آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
اسامی روزهای هفته در بیشتر زبان هایی که ریشه آنها زبان لاتین است از تقویم رومی (Roman Calendar) گرفته شده است که براساس نام سیارات (planets) است و نام روزهای هفته از طریق این زبان ها وارد زبان انگلیسی شده اند که می توانید آنها را در جدول زیر مشاهده کنید: ترجمه فارسی ترجمه انگلیسی ریشه لاتین روز روز خورشید Day of the Sun dies solis Sunday روز ماه Day of the Moon dies Lunae Monday روز مریخ Day of Mars dies Martis Tuesday روز عطارد Day of Mercury dies Mercurii Wednesday روز مشتری Day of Jupiter dies Iovis Thursday روز زهره Day of Venus dies Veneris Friday روز زحل Day of Saturn di?s saturn? Saturday [ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/2/4 ] [ 11:19 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
ژانویه (ماه اول سال، از 11 دی تا 12 بهمن) January فوریه (ماه دوم سال، از 13 بهمن تا 11 اسفند) February مارس (ماه سوم سال، از 12 اسفند تا 12 فروردین) March آوریل (ماه چهارم سال، از 13 اردیبهشت تا 11 اسفند) April می (ماه پنجم سال، از 12 اسفند تا 11 خرداد) May ژوئن (ماه ششم سال، از 12 خرداد تا 10 تیر) June جولای (ماه هفتم سال، از 11 تیر تا 10 مرداد) July آگوست (ماه هشتم سال، از 11 مرداد تا 10 شهریور) August سپتامبر (ماه نهم سال، از 11 شهریور تا 9 مهر) September اکتبر (ماه دهم سال، از 10 مهر تا 10 آبان) October نوامبر (ماه یازدهم سال، از 11 آبان تا 10 آذر) November دسامبر (از 11 آذر تا 10 دی) December نکاتی مهم در خصوص ماه های میلادی § هنگامی که فقط ماه ها (بدون روز) برای تاریخ بکار برده می شوند از حرف اضافه in استفاده می شود. مثال: The weather gets very cold in December هوا در دسامبر خیلی سرد می شود.
ولی وقتی که روز هم همراه با ماه ها برای تاریخ استفاده می شود حرف اضافه on بکار برده می شود.
My class will be on 14 October کلاسم 14 اکتبره § اسم ماه های سال هم همیشه با حروف بزرگ (capital letters) نوشته می شود. [ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/2/4 ] [ 11:19 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
Cheer up خوشحال شدن He cheered up when he heard the news وقتی او خبر را شنید خوشحال شد
Cheer sb up (کسی را) خوشحال کردن He was sad so I held a party to cheer him up او غمگین بود به همین دلیل من یک مهمانی برگزار کردم که او رو خوشحال کنم
Chip in کمک کردن If every person chips in, the country will make progress fast اگر همه کمک کنند کشور به سرعت پیشرفت خواهد کرد.
Clean up منظم کردن، تمیز کردن Stephan, please clean up your room استفان، لطفا اتاقت را تمیز کن
Come across به صورت اتفاقی چیزی را پیدا کردن He came across one of his letters in the his room او به صورت اتفاقی یکی از نامه هایش را در اتاقش پیدا کرد
Come along همراه کسی رفتن یا آمدن We’re going to the movies, why don’t you come along? ما داریم به سینما می رویم، چرا با ما نمی آیید؟
Count on sb/sth روی کسی یا چیزی حساب کردن You should count on your family to help you برای کمک تو باید روی خانواده ات حساب کنی
Cut back (on sth) کمتر مصرف کردن In order not to become fat, you should cut back on fast food برای اینکه چاق نشوید شما باید کمتر غدای حاضری مصرف کنید
Cut off قطع کردن My phone was cut off because I hadn’t paid the bill به خاطر اینکه قبض تلفن را پرداخت نکرده بودم، تلفنم قطع شد
Deal with sth در مورد چیزی بودن His books often deal with different cultures کتاب هایش اغلب در مورد فرهنگ های مختلف است.
Dress up لباس رسمی یا شیک پوشیدن He dressed up for the party او لباسی شیک برای میهمانی پوشید
Drop out ترک تحصیل کردن، (از تحصیل) انصراف دادن Marry dropped out of college because she didn’t have time ماری چون وقت کافی نداشت از دانشگاه انصراف داد
Fill in/out پر کردن (فرم) Please fill in the membership form لطفا فرم عضویت را پر کنید fill in در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود در حالی که fill out در انگلیسی آمریکایی بکار می رود.
Find out به چیزی پی بردن I don’t know who called me yesterday, How can I find out? نمی دونم دیروز چه کسی با من تماس گرفت، چطور می توان به این پی ببرم؟
Get along/on با هم کنار آمدن She and her mother can’t get along او و مادرش نمی توانند با هم کنار بیایند
Get away with sth از چیزی قسر در رفتن Everyone thinks that he was the one who robbed the bank, but it seems that he is going to get away with it همه فکر می کنند که او کسی بود که به بانک دستبرد زد، ولی به نظر می رسه که داره ازش قسر در میره
Get back برگشتن We got back from our trip yesterday ما دیروز از سفرمون برگشتیم
Get up از تخت خواب برخاستن یا بیرون آمدن He usually gets up late او معمولا دیر از تخت خواب بیرون می آید
Grow up بزرگ شدن Alex wants to be a pilot when he grows up الکس وقتی بزرگ شد می خواهد خلبان شود
Hang up = Ring off (مکالمه تلفنی) قطع کردن He didn’t say goodbye and hung up the phone on me او بدون اینکه خداحافظی کند تلفن را روی من قطع کرد
Hold on صبر کردن Please hold on while we deposit the money into your account لطفا تا موقعی که ما داریم پول را به حساب شما واریز می کنیم صبر کنید.
Let sb down کسی را نا امید کردن We must win this game, let’s not let our fans down this time ما باید این بازی را ببریم، بیاین این بار هوادارانمان را نا امید نکنیم
Look after مراقبت کردن Jennifer has to look after her little brother جنیفر مجبور است از برادر کوچکش مراقبت کند
Look into بررسی کردن We are looking into buying a new house ما داریم برسی می کنیم که یک خانه جدید بخریم
look out مراقب بودن We were told to look out for a tall man in the village به ما گفتند که مراقب یک مرد بلند قد در روستا باشیم
Pass away فوت کردن Her friend passed away a week ago after a long illness دوستش یک هفته پیش بعد از یک بیماری طولانی فوت کرد
Pass out از حال رفتن The old woman, after hearing the bad news, passes out پیرزن بعد از شنیدن خبر بد از حال رفت
Pick up یاد گرفتن A:What language do you like to pick up? B: I like to pick up German شخص اول:چه زبانی را دوست داری یاد بگیری؟ شخص دوم: دوست دارم زبان آلمانی یاد بگیرم
Pull out (وسایل نقلیه) حرکت کردن The taxi pulled out ten minutes ago تاکسی ده دقیقه پیش حرکت کرد
Put off به تعویق انداختن، عقب انداختن We are going to put off the game because it still keeps raining ما به دلیل این باران همچنان در حال باریدن است قصد داریم بازی را به تعویق بندازیم
Put sb off کسی را پیاده کردن Could you put me off here, please? لطفا مرا اینجا پیاده کنید
Put out (آتش، سیگار، شمع…) خاموش کردن Firefighters managed to put the fire out آتش نشان ها موفق شدند آتش را خاموش کنند
Put up with تحمل کردن It is hard for him to put up with children این برای او سخت است که بچه ها را تحمل کند
Ring off = Hang off (مکالمه تلفنی) قطع کردن He rang off before I reply او قبل از اینکه من جواب بدهم تلفن را قطع کرد
Run into به طور تصادفی کسی را ملاقات کردن I ran into my uncle yesterday دیروز عمویم را به صورت تصادفی دیدم
Run away فرار کردن A teenager ran away from home and has been missing for a week نوجوانی از خانه اش فرار کرده است و یک هفته است که ناپدید شده است
Run out تمام کردن We’ve run out of Cheese, I’m going to buy some ما پنیر تمام کردیم، دارم میرم مقداری پنیر بخرم
Show off پز دادن She only bought that expensive car to show off او اون ماشین گران قیمت را خرید که فقط پز بده
Switch off خاموش کردن (چراغ یا یک ماشین) I have to switch the light off to sleep من برای اینکه بخوابم باید چراغ را خاموش کنم
Switch on روشن کردن (چراغ یا یک ماشین) How do you switch this laundry machine on? این ماشین لباس شویی را چطور روشن می کنی؟
Take after sb به کسی رفتن Mike takes after his grandfather. Both of them are tall مایک به پدربزرگش رفته. هر دو شون بلند قد هستند
Take off (هواپیما) از زمین بلند شدن The plane takes off within fifteen minutes هواپیما در ظرف 15 دقیقه از زمین بلند خواهد کرد
Think back به یاد آوردن When I think back on ten years ago, I wish I had studied harder وقتی ده سال قبل را به یاد میارم آرزو می کنم بیشتر درس می خوندم
Think over چیزی را در نظر گرفتن Before I make my final decision, I’ll have to think the job offer over قبل از اینکه تصمیم نهایی ام را بگیرم باید پیشنهاد کار را در نظر بگیرم
Turn sth down (درخواست یا پیشنهاد) رد کردن یا نپذیرفتن، صدای چیزی را کم کردن The bank turn the company down for a loan بانک درخواست شرکت برای وام را رد کرد Please turn the TV down while my friends are here لطفا تا زمانی که دوستام اینجا هستد صدای تلوزیون رو کم کن
Turn off خاموش کردن (لامپ یا یک ماشین) Let’s turn the TV off, everybody is asleep بیا تلوزیون رو خاموش کنیم، همه خوابن
Get back at sb تلافی کردن، (از کسی) انتقام گرفتن I think he is going to get back at you for accusing him of lying فکر می کنم او به خاطر اینکه بهش تهمت دروغ زدی میخواد تلافی کنه
Turn on روشن کردن (لامپ یا یک ماشین) It’s time to turn the lights on, the weather is getting dark وقتش که چراغ ها رو روشن کنیم، هوا داره تاریک میشه
Turn up صدای چیزی را زیاد کردن Please turn this music on, I like it لطفا صدای این موسیقی را زیاد کن، دوسش دارم
Wake up بیدار شدن I’ll will have to wake up at 6:00 am tomorrow فردا من باید ساعت شش صبح بیدار بشم
Get together دور هم جمع شدن They’re gonna get together on Friday and play soccer اونا میخوان جمعه دور هم جمع بشن و فوتبال بازی کنند
Warm up گرم کردن (قبل از ورزش) They warmed up before playing volleyball آنها قبل از والیبال بازی کردن خودشان را گرم کردند
Work out ورزش کردن، تمرین کردن I work out in the gym twice a week من هفته ای دو بار در باشگاه تمرین می کنم
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/1/27 ] [ 1:9 صبح ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
تاریخ پرواز در صورتی که شما بخواهید تاریخ پرواز خود را تغییر دهید می توانید از جملات زیر برای این منظور استفاده کنید:
I am scheduled to depart on December 15th. Can I change this to a later date? تاریخ پرواز من برای روز 15 دسامبر ثبت شده است. آیا می توانم این را به تاریخی بعد تغییر دهم I am scheduled to depart on December 15th. I wish to see if there is an earlier flight available. تاریخ پرواز من برای روز 15 دسامبر ثبت شده است. می خواهم بدانم آیا پروازی قبل از این آزاد است؟ در پاسخ به این سوالات از شما شماره بلیت پرسیده خواهد شد. در صورتی که این امکان وجود داشته باشد از شما سوالات بیشتری نیز پرسیده می شود: What date would you like to change it to? When do you want to depart? می خواهید آن (تاریخ بلیط) را به چه تاریخی تغییر دهید؟ نمونه هایی از پاسخ هایی که به سوالات بالا داده می شود: I would like to change it to December 19th if possible اگر امکان داشته باشد می خواهم آن را به نوزدهم دسامبر تغییر دهم Is December 19th available? آیا نوزدهم دسامبر آزاد است؟ Can you check if December 19th is possible? می توانید بررسی کنید آیا 19 دسامبر امکان پذیر است؟
پیشخوان فرودگاه
وقتی که مسافران به پیشخوان فرودگاه می روند از آنها از درخواست می شود که بلیط و پاسپورتشان را به فرد پشت پیشخوان بدهند. بعد از آن معمولا از آنها درباره اینکه آیا کس دیگری در پرواز با آنهاست می پرسند: Is anybody traveling with you today? Is anybody else traveling with you? آیا کس دیگری در پرواز همراه شما هست؟ سوالات دیگری که معمولا پریده می شوند: Did someone you do not know ask you to take something on the plane with you? آیا کسی که نمی شناختید از شما خواست که چیزی را با خود به هواپیما ببرید؟ Did you have possession of your luggage since you packed? آیا چمدانتان (یا چمدانهایتان) را از موقعی که بستید در اختیار خودتان بوده است؟ Did you leave your luggage unattended at all in the airport? آیا چمدانتان (یا چمدانهایتان) را هرگز در فرودگاه بدون مراقب گذاشتید؟ Are you carrying any weapons or firearms? آیا با خودتان هیچ سلاحی (سرد و گرم) حمل می کنید؟ Are you carrying any flammable material? آیا با خودتان هیچ مواد آتش زایی حمل می کنید؟ Do you have any perishable food items? آیا هیچ اقلام غذایی فاسدشدنی دارید؟
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/1/27 ] [ 1:8 صبح ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در بخش آخر از انگلیسی در سفر به دو نوع رستوران فست فود و معمولی می پردازیم. رستوران فست فود بعضی از جملاتی را که به طور معمول در یک رستوران فست فود شنیده می شوند را در قالب یک مکالمه مرور می کنیم: Welcome to MacDonald’s. May I take your order? به رستوران مک دونالد خوش آمدید. می توانم سقارش غذای شما را بگیرم؟ I’ll take a hamburger. من یک همبرگر سفارش می دهم. Will that be all? آیا فقط همین را سفارش می دهید؟ Yes. بله. Will that be for here or to go? آیا همبرگر را همین جا می خورید یا می برید؟ For here. همین جا می خورم. The total comes to $6.18. مجموع صورت حساب شما 6 دلار و 18 سنت می شود. رستوران معمولی در یک رستوران معمولی معمولا اولین سوالی که از شما پرسیده می شود این است که آیا چیزی می خواهید بنوشید. برخی از سوالاتی که در این خصوص از شما پرسیده می شود عبارتند از: Can I get you a drink? می توانم برای شما یک نوشیدنی بیاورم؟ Would you like to order a drink? آیا می خواهید یک نوشیدنی سفارش بدهید؟What would you like to drink?چه چیزی میل دارید بنوشید؟بعد از اینکه نوشیدنی آورده می شود آنها سفارش غذای شما را می گیرند که ممکن است برای گرفتن سفارش شما از سوالات زیر استفاده کنند:May I take your order?What would you like to order?Are you ready to order?وقتی که بخواهید سفارش دهید می توانید از جمله زیر استفاده کنید:I’ll take a spaghetti and a salad.من یک اسپاگتی و سالات سفارش می دهم.در رستوران های معمولی، از افراد انتظار می رود انعام بدهند. مقدار انعام معمولا 15 درصد صورت حساب می باشد [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/1/27 ] [ 1:6 صبح ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
ساختار کلی این کاربرد به شکل زیر است: subject (فاعل) + wish + direct object (مفعول مستقیم) + indirect object (مفعول غیر مستقیم) به چند مثال توجه کنید: I wish you success in your new job در شغل جدیدت برات آرزوی موفقیت می کنم مفعول مستقیم = success مفعول غیر مستقیم = you We wish her all the best ما برای او آرزوی بهترین ها رو می کنیم مفعول مستقیم = all the best مفعول غیر مستقیم = her
بکار بردن wish برای اظهار پشیمانی در این کاربرد ما از wish برای اظهار پشیمانی از اینکه چیزها مطابق میل ما نیستند استفاده می کنیم. موقعیت هایی که از wish برای آنها استفاده می کنیم غیر واقعی و غیر ممکن هستند. به تحقق پیوستن چیزی در این کاربرد که متعلق به زمان حال یا آینده می شود تقریبا محال است. 1. بیان آرزو در زمان حال I wish that I didn’t need to work today. ای کاش امروز مجبور نبودم کار کنم (ولی مجبورم کار کنم). I wish that I could speak Chinese. ای کاش می توانستم چینی صحبت کنم (ولی نمی توانم). I wish that I were taller. ای کاش بلند تر بودم. 2. بیان آرزو در زمان آینده به طور کلی موقعی که از would استفاده می کنیم می خواهیم بگوییم اگر کسی کاری را انجام ندهد یا اینکه اگر کسی کاری را انجام دهد ناراحت می شویم. I wish you would stop smoking. ای کاش دیگر سیگار نکشی (ولی او سیگار می کشد). I wish that the neighbors would be quiet. ای کاش همسایه ها ساکت بشند (ولی ساکت نمی شوند). I wish that I could go to the party tonight. ای کاش بتونم امشب به میهمانی بروم (ولی خیلی سرم شلوغه و نمی توانم). I wish my friend were coming here. ای کاش دوستم بیاید اینجا (ولی نمی آید). نکته: در استفاده از would در موقعیت های غیر رسمی می توانیم wish را به صورت استمراری بکار ببریم: I’m wishing the neighbors would be quiet. 3. بیان آرزو در زمان گذشته در این کاربرد یک فرد اظهار پشیمانی می کند که یا ناشی از این است که چیزی اتفاق نیفتاده است و یا اینکه چیزی اتفاق افتاده است. I wish that I had gone to Esfehan. ای کاش رفته بودم به اصفهان (ولی نرفتم). I wish that I hadn’t eaten too much food. ای کاش زیاد غذا نخورده بودم. I wish that I had studied more. ای کاش بیشتر درس خونده بودم (ولی نخوندم). دو نکته: § در موقعیت های غیر رسمی that (که بعد از wish می آید) حذف می شود: I wish I knew his name. § همانند جملات شرطی نوع دوم هنگامی که باید از یک فعل to be بعد از wish استفاده کنیم در هر صورتی (حتی اگر ضمیر ما مفرد باشد) باید از were استفاده کنیم، ولی در موقعیت های غیررسمی از was برای ضمایر مفرد (I, he و she) استفاده می شود. I wish I were a little thinner. ای کاش یکم لاغر تر بودم. یک اشتباه رایج: خیلی از زبان آموزان از wish برای چیزی که دوست دارند در آینده اتفاق بیفتد استفاده می کنند، ولی همانطور که مشاهده کردید از wish برای چیزهایی استفاده می کنیم که اتفاق افتادن آنها تقریبا محال است، برای این منطور از کلمه hope استفاده می کنیم. فرق hope با wish این است که hope این معنی را بیان می کند که احتمال اتفاق افتادن چیزی بسیار بیشتر از wish است. I hope the weather is fine tomorrow. امیدوارم فردا هوا خوب باشه [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/1/27 ] [ 1:4 صبح ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
ما در این پست کاربرد و تفاوت will و be going to را توضیح خواهیم داد که در زبان انگلیسی بسیار رایج و کاربردی می باشند. همانطور که می دانید هم will و هم be going to برای آینده بکار می روند ولی چند تفاوت مهم بین کاربرد این دو وجود دارد که در این مطلب به سه مورد مهم از آنها خواهیم پرداخت. تصمیم گیریموقعی که تصمیمی دقیقا موقع صحبت گرفته می شود از will استفاده می شود ولی وقتی که یک تصمیم از قبل گرفته شده است (و هنوز به مرحله اجرا گذاشته نشده است) از be going to استفاده می شود. به مثال های زیر به دقت توجه کنید: Jennifer: There is no cheese Alex: really? So I will go to buy some جنیفر: پنیری باقی نمونده الکس: واقعا؟ خب من میرم که مقداری پنیر بخرم Jennifer: There is no cheese Alex: I know. I am going to buy some after I write this letter جنیفر: پنیری باقی نمونده الکس: میدونم. بعد از اینکه این نامه رو نوشتم میرم مقداری پنیر می خرم Jack: There is a good documentary on TV tonight William: Yes. I know. I am going to watch it جک: امشب تلوزیون یک مستند خوب داره ویلیام: آره، میدونم. قصد دارم نگاش کنم Jack: There is a good documentary on TV tonight William: Wow! I didn’t know. I will definitely watch it
جک: امشب تلوزیون یک مستند خوب داره ویلیام: نمی دونستم. حتما نگاش می کنم پیش بینیتفاوت will و be going to در خصوص پیش بینی این است که وقتی پیش بینی ما براساس نطرات شخصی است ما از will استفاده می کنیم ولی وقتی که پیش بینی ما براساس چیزی که الان می بینیم و یا می شنویم از be going to استفاده می کنیم مثال: Hennry will defeat his rival هنری رقیبش رو شکست خواهد داد Hennry is going to defeat his rival. He hasn’t been defeated since two years ago هنری رقیبش رو شکست خواهد داد. او دو سال است که شکست نخورده است I think it will rain in the afternoon فکر می کنم بعداظهر باران بباره Do you see the dark clouds? It is going to rain ابرهای تیره رو می بینی؟ میخواد باران بباره حقایقآخرین تفاوت will و be going to مربوط به صحبت کردن در مورد حقایق است؛ یعنی چیزهایی که قطعا اتفاق می افتند. در این مورد ما فقط از will استفاده می کنیم. The sun will rise خورشید طلوع خواهد کرد
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/1/27 ] [ 1:3 صبح ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
یکی از نقات قوت زبان انگلیسی این است که این زبان دامنه لغات بسیار وسیعی دارد و به همین دلیل می توان برای خیلی از واژگان (vocabulary) از جایگزین یا مترادف استفاده کرد. این انعطاف پذیری در خصوص کلمات مترادف می تواند کار زبان آموزان را از خیلی لحاظ آسان تر کند. در این پست سعی کرده ایم لیستی از کلمات مترادف(synonyms) بسیار رایج را گردآوری کنیم. این کلمات مترادف در دو جدول قرار داده شده اند؛ جدول اول حاوی افعال مترادف است و جدول دوم شامل صفات مترادف می باشد. جدول اول: افعال مترادف انگلیسی مترادف تلفظ معنی کلمه confess اعتراف کردن admit bother اذیت کردن annoy reply جواب دادن answer seem به نظر رسیدن appear reach رسیدن arrive defeat شکست دادن beat start شروع کردن begin act رفتار کردن behave quote نقل کردن cite shut بستن close gather جمع کردن collect decrease کاهش یافتن diminish vanish ناپدید شدن disappear reveal فاش کردن disclose assess ارزیابی کردن evaluate blow up منفجر شدن explode predict پیش بینی کردن foretell disregard نادیده گرفتن ignore mimic تقلید کردن imitate affect تحت تاثیر قرار دادن impact contaminate آلوده کردن infect examine بررسی کردن inspect mean قصد داشتن intend exaggerate بزرگ جلوه دادن magnify emigrate مهاجرت کردن migrate relate روایت کردن narrate approach نزدیک شدن near inform اطلاع دادن notify supervise نظارت کردن oversee supply فراهم کردن provide get دریافت کردن receive reply پاسخ دادن respond choose انتخاب کردن select conquer شکست دادن vanquish differ فرق داشتن vary imagine مجسم کرد visualize resist مقاومت کردن withstand [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/1/27 ] [ 1:2 صبح ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
خیلی اوقات در زبان انگلیسی به همراه یک فعل از حرف اضافه نیز استفاده می شود که برخی از آنها افعال چند بخشی جدا شدنی و برخی دیگر افعال چند قسمتی جدا نشدنی هستند، به این گونه افعال افعال مرکب یا افعال چند بخشی (Phrasal Verbs) می گویند. افعال چند بخشی جدا شدنی (separable phrasal verbs) در صورتی که افعال چند کلمه ای جزء افعال لازم (intransitive verbs) باشند اسم یا ضمیر همیشه باید بعد از حروف اضافه بیاید. به مثال های زیر توجه کنید: He felt off the ladder (He felt the ladder off) او از نردبان سقوط کرد Hurry up! Get in the car (Hurry up! Get the car in) عجله کن! سوار ماشین شو در مثال های بالا به این دلیل که افعال ترکیبی جزء افعال لازم می باشند آنها را قبل از اسم بکار بردیم. افعال چند بخشی جدا نشدنی (inseparable phrasal verbs) اگر مفعول به صورت اسم باشد می توانیم آن (اسم) را هم قبل از حرف اضافه بکار ببریم و هم بعد از حرف اضافه، ولی اگر مفعول به صورت ضمیر مفعولی بود حتما باید آن را قبل از حرف اضافه بکار برد. مثال: Please turn the light off یا Please turn off the light لطفا چراغ را خاموش کن همانطور که مشاهده می کنید چون مفعول (the light) به صورت اسم است ما می توانیم آن را هم بعد از حرف اضافه استفاده کنیم و هم قبل از حرف اضافه. The TV is bothering me, Please turn it off (The TV is bothering me, Please turn off it) همانطور که می بینید در این مثال ما از یک ضمیر استفاده کردیم و باید آن را فقط قبل از حرف اضافه استفاده کنیم.
در این پست ما لیستی کامل از افعال چند قسمتی یا مرکب رایج در انگلیسی را قرار داده ایم. به همراه این افعال معنی فارسی و مثال آنها نیز ارائه شده است.
اختصارات استفاده شده در فهرست افعال دوکلمه ای: sb = somebody sth = something [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/1/27 ] [ 1:1 صبح ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
در بخش دوم از انگلیسی در سفر به هتل می پردازیم. این قسمت در مورد رزرو کردن و اقامت در هتل می باشد. رزرو کردن
اگر بخواهید به پذیرشگر هتل بگویید که می خواهید در هتل آنها اتاق رزرو کنید می توانید از جملات زیر استفاده کنید:
Hi, I would like to reserve a room. سلام، من می خواهم یک اتاق رزرو کنم Hello, can I reserve a couple of rooms? سلام، می توانم دو تا اتاق رزرو کنم؟
برای اینکه بخواهید از قیمت اتاق های هتل قبل از رزرو کردن مطلع شوید می توانید از جملات زیر استفاده کنید: Hi, how much are your rooms? Hi, what are your rates? Hello, how much is a room? چند نمونه از پاسخ هایی که در جواب سوال های بالا (قیمت اتاق ها) استفاده می شود: Our rooms start at $69 for a basic room. قیمت اتاق های ما از 69 دلار که برای یک اتاق ساده است شروع می شود. Our rooms start at $69 for a standard room and go up to $280 for a suite. قیمت اتاق های ما از 69 دلار برای یک اتاق استاندارد شروع و تا 280 دلار که برای یک سوئیت است ادامه پیدا می کنند یکی از اولین سوالاتی که معمولا آنها می پرسند در خصوص زمان است؛ مثلا در خصوص اینکه کی می خواهند شروع به استفاده از اتاق کنند، تا چه مدت می خواهند آنجا بمانند و غیره. تعدادی از سوالات رایج در این خصوص عبارتند از: What day do you want to check in? چه روزی می خواهید ثبت نام کنید؟ فعل دو قسمتی check in که خیلی پرکاربرد است به معای ثبت نام است، به محض اینکه ثبت نام انجام شود اجازه استفاده از اتاق یا سوئیت به مسافران داده می شود. How long would you like to stay? برای چه مدتی قصد دارید بمانید؟ اگر از شما این سوالات را پرسیدند می توانید از پاسخ های زیر استفاده کنید: I would like to check in on February 12th. من می خواهم در دوازدهم فوریه ثبت نام کنم I am going to stay for 5 days من قصد دارم 5 روز بمانم I would like a room for February 12th to February 17th من یک اتاق برای دوازدهم تا هفدهم فوریه می خواهم [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/1/27 ] [ 12:55 صبح ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |