آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
آخرین مطالب
لینک دوستان
لینک های مفید
پیوندهای روزانه |
Meals- Breakfast در این پست برخی از جملات و اصلاحاتی که در هنگام صرف نمودن صبحانه به کار می رود. در اختیار زبان آموزان قرار گرفته است.
1- وقت صبحانه است. بیایید صبحانه بخوریم. It’s breakfast time. Let’s eat breakfast.
2- معمولا صبحونه مفصلی می خورید؟ Do you usually have a big/ huge breakfast?
3- معمولا صبح ها چی می خورید؟ What do you usually have for breakfast?
4- بستگی داره. بعضی وقت ها نان و کره و گاهی هم نان و پنیر می خورم. It depends. Sometimes I have butter and bread and sometimes cheese and bread.
5- برشتوک نمی خورید؟ بعضی وقت ها می خورم. Don’t you have cornflakes? I sometimes do.
6- وقت خوردن صبحانه، نیمرو رو به تخم مرغ آب پز ترجیح می دهم. When it comes to eating breakfast, I prefer fried eggs to boiled eggs.
7- خاگینه را بیشتر از نیمرو دوست دارم. I prefer scrambled eggs to sunny-side up.
8- ترجیح می دهم صبحانه غذای پختنی بخورم. I prefer to have cooked breakfast.
9- می خوام برات صبحانه آماده کنم. نان و مربا می خوری؟ خامه و عسل چطور؟ I’m going to get breakfast ready for you. Do you eat jam and bread? How about cream and honey?
10- لطفا ممکنه چای درست (دم) کنید؟ Would you please make (brew up) some tea?
11- ممنون میشم اگه یک قوری چای برام بیاورید. I was wondering if you could bring me a pot of tea.
12- توی قهوه تان شیر و شکر می ریزید؟ Do you take milk and sugar in your coffee?
13- چند حبه قند داخل چایتان می اندازید؟ How many sugar lumps do you want in your tea?
14- هم بزن تا شکرش حل بشه. Stir to dissolve the sugar.
15- من چای نعناع / گل گاوزبان / گل بابونه را ترجیح می دهم. I prefer mint / borage / chamomile tea.
16- لطفا دو حبه قند به من بدهید. Please give me two sugar lump / sugar cubes.
17- معمولا چای پر رنگ یا کم رنگ می خورید؟ Do you usually drink strong or weak tea?
18- اگر عجله داشته باشم ظرف دو دقیقه صبحانه رو می بلعم. If I’m in a hurry, I bolt down my breakfast in two minutes.
19- گاهی اوقات با شکم خالی سر کار می روم. I sometimes go to work on an empty stomach.
20- اگر خیلی گرسنه باشم، حدودا ساعت 10 صبحانه و نهار را با هم می خورم. If I’m so hungry. I have a brunch at about 10.
21- نمی تونم درب شیشه مربا را باز کنم. I can’t unscrew this jam jar.
22- هنگام صبحانه خوردن زیاد صحبت نمی کنم. I don’t talk so much during breakfast.
23- بعد از یک صبحانه مفصل، بهترین کاری که می تونیم بکنیم، بیرون رفتن است. After a hearty breakfast, going out is the best thing we can do.
[ دوشنبه 96/6/27 ] [ 10:35 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ ]
|
درباره وبلاگ ![]() غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
لینک های مفید
صفحات دیگر
امکانات وب بازدید امروز: 25 بازدید دیروز: 33 کل بازدیدها: 300696 |
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |