آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
معنی لغات ذره particles منبع ، سرچشمه origin مسافت distance ثانیه second فراگرفتن،جذب شدن absorb موازی parallel ستون-اسکله pier نقطه مرکزی-مهم focal point علت ، سبب cause جسم منعکس کننده-بازتابنده reflector پشتیبانی support انعکاس reflector ایینه mirror معنی لغات حرکت -سفر کردن- travel موج wave تندی، سرعت speed وارد شدن، رسیدن arrive شکست fraction تلکسوپ telescope تکان دادنى movable شیشه glass بزرگ کردن magnify تصویر
images کانون focus ثبت record تکه، قطعه piece معنی لغات ماشین مسابقه race car گستردن spread جرقه spark پیستون piston هل دادن push اگزوز، خروج (بخار) exhaust محیط environment محلول solution پیل سوختی fuel cell در عوض instead ناکارامد inefficiently قدرت-انرژى power سرمایهگذاردن-منصوب کردن invest تعویض replacement درحال ترقی rising مخلوط mixture معنی لغات پیشوندیبمعنی زیادو زیادهو بیش over موتور احتراق combustion engine اتاقک پیستون piston chamber محترق شدن explode استوانه shaft تکرار چرخه cycle repeat ملاحظه کردن consider جور کردن sort سرعت دربزرگراه highway speed تولید کردن produce تهیه دیدن provide عملی practical تکنو لوژی technology الودگی pollution تهدید threat ارزش نفت oil price معنی لغات درجه - گرما temperature زنده ماندن survive مکانیزه کردن mechanize پوست skin پوشاندن، cover دررفتن-گریختن escape تبخیر شدن evaporate سیستم موثر impressive system بال وپرزدن flap مغز brain مخلوق، جانور creatures منجمد شدن، freezing گرم نگاه داشتن keep warm متراکم densely رطوبت ناپذیر-ضد اب water proof خوشبختانه fortunately جذب کردن absorb معنی لغات یقین ،معین certain قابل توجه ،عالى remarkable گرفتار شدن ، درگیر شدن involve خنک نگه داشتن keep cool چین و چروک خوردن wrinkle ناحیه area رطوبت، نم moisture تابیدن radiate رگ خونی blood vessels بیشتر further نگهداری کردن conserve زنده ماندن survive اداره کردن manage به هم چسبیدن stick together پر feather پا برهنه bare feet گردش کردن circulate معنی لغات عمل کردن act out فوران کردن erupt خود ویرانگر self destructive تصمیم گرفتن-، تعیین کردن determine سطح surface بنفش violet مخروطى cone shape ماده material خاکستر ash پوشش- محافظ shield متناوب alternation اتشفشانی volcanic activity پوسته crust فورانکردن erupt مرکزی central امادهکردن provide بی ثبات، unstable محیط environment سیاره، planet مقدار خاکستر quantity of ash حمله ناگهانی اتشفشان paroxysm of volcano معنی لغات شخص بد اخلاق moody person تخطى -خشونت violation سرچشمه- منبع origin تکتونیک tectonic حاشیه margin بسط دادن، expand گرمای زیاد excess heat جوشاندن boil اتشفشانی lava لایه layer اضطراری- اجبارى
compulsive جزیره Island علامت signs مواد معدنى magma بخار steam کوهاتشفشان volcano عسل honey مهیج Dramatic منفجر کردن، burst خاکستر cinder اضطراری -اجبارى compulsive معنی لغات رقابت کردن- چالش challenge قوه مخیله fantasy جنگجوی اسکاندیناوی Viking تصویر images مدرک evidence طوفان گرد وخاک dust storm شدید violent پیشنهادکردن suggest چشمه spring کاوش کردن explore به طور نمونه typically موجود زنده کوچک micro organism نگاهداشتن،حفظ کردن preserve ستاره شناسی astronomy [ یادداشت ثابت - یکشنبه 98/10/30 ] [ 10:33 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |