سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

ا 

 نرو تو لب،زبان فقط گرامر نیست(3)

 

لثه

Gums

حرفهای چرند زدن

]این قدر چرت و چرت نگو![

Flap one’s gums:

[Stop flapping your gums!.]

 

شکم ، روده

Gut

شکم درآوردن

]کم کم داری شکم میاری[

To get a gut:

[You are starting to get a gut.]

عکس العمل ناخودآگاه

Gut reaction:

تمایل و انگیزه کاری رو نداشتن

Not to have the guts to do something:

استفراغ کردن

Throw one’s guts up:

 

مو

Hair

وحشت آور ، ترسناک

Hair raising:

ترسناک

Hairy:

آرام شدن ، آسوده شدن

]بالاخره خیالش راحت شد[

Let one’s hair down:

[She finally let her hair down..]

کسی را اذیت کردن، موی دماغ شدن

]داداش کوچیکم دست از سرم برنمیداره[

To get in someone’s hair:

[My little brother keeps getting in my hair.]

 

دست

Hand

دادن

]بده اش به من[

To hand (to hand over):

[Hand it to me!.]

دست دوم

]این چیزی که خریدم دست دوم است.[

Second hand:

[I bought it second hand.]

غیر مستقیم چیزی رو شنیدن

]قضیه تصادف رو از کسی شنیدم.[

To hear something second hand:

[I heard the accident second hand.]

دم دست

]دم دستت ، پیچ گوشتی داری؟[

On hand:

[Do you have a screwdriver on hand?]

 

سر

Head

دمدمی مزاج ، وظیفه نشناس

]بهش اعتماد ندارم، آدم بی مسولیتیه[

Airhead :

[I wouldn’t trust her. she’s a real airhead.]

از خود راضی ، خودپسند

]از وقتی ستاره سینما شده ، تو کله اش باد رفته[

Big head:

[His head has gotten big ever since he became a movie star.]

لج باز ، یک دنده

]اون همیشه یک دنده و لجباز است.[

Head strong:

[He’s always head strong.]

دیوانه بودن

]فکر کنم تو دیوانه باشی!![

To have a hole in one’s head:

[I think you’ve got a hole in your head.]

خیال پردازی ، خیال بافی

]تو خیالات سیر میکنه، فکر میکنه باهوش ترین شاگرد کلاسه[

Head trip:

[She’s on a real head trip. she thinks she’s the smartest person in class.]

عازم شدن ، رفتن

]دور ور ساعت 8 راه میافتیم[

Head out:

[Let’s head out around 8:00 in the morning.]

عجول ، جوشی ، تند خو

]عجب آدم جوشی ایه!![

Hothead :

He’s such a hothead

از خود راضی

]دلم نمیخواد دور و برش بپلکم، خیلی فیس و افاده داره[

Swelled head:

[I don’t like being around her. She has such a swilled head.]

از عقل استفاده کردن

]همه کاراش احمقانه است، اصلا از مخش استفاده نمیکنه.[

Use one’s head:

[Everything he does is stupid. he never uses his head.]

 

قلب

Heart

حسودی کردن

]وقتی منو با تام ببینه ، حسود اش میشه.[

To eat one’s heart out:

[She’s going to eat her heart out, when she sees me with Tom.]

جدی صحبت کردن

]باید با پسرم بنشینم و جدی حرف بزنم[

 

Hart to heart :

[I need to have a heart to heart with my son.]

اضطراب ، نگرانی ، تشویش

Heartache:

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 98/2/3 ] [ 8:58 عصر ] [ غلامعلی عباسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم این وبلاگ دفتر یادداشت بنده است . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر بنده مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده ام و با علاقه مندان به آموزش زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . در حد امکان منابع مطالب اعلام می گردد . امیدوارم مورد پسند و استفاده دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 181
بازدید دیروز: 132
کل بازدیدها: 277518