آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

 

با شناسایی سبک یادگیری خود و بکارگیری تکنیکهای یادگیری ویژه مربوط به آن یادگیری خود را بهبود بخشید:

1- سبک یادگیری دیداری

65درصد جمعیت را شامل می گـردد. خــصوصیات این نوع افراد به قرار زیر است:

* بـا مشـاهـده و تـرکیـب تـصـاویـر بـا اطلاعات، اطلاعات را بخاطر می سپارند.
* بـرای بـرقـراری ارتـبـاط با دیگران و همچنین سازماندهی اطلاعات از تصاویر، نقشه ها و نمودارها استفاده میکنند.
* مـعـمـولا بـرای بـه خـاطـر آوردن مطـلبی چشمان خود را برای تجسم آن در ذهن خود میبندند.
* معمولا افرادی مرتب و منظمی میباشند.
* اینگونه افراد در تجسم اشیاء، طرحها و نتایج در ذهن خود توانا میباشند.
* معمولا در کلاس درس نیمکتهای ردیف جلو را اشغال میکنند.
تمایل به برداشتن یادداشت های مفصل و با جزئیات فراوان دارند.
* جذب کتابهای مصور میگردند.
* در بخاطر آوردن لطیفه ها مشکل دارند.
برای برجسته ساختن نکات کلیدی از ماژیکهای با رنگ روشن استفاده میکنند.

تکنیکهای یادگیری:
1- در روند آموزش از رنگها، تصاویر، اشکال، نمادها، اسلایدها و جداول استفاده کنید.
2- برای یادگیری بهتر به حرکات و چهره آموزگار نگاه کنید.
3-یک محیط آرام و بدون سرو صدا را برای مطالعه برگزینید.

2- سبک یادگیری شنیداری

30درصد جمعیت را شامل می گـردد. خصوصیات این گونه افراد به قرار زیر است:

* تمایل دارند بیشتر با اصوات و موسیقی سرو کار داشته باشند.
* قادرند ریتم و تن صدا را تشخیص دهند.
* از طریق گوش دادن یاد میگیرند.
* برای به خاطر سپردن اطلاعات آنها را با یک صدای خاص ترکیب میکنند.
* در محیطهای شلوغ و پر سرو صدا تمرکز خود را از دست میدهند.
* به یادداشت برداشتن تمایلی ندارند.
* تمایل دارند مطالب را با صدای بلند بخوانند.
* برای بخاطر سپردن مطالب دروس خود را با صدای بلند  مکررا روخوانی میکنند.

تکنیکهای یادگیری:
1- در مباحث گروهی کلاس خود مشارکت کنید.
2- از اصوات و موسیقی در یادگیری خود بهره گیرید.
3-عوض نت برداری از ضبط صوت برای ثبت مطالب کمک بگیرید.

3- سبک یادگیری جنبشی-بساوایی

5درصد جمعیت را شامل میـگـردد. خصوصیات این گروه به قرار زیر است:

* بـرای یادگیری و بخاطر سپردن اطلاعات از جسم و حس لامسه خود بهره میگیرند.
* به فعالیتهای بدنی و ورزش علاقه مندند.
* در هـنگام بر قراری ارتباط و گفتگو مکررا دستهای خود را تکان داده و از ژستهای جسمانی استفاده میکنند.
* از آنکه در کلاس درس بی حرکت بنشینند و به درس گوش دهند بیزارند.
* برای یادگیری و بخاطر سپردن اطلاعات به تحرک و تمرینات عملی نیازمندند.
* هنگام مرور مطالب درسی خود  مرتبا راه میروند و نکات کلیدی را با صدای بلند تکرار میکنند.

تکنیکهای یادگیری
1- در حین یادگیری آدامس بجوید.
2- برای یادگیری بهتر از حس لامسه، حرکت و تمرینات عملی بهره گیرید.
3-حین یادگیری موسیقی گوش دهید


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/1/15 ] [ 12:48 صبح ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

راهبرد های مطالعه و یادگیریروانشناسانیادگیری در طول بیست سال اخیر به پیشرفت های عظیمی دست یافته و به دیدگاههای تازه ای نسبت به مطالعه و یادگیری رسیده است. نظریه ها و روش های جدید یادگیری و مطالعه که عمدتاً از روانشناسی خبر پردازی  سر بر آورده اند. در بسیاری از مواقع مکمل نطریه ها وروش های قدیمی هستند، اما در بعضی موارد با آن ها متفاوت است. بنا بر نظریه های قدیمی خواندن که در روش های مطالعه زیر بنای روش های تند خوانی قرار گرفته، چنین فرض شده است که سرعت مطالعه وابسته به حرکات سریع چشم است، یعنی هر چقدر چشم سرعتر از روی کلمات بگذرد، ذهن نیز سریع تر اطلاعات موجود در کلمات را درک می کند. بر خلاف این نظریه در روان شناسی یادگیری جدید که از یک رویکرد خبرپردازی یا پردازش اطلاعات سر چشمه می گیرد، اینگونه استدلال می شود که عامل مهم در سرعت مطالعه، پردازش اطلاعات در ذهن خواننده است. یعنی هر چه ذهن آدمی اطاعات دریافتی را سریع تر پردازش کند، سرعت درک ولذا سرعت مطالعه او نیز بیشتر خواهد بود. تفاوت های فردی افراد در خواندن به فرآیند پردازش اطلاعات مرکزی وابسته است نه به فرآ یند های حسی پیرامونی.


روش های یادگیری موثر:

به منظور بهبود فرآیند یادگیری ،روش های متعددی بیان شده اند. برای آشنایی بیشتر شما عزیزان با این روش ها به طور اجمالی به بررسی دو روش موثر به نام های روش پس ختام و مردر میپردازیم.

روش پس ختام:

این روش شامل 6 مرحله وکلمه ی پس ختام از حروف اول این مراحل تشکیل شده که عبارتند از :

1-پیش خوانی:

به معنای اجمالی به منظور دریافت کلیات موضوع و سازمان دهی کلی مطلب است . در این روش، خواننده قبل از خواندن دقیق، کل مطلب را مرور و بررسی   می کند.

2- سوال کردن:

برای هر قسمت از کتاب یا هر فصلی که مطالعه میشود ،میتوان پرسش هائی مطرح کرد و با مطالعه ی بیشتر به آن ها پاسخ داد . سوال ها را با کلمات چگونه ، چه کسی چرا ، چه چیز وغیره باید مطرح کرد.

3ـ خواندن:

در این مرحله، کل متن یا کتاب مطالعه می شود و به پرسش های مطرح شده پاسخ داده می شود. سرعت خواندن باید با سادگی یا پیچیدگی متن تناسب داشته باشد.

4ـ تفکر:

اندیشیدن در مورد موضوع مطالعه به آن معنا می دهد و به یاد سپاری آن کمک می کند. به منظور یادگیری بهتر مطالب، از پیش آموخته شده ارتباط داده، نکات اصلی وفرعی را شناسایی کرده وبه یکدیگر پیوند داده و تناقضات موجود در متن را حل کرد. با توجه به آنچه که گفته شد، مهمترین اصل زیربنای تفکر در جریان مطالعه، بسط معنایی است. یعنی شاخ و برگ دادن به مطالب آموخته شده و ایجاد ارتباط بین آنها و آموخته های قبلی که می تواند به یاد سپاری مطالب کمک کند.

5ـ از حفظ گفتن:

پس از مطالعه هر قسمت، باید مطالب آن توسط خواننده به زبان ساده بازگو شود. این بازگویی مطالب، معلوم می کند که کدام قسمت ها به خوبی یاد گرفته نشده و باید مجدداُ مطالعه شود.

6ـ مرور کردن:

پس از اتمام مطالعه یک کتاب یا مطالب درسی به منظور جلوگیری از فراموشی مطالب باید کل مطلب مرور شود. بهترین راه مرور کردن این است که بدون مراجعه به متن اصلی به پرسش های مطرح شده پاسخ داده شود. در صورتی که خواندن متن، نتواند به پرسش ها پاسخ دهد، لازم است به متن اصلی مراجعه کرده و مجدداُ اقدام بهمطالعه قسمت فراموش شده نمایید. پژوهش های مختلفی که در رابطه با تاثیر روش پس ختام در افزایش پیشرفت تحصیلی و بالا بردن کیفیت یادگیری دانش آموزان و دانشجویان انجام شده نشان داده اند که این روش تاثیر زیادی دارد.

روش مردر:

یکی از روش های مطالعه یادگیری، روش مردر نام دارد. مراحل این روش عبارتند از:

1ـ حال وهوا:

منظور این است که برای مطالعه باید سر حال وآماده یادگیری باشید. بدین منظور سعی کنید با ایجاد حالت آرمیدگی عضلانی براضطراب خود غلبه کرده و افکار مثبت را جانشین افکار منفی و شک تردید های بیهوده سازید.

2ـ درک و فهم:

در این مرحله بکوشید تا آنجا که ممکن است، مطالبی را که می خوانید به طور عمیق درک کنید. از میزان درک خود آگاه باشید و مطالبی را که خوب نفهمیده اید، با علامت سؤال مشخص کنید.

3ـ یادآوری:

آنچه را که در هر مرحله خوانده و فهمیده اید، به یاد آورید.در این مرحله با استفاده از تخیل، تفسیر و تحلیل مطالب به یادگیری مطلب کمک کنید.

4ـکشف و هضم:

در این مرحله مطالبی که در مراحل قبل نفهمیده اید، مراجعه کرده و به یادگیری آنها و کشف ارتباط بین مطالب با یکدیگر بپردازید. مطالب پیچیده را به اجزای ساده تر تجزیه کنید و برای فهم آنها از معلمان، اساتید ومنابع معتبر کمک بگیرید.

5ـ بسط و گسترش:

مطالبی را که می خوانید به آنچه که قبلا‏ٌ  آموخته اید، ارتباط داده و به آن شاخ و برگ دهید و سؤال هایی نظیر این سؤال ها را از خود بپرسید:

ـ اگر به نویسنده ی مطلب دسترسی داشتید، از او چه سؤال هایی می پرسیدید؟
ـ چگونه می توانید آنچه را که آموخته اید، برای دیگران قابل فهم سازید؟
ـ چگونه می توانید از اطلاعاتی که کسب کرده اید، در عمل استفاده کنید؟

6ـ مرور وپاسخ دادن:

مرور مطالب آموخته شده و پاسخ دادن به سؤال های طرح شده به منظور رفع ابهامات و اشکالات احتمالی، یکی از مهمترین مراحل در تمام روش های یادگیری است.

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/1/15 ] [ 12:47 صبح ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

William Shakespeare Said :

ویلیام شکسپیر گفت :


I always feel happy, you know why?

من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟


Because I don"t expect anything from anyone

برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم


Expectations always hurt ...

انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ...


Life is short ...

زندگی کوتاه است ...


So love your life ...

پس به زندگی ات عشق بورز ...


Be happy

خوشحال باش


And keep smiling

و لبخند بزن


Just Live for yourself and ..

فقط برای خودت زندگی کن و ...


Befor you speak ؛ Listen

قبل از اینکه صحبت کنی ؛ گوش کن


Befor you write ؛ Think

قبل از اینکه بنویسی ؛ فکر کن


Befor you spend ؛ Earn

قبل از اینکه خرج کنی ؛ درآمد داشته باش


Befor you pray ؛ Forgive

قبل از اینکه دعا کنی ؛ ببخش


Befor you hurt ؛ Feel

قبل از اینکه صدمه بزنی ؛ احساس کن


Befor you hate ؛ Love

قبل از تنفر ؛ عشق بورز


That"s Life …

زندگی این است ...


Feel it, Live it & Enjoy it

احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/1/15 ] [ 12:46 صبح ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 


At least 5 people in this world love you so much they would die for you
حداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدیتو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند

At least 15 people in this world love you, in some way
حداقل پانزده نفر در این دنیا هستندکه تو را به یک نحوی دوست دارند

The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you
تنها دلیلی که باعث میشود یک نفر ازتو متنفر باشد، اینست که می‌خواهد دقیقاً مثل تو باشد

A smile from you, can bring happiness to anyone, even if they don"t like you
یک لبخند از طرف تو میتواند موجبشادی کسی شود،
حتی کسانی که ممکن است تو را دوست نداشته باشند

Every night, SOMEONE thinks about you before he/ she goes to sleep
هر شب، یک نفر قبل از اینکه به خواببرود به تو فکر می‌کند

You are special and unique, in your own way
تو در نوع خود استثنایی و بی‌نظیرهستی

Someone that you don"t know even exists, loves you
یک نفر تو را دوست دارد، که حتی ازوجودش بی‌اطلاع هستی

When you make the biggest mistake ever, something good comes from it
وقتی بزرگترین اشتباهات زندگیت راانجام می‌دهی ممکن است منجر به اتفاق خوبی شود

When you think the world has turned it"s back on you, take a look
you most likely turned your back on the world
وقتی خیال می‌کنی که دنیا به تو پشتکرده، یه خرده فکر کن،
شاید این تو هستی که پشت به دنیا کرده‌ای

Always tell someone how you feel about them
you will feel much better when they know
همیشه احساست را نسبت به دیگران برایآنها بیان کن،
وقتی آنها از احساست نسبت به خود آگاه می‌شوند احساس بهتری خواهیداشت

If you have great friends, take the time to let them know that they are great
وقتی دوستان فوق‌العاده‌ای داشتی بهآنها فرصت بده تا متوجه شوند که فوق‌العاده هستند

  


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/1/15 ] [ 12:45 صبح ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

یادگیری مکالمه زبان انگلیسی به شکل مطلوب، آرزوی اکثر جوانان ایرانی است. چه آنها که انگیزه خاصی برای استفاده از این توانایی دارند، مثل سفر به خارج، ادامه تحصیل یا استخدام در یک مؤسسه خارجی ویا صرفا از روی علاقه و ایجاد ارتباط با جامعه جهانی.

همگان بر این اعتقاد هستند که آموزش های زبان در مدارس و دانشگاه های ایران کمکی به مکالمه نمی کند و اطلاعات مربوطه صرفا در محدوده گرامر یا ترجمه متون خلاصه می شود.

برخی از خانواده های ایرانی هم چون به سختی یادگیری زبان در بزرگسالی واقف هستند، فرزندان خود را از همان سال های ابتدایی در کلاس های ویژه ثبت نام می کنند.

اما بزرگسالان که فرصت شرکت در کلاس را داشته باشند ، همیشه به دنبال یک مرکز معتبر هستند و شاید چندین آموزشگاه را تجربه کرده باشند. اما چون صرفا در کلاس حضور به هم می رسانند و وقتی برای تمرین های هفتگی و مطالعه قبل از کلاس نمی گذارند، عملا به جایی نمی رسند.

برخی نیز که کار و شغل روزمره اجازه حضور در کلاس را نمی دهد، با خرید انواع کتاب ها و نوارها ، تصمیم می گیرند که در منزل یا خودرو ، شخصا اقدام به یادگیری کنند که چون اجبار و ضرب العجلی برایشان نیست، به مرور از خیر این شیوه می گذرند و مجموعه ای از کتاب و سی دی و نوار روی دستشان می ماند.

آنچه که در این مطلب قصد بیان آن را داریم اشاره به نکته های کلیدی و طلایی در یادگیری مکالمه زبان است که بر اساس تجربه های مختلف بدست آمده است.

این اطلاعات برای هر دو گروه فوق ، بخصوص برای آنان که از به کاربردن روش های مختلف خسته شده اند بسیار مفید خواهد بود.

سه شرط اصلی برای یادگیری مکالمه زبان:

1- انگیزه: تصمیم خود را بگیرید! به چه منظوری می خواهید زبان یاد بگیرید؟ اگر مصمم هستید ، آغاز کنید وگرنه وقتتان را تلف خواهید کرد!!

2- وقت و انرژی: یادگیری زبان یک کار ممتد و وقت گیر است و نباید بین بخش های مختلف آن فاصله انداخت ، پس دقیقا مشخص کنید در طول هفته چه زمانهایی را برای یادگیری مکالمه اختصاص می دهید.

3- محیط مناسب: هنگام یادگیری زبان باید فضای مناسب و ساکتی رو در نظر داشته باشید تا از تمرکز لازم برخوردار شوید.روی مکان های شلوغ یا ماشین و غیره زیاد حساب نکنید.( به همین دلیل برخی لابراتوارهای زبان را پیشنهاد می کنند).

آیا زبان فرّار است؟

* اگر یادگیری مکالمه زبان بخوبی و صحیح انجام شده باشد ، نباید فرّار باشد. مثل اینکه شما بعد از 10 سال دوری از خودرو ، بخواهید رانندگی کنید و بگویید شیوه رانندگی را فراموش کرده ام. توانایی مکالمه باید به ضمیر ناخودآگاه شما رسوخ کند، آنگاه در طول زمان تنها برخی کلمات و واژه ها از ذهنتان خارج می شود اما کلیات مکالمه همچنان در توانایی شما باقی می ماند. مگر اینکه آموزش شما سطحی باشد.

شنوایی مهمترین و بهترین روش

* مهمترین و مفیدترین روش یادگیری مکالمه ، شنوایی است. هر چه از روش شنوایی بیشتر استفاده کنید سرعت یادگیریتان بیشتر می شود. حال چگونه باید نوار ها را گوش کنیم:

1- به هیچوجه قبل از آنکه برای چند بار نوار درس مورد نظر را گوش نکرده اید ، سراغ خواندن متن آن نروید. چون اگر ابتدا متن درس را بخوانید، ممکن است برخی کلمات را غلط تلفظ کنید و این اشتباه دائم با شما خواهد ماند. پس اول نوار را گوش کنید ، بعد متن را بخوانید.

2- هر درس را چند بار باید گوش کنیم؟ یک بار؟ 5 بار؟ 10 بار؟ نه خیر.... 100 بار!! بله تعجب نکنید ، اگر مایل هستید اعتماد به نفس لازم در مکالمه را بدست بیاورید ، هر درس را آنقدر گوش می دهید تا حفظ شوید! می توان گفت کلیدی ترین موضوع در مکالمه همین باشد. شما باید متن درس ها را حفظ کنید. بعد با خاموش کردن نوار سعی کنید مثل گوینده آن متن را تکرار کنید. بزرگترین لذت شما زمانی است که یک پاراگراف طولانی را از بر بگویید!!

3- چگونه نوار گوش کنیم؟ فقط با استفاده از هدفون. چرا؟ به دو دلیل : اول) توانمندیهای یادگیری انسان به نسبت 60 و 40 درصد بین بینایی و شنوایی تقسیم می شود. اگر بخواهیم توان بینایی ما به کمک شنوائیمان بیاید، باید چشمهایمان را ببندیم، ( تصور کنید در جایی نشسته و با کسی صحبت می کنید، همکارتان به شما نزدیک می شود و در گوش شما مطلبی را توضیح می دهد .. در آن لحظه که دارید به مطلب او گوش می کنید ، به کجا نگاه می کنید؟ با اینکه چشمانتان باز است، اما در واقع به هیچ جا نگاه نمی کنید چون تمام هوش و حواس شما به فهمیدن حرف های او معطوف است!) هدفون نیز نوعی پچ پچ در گوش شماست که باعث می شود توجه شما به طور کامل به گفتار نوار و گوینده جلب شود.

دوم) صدایی که از هدفون در می آید به دلیل نزدیکی به پرده گوش انسان ، برای مدتها در محدوده ورودی گوش باقی می ماند و در یک حرکت رفت و برگشت مرتب تکرار می شود و شما سود بیشتری از آن می برید!

اگر سی دی تصویری هم می بینید باید همانند سینما فضا را تاریک کنید تا هیچ چیز دیگری توجه شما را به هم نزند.

4- خوب قرار شد به نوار برای چندین بار گوش کنیم، بعد متن را حفظ کنیم. در مرحله بعد وقتی با خواندن متن به طور کامل با یحث آشنا شدیم ، باید صدای خود را ضبط کنیم. یک نوار خالی آماده کنید و هر متنی را که حفظ کردید ، بدون نگاه کردن به کتاب، در آن ضبط کنید. البته در ابتدا این کار سخت خواهد بود اما اگر بخشی را فراموش کردید ، به جای مراجعه به کتاب ، مجددا آن بخش را گوش کنید. بعد دوباره صدای خود را ضبط کنید. تازه وقتی به صدای خود گوش کردید خواهید فهمید چقدر در لهجه و تلفظ کلمات پیشرفت کرده اید! .. فراموش نکنید برای رسیدن به لهجه مناسب، شما باید همانند یک مقلد صدا یا یک بازیگر تئاتر، نحوه گویش گوینده را تقلید کنید. حتی اگر طرف یک پیرزن یا بچه باشد مثل او حرف بزنید . توجه داشته باشید، اگر سعی کنید دقیقا مثل نوار حرف بزنید، کلمات بیشتری به خاطرتان می آید ، چون شما دقیقا همانی را می گویید که شنیده اید!! ، اما اگر با لهجه خودتان حرف بزنید ، دیگر شنیده های شما دردی را دوا نمی کند ، چون ذهن شما، آنها را چیز دیگری فرض می کند.

بهترین تمرین گفتار، در مقابل آینه است . در این روش اعتماد به نفس خود را نیز تقویت می کنید.

نکته: کسانی که مرتب به شما توصیه می کنند ، زیاد نوار یا رادیو گوش دهید یا فیلم زبان اصلی ببینید، درست می گویند، اما اینکار به گفتار شما کمکی نمی کند بلکه تنها فایده اش ، آشنایی گوش شما با فرکانس هاس ویژه مکالمه زبان است . حتی اگر معنی کلمات را نفهمید، باز هم گوش کنید .. بعدا که با معانی آشنا شدید ، ذهن شما همانند پازل این کلمات را کنار هم قرار می دهد و برداشت لازم را از گفتار به عمل می آورد.

تمرین، گرامر ، دیکته ، حفظ لغت و جمله سازی

همه این موارد را فراموش کنید!

در مراحل اولیه یادگیری مکالمه ، اجبار نداشته باشید که تمرین حل کنید، دیکته بنویسید، گرامر کار کنید و غیره ...فقط گوش کنید ، حفظ کنید و صدای خود را ضبط کنید.. تا آنجا پیش روید که از لهجه و سرعت گفتار خود راضی شوید.

پرداختن به بحث گرامری ، شما را از هدفتان دور می کند ..شما در حین حفظ مطلب ، به طور ناخودآگاه گرامر را هم رعایت می کنید و این روش ماندگار تر است تا اینکه با هدف قبلی بخواهید نکته های گرامری را در جملات خود بکار ببرید.

به دنبال یادگیری یا حفظ لغات هم نباشید ... با دیکشنری خداحافظی کنید! .... شما فقط جملات یا عبارت ها را یاد می گیرید نه کلمات .. هزاران هزار کلمه هم که بلد باشید اگر نتوانید در جمله بکار ببرید ، به چه دردتان می خورد؟

ما نباید خودمان جمله بسازیم بلکه جملات آماده را حفظ می کنیم!

فراموش نکنید، شما فقط و فقط جملاتی را می توانید در گفتار خود بکار ببرید که قبلا عین آن را خوانده یا شنیده باشید! در غیر اینصورت مثل یک دانش آموز با ادب ، بگویید هنوز نخوندیم آقا! ...

اگر تلاش کنید که یک جمله جدید بسازید یعنی به طور کلی عکس روش مورد نظر ما عمل می کنید. آیا وقتی شما فارسی حرف می زنید جمله سازی می کنید؟ خیر .. چرا؟ برای اینکه جملاتی که می خواهید بگویید قبلا بارها خوانده اید یا بگوشتان آشناست.

خیالتان راحت باشد، آنقدر جمله های متعدد حفظ خواهید کرد که نیاز به جمله سازی پیدا نمی کنید.

مکالمه زبان را وارد زندگی خود کنید

اگر بخواهید این جملات را به انگلیسی خیلی سریع بگویید، می توانید؟ تلویزیون را خاموش کن، سفره رو بنداز، ببین کیه در می زنه؟ برو درستو بخون...

یکی از اشتباهات بزرگ شیوه تدریس زبان در مدارس ما، تفاوت آن با نحوه حرف زدن یک نوزاد است. وقتی فرزند شما متولد می شود اولین کلماتی که با آنها آشنا می شود ، بعد از بابا و ماما، افعال امر هستند ، مثل بیا، بشین، دست نزن، جیزه!، دهنتو باز کن، بگو ماما، بخند و ....

اما ما در مدارس با جملات کامل خبری شروع می کنیم! .. He is a teacher! ، I am a student! .....

این موضوع را می توان بزرگترین نقص نظام آموزش زبان انگلیسی در مدارس دانست. تحصیلکردگان دانشگاهی ما هنوز نمی توانند فرق بین get، take و put را بخوبی درک کنند، چرا ؟ چون تنها با کاربرد امری این افعال جایگاه واقعی آنها مشخص می شود.

در اینجا قصد نداریم شما را به یادگرفتن افعال و شیوه کاربرد آنها توصیه کنیم ..چون قبلا گفتیم در یادگیری مکالمه ، گرامر به طور مستقل وارد عمل نمی شود بلکه در قالب جملات آموخته می شود.

پیشنهادی که ما داریم اینست:

1- چند شب پشت سر هم در حالیکه اعضای خانواده شما متوجه نیستند، ضبط صوت خود را روشن کنید تا مکالمات عادی افراد داخل منزل( مثلا حین صرف شام) ضبط شود.

2- در مرحله بعد تمام جملات رد و بدل شده بین اعضای خانواده را از روی نوار در دفتر خود بنویسید.

3- چون چند شب پشت سر هم ضبط کرده اید ، خواهید دید که برخی جمله ها تکراری است، انها را حذف کنید

4- به کمک استاد خود یا یک کسی که زبان خوبی دارد ، این جملات را تر جمه کنید

5- جملات را حفظ کنید

همین ...الان شما قادر هستید با همین جملاتی که حفظ کردید در منزل انگلیسی حرف بزنید!!! چون گفتار های خانوادگی و روزمره ما بسیار محدود و اکثرا تکراری هستند .

توسعه توانمندی خود

1- به طور کلی شیوه ای که اینجانب توصیه می کنم بر مبنای ترجمه " فارسی به انگلیسی" است. شما باید جملات ساده فارسی را بتوانید به انگلیسی ترجمه و حفظ کنید . آنوقت است که می توانید اعتماد بنفس لازم را بیابید.

2- از این شاخه به آن شاخه نپرید، روش های گوناگون را امتحان نکنید، انواع نوارها و کتابها را نخرید.. تنها یک مجموعه کتاب و نوار را تهیه و با همان ها شروع کنید. ( من در مورد نوع دوره و کتاب پیشنهادی ندارم ..خود تان تحقیق نمایید ، کتاب مهم نیست روش مهم است ..ما درباره روش صحبت کردیم .. اما شخصا دوره هایی که کتاب یا نوار کمتری داشته باشند مثل streamline یا New interchange یا امثال ان به سیستم های جهشی معروفند و سریعتر نتیجه می دهند.

3- برخی یادداشت ها و تذکر های ی روزمره خود را انگلیسی بنویسید...تذکرات به خودتان...دوستان یا اعضای خانواده ..قوانین منزل یا محل کار ..جملات کوچکی هستند ولی همیشه یادتان می ماند.

4- فینگلیش ننویسید ..در چت و ایمیل انگلیسی بنویسید حتی اگر همه اش غلط باشد ..از هر ایمیل یک چیز کوچک یاد بگیرید کافیست.

5- ترجمه متون را از طریق یادگیری مکالمه انجام دهید ...مکالمه شما که پیشرفت کند خود بخود در ترجمه هم موفق می شوید.

نکته آخر: در جای جای محل کار و منزل خود جملات مهم را بنویسید و نصب کنید تا هر روز در مقابل چشمانتان باشد ..جمله ..نه لغت!!! موفق باشید

علی اکبر ابراهیمی نماینده انجمن دوستداران ایران در کانادا


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/1/15 ] [ 12:43 صبح ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

همانطور که می دانید یکی از مهم ترین جوانب یادگیری یک زبان خارجی (زبان انگلیسی)، افزایش دایره لغات آن زبان می باشد. شما که در صدد یادگیری زبان انگلیسی هستید بدون دانستن لغات ضروری، اختصاصی و عمومی نه قادر به درک متون انگلیسی و مطالعه آنها، و نه مکالمه و شنیدن و فهمیدن زبان خواهید بود. در این مقاله سعی می شود راهکاری مناسب جهت یادگیری و بخاطرسپاری انبوهی از لغات زبان انگلیسی، عربی (یا هر زبان خارجی دیگر) به شما آموزش داده شود تا در کمترین زمان بیشترین لغات را تا ابد بخاطر بسپارید. این روش ها بسیار عملی بوده و بر روی بسیاری افراد نتایج خیره کننده ای داشته است.

این مقاله شامل 2 بخش یادگیری و بیادسپاری لغات می باشد. بسیاری از ما روزانه لغات زیادی را دیده و حتی می توانیم براحتی برای چند دقیقه بخاطر بسپاریم، آیا تا بحال فکر کرده اید اگر کلیه لغاتی که با آنها مواجه می شوید و بطور کوتاه مدت یاد می گیرید، وارد حافظه بلند مدت شما شده بود، تابحال چند لغت بخاطر داشتید؟

یادگیری اولیه لغات:

اولین قدم برای افزایش دایره لغات مشاهده آنها و یادگیری اولیه آن است. به مطالعه متون مختلف عمومی و تخصصی بپردازید. داستان، خبر، مقاله و .. . این روزها با گسترش اینترنت این منابع در دسترس همگی هست و بهترین مطالب و منابع برای یادگیری و تقویت زبان اینترنت می باشد. لغات آشنا به همراه معنی آنها یادداشت کنید. در ابتدای کار از لغات مهم و ضروی شروع کنید و هر روز لیستی از لغات جدید داشته باشید. لیست مناسبی از لغات مربوط به کتاب 500 لغت کاملا ضروری (504 Essential Words) می باشد که می توانید فلش کارت آن رااز این قسمت دانلود کنید.

حال به مهم ترین بخش کار یعنی یادگیری این لغات می پردازیم:

ابتدا هر لغت را یک بار به همراه معنی بخوانید و شکل آنها را دیده و بخاطر بسپارید. لغت را در ذهن خود تصویر سازی کنید، به عنوان مثال برای حفظ کردن کلمه Book (کتاب) تصویر یک کتاب را به همراه شکل کلمه Book در ذهن خود مجسم کنید. این کار هم از لحاظ لغت-معنی و هم املای کلمه بسیار مفید خواهد بود. به همین ترتیب تمامی لغات را بطور سطحی بخاطر بسپارید و آنها را وارد حافظه کوتاه مدت خود بکنید. از فراموش کردن آنها نگران نباشید، در این مرحله هدف فقط بخاطر سپاری اولیه لغات است، در مرحله بعد خواهید آموخت چگونه یک لغت را تا ابد بیاد داشته باشید.

بخاطرسپاری ابدی لغات:

همه ما در دوران تحصیل خود لغات بسیاری را می آموزیم، ولی پس از مدتی دوری از آنها همگی فراموشی شده و بکل از دایره لغات ما پاک می شوند. چاره چیست؟

سباستین لایتنر روشی را به نام روش لایتنر ابداع کرده است که به یادگیری بدون فراموشی معروف است. در این روش مطالب سخت که زیاد از ذهن شما می روند، بیشتر برای شما مرور می شوند، و مطالب آسان وقت شما را بیهوده تلف نمی کنند. مرور اصولی با روش لایتنر تنها در عرض کمتر از چند ماه و با روزی کمتر از نیم ساعت زمان مفید، دایره لغات شما را به هزاران لغت افزایش خواهد داد، البته دیگر خیالتان از فراموش نشدن لغات نیز راحت خواهد بود.

برای استفاده از روش لایتنر و تمرین و تکرار و مرور اصولی لغات زبان انگلیسی، پیشنهاد ما به شمانرم افزار لایتنر ماندگار است.

درواقع نرم افزار لایتنر ماندگار عمل مشابهجعبه لایتنر را انجام می دهد. در این نرم افزار لغات آماده شده پس از یادگیری اولیه را وارد نرم افزار می کنید، تمام سوالات ابتدا به خانه اول (از 15 خانه) می روند. همچنین می توانید از فلش کارت های آماده و بسیار مفید بخش دانلود رایگان فلش کارت وبسایت استفاده کنید. کافیست شما هر روز (و یا هر وقت علاقه داشتید) وارد نرم افزار شده و لغات فعال که مشخص شده (تشخیص فعال بودن لغات، جابجائی لغات به خانه های مناسب، و .. همگی بطور اتوماتیک بر عهده نرم افزار می باشد) پاسخ دهید و تنها پس از مدتی کوتاه تاثیر معجزه آسای آن را در یادگیری خود و مهم تر از یادگیری، ماندگاری آن مشاهده کنید و دایره لغات خود را با لذت یادگیری به طرز خیره کننده ای افزایش دهید.

روش این نرم افزار بر پایه تمرین و مرور اصولی در بازه های زمانی مشخص می باشد که خودبخود مطالب سخت تر، بیشتر برای شما مرور می شود تا هنگامی که بطور کامل ملکه ذهن شما شده و به حافظه بلندمدتتان منتقل گردد و در این روش مطالب آسان، بیهوده وقت شما را برای تکرار نمی گیرند.

علاوه بر این می توانید با ثبت نام دروبسایت Hi2En.com از سیستم آنلاین لایتنر برای یادگیری لغات (Online Leitner Box) و بسیاری امکانات دیگر بهره مند شوید.

توصیه های دیگر:

* تا می توانید مطالب انگلیسی بخوانید، اخبار، مقالات و ..، بهترین منبع برای اینکار اینترنت می باشد. بهترین روش برای مرور لغات، خواندن می باشد.

* فیلم های زبان اصلی (و یا زیرنویس انگلیسی) ببینید و Speaking و Listening خود را تقویت کنید.

* کتاب های خارجی، مجلات خارجی و .. نیز می توانند در مرور مطالب و افزایش درک مطلب نیز بسیار موثر باشند.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/1/15 ] [ 12:41 صبح ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]


یادگیری (learning discomfort ) یک فرایند است. در هر فرایند عوامل و متغیرهایی در حال تعاملند. نوع و شدت تعامل ، تغییرات گوناگونی را به دنبال می‌آورد. بررسی همه عوامل موثر در فرایند تدریس ، امکان پذیر نیست. چند تا از مهمترین این عوامل که تاثیر آشکاری در روند یادگیری دارند عبارتند از: آمادگی ، انگیزه و هدف ، تجارب گذشته ، موقعیت و محیط یادگیری ، روش تدریس رابطه جز و کل ، تمرین و تکرار:


آمادگی
شاگرد باید از لحاظ جسمی ، عاطفی ، عقلی و … رشد کافی کرده باشد تا بتواند بخوبی یاد بگیرد و 
یادگیری زمانی برایش مفید خواهد بود که از هر نظر آمادگی لازم داشته باشد. او حتی اگر بعضی از جنبه‌های آمادگی را کسب نکرده باشد، یادگیری برایش خستگی آور و کسل کننده خواهد شد و چندان پیشرفتی نخواهد کرد. مثلا در یادگیری نوشتن ، اعصاب و عضلات دست و انگشتان باید به قدر کافی رشد کرده و آمادگی داشته باشند. اگر کودکی را که از لحاظ جسمی و روانی آمادگی یاد گرفتن و نوشتن را ندارد، تعلیم بدهیم، جریان یادگیری او در این زمینه حتی در سال‌های بعدی به کندی پیش خواهد رفت، در صورتی که اگر همین کودک در سنی که آمادگی کافی دارد، تحت تعلیم قرار گیرد، نوشتن را زودتر فرا خواهد گرفت و در این زمینه سریعتر پیشرفت خواهد کرد.

آمادگی در زمینه‌های مختلف متفاوت است. ممکن است فرد از لحاظ عقلی آماده باشد ولی از نظر عاطفی نسبت به امر مورد نظر فاقد احساس مطبوع باشد. مثلا ترس از معلم احساس عدم امنیت ، دلهره ، اضطراب و پریشانی فکر ممکن است یادگیری را در زمینه مورد نظر مختل کند. رشد و آمادگی ذهنی افراد نیز در فهم و یادگیری علوم مختلف متفاوت است. مثلا ممکن است شاگردی در مرحله‌ای از رشد خود آماده درک علوم تجربی باشد، ولی برای درک علوم اجتماعی هنوز آمادگی لازم را بدسن نیاورده باشد. بنابراین ، معلم باید آمادگی هر یک از شاگردان خود را تدریس مواد درسی در نظر داشته باشد و فعالیت‌های آموزشی خود را متناسب با سطح آمادگی آنان عرضه کند.

هر چه فرد آمادگی بیشتری برای رفتار معینی داشته باشد، برای انجام دادن رفتار ، به محرک کمتری نیاز دارد. مثلا خنداندن یک انسان خوشحال بسیار ساده‌تر از خندان یک شخص غمگین است. هر چه فرد آمادگی کمتری داشته باشد‌، تحرک بیشتری برای ایجاد آن رفتار لازم است. تدریس و فعالیت معلم زمانی بیشترین تاثیر را در یادگیریخواهد داشت که شاگرد به آمادگی لازم رسیده باشد و در غیر این صورت شاگرد همچون چراغی که فتیله آن پایین کشیده شده باشد، هرگز برافروخته نمی‌شود و چیزی نخواهد آموخت.

انگیزه و هدف
یادگیری معلول انگیزه‌های متفاوتی است. یکی از این انگیزه‌ها که نقش مهمی در جریان ییادگیری میل و رغبت شاگرد به آموختن است. رغبت هر کس است که نیروی فعالیت را افزایش می‌دهد. برای اینکه شاگردان در ضمن یادگیری فعال باید به موضوعی که می‌خواهند قرا بگیرند علاقمند باشند. برای ایجاد رغبت ، لازم نیست موضوعات درسی را به طور تصنعی جالب توجه نشان داد، همینکه مطالب و مفاهیم درسی بر اساس نیاز شاگردان تنظیم شده باشد و مسائل اساسی و واقعی آنان را مطرح سازد و به آنان در برخورد با محیط کمک کند، رغبت آنان برانگیخته خواهد شد.

یکی دیگر از عوامل ایجاد انگیزه ، هدف است. هدف به فعالیت انسان و جهت و نیرو می‌دهد. اگر انسانی در طول زندگی خود هدف قابل وصولی نداشته باشد، پویایی و حرکت خود را از دست خواهد داد. هدف ارزشمند، فرد را به خواستن و طلب کردن وادار می‌کند. در مدارس ، هدف‌های تربیتی باید انعکاس از احتیاجات و تمایلات شاگردان باشد و بطور واضح بیان شود.

معلم و دانش آموز باید بدانند غرض از فعالیت‌های آموزشی در یک مقطع زمانی خاص چیست. مشخص بودن هدف‌ها در مدرسه ، سبب هماهنگی پیش فعالیت‌های معلم و شاگرد می‌شود و آنان را به اجرای فعالیت‌های متنوع بر می‌انگیزد و جهت و میزان پیشرفت آنان را نشان می‌دهد، محیط مدرسه و کلاس را آموزنده و نشاط آور می‌سازد و سطح یادگیری شاگردان را گسترش داده و یادگیری را عمیق‌تر و موثرتر می‌کند.

تجارب گذشته
آموخته‌ها و تجارب گذشته شاگرد ساخت‌شناختی وی را تشکیل می‌دهد. آمادگی شاگرد در حد وسیعی تحت تاثیر تجارب گذشته اوست. فرد زمانی می‌تواند مفاهیم و مسائل جدیدی را درک کند که مفهوم و مساله جدیدی با ساخت‌شناختی او مرتبط باشد. در واقع ، 
فرآیند یادگیری همچون روند رشد است. همچنان که رشد جریانی دائمی است، یعنی گذشته ، حال و آینده آنان با هم ارتباط دارد، یادگیری نیز جریانی است که تجارب گذشته پایه و اساس وضع فعلی آن را تشکیل می‌دهد و آنچه فرد در آینده خواهد آموخت باید متناسب با تجارب او در زمان حاضر باشد.

فرد وقتی مفهومی را واقعا می‌‌آموزد که پایه و ریشه در تجارب گذشته‌اش داشته باشد. اگر این ارتباط برقرار نشود،یادگیری به معنی خاص خود صورت نخواهد گرفت. بنابراین معلم همواره باید فعالیت‌های آموزشی را بر اساس تجارب گذشته شاگردان و متناسب با ساخت‌شناختی آنان طراحی و اجرا کند. توجه به این امر شرط اساسی موفقیت در کارها تربیتی است. معلم آگاه در فعالیت‌های آموزشی و پرورشی ابتدا زمینه‌ها و تجارب گذشته شاگرد را بررسی می‌کند، توان او را برای درک و هم مسئله جدیدی می‌سنجد و مفاهیم جدید را با توجه به سطح دانش او ارائه می‌دهد. مثلا اگر معلم ریاضی در تدریس مفهوم تازه ، زمینه‌های قبلی شاگردان را به دست فراموشی بسپارد و آموزش خود را بدون توجه به مطالب و دانش قبلی آنان در این زمینه آغاز کند، هرگز موفق نخواهد بود.

البته ممکن است در اینجا سوال مطرح شود که با توجه به اینکه تجارب گذشته شاگردان یک کلاس ، دلیل تفاوت در شکوفایی استعداد ، محیط خانواده و سطح تربیت والدین یکسان نیست. چگونه ممکن است معلم روش تدریس خود را متناسب با تجارب همه شاگردان انتخاب کند. اگر چه چنین امری کار آسانی نیست، اختلاف سطح دانش‌آموزان را می‌توان از طریق آموزش ترمیمی یا فعالیت‌های متنوع دیگر که به حل این مسئله کمک می‌کند‌، از میان برد.

موقعیت و محیط یادگیری
موقعیت و 
محیط یادگیری از عوامل بسیار موثر در یادگیری است. محیط مانند نور ، هوا ، تجهیزات و امکانات آموزشی. طبیعی است هر چه امکانات آموزشی ، کتابخانه و منابع مختلف علمی مناسب‌تر و بیشتر باشد، یادگیری شاگردان در مقایسه با یادگیری شاگردان مدرسه‌ای که دارای فضای مناسب نیست و در آن جز کتاب درسی منابع دیگری یافت نمی شود بسیار متفاوت خواهد بود.

محیط ممکن است عاطفی باشد. رابطه معلم و شاگرد ، رابطه شاگردان با هم ، رابطه والدین با هم و نگرش والدین و مربیان در زمینه تربیت کودکان ، همگی می‌تواند در میزان یادگیری شاگردان موثر باشد. موقعیت آموزش منظم همراه با محبت و احترام متقابل ، نسبت به محیط‌های خشک و تهی از عواطف ، تاثیر بیشتری در یادگیری احترام متقابل ، نسبت به محیط‌های خشک و تهی از عواطف ، تاثیر بیشتری در یادگیری خواهد داشت. عاطفه به عنوان یک عامل بسیار موثر می‌تواند در جریان یادگیری عمل کند.

عواملی نظیر عدم امنیت ، ترس ، اضطراب ، نومیدی ، شک و تردید می‌توانند در فعالیت‌های آموزشی از همه امکانات یاد شده برخوردار باشد، شاگرد را به کنجکاوی و تلاش برای یادگیری و حل مسائل ذهنی خود واردار می‌سازد. البته محیط و موقعیت تلاش برای یادگیری و حل مسائل ذهنی خود وادار می‌سازد. البته محیط و موقعیت یادگیری باید متناسب با آمادگی ، استعداد ، نیاز و گرایش شاگردان باشد.

اگر مجموعه عوامل موجود در محیط برای شاگرد برانگیزنده و قابل درک نباشد، مساله‌ای در ذهن او ایجاد نخواهد شد یا در صورت وجود مساله ، شاگرد توانایی حل آن را نخواهد داشت. به هر حال ، امکانات محیط آموزشی ، اعم از نیروی انسانی و تجهیزات ، وضع اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی خانواده نگرش والدین و مربیان نسبت به تحصیل و آموزشگاه و هزاران عامل محیطی دیگر می‌تواند در کیفیت و کمیت یادگیری شاگردان موثر باشد.

روش تدریس معلم
در کنار شرایط و امکانات آموزشی نیرویی انسانی و بویژه معلم ، از مهمترین عوامل تشکیل دهنده محیط‌های آموزشی است. تاثیر موقعیت و امکانات مناسب بر هیچ فردی پوشیده نیست. اما امکانات و تجهیزات بدون وجود معلم کارایی لازم را نخواهد داشت. معلم با شناخت امکانات به تجهیز مناسب محیط آموزشی می‌پردازد. محیط و امکانات آموزشی را سازماندهی می‌کند‌، موقعیت آموزشی مناسب را بوجود می‌آورد و با شناخت استعداد ، علایق و توانایی شاگردان ، آنان را در طریق صحیح 
یادگیری هدایت می‌کند.

البته چنین نقشی به دانش و اعتقادات معلم بستگی دارد. اگر چه کنجکاوی و ارضای آن را بدیهی ترین احتیاجات شاگردان است. اگر معلم با نظریه ها و اصول یادگیری آشنا نباشد و تدریس را فقط انتقال واقعیت‌های علمی بداند و تجارب یادگیری را منحصر به نشستن در کلاس ، گوش دادن و حفظ کردن مطالب شنیده شده یا نوشته شده در کتاب تصور کند، مسلم است که در تقویت کنجکاوی و پرورش استعداد و تفکر علمی شاگردان چندان موفقیتی به دست نخواهد آورد. زیرا شاگرد که همواره علاقمند به فکر کردن است. در بررسی عوامل مختلف باید فرصت حرکت و جنبش داشته باشد تا بتواند به هدف‌های آموزشی برسد. یادگیری بدون تلاش و فعالیت و تعامل با محیط صورت نخواهد گرفت.

کسی که می‌خواهد یاد بگیرد باید فعالیتی متناسب با علایق و توان خود داشته باشد. و اگر در روش تدریس معلم این نکات در نظر گرفته نشود، مدرسه و کلاس برای شاگرد جالب توجه و جذاب نخواهد بود، اما اگر معلم خود را راهنما و ایجادکننده شرایط مطلوب یادگیری بداند و بجای انتقال اطلاعات ، روش کسب تجربه را به شاگردان بیاموزد، آنان در برخورد با مسائل فعال‌تر خواهند شد، از منابع مختلف استفاده خواهند کرد، اطلاعات لازم را به دست خواهند آورند، به سازماندهی آن خواهد پرداخت و آن را تحلیل خواهند کرد تا به حل مسائل نایل شوند.

با چنین روشی ، شاگرد نه فقط حقایق علمی را فرا می‌گیرد. بلکه با روش‌های علمی کسب معرفت نیز آشنا خواهد شد، طرز کار را با منابع مختلف و نحوه استفاده از مطالب درسی برای حل مساله را خواهد آموخت و در فرِآیند یادگیری ، ابتکار و خلاقیت خود را به کار خواهد انداخت.

توجه به کل به جای جز
طرفداران مکتب گشتالت معتقدند کل ، اجزا را در یک طرح و زمینه قرار می‌دهد و ارتباط آنها را روشن می‌سازد. به نظر ایشان ، اجزا به تنهایی بی‌معنی و نامفهوم هستند ولی وقتی در یک طرح زمینه قرار بگیرند، معنی و مفهوم آنها روشن می‌شود. طرح یا کل قابل انتقال و تعمیم است، اما اجزا و کیفیت خالص آنها این خصوصیت را ندارد طرح یا کل ، عناصر را مشخص می‌سازد و آنها را در یک زمینه خالص به هم ارتباط می‌دهد.

مطالعه فرایند یادگیری نشان خواهد داد که حرکت از کل به جز روند یادگیری را بهتر و فهم مطالب را آسان‌تر می‌کند. اجزا به تنهایی بی‌معنی و نامربوط هستند و در طرح و کل ، معنی پیدا می‌کنند. البته کل معادل مجموع اجزا نیست و بررسی تک تک اجزا و روی هم قرار دادن آنها سبب تصور کل نمی‌شود. کل عبارت است از نحوه ارتباط و پیوند اجزا با هم و تا این ارتباط مشخص نشود، اجزا قابل فهم نیستند.

در جریان تدریس ، معلم باید در حد امکان ، ابتدا مطالب درسی را به صورت کل مطرح کند و ارتباط اجزا با کل را مشخص سازد و پس از آن به بررسی و تحلیل اجزا بپردازد. مطالعه جزئیات بدون در نظر گرفتن رابطه آنها با هم و همچنین رابطه آنها با کل ، موجب پریشانی فکر خواهد شد، در حالی که مطالعه از کل به جز با مشخص کردن روابط جز با کل ، قدرت تحلیلی در فراگیران می‌دهد و در نتیجه یادگیری معنی‌دار می‌شود. به عبارت دیگر ، حفظ و فکر و تکرار ، جای خود را به فهم و اندیشه می‌دهد.

تمرین و تکرار
برای بسیاری از دست‌اندرکاران آموزش و پرورش، هنوز این سوال‌ها مطرح است
تمرین و تکرار چه نقشی در فرآیند یادگیری دارد؟ آیا پیشرفت یادگیری مستقیما تابع تکرار است؟ اگر چنین نیست، شرایط تمرین و تکرارچیست؟ مساعدترین موقعیت برای تمرین کدام است؟ تکالیف تکراری مدارس می‌تواند برای شاگردان مفید باشد یا نه؟

در پاسخ به سوالات مطرح شده باید گفت: تاثیرتمرین و تکرار در کل فرآیند یادگیری و حیطه‌های مختلف آن بویژه در حیطه روانی – حرکتی ، انکار ناپذیر است. همه این ضرب‌المثل قدیمی در کار نیکو کردن از پر کردن است،را شنیده‌اند و واقفند که بازی روی یخ یا رانندگی فقط در نتیجه تمرین و تکرار یاد گرفته می‌شود. و اگر تکرار نشوند، دیر یا زود به دست فراموشی سپرده خواهند شد.

ولی این نکته نیز غیر قابل انکار است کهکیفیت اجرای تمرین ، مقدار و زمان آن نقش بسیار مهمی در تثبیت یا عدم تثبیت رفتار دارد. چنانکه آزمایش‌های متعدد نشان داده است، اجرای تمرین در زمان غیر متمرکز ، اثر یادگیری بیشتری نسبت به اجرای تمرین در زمان متمرکز دارد. مثلا شاگرد موضوع مورد یادگیری را در دو تمرین بیست دقیقه‌ای ، زودتر از یک تمرین چهل دقیقه‌ای یاد می‌گیرد. از همین رو ، تمرین و تکرار موثر باید شرایط و ویژگی خاصی داشته باشد، از جمله اینکه باید منظم و مرتب و طول دوره‌های آن مناسب باشد و در شرایط واقعی و طبیعی انجام پذیرد.

اگر شاگرد در اوضاع و احوال ساختگی و غیر طبیعی تمرین کند، مطلع شود. زیرا اطلاع از پیشرفت ، او را به کوشش وا می‌دارد. تمرین نباید بیش از حد طولانی و خستگی‌آور باشد. هر گاه عملی به طور سریع و متوالی تکرار شود ، اغلب موجب کاهش کارایی تمرین می‌شود. به این معنی که شخص در انجام دادن آن عمل به تدریج کندتر و ضعیفتر می‌شود، تا اینکه سرانجام از انجام دادن آن سرباز می‌زند. در واقع خستگی یادگیری را کاهش می‌دهد.

منبع: رشد


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/1/15 ] [ 12:40 صبح ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

شما با کلیک بر روی هر یک از لینکهای زیر به یه سایت آموزش زبان هدایت می شوید:

 

http://www.the_english_dept.tripod.com

http://www.school.discovery.com

http://www.learning-english.com

http://www.english-at-home.com

http://www.freeworksheets.com

http://www.onestopenglish.com

http://www.towerofenglish.com

http://www.learnenglish.org.uk

http://www.goodenglish.org.sg

http://www.englishlearner.com

http://www.tolearnenglish.com

http://www.better-english.com

http://www.englishforum.com

http://www.english-to-go.com

http://www.world-english.org

http://www.usingenglish.com

http://www.schoolzone.co.uk

http://www.englishtown.com

http://www.everythingesl.net

http://www.dailyenglish.com

http://www.peakenglish.com

http://www.englishpage.com

http://www.english-line.com

http://www.englishclub.com

http://www.hoadworks.com

http://www.freeenglish.com

http://www.englishclub.net

http://www.e-mesh.com

http://www.efl.net

 

 امیدوارم با استفاده از این سایت ها در یاگیری هر بیشتر زبان انگلیسی پیشرفت نمایید . ضمنا هر روز 10 دقیقه زبان خواندن بسیار موثر تر از در طول یک هفته فقط دریک روز  آن هم سه ساعت زبان خواندن هست . سعی کنید  حداقل هر روز  سه الی 5 کلمه جدید یادبگیرید . موفق باشید .

#


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 02/1/15 ] [ 12:38 صبح ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 “به همان اندازه یاد می گیرید که از یاد گرفتن خود لذت برده باشید .”
-باب پایک، از کتاب تکنیک های آموزش خلاق

منظور باب پایک از گفته بالا، لذتیادگیری بوده است که از مشارکت و درگیر شدن با مطلب به دست می آید. او همچنین به ما یادآور می شود که افراد بزرگسال، بچه هایی هستند که فقط جثه بزرگی دارند. خیلی از ما دوست داریم بازی کنیم، کشف کنیم، رنگ آمیزی کنیم و بازی و سرگرمی را با یادگیری ترکیب کنیم.

علاوه بر این،استرس و اضطراب بالا موانع موجود بر سر راه یادگیری هستند. بنابراین وقتی معلم بتواند از بازی، شوخی و تفریح برای کاهش این استرس و اضطراب استفاده کند، آنوقت دانشجو با خیال راحت و آسوده و با فراغ بال به یادگیری می پردازد.

معلمین می توانند همچنین از طنز و شوخ طبعی برای کاهش مقاومت شاگردان استفاده کنند. برای مثال، خیی از معلم ها را دیده ام که به جای واژه داوطلب از واژه قربانی استفاده کرده اند و طنز موجود در این گفته باعث شده افراد بیشتری داوطلب شوند و درنتیجه شاگردان از یادگیری لذت ببرند.

خنده و شوخی تا حد زیادی بستگی به ارتباط شما با دانش آموزان دارد. گاهی اوقات رابطه شما بعنوان معلم با شاگردانتان بر مشارکت آنها در کلاس و یادگیریشان تاثیر دارد. اگر شما را دوست داشته باشند، احتمال اینکه از شما چیزی بیاموزند و در کلاس مشارکت داشته باشند خیلی بیشتر است. درعوض، شوخی و طنز می تواند کوتاهترین فاصله بین دو فرد باشد.

وقتی گروهی روی یک مشکل کار می کنند، گاهی اوقات بهترین کار این است که وقفه ای در کارشان ایجاد کنند، روی یک معما کار کنند، کمی قدم بزنند، یا هر نوع تفریح دیگری را انجام دهند که به آن علاقه مندند. این روش ذهن را آزادتر می کند و باعث می شود بهتر بتوانند روی مشکلشان کار کنند.

در زیر نکات و توصیه هایی برایتان آورده ایم که به شما کمک می کند تفریح و سرگرمی را هم وارد روند آموزش خود کنید و نتیجه بهتری به دست آورید:

1) آنها را هم وارد کار کنید. می دانیم که اگر دانشجوها در کلاس درس منفعل باشند، مطمئناً دچار پس رفت می شوند. بنابراین باید در چنین زمانهایی بلافاصله آنها را با یک سرگرمی مشغول کنید. مثلاً من خودم در کلاسهای مهارت های میتینگ از شاگردان می خواهم که خصوصیات بدترین میتینگی که در آن شرکت داشته اند را برایم لیست کنند. این کار هم نوعی سرگرمی است و هم به روند یادگیریشان کمک می کند.

2) مشغول نگهشان دارید. وقتی انرژی در شاگردها جریان پیدا کرد، باید این جریان را حفظ کنید. به طور کل، سخنرانی های خود من در کلاس ندرتاً بیشتر از 10 دقیقه طول می کشد و مدام فعالیت هایی مثل آنچه در مورد بالا ذکر شد را از آنها می خواهم.

3) از داستان استفاده کنید. داستانسرا (معلم) با اشارات، حرکات، تغییر لحن، و حالات صورت، پل ارتباط بین داستان و مخاطبین است. این داستان ها می تواند هم سرگرم کننده باشد و هم یک مفهوم را به آنها منتقل کند.

4از کلیپ های ویدئویی استفاده کنید. دانش آموزان در همه سنین دیدن فیلم را خیلی دوست دارند. برای مثال، در یکی از کلاسهای آموزش مهارت های سخنرانی، من یکی از فیلم های “فریس بولر” را برای شاگردانم پخش کردم که بحثی درمورد تاثیر و عدم تاثیر مهارت های سخنرانی راه بیندازم.

5) از بازی استفاده کنید. بازی می تواند یک موضوع خیلی خشک را به یک بحث جالب و سرگرم کننده تبدیل کند. مثلاً من در کلاس کنترل فرایند آمار، از دانشجوها خواستم که یک بازی طاس انجام دهند تا احتمال و نمودار ستونی را به آنها معرفی کنم.

6) جایزه بدهید. انرژی که یک تکه شکلات یا حتی بازی پولی به شاگردها می دهد غیرقابل باور است. در یکی از کلاس ها ما این بازی پولی را پیاده کردیم که براساس سطح موفقیت گروه ها انجام می شد. اینکار علاوه بر تفریح، تمرکز شاگردها را هم بالاتر برد.

7) از وسیله های مختلف استفاده کنید. به محض اینکه من با خودم یک وسیله سر کلاس می آورم، توجه همه شاگردها به آن جلب می شود. مثلاً برای نشان دادن “تعادل مفهوم” من یک کیسه حبوبات به سمت یکی از شاگردها پرت می کنم. وقتی آن شاگرد آن را دوباره به سمت من پرت می کند، به بچه ها توضیح می دهم که این نشاندهنده ارتباط آشکار است. خیلی از معلم ها را دیده ام که برای توضیح دادن یک مفهوم خاص در ارتباط یا یک نوع ارتباط خاص، از کلاه ها و لباس های مختلف استفاده می کنند.

8) از رنگ، تصویر و موسیقی استفاده کنید.استفاده از رنگ، تصویر و موسیقی لذت و تفریح را بیشتر کرده و به یادگیری هم سرعت می دهد. جو استرلینگ در کلاس های خود از تکنیک های گرافیکی که در آن از تصویر و رنگ و کلمات استفاده شده است، بهره می گیرد. او در این باره می گوید، “سالیان سال تجربه به من یاد داده که این تکنیک های گرافیکی ارزش جلسات آموزش، میتینگ ها، مکالمات، و جلسات برنامه ریزی، را بالاتر می برد.”

9) از استعاره و تمثیل استفاده کنید. استفاده از استعاره و تمثیل راه بسیار خوب و سرگرم کننده ای برای توضیح دادن مطالب و فهماندن آن به شاگردان می باشد. مثلاً من وقتی در یک شرکتی که متحمل تغییرات زیادی می شد درس می دادم، از شاگردانم خواستم برای توضیح  احساس خود به آن تغییر از یک تصویر استفاده کنند. یک گروه گفت “این تغیر مثل این است که در موج گرفتار شده ای و بالا و پایین می پری”. گروه دیگر گفت “این تغییر مثل این می ماند که در یک مزرعه ذرت گم شده ای و نه نقطه شروعت رامی بینی و نه می دانی که چطور باید از آنجا بیرون بیایی.”

با استفاده از ایده هایی که در این مقاله گفته شد، لذت یادگیری را در دانشجویانتان چندبرابر کنید.

منبع: مردمان




[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 01/11/20 ] [ 9:16 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]

 

 

نکاتی برای دستیابی به نتیجه دلخواه در امتحانات، ارائه روش هایی بسیار ساده در بالا بردن سرعتیادگیری، حفظ کردن و مطالعه:

در فواصل زمانی کوتاه اما پیوسته درس بخوانید
آمار نشان داده که ذهن انسان در زمان های کوتاه و مکرر بسیار متمرکزتر از زمان های طولانی عمل می کند. بنابراین حتی اگر فقط ده دقیقه برای 
درس خواندن فرصت دارید، آن را به فواصل زمانی کوتاهتر تقسیم کنید. همچنین بهتر است پس از هر ده دقیقه درس خواندن به خودتان استراحت بدهید.
از آنجا که مغز انسان به منظور “ساخت پروتئین” و تجدید نیرو به زمان نیازمند است، این روش کارایی بسیاری دارد. زمان استراحت به مغز فرصت جذب آموخته ها را می دهد، در مقابل درس خواندن برای مدت زمان طولانی نه تنها کسالت آور است، بلکه باعث خستگی، ایجاد استرس و گیج شدن می شود، در نتیجه قدرت یادگیری را کاهش می دهد.

با خیالی آسوده استراحت کنید
اگر زمان شما اجازه می دهد به منظور تجدید قوا، یک روز کامل را به استراحت بگذرانید. با این کار ممکن است احساس عذاب وجدان کنید و مرتبا با خود بگوئید : “باید امروز را هم درس می خواندم” و زمان گرانبهایی را که به استراحت تخصیص داده اید، با استرس سپری کنید. اما همانطور که در بالا اشاره شد، فراموش نکنید که در حالت
استرس مغز اطلاعات جدید را جذب نمی کند. یک روز را به فراغت بگذرانید و احساس بدی از درس نخواندن خود نداشته باشید.

وضعیت جسمی خود را در نظر بگیرید
در زمان هایی که خسته، عصبانی ، حواس پرت و شتاب زده هستید درس نخوانید. زمانی که مغز انسان در حالت آرامش است، مانند یک اسفنج اطلاعات را جذب می کند، برعکس زمانی که استرس دارید، تلاش شما برای
یادگیری بی فایده است، زیرا در چنین حالتی مغز اطلاعات را دفع می کند. هیچگاه در زمانی که فکر شما به چیزهای دیگری مشغول است، خود را مجبور به درس خواندن و یادگیری نکنید، این کار چیزی جز اتلاف وقت نیست.

درس ها را در همان روز مرور کنید
زمانی که چیز جدیدی یاد می گیرید، سعی کنید در همان روز نکات مهمش را دوره کنید. با گذشت چند روز، برای یادآوری آن مطالب به تلاش بیشتری نیاز خواهید داشت. به هر حال یک مرور سریع در انتهای روز، باعث ماندگاری بیشتر در مغز و یادآوری آسانتر مطالب خواهد بود.

مرحله به مرحله پیش بروید
ممکن است باور نداشته باشید که همیشه از کل به جزء و از بزرگ به کوچک رسیدن ، روش کارایی در امر یادگیری در سنین مختلف است. در زمان درس خواندن ابتدا سعی کنید یک درک کلی از مطلب داشته باشید سپس وارد جزئیات شوید، با این روش امکان موفقیت شما بیشتر می شود.
مرور کردن تنها روشی است که برای یادآوری دانستنی های فراموش شده می تواند مفید باشد.

محیطی مناسب برای درس خواندن فراهم کنید
همیشه فراهم کردن 
محیط مناسب برای درس خواندن را در اولویت اول قرار دهید. به طور مثال اگر به سکوت احتیاج دارید، تمام سعی تان را برای ایجاد یک مکان دور از سر و صدا برای موفقیت در درس خواندن ، به کار بگیرید.

میزان خستگی مغزتان را در نظر داشته باشید
کاملا طبیعی است که گاهی مغز انسان در اثر خستگی، مطالب را فراموش می کند، این امر هرگز بدان معنا نیست که شما آدم کودنی هستید، به جای عصبانی شدن، سعی کنید چنین حالتی را پیش بینی کنید و با آن کنار بیایید.
تصور کنید که مغز شما لایه های اطلاعات را به ترتیب روی هم می چیند، با قرار گرفتن اطلاعات جدید در سطوح بالا، اطلاعات لایه های پایین تر کهنه شده و به آسانی قابل دسترس نخواهند بود، بنابراین به فراخوانی شما دیرتر جواب می دهند، 
مرور کردن تنها روش جلوگیری از چنین پیشامدی است.

با برنامه ریزی مناسب، درس خواندن را به عادت تبدیل کنید
عموما اگر ساعات مشخصی از روز را برای درس خواندن 
برنامه ریزی کنید، خیلی زود به آن عادت خواهید کرد. بدون تخصیص ساعات مشخصی از روز، ممکن است هیچگاه وقت درس خواندن پیش نیاید. یک روش مناسب برای این کار یادداشت کردن زمان در دفتر روزانه است، درست مثل اینکه از پزشک وقت گرفته اید، مثلا در دفتر یادداشت خود بنویسید : ” 2 تا 4 بعد از ظهر– درس خواندن ”

هدف داشته باشید
یکی از دلایل اصلی که باعث می شود افراد به اهداف خود نرسند این است که معمولا آنها را دست نیافتنی می پندارند. در صورتی که با برنامه ریزی و مدیریت صحییح می توان به کلیه اهداف خود دست یافت.
کافی است سعی کنید فرق بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را دریابید، اهداف بلند مدت را مانند یک رویا در ذهن بپرورانید و نگه دارید، در عین حال فعالیت های روزانه زندگی را به اهداف کوتاه مدت اختصاص دهید.

ناامیدی دشمن یادگیری است
افرادی که دائما خود را به دلیل کندی در یادگیری سرزنش می کنند، حتی اگر پیشرفتی مناسب و قوه یادگیری بالایی داشته باشند، همواره در استرس به سر می برند. در مقابل افرادی که به خود و سرعت یادگیری شان اطمینان دارند، حتی اگر از هوش و استعداد کمتری نسبت به گروه قبل برخوردار باشند، نتیجه کارشان بهتر است، زیرا این افراد انرژی خود را صرف نگرانی و حساسیت های بی مورد نکرده ، آهسته و پیوسته پیش می روند.

منبع: www.farya.c


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 01/11/20 ] [ 9:15 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 63
بازدید دیروز: 222
کل بازدیدها: 308902