهرستی از الگوهای منفی کردن در مثالها میتوانید برای مغز محترمتان شیوه و الگوی منفی کردن را جا بیندازید.
6. لغتها را در جمله و عبارت یاد بگیرید بعضی لغتها به تنهایی یک معنا دارند، اما وقتی در عبارات و جملات قرار میگیرند، معنایی کاملا متفاوت ایجاد میشود. در زبان انگلیسی تعداد این واژهها خیلی زیاد است. پس سعی کنید به جملات و کاربرد واژهها در آن دقیق شوید. در گذشته زبانشناسان معتقد بودند انسان ابتدا جملات را میشنود و سپس آنها را به بخشهای مختلف تقسیم میکند، اما مطالعات اخیر نشان میدهد توجه مغز دربارهی جملات و عبارات بیشتر به ترتیب لغات است. این ترتیب و توالی در مغز الگوهایی ایجاد میکند که حفظ و به خاطرسپاری را سادهتر میکنند. مصداق این مسئله در زبان فارسی ترکیبی مثل باد و باران است. توالی به خاطرسپاری واژگان را آسانتر میکند. حال اگر به هزار و یک دلیل زبانشناسی و مغزی جای این دو عوض شود به خاطرسپاری و بهکار بردن این عبارت سختتر میشود. گذشته از اینها به خاطرسپاری یک لغت تنها خیلی سختتر است، زیرا اغلب لغات تنها یک معنی ندارند. اگر لغتی را تنها با یک معنا میشناسید لزوما نمیتوانید از آن استفاده کنید. پس وقتی مشغول یادگیری لغات هستید، یاد بگیرید چگونه در عبارات و مکالمهها از آنها استفاده میشود. گاهی حروف اضافه معنی افعال را به کلی تغییر میدهند. پس دوستان زباندوست، اگر میخواهید یادگیری زبان برایتان دوستداشتنی باشد، لغات را در عبارات بیاموزید. اگر راهکارهای ظریف را بدانیم، بهطور قطع به سادگی درمییابیم که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم.
7. یادگیری با موسیقی را فراموش نکنید
آیا اشعار کودکانهای مثل «شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره» یا «اتل متل توتوله…» و… را به خاطر دارید. بله، حتما این اشعار شیرین و بعضا بیمنطق را به یاد دارید. علیرغم اینکه از زمان یادگیری آنها هزاران سال نوری که نه، اما سالها میگذرد، همچنان در مغز شما جا خوش کردهاند. علت این است که وقتی کودک هستیم، موسیقی نقش تعیینکنندهای در یادگیری ما دارد. تکرار شعر و موسیقی به کودکان برای به خاطرسپاری زبان کمک شایانی میکند. این مسئله برای بزرگسالان هم صادق است. مهارتهای زبانی موضوعی جدی است و وقتی در کنار موضوعی مفرح چون موسیقی قرار میگیرد، تأثیرگذاری یادگیری بیشتر میشود. تحقیقات نشان میدهد نحوه عملکرد مغز ما در هنگام یادگیری موسیقی و زبان مشابه است. تفکیک صداها در زبانآموزی دقیقا شبیه تفاوت صداهای آلات موسیقی مختلف است. بهعبارتیدیگر، زبان نوعی موسیقی است. یادگیری مهارتهای زبانی با استفاده از موسیقی، روند آموزش را سریعتر و سادهتر میکند. اشعار و آهنگهای زیادی برای آموزش زبان انگلیسی وجود دارد. به این اشعار گوش بدهید و با آنها همخوانی کنید.
برای این پرسش که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم، جوابهای متعددی وجود دارد. برخی از این روشها سریعتر و برخی طولانیتر عمل میکنند. با مطالعهی روشهای مختلف، مناسبترین راه را برای خود انتخاب کنید و شک نکنید با ممارست و پایبندی به روشها مثل یک بومی انگلیسی صحبت خواهید کرد. یادگیری زبانهای خارجی همت میخواهد و پشتکار. با یادگیری درست یک زبان، امکان یادگیری زبانهای بیشتر ساده میشود. کافی است انگلیسی را خوب یاد بگیرید تا بعد بتوانید مثل بلبل فرانسه، اسپانیایی و… را هم بیاموزید. البته یک بلبل فرهیخته و چند زبانه.
ط از لحاظ معنی، واژه را در مغز خود همراه با یک نشانه حفظ میکنید. 5. به جای قوانین و دستورالعملها، الگوها را به خاطر بسپارید
در یادگیری زبان انگلیسی سعی کنید الگوهای موجود در زبان را بیابید و آنها را به خاطر بسپارید. اگر سالها هم گرامر و دستور زبان بخوانید، همچنان نمیتوانید به سادگی صحبت کنید. برای حرف زدن باید مغز خود را با الگوهای موجود در زبان آشنا کنید. به جای تلاش بیهوده برای حفظ کردن گرامر به مثالها نگاه کنید. مثلا در آغاز یادگیری همه میدانند که جملات را چگونه منفی کنند، اما عدهی کمی در هنگام صحبت کردن سریعتر میتوانند از آن در جملاتشان بهره ببرند. در عوض با تهیهی فهرستی از الگوهای منفی کردن در مثالها میتوانید برای مغز محترمتان شیوه و الگوی منفی کردن را جا بیندازید.
6. لغتها را در جمله و عبارت یاد بگیرید بعضی لغتها به تنهایی یک معنا دارند، اما وقتی در عبارات و جملات قرار میگیرند، معنایی کاملا متفاوت ایجاد میشود. در زبان انگلیسی تعداد این واژهها خیلی زیاد است. پس سعی کنید به جملات و کاربرد واژهها در آن دقیق شوید. در گذشته زبانشناسان معتقد بودند انسان ابتدا جملات را میشنود و سپس آنها را به بخشهای مختلف تقسیم میکند، اما مطالعات اخیر نشان میدهد توجه مغز دربارهی جملات و عبارات بیشتر به ترتیب لغات است. این ترتیب و توالی در مغز الگوهایی ایجاد میکند که حفظ و به خاطرسپاری را سادهتر میکنند. مصداق این مسئله در زبان فارسی ترکیبی مثل باد و باران است. توالی به خاطرسپاری واژگان را آسانتر میکند. حال اگر به هزار و یک دلیل زبانشناسی و مغزی جای این دو عوض شود به خاطرسپاری و بهکار بردن این عبارت سختتر میشود. گذشته از اینها به خاطرسپاری یک لغت تنها خیلی سختتر است، زیرا اغلب لغات تنها یک معنی ندارند. اگر لغتی را تنها با یک معنا میشناسید لزوما نمیتوانید از آن استفاده کنید. پس وقتی مشغول یادگیری لغات هستید، یاد بگیرید چگونه در عبارات و مکالمهها از آنها استفاده میشود. گاهی حروف اضافه معنی افعال را به کلی تغییر میدهند. پس دوستان زباندوست، اگر میخواهید یادگیری زبان برایتان دوستداشتنی باشد، لغات را در عبارات بیاموزید. اگر راهکارهای ظریف را بدانیم، بهطور قطع به سادگی درمییابیم که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم.
7. یادگیری با موسیقی را فراموش نکنید
آیا اشعار کودکانهای مثل «شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره» یا «اتل متل توتوله…» و… را به خاطر دارید. بله، حتما این اشعار شیرین و بعضا بیمنطق را به یاد دارید. علیرغم اینکه از زمان یادگیری آنها هزاران سال نوری که نه، اما سالها میگذرد، همچنان در مغز شما جا خوش کردهاند. علت این است که وقتی کودک هستیم، موسیقی نقش تعیینکنندهای در یادگیری ما دارد. تکرار شعر و موسیقی به کودکان برای به خاطرسپاری زبان کمک شایانی میکند. این مسئله برای بزرگسالان هم صادق است. مهارتهای زبانی موضوعی جدی است و وقتی در کنار موضوعی مفرح چون موسیقی قرار میگیرد، تأثیرگذاری یادگیری بیشتر میشود. تحقیقات نشان میدهد نحوه عملکرد مغز ما در هنگام یادگیری موسیقی و زبان مشابه است. تفکیک صداها در زبانآموزی دقیقا شبیه تفاوت صداهای آلات موسیقی مختلف است. بهعبارتیدیگر، زبان نوعی موسیقی است. یادگیری مهارتهای زبانی با استفاده از موسیقی، روند آموزش را سریعتر و سادهتر میکند. اشعار و آهنگهای زیادی برای آموزش زبان انگلیسی وجود دارد. به این اشعار گوش بدهید و با آنها همخوانی کنید.
برای این پرسش که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم، جوابهای متعددی وجود دارد. برخی از این روشها سریعتر و برخی طولانیتر عمل میکنند. با مطالعهی روشهای مختلف، مناسبترین راه را برای خود انتخاب کنید و شک نکنید با ممارست و پایبندی به روشها مثل یک بومی انگلیسی صحبت خواهید کرد. یادگیری زبانهای خارجی همت میخواهد و پشتکار. با یادگیری درست یک زبان، امکان یادگیری زبانهای بیشتر ساده میشود. کافی است انگلیسی را خوب یاد بگیرید تا بعد بتوانید مثل بلبل فرانسه، اسپانیایی و… را هم بیاموزید. البته یک بلبل فرهیخته و چند زبانه. [ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 6:18 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
دنیای امروز، دنیای سرعت است. همه میخواهند سریعتر غذا بپزند، سریعتر به سرکار بروند، سریعتر ثروتمند بشوند و البته سریعتر یاد بگیرند. این خواسته کاملا طبیعی است، بهویژه در جهانی که با فشار یک دکمه تلفن یا رایانه، صبح استرالیا در قارهای دور به شب آمریکا در قارهای دیگر پیوند میخورد. پس انتظارات همهی ما از سرعت روزبهروز بالا و بالاتر میرود. همه طرفدار سرعت هستند. اما آیا این توقع در همه چیز منطقی خواهد بود؟ مثلا چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم؟ خب روشهای متعددی وجود دارند که بالاخره یکی از آنها با شیوهی یادگیری ما سازگار است. اما آزمون و خطا کردن روشهای مختلف برای انتخاب مناسب، بسیار وقتگیر است و از سرعت فرایند یادگیری زبان انگلیسی میکاهد. در این مقاله درمییابیم، چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم و مانند یک بلبل، انگلیسی صحبت کنیم؛ البته یک بلبل انگلیسی.
علم آموزش و یادگیری زبان انگلیسی زبانآموزی یکی از زمینههای مهم و مورد توجه دانشمندان است. توانایی آموختن زبان، انسان را از سایر موجودات متمایز میکند. علم تاکنون در تلاش برای درک عملکرد مغز بسیار موفق بوده است. دانشمندانِ بسیاری دربارهی نحوهی زبانآموزی تحقیق کردهاند، اما واقعا انسان چگونه زبان میآموزد و آن را میفهمد. مزایای بسیاری در یادگیری زبانهای خارجی برای مغز وجود دارد. مطالعات و پژوهشهای مربوط به یادگیری زبانهای خارجی به ابعاد مختلفی میپردازند؛ بعضی معطوف به بزرگسالان است و بعضی دیگر به کودکان و فرایند یادگیریشان میپردازد. با درک چگونگی و چرایی آموزش زبان، مسیر ما در سفر یادگیری زبان انگلیسی سریعتر و سادهتر میشود و میفهمیم چگونه زبان انگلیسی را سریعتر یاد بگیریم.
1. شنواییتان را تقویت کنید
روشی رایج برای یادگیری زبان، یادگیری ناخودآگاه و ضمنی است. با این روش، یادگیری زمانی حاصل میشود که هیچ تلاشی نمیکنیم. وقتی پشت میزی مینشینیم و با تمرکز و دقت بالا خواهان یادگیری هستیم، فرایندِ غیرارادیِ یادگیری متوقف میشود. در مقابل وقتی بدون هیچ نیت خاصی برای یادگیری، به موسیقی یا فایلی صوتی یا فیلمی به زبان اصلی گوش میکنیم، ذهن به شکل ناخودآگاه صداها، لهجهها، لغات و گرامر را جذب میکند. حتی اگر شما یادداشتبرداری نکنید یا به زبان انگلیسی صحبت نکنید، پیشزمینهی ذهن شما در پشت پرده مشغول کمکرسانی از طریق ثبت و ضبط اطلاعات ناخودآگاه است. حقیقت بسیار جالب این است که ما از شنیدن واژههایی که معنایشان را نمیدانیم هم یاد میگیریم، حتی زبانهای ساختگی نظیر «زرگری» هم تنها با گوش دادن قابل یادگیری هستند. وقتی به زبانی خارجی گوش میدهیم، بدون تمرکز دقیق برای یادگیری، اطلاعات در ذهن ثبت میشوند و در بزنگاهها ظاهر میشوند و به ما کمک میکنند. علت این امر، شنیدن الگوهای زبانی است؛ یعنی راهی طبیعی برای یادگیری زبان. در این حالت، اتفاقی مشابه نحوهی یادگیری کودکان رخ میدهد. کودکان در آغاز یادگیری برای حرف زدن، فقط میشنوند. آنها میلیونها واژه میشنوند؛ واژههایی که معنایشان را نمیدانند، ولی بعد از مدتی شروع به حرف زدن میکنند و از تمام آن اطلاعات ناخودآگاه بهره میبرند. تا جایی که میتوانید گوش دهید، یعنی به شکل پیوسته در هر زمانی که توانستید به چیزی به زبان انگلیسی گوش فرا دهید. مثلا در منزل یک فایل انگلیسی پخش کنید. در اوقات فراغت سر کار با هدفون انگلیسی گوش کنید یا هر زمان دیگری. اخبار انگلیسی نگاه کنید، کتابهای صوتی گوش کنید. اگر مقدور است با کسانی که به زبان انگلیسی صحبت میکنند، معاشرت داشته باشید و در تمام این موارد برای یادگیری تلاش نکنید. فقط اجازه بدهید گوش شما با واژگان و ترکیبات انگلیسی عجین و آشنا شود. مثلا همزمان با شستن ظرفها یا ورزش کردن و هر کار دیگری برای خودتان انگلیسی پخش کنید.
2. شباهتها را دریابید
یکی از سختترین بخشهای یادگیری هر زبان جدیدی، آشنایی با صداها و آواهای آن است. مثلا ممکن است در زبان انگلیسی آواهایی موجود باشد که در زبان مادری شما به هیچ عنوان استفاده نمیشوند. خوشبختانه بشر به گونهای است که آواهای جدید را میشناسد و تفاوتها را به خوبی درک میکند و میپذیرد. مثلا چسبیدن دو حرف بیصدا در کنار هم کمی عجیب است، اما ساختارهای مشترک و توانایی تشخیص آوایی مغزی، استفاده از آنها را به شکل منطقی ممکن میسازد. توجه کنید بسیاری از واژگان در انگلیسی با B و L در کنار هم آغاز میشوند ( مثل Blink)، خب این ساختاری است که بهطور طبیعی مغز آن را دریافت و استفاده میکند. اما Lb ترکیب عجیبی و تلفظ آن سخت و دشوار است و در ساختارهای آوایی زبانی استفاده نمیشود. منظور وجود شباهتها و ساختارهای منطقی مغزی و آوایی است که در تمام زبانها مشترک است و در نتیجه پذیرش ترکیبهای جدید را در هنگام یادگیری ممکن میسازد. وقتی مشغول یادگیری زبان انگلیسی هستید، از این ویژگی طبیعی بهره ببرید. مثلا به واژهای برمیخورید که نوشتن آن عجیب است و در تلفظ آن شک دارید، سعی کنید واژه را یک بار تلفظ کنید و اگر به شکل غیرمنطقی تلفظ آوایی رسیدید، به احتمال بسیار زیاد واژه اشتباه است یا املای درست آن را نمیدانید. در حقیقت مغز ما خودبهخود در تلفظ واژگان جدید و ساختهای آوایی ما را تصحیح و یاری میکند. 3. صداهای جدید را جداگانه بیاموزید
یادگیری زبانهای جدید مثل انگلیسی شیوه عملکرد مغز را تغییر میدهد، پس سعی کنید برای پرسشِ چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم، پاسخی بیابید، چون با یادگیری زبان انگلیسی مغز شما شروع به رشد میکند. پژوهشها نشان میدهد با یادگیری زبان انگلیسی یا سایر زبانهای خارجی، بخشی از مغز رشد میکند و بزرگتر میشود. هر چه این رشد بیشتر باشد یادگیری سایر زبانها هم سادهتر میشود. بخش جالب این پژوهش درباره واکنشهای مغز نسبت به صداهای جدید است. مثلا برای یادگیری حروفی مثل L و R در انگلیسی، شنوندهی غیربومی در برخی موارد با مشکل مواجه است. مثلا ژاپنیها این مشکل را دارند، چون برای تلفظ این صداها دو شکل الفبایی جداگانه ندارند. در نتیجه تنها یک بخش از مغز ژاپنیها به این دو صدای مجزا واکنش نشان میدهد. پس قبل از یادگیری زبان انگلیسی با صداها و آواهای آن آشنا شوید و تلفظهای هر یک را به خوبی یاد بگیرید. بعضی حروف و صداها سختتر هستند، پس روی آنها بیشتر کار کنید. مثلا همه ما تجربه خندهدار تلفظ «TH» را داشتهایم، تلاش برای بیان درست آن معمولا منجر به فوران مقدار متنابهی بزاق دهان به صورت مخاطب میشود یا «ع» در زبان عربی که به شکل اصوات عجیب و غریب درمیآید، اما با تکرار و شنیدن و تمرین به راحتی و بدون حرکات محیرالعقول میتوان این حروف تازه را تلفظ کرد. میتوانید با شنیدن واژهها و حروف جدید به شکل آرام و بخش به بخش به تلفظهای جدید و دقیق دست پیدا کنید. 4. از مجموعه واژگان مرتبط کمک بگیرید
وقتی از واژههای مشابه و مترادف از لحاظ معنی کمک میگیرید، پلی میان صدای واژهها، تصاویر و شکل آنها ایجاد میشود. یعنی چه؟ مثلا هنگامی که واژهی انگلیسی خورشید را میآموزید، در کنار آن واژههای گرم و داغ و پرتو و… را نیز یاد بگیرید. بعدا هنگام استفاده از واژههای مذکور، خانوادهی واژههای مرتبط با آنها سریعا به ذهن شما میآیند و در حرف زدن و جملهسازی به شما کمک خواهند کرد. دانشمندان دریافتهاند پیدا کردن ارتباط میان واژهها برای حرف زدن، فرایند یادگیری را ساده و سریع میکند. این مسئله از طریق مطالعه زبان ناشنوایان و یادگیری آنها از طریق یافتن ارتباطات میان علایم ناشنوایی بررسی شده است. پس وقتی یک لغت جدید را یاد میگیرید، سعی کنید ارتباطات آن را با واژگان دیگر به ذهن بسپارید. از دست و بدن خود نیز برای یادگیری استفاده کنید یا میتوانید به جای نوشتن معنای آنها به شکل حروف، از کشیدن تصاویر بهره ببرید. بهطور کلی با نقاشی کردن یا یافتن واژگان مرتب ط از لحاظ معنی، واژه را در مغز خود همراه با یک نشانه حفظ میکنید. 5. به جای قوانین و دستورالعملها، الگوها را به خاطر بسپارید
در یادگیری زبان انگلیسی سعی کنید الگوهای موجود در زبان را بیابید و آنها را به خاطر بسپارید. اگر سالها هم گرامر و دستور زبان بخوانید، همچنان نمیتوانید به سادگی صحبت کنید. برای حرف زدن باید مغز خود را با الگوهای موجود در زبان آشنا کنید. به جای تلاش بیهوده برای حفظ کردن گرامر به مثالها نگاه کنید. مثلا در آغاز یادگیری همه میدانند که جملات را چگونه منفی کنند، اما عدهی کمی در هنگام صحبت کردن سریعتر میتوانند از آن در جملاتشان بهره ببرند. در عوض با تهیهی فهرستی از الگوهای منفی کردن در مثالها میتوانید برای مغز محترمتان شیوه و الگوی منفی کردن را جا بیندازید.
6. لغتها را در جمله و عبارت یاد بگیرید بعضی لغتها به تنهایی یک معنا دارند، اما وقتی در عبارات و جملات قرار میگیرند، معنایی کاملا متفاوت ایجاد میشود. در زبان انگلیسی تعداد این واژهها خیلی زیاد است. پس سعی کنید به جملات و کاربرد واژهها در آن دقیق شوید. در گذشته زبانشناسان معتقد بودند انسان ابتدا جملات را میشنود و سپس آنها را به بخشهای مختلف تقسیم میکند، اما مطالعات اخیر نشان میدهد توجه مغز دربارهی جملات و عبارات بیشتر به ترتیب لغات است. این ترتیب و توالی در مغز الگوهایی ایجاد میکند که حفظ و به خاطرسپاری را سادهتر میکنند. مصداق این مسئله در زبان فارسی ترکیبی مثل باد و باران است. توالی به خاطرسپاری واژگان را آسانتر میکند. حال اگر به هزار و یک دلیل زبانشناسی و مغزی جای این دو عوض شود به خاطرسپاری و بهکار بردن این عبارت سختتر میشود. گذشته از اینها به خاطرسپاری یک لغت تنها خیلی سختتر است، زیرا اغلب لغات تنها یک معنی ندارند. اگر لغتی را تنها با یک معنا میشناسید لزوما نمیتوانید از آن استفاده کنید. پس وقتی مشغول یادگیری لغات هستید، یاد بگیرید چگونه در عبارات و مکالمهها از آنها استفاده میشود. گاهی حروف اضافه معنی افعال را به کلی تغییر میدهند. پس دوستان زباندوست، اگر میخواهید یادگیری زبان برایتان دوستداشتنی باشد، لغات را در عبارات بیاموزید. اگر راهکارهای ظریف را بدانیم، بهطور قطع به سادگی درمییابیم که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم.
7. یادگیری با موسیقی را فراموش نکنید
آیا اشعار کودکانهای مثل «شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره» یا «اتل متل توتوله…» و… را به خاطر دارید. بله، حتما این اشعار شیرین و بعضا بیمنطق را به یاد دارید. علیرغم اینکه از زمان یادگیری آنها هزاران سال نوری که نه، اما سالها میگذرد، همچنان در مغز شما جا خوش کردهاند. علت این است که وقتی کودک هستیم، موسیقی نقش تعیینکنندهای در یادگیری ما دارد. تکرار شعر و موسیقی به کودکان برای به خاطرسپاری زبان کمک شایانی میکند. این مسئله برای بزرگسالان هم صادق است. مهارتهای زبانی موضوعی جدی است و وقتی در کنار موضوعی مفرح چون موسیقی قرار میگیرد، تأثیرگذاری یادگیری بیشتر میشود. تحقیقات نشان میدهد نحوه عملکرد مغز ما در هنگام یادگیری موسیقی و زبان مشابه است. تفکیک صداها در زبانآموزی دقیقا شبیه تفاوت صداهای آلات موسیقی مختلف است. بهعبارتیدیگر، زبان نوعی موسیقی است. یادگیری مهارتهای زبانی با استفاده از موسیقی، روند آموزش را سریعتر و سادهتر میکند. اشعار و آهنگهای زیادی برای آموزش زبان انگلیسی وجود دارد. به این اشعار گوش بدهید و با آنها همخوانی کنید.
برای این پرسش که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم، جوابهای متعددی وجود دارد. برخی از این روشها سریعتر و برخی طولانیتر عمل میکنند. با مطالعهی روشهای مختلف، مناسبترین راه را برای خود انتخاب کنید و شک نکنید با ممارست و پایبندی به روشها مثل یک بومی انگلیسی صحبت خواهید کرد. یادگیری زبانهای خارجی همت میخواهد و پشتکار. با یادگیری درست یک زبان، امکان یادگیری زبانهای بیشتر ساده میشود. کافی است انگلیسی را خوب یاد بگیرید تا بعد بتوانید مثل بلبل فرانسه، اسپانیایی و… را هم بیاموزید. البته یک بلبل فرهیخته و چند زبانه.
ط از لحاظ معنی، واژه را در مغز خود همراه با یک نشانه حفظ میکنید. 5. به جای قوانین و دستورالعملها، الگوها را به خاطر بسپارید
در یادگیری زبان انگلیسی سعی کنید الگوهای موجود در زبان را بیابید و آنها را به خاطر بسپارید. اگر سالها هم گرامر و دستور زبان بخوانید، همچنان نمیتوانید به سادگی صحبت کنید. برای حرف زدن باید مغز خود را با الگوهای موجود در زبان آشنا کنید. به جای تلاش بیهوده برای حفظ کردن گرامر به مثالها نگاه کنید. مثلا در آغاز یادگیری همه میدانند که جملات را چگونه منفی کنند، اما عدهی کمی در هنگام صحبت کردن سریعتر میتوانند از آن در جملاتشان بهره ببرند. در عوض با تهیهی فهرستی از الگوهای منفی کردن در مثالها میتوانید برای مغز محترمتان شیوه و الگوی منفی کردن را جا بیندازید.
6. لغتها را در جمله و عبارت یاد بگیرید بعضی لغتها به تنهایی یک معنا دارند، اما وقتی در عبارات و جملات قرار میگیرند، معنایی کاملا متفاوت ایجاد میشود. در زبان انگلیسی تعداد این واژهها خیلی زیاد است. پس سعی کنید به جملات و کاربرد واژهها در آن دقیق شوید. در گذشته زبانشناسان معتقد بودند انسان ابتدا جملات را میشنود و سپس آنها را به بخشهای مختلف تقسیم میکند، اما مطالعات اخیر نشان میدهد توجه مغز دربارهی جملات و عبارات بیشتر به ترتیب لغات است. این ترتیب و توالی در مغز الگوهایی ایجاد میکند که حفظ و به خاطرسپاری را سادهتر میکنند. مصداق این مسئله در زبان فارسی ترکیبی مثل باد و باران است. توالی به خاطرسپاری واژگان را آسانتر میکند. حال اگر به هزار و یک دلیل زبانشناسی و مغزی جای این دو عوض شود به خاطرسپاری و بهکار بردن این عبارت سختتر میشود. گذشته از اینها به خاطرسپاری یک لغت تنها خیلی سختتر است، زیرا اغلب لغات تنها یک معنی ندارند. اگر لغتی را تنها با یک معنا میشناسید لزوما نمیتوانید از آن استفاده کنید. پس وقتی مشغول یادگیری لغات هستید، یاد بگیرید چگونه در عبارات و مکالمهها از آنها استفاده میشود. گاهی حروف اضافه معنی افعال را به کلی تغییر میدهند. پس دوستان زباندوست، اگر میخواهید یادگیری زبان برایتان دوستداشتنی باشد، لغات را در عبارات بیاموزید. اگر راهکارهای ظریف را بدانیم، بهطور قطع به سادگی درمییابیم که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم.
7. یادگیری با موسیقی را فراموش نکنید
آیا اشعار کودکانهای مثل «شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره» یا «اتل متل توتوله…» و… را به خاطر دارید. بله، حتما این اشعار شیرین و بعضا بیمنطق را به یاد دارید. علیرغم اینکه از زمان یادگیری آنها هزاران سال نوری که نه، اما سالها میگذرد، همچنان در مغز شما جا خوش کردهاند. علت این است که وقتی کودک هستیم، موسیقی نقش تعیینکنندهای در یادگیری ما دارد. تکرار شعر و موسیقی به کودکان برای به خاطرسپاری زبان کمک شایانی میکند. این مسئله برای بزرگسالان هم صادق است. مهارتهای زبانی موضوعی جدی است و وقتی در کنار موضوعی مفرح چون موسیقی قرار میگیرد، تأثیرگذاری یادگیری بیشتر میشود. تحقیقات نشان میدهد نحوه عملکرد مغز ما در هنگام یادگیری موسیقی و زبان مشابه است. تفکیک صداها در زبانآموزی دقیقا شبیه تفاوت صداهای آلات موسیقی مختلف است. بهعبارتیدیگر، زبان نوعی موسیقی است. یادگیری مهارتهای زبانی با استفاده از موسیقی، روند آموزش را سریعتر و سادهتر میکند. اشعار و آهنگهای زیادی برای آموزش زبان انگلیسی وجود دارد. به این اشعار گوش بدهید و با آنها همخوانی کنید.
برای این پرسش که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم، جوابهای متعددی وجود دارد. برخی از این روشها سریعتر و برخی طولانیتر عمل میکنند. با مطالعهی روشهای مختلف، مناسبترین راه را برای خود انتخاب کنید و شک نکنید با ممارست و پایبندی به روشها مثل یک بومی انگلیسی صحبت خواهید کرد. یادگیری زبانهای خارجی همت میخواهد و پشتکار. با یادگیری درست یک زبان، امکان یادگیری زبانهای بیشتر ساده میشود. کافی است انگلیسی را خوب یاد بگیرید تا بعد بتوانید مثل بلبل فرانسه، اسپانیایی و… را هم بیاموزید. البته یک بلبل فرهیخته و چند زبانه. [ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 6:18 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
شاید گاهی به این فکر کنید که آیا میتوانید یک زبان جدید یاد بگیرید؟ خب در پاسخ به این سؤال فراموش نکنید شما همین حالا هم خیلی خوب و بینقص یک زبان بلدید: زبان مادریتان! اما بعد از این احتمالا نوبت به این پرسش میرسد که آیا در بزرگسالی هم میتوان به همان خوبیای که در کودکی زبان اول را یاد گرفتیم، زبان دوم را هم یاد بگیریم؟
در این مقاله به تحلیل ایدههای اثرگذار «استفن کراشن» (Stephen Krashen)، زبانشناس شناختهشده میپردازیم. اگر میخواهید بدانید چطور میتوان بر پیچیدگیهای یادگیری زبان دوم در بزرگسالان غلبه کرد، این مطلب را از دست ندهید.
فراگیری زبان احتمالا «کراشن» که شکلگیری برخی از مهمترین مفاهیم مرتبط با فراگیری زبان دوم، به لطف او بوده است بیش از هر فرد دیگری برای پاسخ به پرسش مورد بحث تلاش کرده است.
بر مبنای «فرضیهی ورودی» کراشن که نخستین بار در سال 1977 معرفی شد، «یادگیری» با «فراگیری» فرق دارد. یادگیری فرایند سنتیِ دریافت آگاهانه و مبتنی بر دستور زبان است، اما فراگیری همان روشی است که ما در کودکی با زبان مادری آشنا میشویم. به نظر کراشن آموزش دادن زبان به همان روشی که علوم، ریاضی و تاریخ آموزش داده میشوند غلط است. زبانآموزان باید زبان دوم را به همان روشی که زبان نخستشان را آموختهاند، فرابگیرند.
کراشن مجموعهای از ایدههایش را در مستندی به نام «توصیههای یک کودک برای یادگیری زبان» معرفی کرد. در این مستند او میگوید «فراگیری همان رخداد است». به عبارتی درون هر زبانآموز موفق، کودکی است که در زبان اولش استاد شده است و بهجای «یادگیریِ» زبان دوم، آن را فراگرفته است.
برخی توصیههای کراشن به زبانآموزان و معلمها برای تسلط به یک زبان جدید را در ادامه میخوانید.
1. فراگیری زبان با فهم پیامها زبانآموزان باید در معرض «ورودیهای قابلِفهم» قرار بگیرند. این ورودی میتواند محتوای شنیدنی یا خواندنی باشد. به عقیدهی کراشن فراگیری زبان با فهم پیامها ممکن میشود. کراشن تأکید میکند که آنچه مهم است کنش و واکنش معنادار است و نه فرم و قاعده. مثلا وقتی مادر با کودکش صحبت میکند، بر معنای پیامش (و نه ساختار دستوری آن) تمرکز میکند. وقتی کودک میگوید «بابا، ماهی آب!»، پدر پاسخ میدهد «آره، رودخونه ماهی داره» و به اصلاح اشتباهات دستوری کودکش فکر هم نمیکند. اعتقاد بر این است که قرار گرفتن در معرض مقدار کافی ورودی قابلِفهم منجر به فراگیری میشود. 2. تعیین سطح درست
ورودیهای قابلفهم باید متناسب با سطح زبانآموز باشد و این سطح باید کمی بالاتر از سطح حقیقی خود زبانآموز باشد (تا چیز جدیدی برای فرا گرفتن وجود داشته باشد). کرشن این سطح را «1+ i»مینامد. نمونهی مناسب این طبقهبندی، فعالیتهای رتبهبندیشده در کتابهای مختلفی است که برای دانشجویان زبانهای مختلف در سطحهای گوناگون از جمله A2، B1، C2 و مانند آن تهیه شده است.
3. دورهی سکوت سخن گفتن هیچ کودکی ناگهانی و بیمقدمه نیست. آنها فراگیری زبان را مدتها پیش از به زبان آوردن نخستین کلمهها آغاز میکنند حتی اگر کلمات را بهکار نگیرند. نخستین کلمهها و جملههایی که کودک به زبان میآورد نتیجهی فراگیری زبان است. زبانآموزان بزرگسال هم باید این دورهی سکوت را پشت سر بگذرانند. معلمها نباید نگران شرکت نکردن شاگردان در بحثها باشند؛ احتمالا آنها مشغول فراگیری هستند. همچنین تحت فشار قرار دادن زبانآموزان برای صحبت کردن پیش از اینکه آمادگی کافی داشته باشند، باعث اضطراب آنها میشود.
4. اضطراب، دشمن یادگیری
یکی از معروفترین مفاهیمی که کراشن معرفی کرد، «صافی عاطفی» است که بر مبنای آن در صورت بروز اضطراب میزان فراگیری کاهش مییابد. کودک زبان مادری را در خانه و بدون هیچ اضطرابی فرا میگیرد. اما حضور در کلاس ممکن است برای زبانآموزان با اضطراب که بر فرایند دریافت و درک ورودی مؤثر است، همراه باشد.
یک مهمانی خودمانی شامل مهمانانی از کشورهای مختلف دنیا مکان فوقالعادهای برای تمرین زبانهای مختلف است درحالیکه خوش میگذرانید و اضطراب ندارید. چنین فضایی بدون ایجاد اضطراب دادههای قابلدرک قابلتوجهی را در اختیار زبانآموز قرار میدهد. پس معلمها باید کلاس را به یک مهمانی خودمانی تبدیل کنند؛ جایی که همه در آرامش تمرین زبان میکنند.
5. فرضیهی پایشگر به عقیدهی کراشن یادگیری آگاهانهی زبان بهطور ناخودآگاه حرف و گفتار تولید نمیکند بلکه «خروجی» را پایش میکند. هنگام سخن گفتن به زبان هدف، زبانآموز گفتههایش را با آموختههای پیشین میسنجد. این باعث کاهش اشتباهات زبانآموزان در کاربرد قواعدی که آگاهانه آموختهاند و همچنین کاربرد آموختههای ناشی از اصلاح اشتباهشان میشود. پس یادگیری آگاهانه تقش «پایشگر» را دارد. افراد بسیاری بهویژه در موقعیتهای رسمی تأکید زیادی بر دقت و درستی دارند اما وجود «پایشگر» هم دلیلی برای تمرکز زیاد بر دستور زبان است.
برای استفاده از این ابزار، از زبانآموزان بخواهید هنگام خواندن یا گوش دادن به محتوا با راهنماییهای شما نکتههای دستوری را پیدا کنند. مثلا اگر به متنی دربارهی زندگی یک فرد مشهور که در قید حیات است گوش میکنید، از زبانآموزان بخواهید افعال زمان حال کامل را مشخص کنند، تمرین را با بحثی کوتاه دربارهی دلیل تناسب این زمان با موقعیتهای شناساییشده ادامه بدهید و سپس با پرسیدن چند سؤال مطمئن بشوید که آنها میدانند چگونه این نکته را در زبان هدف بهکار ببرند. با این حال کرشن تأکید میکند که در فعالیتهای کلاسی باید بیش از هرچیز بر ارائهی ورودیهای قابلفهم تمرکز کرد. معلمها باید درسشان را بر پایهی مراودات معنادار همراه با ورودیهای بسیار در قالب فعالیتهای شنیدنی و خواندنی ارائه کنند.
6. ترتیب طبیعی فارغ از زبانآموز، زبانی که فراگرفته میشود و سطح دستور زبان، فراگیری دستور زبان و واژگان همزمان رخ میدهد. شما میتوانید قواعد نقلقول را درس بدهید اما تا زمانی که دانشجویانتان آماده نباشند آن را فرا نمیگیرند. برخی قواعد دستوری «دیرجذب» هستند، مانند قواعد مربوط به «s» سومشخص در زبان انگلیسی. به همین دلیل بیشتر زبانآموزان حتی پس از فراگرفتن قواعد پیچیدهتر مانند جملات شرطی، هنوز در کاربرد s سومشخص مشکل دارند. فراگیری زبان در یک ترتیب زمانی طبیعی رخ میدهد. بنابراین نباید بر آموزش نکتههای فراوان دستوری در آغاز راه و پیش از زمان مناسبشان پافشاری کرد زیرا دانشآموزان آمادگی فراگیری آنها را نخواهند داشت. مزیتهای یادگیری در کودکی
کودکی که نخستین زبانش را فرا میگیرد نسبت به بزرگسالی که زبان دومش را فرا میگیرد از امتیازاتی برخوردار است. یکی از مهمترین مزیتها این است که کودک در زمان درست در معرض انبوه ورودیهای قابلفهم که دقیقا در سطح مناسب او هستند، قرار میگیرد. همچنین هیچ فشاری روی آنها برای صحبت کردن پیش از اینکه آمادگیاش را داشته باشند، وجود ندارد. مزیت دیگر اینکه کودک محدودیت زمانی ندارد و هروقت اعتمادبهنفس کافی برای صحبت کردن پیدا کرد، اقدام به این کار میکند. کودک انتظار بالایی از خودش ندارد بنابراین اضطراب کمتری را تجربه میکند.
یکی از عجیبترین واقعیتها دربارهی فراگیری زبان این است که کودکان در حالی زبان را فرا میگیرند که قصد این کار را ندارند! فراگیری زبان یکی از محصولات جنبی دستیابی به اهداف دیگر از جمله دوستیابی در مدرسه یا زمین بازی است. همچنین آنها زبان را به ترتیب زمانی طبیعی خودش فرا میگیرند و مجبور نیستند پیش از آنکه آمادگیاش را داشته باشند با انبوه قواعد دستوری دستوپنجه نرم کنند. در واقع آنها نخست زبان را فرا میگیرند سپس ساختار و قواعد آن را کشف میکنند. در نهایت اینکه کودکان عناصر مختلف زبان را نیز در نوبت طبیعی خودشان یاد میگیرند.
ایدههای کاربردی برای کلاس درس با توجه به نظریههای کراشن و در نظر گرفتن مزیتهای فراگیری زبان در کودکی، به نکتههایی دست مییابیم که به خلق محیط آموزشی مناسب برای یادگیری زبان کمک میکنند. نخست اینکه کلاس باید تا جایی که ممکن است سرشار از ورودیهای قابلفهم باشد. دوم اینکه اضطراب جایی در کلاس زبان ندارد، زبانآموز باید در آرامش و همراه با فعالیتهای جذاب و لذتبخش زبان را فرا بگیرد.
نکته قابلتوجه و مهمی که نباید فراموش کنید این است که انتظارات از زبانآموزان بهویژه در سطحهای پایینتر باید منطقی و متناسب باشد. همچنین کتابها، موارد درسی و زمان صحبت کردن معلم باید با سطح زبانآموزان همخوانی داشته باشد.
تنها هنگامی که دانستن آنها ضروری و لازم باشد نوبت به قواعد دستور زبان میرسد، آن هم برای زبانآموزان قدیمیتر. آخرین و احتمالا مهمترین نکته اینکه محتوای درس نباید مبتنی بر دستور زبان بلکه باید بر پایهی تبادل معنی و مفهوم باشد.
برگرفته از: britishcouncil
[ یادداشت ثابت - سه شنبه 03/1/1 ] [ 6:16 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
این روزها بسیاری از مردم به دنبال یادگیری زبان انگلیسی هستند و با انگیزههای متفاوتی در کلاسهای عمومی یا خصوصی آموزش زبان انگلیسی ثبتنام میکنند. روش تدریس زبان انگلیسی در همهی کلاسها یکسان نیست و بسته به محیط آموزشی و شرایط زبانآموزان از روشهای مختلفی برای تدریس مهارتهای زبانی (صحبت کردن، گوش دادن، خواندن و نوشتن) استفاده میشود. هر کدام از این روشها مزیتها و معایب خاص خودشان را دارند و چنانچه متناسب با نیاز زبانآموز انتخاب شوند، تأثیرگذارتر خواهند بود. در ادامه با ما همراه باشید تا با چند مورد از این روشها آشنا شوید و یاد بگیرید هر روش مناسب چه گروهی از افراد است .
1. روش تدریسِ دستوری تدریس دستورمحور، رایجترین روش تدریس زبان انگلیسی در محیطهای آموزشی سنتی است؛ شاید به این علت که در این محیطها در دروس زبان مادری نیز قواعد دستوری محوریت دارند. بر اساس این روش، محوریت قواعد دستوری باید در تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم نیز رعایت شود.
اِعمال روش دستوری فقط در صورتی امکانپذیر است که مدرس علاوه بر زبان انگلیسی به زبان مادری زبانآموز نیز مسلط باشد، زیرا بخش عمدهی این روش به توانایی مدرس در ترجمه بستگی دارد. قواعد دستور زبان انگلیسی باید به زبان مادری زبانآموز تدریس شوند و با مثالهای واضح در قالب جملات سادهی انگلیسی همراه باشد. مدرس باید این مثالها را به زبان مادری زبانآموز ترجمه کند تا زبانآموز بتواند قواعد فراگرفته را با زبان مادری خود قیاس کند. قواعد زبان انگلیسی باید مؤکدانه به زبانآموز دیکته شود. همچنین مدرس باید به زبانآموز فرصت دهد تا ساختار و دستور زبان انگلیسی را در قالب مثالها و آزمونهای مختلف تمرین کند.
در روش دستوری، یادگیری واژگان زبان انگلیسی از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا زبانآموز باید دانش واژگانی گستردهای داشته باشد تا بتواند مثالهای دستوری زبان انگلیسی را ترجمه کند و نیز خودش مثالهای دستوری بزند. آزمونهای دستور و واژگان مانند نیروی محرکهی این روش هستند و باید در رأس برنامهی آموزشی قرار گیرند. در این روش، سطح تسلط زبانآموز به زبان انگلیسی بر اساس قواعد دستوری سنجیده میشود. این روش مناسب چه افرادی است؟ روش دستوری بیشتر مناسب زبانآموزانی است که قواعد دستوری زبان مادریشان تفاوت زیادی با زبان انگلیسی دارد. در این روش، مدرس باید علاوه بر تسلط قوی به زبان انگلیسی به قواعد دستوری زبان مادری زبانآموز نیز مسلط باشد. به همین دلیل، این روش در کلاسهایی مؤثر است که زبان مادری همهی زبانآموزان مشترک باشد.
2. روش تدریسِ شنیداری
در روش شنیداری، محوریت تدریس روی طبیعیترین شیوهی یادگیری زبان یعنی شنیدن قرار دارد. کودکان انگلیسیزبان خیلی قبلتر از اینکه به زبان انگلیسی بخوانند و بنویسند، مکالمهی این زبان را از طریق شنیدن مکالمات والدین و اطرافیان یاد میگیرند. در روش شنیداری مبنای آموزش بر شنیدن قرار دارد و تا زمانی که زبانآموز نتواند به زبان انگلیسی صحبت کند، تدریس خواندن و نوشتن محوریت نخواهند داشت.
این روش شامل تمرینات مکالمه است. در آغاز، زبانآموز بیشتر شنونده است. مدرس میتواند با استفاده از ابزارهای کمکآموزشی دیداری مثل تصاویر اشیاء به زبانآموز کمک کند تا تصاویر را به واژگانی که میشنود، ربط دهد. سپس به زبانآموز آموزش داده میشود که خودش واژگان و جملات را اَدا کند. در این روش، واژگان و قواعد ابتدایی دستور زبان انگلیسی از طریق شنیدن و صحبت کردن آموزش داده میشوند و نیازی به آموزشهای پیشرفته یا نوشتن نیست. مدرس نباید واژگانی را که استفاده میکند بنویسد، بلکه باید بخش عمدهی آموزش را بر مبنای مکالمه پیش ببرد. در این روش، تلفظ صحیح از اهمیت ویژهای برخوردار است، به همین دلیل زبانآموز اجازه دارد تلفظ واژگانی را که یاد میگیرد به زبان مادری خود یادداشت کند.
این روش مناسب چه افرادی است؟ روش شنیداری بیشتر مناسب زبانآموزان کمسن و سالتر و نیز زبانآموزانی است که سیستم نوشتاری زبان مادریشان با زبان انگلیسی کاملا متفاوت است، مثلا زبان ماندارین یا عربی. در این روش، زبان انگلیسی صرفا از طریق شنیدن آموزش داده میشود و زبانآموز با یادگیری همزمان املای واژگان گیج نخواهد شد. آموزش خواندن و نوشتن باید به زمانی موکول شود که زبانآموز در مکالمهی زبان انگلیسی به اندازهی کافی پیشرفت کرده باشد.
3. روش تدریسِ تکزبانه (فقط انگلیسی) روش تکزبانه یکی از مستقیمترین روشهای تدریس زبان انگلیسی است. در این روش، مدرس و زبانآموز نباید در طول تدریس به زبان مادری خود صحبت کنند. به بیان دیگر، تدریس باید کاملا به زبان انگلیسی انجام شود.
در روش تکزبانه، تدریس واژگان در اولویت قرار دارد، زیرا واژگان به ویژه اگر به کمک ابزارهای کمکآموزشی دیداری تدریس شوند، به سهولت توسط زبانآموز فراگرفته خواهند شد. وقتی دایرهی واژگان زبانآموز به قدر کافی گسترده شد، مدرس میتواند آموزش واژگان و عناصر انتزاعی زبان انگلیسی را آغاز کند، اما نیازی نیست ساختارهای دستوری را توضیح دهد یا روی قواعد دستوری تکیه کند. در این روش، پیچیدگیهای زبان انگلیسی به صورت ذاتی آموخته میشوند و زبانآموز الگوهای زبانی را فقط از طریق تمرین و استفاده از الگوهایی که مدرس ارائه میدهد، فرامیگیرد.
در پایان کلاس، مدرس ممکن است زمانی را به رفع اِشکال اختصاص دهد تا زبانآموزان بتوانند اشکالاتشان را پیرامون درس آن جلسه مطرح کنند و از سردرگمی دربیایند. در روش تکزبانه همین که مغلوب دشواریهای یادگیری زبان انگلیسی نشوید، کافی است تا این زبان را به طور طبیعی بیاموزید.
این روش مناسب چه افرادی است؟ روش تکزبانه بیشتر مناسب موقعیتهایی است که مدرس به زبان مادری زبانآموز مسلط نیست که البته در این صورت، برگزاری جلسات رفع اشکال غیرممکن خواهد شد. این روش همچنین مناسب موقعیتهایی است که زبان مادری زبانآموزان شرکتکننده در کلاس با یکدیگر متفاوت است. به این ترتیب میتوان موانع و محدودیتهایی را که معمولا به دلیل زبان مادری غیرمشترک ایجاد میشوند، نادیده گرفت و پرقدرتتر روی زبان انگلیسی تمرکز کرد.
4. روش تدریسِ ترجمهای
روش ترجمهای تا حدودی به روش دستوری شبیه است با این تفاوت که در این روش، ساختار زبان انگلیسی بر زبان مادری زبانآموز ارجحیت دارد. اِعمال این روش فقط در صورتی امکانپذیر است که مدرس به زبان مادری زبانآموزان مسلط باشد و تمامی زبانآموزان شرکتکننده در کلاس نیز به یک زبان صحبت کنند.
در روش ترجمهای، زبان انگلیسی مانند سایر دروس تدریس میشود. عناصر مختلف زبان مانند واژگان، دستور، نحو، مکالمه، خواندن و نوشتن در هر جلسه مورد توجه قرار میگیرند. در این روش، استفاده از برگههای یادداشت بسیار کاربرد دارد. زبانآموز میتواند واژگان و مفاهیم دستوری زبان انگلیسی را روی یک سمت برگهها یادداشت کند و در سمت دیگر، ترجمهی این نکات را به زبان مادری خود بنویسد.
در این روش نیز مانند روش دستوری باید از زبانآموزان امتحان گرفته شود. پرسشها در مراحل ابتدایی باید به زبان مادری زبانآموز مطرح شوند و در مراحل بعدی، آزمونها باید کاملا به زبان انگلیسی باشند. بخش عمدهی آموزش در این روش از طریق توضیحات شفاهی مدرس ارائه میشود و زبانآموزان نیز اجازه دارند سؤالاتشان را بپرسند.
این روش مناسب چه افرادی است؟ روش ترجمهای بیشتر مناسب زبانآموزانی است که زبان انگلیسی را به دلایل آکادمیک دنبال میکنند و هدفشان صرفا علاقه یا نیاز به صحبت کردن به زبان انگلیسی نیست. در این روش، مهارتهای صحبت کردن، خواندن و نوشتن دارای اهمیت یکسانی هستند و تدریس قواعد دستوری و مفاهیم انتزاعی زبان انگلیسی برای طبیعیتر شدن شیوهی تدریس حذف نمیشود. زبان انگلیسی در روش ترجمهای مانند سایر دروس به شیوهی آکادمیک تدریس میشود و برای افرادی که به این روش منضبط علاقهمند هستند، بسیار مناسب است.
5. روش تدریسِ فراگیر روشِ فراگیر یکی از مناسبترین راهکارهای یادگیری زبان انگلیسی به ویژه برای افراد بزرگسال است که میتوانند به منظور یادگیری زبان، به کشورهای خارجی سفر کنند. برای اینکه زبان انگلیسی را به این روش یاد بگیرید، نیازی نیست در هیچ کلاسی ثبتنام کنید، فقط کافی است از منابع مالی و سایر امکانات مورد نیاز برای سفرهای خارجی برخوردار باشید.
مثلا به شخصی که زبان انگلیسی را با لهجهی بریتانیایی میپسندد، توصیه میشود به بریتانیا سفر کند یا اگر بیشتر مشتاق لهجهی آمریکایی است، قطعا سفر به آمریکا کارسازتر خواهد بود. اما اگر به دنبال یادگیری آکادمیک و منضبط هستید، میتوانید از طریق ثبتنام در دورههای آموزش زبان در کشورهای خارجی اقدام کنید. البته، برای یادگیری زبان انگلیسی به این روش به هیچوجه لازم نیست حتما در دورههای آموزشی ثبتنام کنید.
اقامت در یک کشور انگلیسیزبان باعث میشود که بنا به ضرورت، زبان کشور مقصد را سریعتر یاد بگیرید. در این حالت، نه تنها اطرافیانتان به زبان انگلیسی صحبت میکنند، بلکه حتی وقتی تلویزیون یا رادیو را روشن میکنید نیز با زبان انگلیسی مواجه خواهید شد، و این زبان تمام جنبههای زندگیتان را فرا میگیرد. با این روش راحتتر میتوانید موانعی را که به دلیل مواجهه با زبان مادریتان ایجاد میشوند، کنار بزنید و علاوه بر صحبت کردن به زبان انگلیسی، فکر کردن با این زبان را نیز یاد بگیرید.
این روش مناسب چه افرادی است؟ همانطور که پیشتر گفته شد، روش غوطهوری فقط مناسب زبان آموزانی است که از امکانات کافی برای سفر به کشورهای خارجی برخوردار باشند و بتوانند مدت قابل توجهی را در کشور مقصد اقامت کنند تا به خوبی به زبان آن کشور مسلط شوند.
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/12/25 ] [ 3:33 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
تماشای فیلم معمولا فعالیتی لذتبخش و سرگرمکننده و یادگیری زبان اغلب فرایندی زمانبر و خستهکننده است؛ حال اگر این فرایند خستهکننده و آن فعالیت سرگرمکننده در هم ادغام شوند چه اتفاقی میافتد؟ نتیجه باید جالب باشد. مسلما اگر از روش یادگیری لذت ببرید، بازدهی بسیار بیشتری خواهید داشت. اگر در گذشته این روش را امتحان کردهاید، به نتیجهی مطلوب نرسیدهاید و به همین خاطر تماشای فیلم را اتلاف وقت میدانید و آن را کنار گذاشتهاید، شاید روش انتخابی شما اشتباه بوده است. در این مقاله با یکی از روشهای صحیح یادگیری زبان از طریق فیلم آشنا شوید، سپس قضاوت کنید یادگیری زبان از طریق فیلم واقعا ممکن است یا خیر.
روش اشتباه تماشای فیلمهای خارجی
«تماشای فیلم خارجی به زبان اصلی، روش خوبی برای یادگیری زبان جدید است.» شنیدن این جمله واقعا هیجانانگیز است، مثل این است که میتوانید جلوی تلویزیون بنشینید و توقع داشته باشید به نحو معجزهآسایی پس از 90 دقیقه تماشای فیلم «سینما پارادیزو» زبان ایتالیایی فرا بگیرید. واضح است که در واقعیت چنین اتفاقی نمیافتد. هنگامی که با تماشای فیلم به نتیجهی دلخواه نمیرسید، میتوانید کلا فیلم دیدن را کنار بگذارید و به پکیجهای آموزشی سازمانیافتهتان روی بیاورید، در نتیجه تجربیات غنی فرهنگی را در کنار موقعیتی برای بهبود مهارتهای زبان از دست میدهید.
اگر از مسیر درست پیش بروید، تماشای فیلم در یادگیری زبان به شما کمک میکند. نباید فیلم را صرفا تماشا کنید، بلکه باید آن را مطالعه کنید.
روش صحیح تماشای فیلمهای خارجی به زبان اصلی پیش از آنکه روش به خصوصی برای مطالعهی فیلمهای خارجی زبان اصلی معرفی کنم، میخواهم اصولی را تشریح کنم که باید برای یادگیری بهتر در حین تماشای فیلم به زبان اصلی رعایت کنید.
برای مطالعهی فیلم باید این مبانی را در نظر بگیرید:
1. تمرکز
مسلما تماشای فیلم برای سرگرمی به شما کمک نمیکند زبان یاد بگیرید. باید هنگام فیلم دیدن فعال باشید، عمیق فیلم ببینید و روی هر کلمهای تمرکز کنید.
2. تقسیمبندی اگر یک فیلم 90 دقیقهای را بدون وقفه تماشا کنید، مغزتان نمیتواند اغلب چیزهایی را که میبینید تحلیل کند؛ بنابراین فیلم را گذرا تماشا میکنید. برای جذب بهتر مطالب، فیلم را به قسمتهای 10 دقیقهای یا صحنههای کوتاه تقسیم کنید.
3. تکرار اینکه فیلمی را تنها یک بار تماشا کنید مانند آن است که فلشکارتی را تنها یک بار نگاه کنید. برای مطالعه چیزی باید بارها آن را مرور کنید.
4. مشارکت باید فعال باشید و درگیر فیلم بشوید. همراه با کاراکترها صحبت کنید، لهجهشان را تمرین و زبان بدنشان را تقلید کنید.
5. زیرنویس زیرنویس هم میتواند یک لقمهی حاضر و آماده باشد، هم ابزاری کارآمد برای یادگیری بهتر. استفادهی صحیح از زیرنویس موجب ارتقاء سطح مطالعات شما میشود. برایتان توضیح میدهم چگونه از آن استفاده کنید.
روش پیشنهادی مطالعهی زبان از طریق فیلم من برای یادگیری زبان از طریق فیلم این روش را به شما پیشنهاد میکنم. با این پنج قدم ساده میتوانید بیشترین یادگیری را از تماشای فیلم داشته باشید.
قدم اول: فیلم مورد علاقهتان را همراه با زیرنویس انتخاب کنید نکتهی اصلی این است که فیلم حتما هم به زبان اصلی هم به زبان مادری شما زیرنویسهای بسیار خوبی داشته باشد. وقتتان را برای محصولات درجه دو تلف نکنید. ارزشش را دارد که برای تهیهی محصول اورجینال کمی پول خرج کنید. از آنجا که قرار است این فیلم را در طول یک دورهی چند هفتهای مطالعه کنید، قیمت آن در مقایسه با میزان یادگیریتان واقعا معقول است.
فیلمی انتخاب کنید که تا حدودی با آن آشنا هستید یا موضوع مورد علاقهتان را پوشش میدهد. قرار است این فیلم را چند بار تماشا کنید، پس مطمئن شوید از تماشای آن لذت میبرید.
اگر طرفدار ژانر اکشن یا علمی-تخیلی هستید، با تماشای یک درام عاشقانه سریع حوصلهتان سر میرود.
قدم دوم: فیلم را ببینید و آن را به قسمتهای کوتاهتر تقسیم کنید
دفعهی اولی که فیلم را میبینید باید دو هدف داشته باشید:
1. داستان را بفهمید و کاراکترها را بشناسید.
2. فیلم را به قسمتهای کوتاهتر تقسیم کنید.
در این مرحله کل فیلم را با زیرنویس زبان مادری تماشا کنید. داستان را بفهمید و شخصیت هر کاراکتر را بشناسید. در این بخش میتوانید از تماشای فیلم لذت ببرید، به این ترتیب ندانستن داستان فیلم هنگام یادگیری آزارتان نمیدهد.
در حین فیلم دیدن قلم و کاغذ در دست داشته باشید و زمانبندی مورد نظرتان را یادداشت کنید. دنبال صحنههای 5 تا 10 دقیقهای بامحتوا و نسبتا مستقل باشید.
قدم سوم: لغات و عبارات جدید را بنویسید این دفعه باید فیلم را به قصد مطالعه تماشا کنید. این بار تنها قسمت اول را، آن هم با زیرنویس زبان اصلی، ببینید. هر لغت یا عبارتی که معنایش را نمیدانید یادداشت کنید. به لغات یا عباراتی که در فیلم بیشتر به آنها توجه یا مرتب تکرار میشود بیشتر دقت کنید.
از آنجا که فیلم، زیرنویس زبان اصلی دارد، به راحتی میتوانید فیلم را متوقف کنید و لغات و عبارات جدید را بنویسید و معنای آنها را در دیکشنری بیابید. هدف این است که در هر قسمت حدود 20 لغت و 10عبارت جدید بیابید. اگر واژهها و عبارات ناآشنای بیشتری بیان شدند، ناامید نشوید، آنهایی را انتخاب کنید که به نظرتان برجستهتر هستند. هر چند بار که بخواهید میتوانید به عقب برگردید و این مرحله را تکرار کنید تا واژههای بیشتری بیاموزید.
برای گزینش لغات و عبارات، حداقل 5 بار هر قسمت را تماشا کنید. برای تقویت تلفظتان واژهها را تکرار کنید. این مرحله برای یک قسمت 10 دقیقهای حدود یک تا دو ساعت زمان میبرد.
همین که واژهها را انتخاب کردید، از آنها فلش کارت تهیه کنید و به روش لایتنر هر روز مرورشان کنید.
قدم چهارم: ببینید چه چیزهایی را به یاد میآورید
پس از اینکه قسمتی را 5 بار تماشا کنید به خوبی آن را میآموزید. دفعهی بعد زیرنویس را بردارید و ببینید بدون زیرنویس چقدر مکالمات را متوجه میشوید. لازم نیست حتما همهی صحبتها را متوجه بشوید، اما باید درکی کلی از شنیدن و دیدن فیلم داشته باشید.
در این مرحله قسمت مورد نظر را با توجه به تعداد کاراکترها و حجم دیالوگها بین پنج تا ده بار تماشا کنید. پس از گذشت یک یا دو ساعت باید به درک خوبی از آن بخش برسید.
برای اینکه تمرکز بیشتری روی مطالعه داشته باشید، خودتان را در نقش یکی از کاراکترها مجسم کنید و هر گاه سؤالی از او پرسیده شد، فیلم را متوقف و سعی کنید به جای او پاسخ بدهید، سپس پاسخش را بشنوید و خودتان را بسنجید. با یادداشت دیالوگ اصلی اشتباهتان را اصلاح کنید.
قدم پنجم: فیلم را با معلم یا شریک آموزشی مرور کنید در مرحلهی بعد، جلسهای با معلم خصوصی یا شریک آموزشی خود بگذارید و فیلم را با هم ببینید. حتما از قبل به او بگویید کدام قسمت از فیلم را میخواهید مطالعه کنید تا با آمادگی قبلی حاضر شود.
چند ایده برای فعالیتهایی که میتوانید با معلمتان انجام بدهید:
میتوانید از او دربارهی اختلافات فرهنگی که در فیلم با آنها مواجه میشوید سؤال کنید، اگر کاراکترها کارهای خاصی انجام میدهند و دلیلش را درک نمیکنید در مورد آنها از معلمتان سؤال کنید. میتوانید از معلمتان بخواهید در مورد عبارات بیان شده در فیلم بیان یا لهجهی کاراکترها برایتان توضیح بدهد. از او بخواهید دربارهی هر قسمت سؤالی از شما بپرسد و سعی کنید به همان زبان سؤالش را پاسخ بدهید. از او بخواهید نقش یکی از کارکترهای فیلم را بازی کند و دیالوگها را با هم تمرین کنید. دربارهی نقش این فیلم در جامعه و فرهنگ کشور تولیدکنندهی آن با معلمتان صحبت کنید. اینها ایدههایی برای شروع بودند. ممکن است معلمتان پیشنهادهای دیگری برای استفاده از فیلم در مطالعات دونفرهتان داشته باشد.
مطالعهی یک فیلم چقدر زمان میبرد؟ همانطور که می بینید مطالعهی یک فیلم خارجی نیازمند زمان، تلاش و تمرکز است. همهی شیوههای یادگیری زبان به این عوامل نیاز دارند.
پیشنهاد میکنم حداقل یک ساعت در روز و حداقل سه روز برای مطالعهی هر قسمت از فیلم وقت بگذارید. در این صورت زمان کافی برای تمرین، یادگیری و مرور همهی لغات، عبارات و دیالوگهای ضروری خواهید داشت.
اگر یک فیلم 100 دقیقهای را به 10 قسمت 10 دقیقهای تقسیم کنید، با درنظر گرفتن یک ساعت مطالعه در روز مطالعهی یک فیلم حدود یک ماه زمان میبرد. به نظر زیاد است، اما به مرور زمان سرعت عملتان بالا میرود و میتوانید هر فیلم را سریعتر از فیلم قبلی تماشا کنید و در نهایت به جایی میرسید که در همان مرحلهی اول به راحتی از تماشای فیلم به زبان اصلی لذت خواهید برد.
اگر الان در این راه سرمایهگذاری کنید، برای بقیهی عمر دیگر نیازی به صرف وقت در این زمینه نخواهید داشت. مزایای مطالعهی فیلمهای خارجی
یادتان باشد روشی که در این مقاله ارائه شد تنها یکی از شیوههای یادگیری زبان از طریق فیلم است. فرقی ندارد چه روشی در پیش بگیرید، مزایای مطالعهی فیلمهای خارجی بیشمار است.
من به این دلایل تماشای فیلمهای خارجی را به زبان اصلی دوست دارم:
در معرض شرایط فرهنگی جدید قرار میگیرم. روش بسیار خوبی برای آشنایی با زبان بدن و اشارات غیرکلامی دیگر است. واژههایی که در فیلمها بیان میشوند در مقایسه با واژههای کتابهای درسی رایجتر و کاربردیتر هستند. فیلم نحوهی استفاده از زبان را در موقعیتهای مختلف دنیای واقعی نشان میدهد. در صورتی که فیلمهای خارجی را با رویکرد مطالعاتی تماشا کنید در فرایند یادگیریتان بسیار مؤثر خواهد بود.
مطمئن باشید اگر تماشای فیلمهای خارجی را در برنامهی یادگیریتان بگنجانید، به همان اندازه که وقت و انرژی صرف میکنید نتیجهی خوبی هم خواهید گرفت.
خیلی زود زمانی میرسد که فراموش میکنید زبانی که آموختهاید زبانی بیگانه است و از تماشای فیلم به آن زبان به اندازهی تماشای فیلم به زبان مادریتان لذت خواهید برد.
فیلم خارجی مورد علاقهی شما چیست؟ با ما در میان بگذارید.
برگرفته از: fluentin3months
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/12/25 ] [ 3:32 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
همهی ما میدانیم که یادگیری زبان خارجی، فرایندی زمانبر است و نیاز به تلاش زیادی دارد. علاوهبرآن، انجام تمرینهای مختلف و بهخاطرسپردن کلمات برای مدت طولانی خستهکننده و حوصلهسربر است و این موضوع منجر به بیانگیزگی میشود. یکی از راههایی که بهکمک آن میتوان یادگیری زبان را کمی آسانتر و مفرحتر کرد، تهیهی برنامهای آموزشی است. این نوشته را بخوانید تا با 7 روش برنامه ریزی برای یادگیری زبان انگلیسی در منزل آشنا شوید.
این برنامه مطالعات شما را منظم و اهدافتان را مشخص میکند. وقتی به هدفهایتان میرسید، انگیزهی بیشتری برای ادامهی یادگیری خواهید داشت.
نکاتی که برای برنامهریزی به منظور آموزش زبان انگلیسی باید در نظر داشته باشید:
سه یا چهار فعالیت آموزشی مختلف را انتخاب کنید؛ فعالیتهایی انتخاب کنید که کوتاه و لذتبخش باشند؛ برای فعالیتهایتان هدفهای قابلدستیابی و واقعی در نظر بگیرید؛ فعالیتها را مطابق برنامه و در طول هفته انجام دهید. سؤال اصلی در این بخش این است که چه فعالیتهایی را بهتر است انتخاب کنید. در ادامه میتوانید بعضی از ایدههای مرتبط را بخوانید:
1. مشخص کنید میخواهید چه تعداد کلماتی یاد بگیرید
چه کاری باید بکنید؟ تعداد مشخصی کلمه یا عبارت جدید انگلیسی را هر روز یاد بگیرید.
چطور این فعالیت را لذتبخش کنید؟ یادگرفتن 3 یا 4 کلمهی جدید در روز کافی بهنظر میرسد. اگر سرتان شلوغ است و فرصت کافی ندارید، یادگرفتن حتی یک کلمه در روز بهتر از این است که چیزی یاد نگیرید.
سعی کنید لغات یا عبارت مرتبط با کلمات جدید مانند مترادف و متضادهای آنها را نیز همزمان یاد بگیرید. با این روش با صرف کمترین زمان و هزینه، دامنهی لغاتتان را گسترش میدهید.
چقدر تکرار کنید؟ روزی یک بار یا هر دو روز یک بار، زمان مناسبی برای تکرار است. برای یادگیری لغات، برنامهی آموزشی هفتگی آماده کنید: از شنبه تا چهارشنبه تمرین کنید، پنجشنبهها و جمعهها را به خودتان استراحت بدهید. 2. اشتباهات معمولتان را اصلاح کنید
چه کاری باید بکنید؟ درمورد اشتباهاتی فکر کنید که بهطور معمول مرتکب میشوید. شاید معلمتان همیشه یک اشتباه خاص شما را اصلاح میکند یا ممکن است اغلب یک نکتهی گرامریِ بخصوص را در امتحانات فراموش میکنید. به خودتان بگویید: «من دیگر این اشتباه را تکرار نمیکنم و حالت درست آن را یاد میگیرم.»
چطور این فعالیت را لذتبخش کنید؟ شنبه تصمیم بگیرید که این هفته روی کدام اشتباهتان میخواهید تمرکز کنید. هر روز، چند دقیقه حالت درست اشتباهتان را حتی بهصورت ذهنی، با خودتان تکرار کنید. دقت کنید که فقط روی یک مورد تمرکز کنید و سعی نکنید حجم زیادی از گرامر را با هم یاد بگیرید.
چقدر تکرار کنید؟ اصلاحکردن یک اشتباه در هفته کافی است. در روز یک یا دو دقیقه را به این کار اختصاص دهید. این فعالیت ذهنی را میتوانید در وقتهای مردهی روز انجام دهید، مثل وقتی که در مسیر خانه به محل کار یا دانشگاه هستید یا وقتی که در صفهای طولانی منتظرید.
3. آهنگهای انگلیسی گوش کنید
چه کاری باید بکنید؟ متن آهنگ انگلیسی موردعلاقهتان را بخوانید و سعی کنید معنی آن را بفهمید.
چطور این فعالیت را لذتبخش کنید؟ متن آهنگ را در اینترنت جستوجو کنید و سعی کنید خودتان هم همراه با خواننده آن را بخوانید. اگر متن سخت بهنظر میرسد، میتوانید آهنگ سادهتری انتخاب کنید یا فقط روی بخشی از آهنگ تمرکز کنید، مثل بخشی که تکرار میشود یا بخشی که خودتان آن را بیشتر دوست دارید.
چقدر تکرار کنید؟ گوشکردن یک یا دو آهنگ در ماه کافی است.
اگر به موسیقی علاقهای ندارید، سعی کنید فیلم یا سریالهای طنز موردعلاقهتان را دوباره بهانگلیسی تماشا کنید. در اینترنت میتوانید تعداد بیشماری ویدئوی انگلیسی پیدا کنید.
4. با دوستتان زبان بخوانید
چه کاری باید بکنید؟ با دوستتان قرار بگذارید و با هم زبان یاد بگیرید. میتوانید کلماتی را که تابهحال آموختهاید، با هم مرور کنید، تمرینات را با هم انجام دهید یا حتی در یادگیری گرامر به هم کمک کنید.
چطور این فعالیت را لذتبخش کنید؟ داشتن دوستی همراه میتواند منجر به این شود که بیشتر انگلیسی صحبت کنید. میتوانید زمان مشخصی در هفته، مثلا 30 دقیقه را در نظر بگیرید و خود را وادار کنید در آن انگلیسی صحبت کنید. در این بازهی زمانی استفاده از هیچ زبان دیگری نباید مجاز باشد.
اگر میخواهید بهصورت متمرکزتری کار کنید، میتوانید یک موضوع گرامری یا یک کلمهی خاص را انتخاب کنید و درمورد آن صحبت کنید. شما یا دوستتان باید جملهای بهکار ببرید که از این موضوع گرامری یا کلمه در آن استفاده شده باشد و نفر بعدی باید مکالمه را ادامه دهد.
چقدر تکرار کنید؟ هرقدر میخواهید، تکرار کنید. وقتگذراندن با دوستان همیشه لذتبخش است.
اگر نمیتوانید با دوستتان بهطور منظم برنامه داشته باشید، میتوانید از نرمافزارها یا سایتهای اینترنتیای استفاده کنید که برمبنای مکالمه بنا شدهاند. گروهی متشکل از دوستانتان در شبکههای اجتماعی تشکیل دهید و بازیهای مرتبط به یادگیری لغات و گرامر را بهاشتراک بگذارید و از آن لذت ببرید. 5. 15دقیقه از روز را صرف یادگیری لغت یا گرامر کنید
چه کاری باید بکنید؟ هر روز زمان خاصی را به یادگیری لغت یا گرامر زبان انگلیسی اختصاص دهید و حواستان باشد زیادهروی نکنید.
چطور این فعالیت را لذتبخش کنید؟ برای انجام این فعالیت، هم میتوانید برنامهی خاص روزانهای را دنبال کنید و هم میتوانید از زمانهای مردهتان در روز استفاده کنید، مثل وقتی که منتظر کسی هستید یا در مطب دکتر نشستهاید تا نوبتتان شود.
15دقیقه در روز، بهتر از این است که یک روز در هفته را انتخاب کنید و سه ساعت را صرف این کار کنید. با صرف این زمان کوتاه بهصورت روزانه، همیشه برای یادگیری آمادهاید، زمان سریعتر سپری میشود و مطالب را بهتر بهخاطر میسپارید.
چقدر تکرار کنید؟ درصورتیکه فرصت کافی در روز دارید، 15 دقیقه را به این فعالیت اختصاص دهید. 6. متن انگلیسی بخوانید
چه کاری باید بکنید؟ هر هفته یک متن کوتاه انگلیسی بخوانید.
چطور این فعالیت را لذتبخش کنید؟ یکی از سایتهای معتبر خبری را انتخاب کنید و موضوع موردعلاقهتان را در آن پیدا کنید. یکی از مقالات کوتاه این بخش را مطالعه کنید.
اصرار نداشته باشید همهی لغات متن را بفهمید. در این مرحله، فقط مطمئن شوید که ایدهی کلی متن را فهمیدهاید. از خواندن متن لذت ببرید و طوری به آن نگاه کنید که در حال خواندن مقالهای جالب بهزبان فارسی هستید و این کار را فقط برای افزایش اطلاعات یا گذراندن اوقات فراغتتان انجام میدهید. نباید فکر کنید در حال درسخواندنید.
از این متن 4 یا 5 کلمهی جدید را انتخاب و یادداشت کنید. این کلمهها را در برنامهی یادگیری لغات هفتهی آینده قرار دهید.
چقدر تکرار کنید؟ مطالعه یک متن در ماه بهصورت کامل، کافی است.
و آخرین و بهترین فعالیت: 7. از منابع آنلاین استفاده کنید
چه کاری باید بکنید؟ از سایتها و منابع آنلاین استفاده کنید. سایتهایی مانند منبع این مقاله، میتواند به شما در یادگیری زبان انگلیسی بسیار کمک کند.
چطور این فعالیت را لذتبخش کنید؟ بار دیگر تأکید میکنم که هیچوقت عجله نکنید و تمرینات را پشت هم انجام ندهید.
بهعنوان بخشی از برنامهی آموزشی، این هدف را برای خودتان مشخص کنید که 4 یا 5 تمرین گرامر را در طول هفته باید انجام دهید. تمریناتی انتخاب کنید که دربردارندهی بخشهایی از گرامر باشند که با آن مشکل دارید. اگر در پاسخدادن به تمرینی اشتباه کردید، آن را یادداشت کنید و چند روز بعد، دوباره سعی کنید آن را انجام دهید.
و در پایان بهخاطر داشته باشید در هر برنامهی آموزشی باید قوانین زیر را رعایت کنید:
اهداف واقعی و قابلدستیابی داشته باشید؛ بازههای زمانی کوتاه برای یادگیری مشخص کنید؛ فعالیتهای آموزشی متنوعی در آن بگنجانید؛ به برنامهی آموزشیتان وفادار و متعهد باشید. برگرفته از:Speakspeak.com
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 02/12/25 ] [ 3:31 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |